فرآیندِ معنای اطاعت در قرآن

اطاعت یعنی عمل یا واقعیتِ تبعیت از فرمان‌های فرد دارای سلطه. مفهوم اطاعت، با مفاهیم ملازم آن در باب سلطه و قدرت مشروع برای فرمان دادن، به میزان قابل توجه در قرآن به کار رفته است. هرچند
جمعه، 7 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فرآیندِ معنای اطاعت در قرآن
اطاعتِ قرآنی

نویسنده: خالد یحیی بلنَکینشیپ
مترجم: امیر مازیار

اطاعت یعنی عمل یا واقعیتِ تبعیت از فرمان‌های فرد دارای سلطه. مفهوم اطاعت، با مفاهیم ملازم آن در باب سلطه و قدرت مشروع برای فرمان دادن، به میزان قابل توجه در قرآن به کار رفته است. هرچند چندین عبارت مختلف عربی مفهوم اطاعت را منتقل می‌کند، مشتقات ریشه‌ی ط و ع، به ویژه فعل اَطاعَ/ یُطیعُ، غلبه دارد، چنانکه در طولانی‌ترین فقره‌ی مربوط به اطاعت نمودار شده است (نور: 47-56). در حالی که فعل اَطاعَ / یُطیعُ معمولاً معنای «اطاعت کردن» دارد، گاهی به معنای کمتر مؤکد «همراهی کردن» است (آل عمران: 168). قرآن مسلمانان را از اطاعت شیاطین (انعام: 121)، کافران (نساء: 149) و برخی از اهل کتاب (آل عمران: 100) برحذر می‌دارد و به پیامبر توصیه می‌کند که از کسانی که در تلاشند مانع عبادت شوند (علق: 19)، هوس‌های گوناگون کافران (رعد: 37؛ کهف: 28؛ فرقان: 52؛ قلم: 8، 10)، منافقان (احزاب: 1، 48)، گناهکاران (انسان: 24) و اکثریت مردم (انعام: 116) تبعیت نکند. همچنین به مسلمانان هشدار داده شده است که تلاش نکنند تا پیامبر را به اطاعت از خواسته‌های خود بکشانند. (حجرات: 7) فعل اتَّبعَ/ یَتَّبعُ به معنای «اطاعت کردن» (مثلاً شاید در آل عمران: 31، 53) آمده است، اما با کاربرد کمتر و معمولاً به معنای «پیروی کردن» و اغلب با باری منفی است. افعالی از ریشه‌ی س ل م، به ویژه سَلَّم/ یُسَلَّمُ و اَسلَمَ/ یُسِلمُ، معنای «تسلیم شدن» دارند، اما دلالت معنایی آنها به عملِ ابتدایی و نسبتاً منفعلانه‌ی تسلیم است و معمولاً فاقد عنصر اطاعت در حکم عملی فاعلانه است آن‌گونه که در فعل اَطاعَ / یُطیعُ یافت می‌شود، معنایی که این افعال تنها گاه بدان نزدیک می‌شوند (مثلاً شاید در آل عمران: 20؛ نساء:65).
اطاعتی که در قرآن به آن فرمان داده می‌شود نخست از خدا و پیامبر اسلام است (در کل یازده بار با فعل اَطَاعَ / یُطیعُ در صیغه‌ی امر). تنها یک آیه (نساء: 59) اطاعت از «اولی الامر» را اضافه می‌کند. بهترین تفسیر این عبارت جانشینان پیامبر است که نماینده‌ی مرجعیت او در زمان فقدانش هستند، البته شروح دیگری نیز در این باب عرضه شده است. اطاعت از خدا و پیامبرش به معنای تسلیم بی‌چون و چرا به فرمان‌های خداوند است که از طریق پیامبر منتقل شده است (نساء: 65؛ احزاب: 36). البته، گاه این دستور با این تعلیم به پیامبر که پیش از تصمیم به انجام عمل با پیروانش مشورت کند، تعدیل شده است (آل عمران: 159؛ نساء: 83؛ شوری: 38). چندین نوع دیگر اطاعت هم در قرآن طرح شده است. بیان شده است که زنان مطیع شایسته‌ی رفتار خوب‌اند (نساء: 34). و به ویژه درباره زنان پیامبر بیان شده است که آنها باید از خدا و پیامبر او اطاعت کنند (احزاب: 33). در عین‌حال دو آیه هم مستلزم اطاعت فرزندان از والدین در همه‌ی موارد است مگر در جایی که آنها با دین فرزندان مقابله کنند (عنکبوت: 8؛ لقمان: 15). در مقابل، قرآن مسلمانان را از اطاعت شیاطین (انعام: 121)، کافران (نساء: 149) و برخی از اهل کتاب (آل عمران: 100) برحذر می‌دارد و به پیامبر توصیه می‌کند که از کسانی که در تلاشند مانع عبادت شوند (علق: 19)، هوس‌های گوناگون کافران (رعد: 37؛ کهف: 28؛ فرقان: 52؛ قلم: 8، 10)، منافقان (احزاب: 1، 48)، گناهکاران (انسان: 24) و اکثریت مردم (انعام: 116) تبعیت نکند. همچنین به مسلمانان هشدار داده شده است که تلاش نکنند تا پیامبر را به اطاعت از خواسته‌های خود بکشانند. (حجرات: 7)

بیشتر بخوانید: جایگاه اطاعت پیامبر (ص) و نتایج آن


بدین لحاظ، قرآن نظریه‌ی نسبتاً ساده‌ای در باب اطاعت فراهم می‌آورد، که زنجیره‌ای از فرمان را از خدا به پیامبر و از او به مسلمانان شکل می‌دهد و در آن هیچ تناقض یا اشکال مستقیمی مشهود نیست. با این حال، وقتی آیات مربوط، مطابق با سیره‌ی پیامبر و زمان‌ها و اسباب نزول ادعایی آنها، در بسترهای محتمل تاریخی خود قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد تحولی در این نظریه به وجود می‌آید. نخست، اغلب فرمان‌های مربوط به پیامبر مبنی بر اینکه از کافران تبعیت نکند در فقراتی است که مکی محسوب می‌شوند. این امر بیانگر این نکته است که موقعیت اسلام هنوز تمام و کمال تثبیت نشده بود، به گونه‌ای که می‌بایست از تأثیرات ناخوانده‌ی خارجی بیم داده شود و چنین تذکراتی لازم بود تا وسوسه‌ی اتخاذ مشی آسان‌تر مصالحه کنار زده شود. همچنین در فقرات مکی قرآن هیچ فرمانی به اطاعت از شخص پیامبر موجود نیست، شاید به این دلیل که مرجعیت پیامبر پیشاپیش از جانب گروه کوچک پیروانشان مستقیماً پذیرفته شده بود. در آیاتی که مکی تلقی می‌شوند، صرفاً برخی از پیامبران پیشین به پیروانشان فرمان داده بودند که شخص ایشان را اطاعت کنند؛ از این جمله‌اند نوح، هود، صالح، لوط، شعیب، هارون و عیسی (نک. طه: 90؛ شعراء: 108، 110، 126، 131، 144، 150، 163، 179؛ زخرف: 57، 63؛ نوح: 13). اگر لزوم اطاعت از محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از چنین آیاتی قابل کشف باشد، این امر صرفاً حاصل دلالت ضمنی این آیات است، زیرا هیچ پیوندی به نحو صریح برقرار نشده است.
بلکه همه‌ی فرمان‌های مستقیم مبنی بر اطاعت از خدا و رسولش به فقرات مدنی مربوطند، که از سال اول هجری آغاز می‌شوند، اما اغلب به سال چهارم هجری و پس از آن مربوطند. زمانی که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) از رهبری یک گروه کوچک دینی که سعی می‌کرد خود را در مکه تثبیت کند به سمت تأسیس یک حکومت و در نهایت یک دولت- شهر دارای سیطره در مدینه حرکت کرد، اطاعت از شخص او موضوعی دارای اهمیت شد. همچنان‌که تعداد مسلمانان افزایش می‌یافت و حاوی گروه‌های قومی گسترده‌تری علاوه بر قریش می‌شد، نیاز به اطاعت شخصی از رهبر مشهودتر می‌شد. این امر خصوصاً در آنجا صادق است که در وحی قرآنی فرمان جنگ داده شد (بنابر نقل، نخست در حج: 39-40)، که مستلزم اطاعت از فرمان‌های نظامی بود. فرمان جنگ یا دقیقاً پیش از بیعت عقبه‌ی دوم در 621 م یا درست پس از هجرت در سال نخست هجری وحی شده است.
از این پس، به سوگندهای وفاداری (بیعة یا مبایعة) متعددی در سیره و حدیث اشاره شده است که نقش اساسی در نهادینه ساختن اطاعت از پیامبر در طول حیات وی داشتند. معدود اشارات گاهشمارانه‌ی موجود در این منابع معمولا چنین بیعت‌هایی را به دو بیعت عقبه در سال اول هجری و بیعت حدیبه در سال ششم هجری پیوند می‌دهند. اما تنها بیعت دوم پیوند گاهشمارانه‌ی روشنی با آیات قرآن دارد- یعنی آیات 10و 18 فتح، که در آنها اشاره‌ها به بیعت رسمی به وضوح به حدیبیه‌اند و یکی از محکم‌ترین اشارات گاهشمارانه‌ی موجود در قرآن‌اند. اشارات دیگر به بیعت‌های رسمی در آیات 12 ممتحنه و 111 توبه بعدها به ترتیب به سال‌های هشتم و نهم منتسب شدند. به همین سان، میثاق اشاره شده در آیه‌ی 7 مائده، حاکی از این وعده که «شنیدیم و اطاعت کردیم»، باید به پیمان مؤمنان مبنی بر تعهد به اطاعت آنان اشاره داشته باشد، اما این آیه به احتمال زیاد بر حدیبیه تقدم زمانی دارد. با این حال، ممکن است آیات نزدیک به هم که در آنها عبارت «شنیدیم و اطاعت کردیم» آمده است (بقره: 285؛ نور: 51؛ نک. تغابن: 16)، به لحاظ زمانی مقدم باشند. جزئیات امر هرچه باشد، قابل مشاهده است که همزمان با رشد حکومت در مدینه پیمان‌های اطاعت از شخص پیامبر رسمیت می‌یابند. از طرف دیگر، فقرات طولانی متأخر نظیر آیات 38-57 و 81-106 توبه نشانگر دشواری‌های ادامه‌داری بود که پیامبر در الزام به دیگران به تبعیت داشت.
تفاسیر بعدی اغلب اطاعت از قرآن و پیامبر را با اطاعت از قرآن و سنت پیامبر برابر می‌گیرند. فقراتی که بیش از همه در تأیید این دیدگاه نقل می‌شود آیات 58-69 نساء، 44-50 مائده و 36 احزاب و بسیاری از احادیث‌اند. تفاسیر به سود حکومت نادرند، چرا که مفسران در نهایت حکومت‌های مسلمان را، به رغم همه‌ی تظاهرهای این حکومت‌ها، جانشینان مشروع پیامبر نمی‌پنداشتند.
منابع تحقیق:
خواننده گرامی! منابع مقاله را در نسخه ی چاپی ملاحظه فرمایید.
منبع مقاله :
مک اولیف، جین دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمه‌ی حسین خندق‌آبادی و دیگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط