نویسنده: امیرمسعود جهانبین
«لهو» در لغت به معنی سرگرمی و مشغول شدن به چیزی و غافل شدن از غیر آن است:
«لهو، چیزی است که بدان سرگرم میشوی و با آن بازی میکنی و تو را مشغول میسازد، مانند هوی و طرب و مانند آن دو... گفته میشود: لَهَوْتَ بِالشَّیءِ... زمانی که با آن بازی کردهای و بدان، از غیر آن مشغول و غافل شده باشی.» (1) «بکوشید که وقت شما چهار زمان باشد: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای امر زندگی، زمانی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیوب شما را به شما مینمایانند و در باطن نسبت به شما اخلاص میورزند، و زمانی که در آن خلوت کنید برای لذات غیر حرامتان. و با این زمان است که بر آن سه زمان دیگر توان مییابید.» بنابراین معمولاً در «لهو»، معنای غفلت نهفته است. غفلت از حقائق در مقابل ذکر میآید و معادل محجوب گشتن علم و عقل است. تذکر این نکته ضرورت دارد که هر لهوی فی نفسه حرام نیست، همانطور که در شرع، مطلق پرداختن به سرگرمی حرام نگشته است. آنچه نکوهش شده، امور باطلی است که انسان را از پرداختن به حق بازمیدارد و سراسر زندگی او را به غفلت مبدّل میکند. به هر حال، حجاب بودن سرگرمی - از آن جهت که میتواند غفلتزا باشد - امری کاملاً وجدانی است. آنچه عقلاً قبیح است، غلبهی لهو بر عقل و کثرت آن است:
«مَنْ کَثُرَ لَهْوُهُ قَلَّ عَقْلُهُ.» (2)
«کسی که لهوش زیاد شود، عقلش کم میگردد.»
اولاً خاصیت ذاتیِ لهو، یعنی غفلتزداییِ آن را نباید فراموش کرد. ثانیاً باید توجه داشت که کثرت آن - یعنی گذران اوقات بسیارِ زندگی به سرگرمیها - زمینه را برای «غلبهی لهو بر عقل انسان» فراهم میکند. در پی آن، تمام زندگیِ انسان رنگ و بوی غفلت میگیرد و غفلت همیشگی به جای ذکر مدام مینشیند. این حالت را در روایات، استهتار بوسیله لهو و خوشی (شیفتهی لعب شدن) نامیدهاند. استهتار یعنی ولع نسبت به چیزی و افراط در آن. (3) این شفتگی به لَعْب و شیدایی به طَرَب، نشانه جهل است:
«لَمْ یَعْقِلْ مَنْ وَلِهَ بِاللَّعْبِ وَ اسْتُهْتِرَ بِاللَّهْوِ و الطَّرَبِ.» (4)
«عاقل نیست آن کس که شیفتهی لَعب و شیدایی سرگرمی و خوشی شود.»
با توجه به نکات یاد شده، بالاترین مرتبه عقل، دوری از لهو است:
«أَفْضَلُ العَقْلِ مُجانَبَةُ اللَّهْوِ.» (5)
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا اموری مانند ورزش، لهو به شمار میآید؟ پاسخ را باید با توجه به نیت شخص داد. اگر نیت از ورزش، حفظ سلامت بدن باشد تا آن بدن را در راه عبادت خدا به کار گیرد، هدفی کاملاً عقلایی - و نیز مورد توصیه شرع - در کار است. این توصیه شرعی برای آن نیست که ورزشِ سرگرم کننده و غفلتزا تشویق شود. بلکه همان اهداف عقلایی در کار است، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند که:
«عَلِّمُوا أَبْناءَکُمْ الرَّمْیَ وَ السِّباحَةَ.» (6)
«پسرانتان را تیراندازی و شنا بیاموزید.»
کسی که از راه ورزش، کسب حلال میکند، بر او نیز اشکالی وارد نیست. اما بدیهی است که شیفته ورزش شدن برای ورزش به گونهای که آدمی را از امور حقّ حاکم بر زندگی دنیوی و اخروی غافل کند، پسندیده نیست.
در این جا یادآوری مجدد نکتهای مفید است: از این قبیل مباحث، نباید ترغیب به رهبانیت و ترک مطلق لذت برداشت شود. آنچه نکوهش شده، در درجهی اول لذت و لهو حرام، و در وهلهی دوم کثرت لهو - حتی از نوع حلال - است. در تعبیر حدیث دیدیم که استهتار و ولع و افراط در آن نکوهیده است. چه بسا انسان با اختصاص اوقاتی برای لذت حلال، با روحیهای بهتر به دیگر وظایف روزمرهی خود موفق شود. مهم، اصلاح نیت همراه با صحّت و مشروعیت خود عمل است. انسان میتواند با تصحیح نیت به ورزشِ سالم و مشروع بپردازد و آن را مبدل به عبادت کند و در عین حال، از آن لذت هم ببرد. در حدیثی از امام کاظم (علیهالسلام) آمده است:
«اجْتَهِدُوا فی أَنْ یَکونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعاتٍ: ساعةً لِمُناجاةِ الله، وَ ساعَةً لأَمْرِ المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخْوانِ و الثِّقاتِ الَّذینَ یُعَرِّفونَکُمْ عُیُوبَکُمْ و یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الباطِنِ، و ساعَةً تَخْلَونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیْرِ مُحَرَّمٍ. و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلاثِ ساعاتٍ.» (7)
«بکوشید که وقت شما چهار زمان باشد: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای امر زندگی، زمانی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیوب شما را به شما مینمایانند و در باطن نسبت به شما اخلاص میورزند، و زمانی که در آن خلوت کنید برای لذات غیر حرامتان. و با این زمان است که بر آن سه زمان دیگر توان مییابید.»
بر مبنای این کلام، با لذت بردن حلال، میتوان بر وظایف دیگر قادر شد. از همین حدیث هم میانهروی در اختصاص اوقات به هر یک از چهار موردِ توصیه شده، فهمیده میشود. لذت نباید بخش عمدهی زندگی آدمی را فراگیرد، به گونهای که او را از مناجات با پروردگار و امر معاش و معاشرت با اخوان بازدارد.
توجه شود که مقصود امام (علیهالسلام)، تقسیم وقت به چهار قسم «مساوی» نیست تا تصوّر شود زمان لذت بردن باید مساوی با سایر امور مهم دیگر باشد. بلکه لذتهای غیر حرام، طریقیّت دارند، نه موضوعیت، یعنی وسیلهاند نه هدف. همانطور که از جمله پایانی حدیث برمیآید، لذت مباح زمینه را برای صرف بهتر وقت در سه کار دیگر یعنی مناجات با خدا و تأمین معاش و معاشرت با برادران ایمانی فراهم میکند. آنچه موضوعیت دارد، حرکت در مسیر بندگی و سعادت ابدی اخروی است، که مناجات با خداوند، بهترین وسیله برای وصول به این هدف است. نیز برای قدرت یافتن بر مناجات و عبادت شایسته، باید به قدر کفایت، معاش را تأمین کرد. از این رو، تأمین معاش با این نیت، خود مصداق بندگی خداوند میگردد، چرا که:
«... لَوْ لا الخُبْزُ ما صَلَّیْنا وَ لا صُمنا و لا أَدَّینا فَرائِضَ رَبِّنا.» (8)
«... اگر نان نمیبود، ما نماز نمیگزاردیم و روزه نمیگرفتیم و فرائض پروردگارمان را به جا نمیآوردیم.»
در نظر گرفتن زمانی برای معاشرت با برادران دینی شایستهی نشست و برخاست، نیز اهمیت دارد. ویژگی آن برادران در نمایاندن عیب دوست به خود اوست. انسان با دانستن عیب خویش، در اصلاح خود میکوشد و این اقدام نیز، او را به هدف اصلیاش - کسب سعادت - نزدیکتر میسازد. در روایات، از «نماز شب» به عنوان «لهو المؤمن» یاد شده است. آن هنگام که دیدگان خفتهاند و تاریکی شب، زرق و برق تعلّق دنیوی را پوشانده، کسی که با نیت خالص برخیزد، در پیشگاه مالک خویش بایستد، پیشانی تذلل بر خاک بساید و از غیر خالق چشمِ اعتنا فروبندد، ذکر خالق او را از یاد خلق غافل میکند. لذا میتوانیم گفت که نماز شب، لهو مؤمن است، زیرا که او را از غیر معبود متعال غافل میکند. پس لذت حلال باید به قدری باشد که نشاط بر سه کار دیگر را فراهم کند. لذت بردن فی نفسه هدف نیست، بلکه وسیله است. اگر لذت هدف شود و اصالت یابد، به تدریج بر انسان غلبه میکند و زمان را بر سه امر دیگر تنگ میسازد. چرا که به هر حال، لذت بردن - حتی از نوع حلال - امری مطبوع و جذّاب است، در حالی که مناجات با خداوند یا تأمین معاش - برای کسانی که هنوز در ابتدا یا میانهی این راهند - دشوار است و به مجاهده نیاز دارد.
بار دیگر تأکید میکنیم که در لذت بردن از امور حلال، همواره باید مراقب بود که دیوار به دیوار حرام حرکت نکنیم، چرا که امور حرام نوعاً لذتبخش و مطبوعند و اگر در مسیر لذتجویی بیفتیم، توقف در آن کاری دشوار خواهد بود.
متأسفانه در روزگار ما - که اسباب لهو و زمینههای لعب به شیوههای گوناگون فراهم است - افراد زیادی به بهانهی دمی لذت بردن و کسب نشاط، گرفتار لهوهای حرام میگردند؛ مثلاً دیدن و شنیدن هرگونه فیلم و موسیقی را بر خود مجاز میشمارند. در حالی که سازندگان بسیاری از این محصولات، دغدغهی رعایت ضوابط شرعی و حدود دینی را ندارند و این عدم توجه را در حاصل کار آنها به عیان میتوان دید. بسیاری از اینها، حلال و حرام را به هم در میآمیزند. اگر هم حرام نباشند، غالباً از مشتبهات محسوب میشوند و در اینجا نیاز به ورع و تقوا آشکار میشود. خلاصه اینکه به بهانه تفریح و کسب نشاط، به دنبال لذتجویی و شهوترانی نباید رفت. روا و موجّه دانستن اینگونه امور، تحت عناوین ظاهرپسندی که امروزه رواج دارد، از مرموزترین شیوههای شیطانی است که انسان را به خودفریبی دچار میسازد. گاهی این شهوتگرایی با عناوین فریبندهای همچون عقلگرایی در روزگار ما عرضه میشود! عاقل در این وادی نیز خود را همواره نیازمند شرع میبیند، زیرا تعیین مصادیق لذت حلال و حرام و مرزبندی دقیق میان آن دو، تنها از شرع ساخته است.
نکتهی پایانی اینکه نباید پنداشت لذت حلال، منحصر در بهرهمندیهای جسمی و بدنی است. بلکه لذات روحانی نیز قابل توجه و در خور تأمل هستند. لذت در غیر حرام - بسته به درجات ایمانی افراد - مصادیق مختلفی دارد. مثلاً ممکن است کسی از انفاق مال خویش حقیقتاً لذت ببرد. دیگری با تشرّف به مشاهد مشرّفهی معصومین (علیهمالسلام) و زیارت قبور ایشان، به چنان ابتهاج روحی دست یابد که در بازگشت به وطن، با طرواتی نو، فعالیت از سرگیرد. گاه مرتبه ایمانی شخص به جایی میرسد که ذکر خدا و دعا در پیشگاه او برایش لذتی بیبدیل میگردد.
به عنوان مثالی جالب توجه، خوب است بدانیم که در روایات، از «نماز شب» به عنوان «لهو المؤمن» یاد شده است. (9) آن هنگام که دیدگان خفتهاند و تاریکی شب، زرق و برق تعلّق دنیوی را پوشانده، کسی که با نیت خالص برخیزد، در پیشگاه مالک خویش بایستد، پیشانی تذلل بر خاک بساید و از غیر خالق چشمِ اعتنا فروبندد، ذکر خالق او را از یاد خلق غافل میکند. لذا میتوانیم گفت که نماز شب، لهو مؤمن است، زیرا که او را از غیر معبود متعال غافل میکند.
جهانبین، امیرمسعود؛ (1385)، کتاب عقل دفتر سوم نشانههای و حجابهای عقل، تهران: انتشارات نبأ، چاپ اول
«لهو» در لغت به معنی سرگرمی و مشغول شدن به چیزی و غافل شدن از غیر آن است:
«لهو، چیزی است که بدان سرگرم میشوی و با آن بازی میکنی و تو را مشغول میسازد، مانند هوی و طرب و مانند آن دو... گفته میشود: لَهَوْتَ بِالشَّیءِ... زمانی که با آن بازی کردهای و بدان، از غیر آن مشغول و غافل شده باشی.» (1) «بکوشید که وقت شما چهار زمان باشد: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای امر زندگی، زمانی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیوب شما را به شما مینمایانند و در باطن نسبت به شما اخلاص میورزند، و زمانی که در آن خلوت کنید برای لذات غیر حرامتان. و با این زمان است که بر آن سه زمان دیگر توان مییابید.» بنابراین معمولاً در «لهو»، معنای غفلت نهفته است. غفلت از حقائق در مقابل ذکر میآید و معادل محجوب گشتن علم و عقل است. تذکر این نکته ضرورت دارد که هر لهوی فی نفسه حرام نیست، همانطور که در شرع، مطلق پرداختن به سرگرمی حرام نگشته است. آنچه نکوهش شده، امور باطلی است که انسان را از پرداختن به حق بازمیدارد و سراسر زندگی او را به غفلت مبدّل میکند. به هر حال، حجاب بودن سرگرمی - از آن جهت که میتواند غفلتزا باشد - امری کاملاً وجدانی است. آنچه عقلاً قبیح است، غلبهی لهو بر عقل و کثرت آن است:
«مَنْ کَثُرَ لَهْوُهُ قَلَّ عَقْلُهُ.» (2)
«کسی که لهوش زیاد شود، عقلش کم میگردد.»
اولاً خاصیت ذاتیِ لهو، یعنی غفلتزداییِ آن را نباید فراموش کرد. ثانیاً باید توجه داشت که کثرت آن - یعنی گذران اوقات بسیارِ زندگی به سرگرمیها - زمینه را برای «غلبهی لهو بر عقل انسان» فراهم میکند. در پی آن، تمام زندگیِ انسان رنگ و بوی غفلت میگیرد و غفلت همیشگی به جای ذکر مدام مینشیند. این حالت را در روایات، استهتار بوسیله لهو و خوشی (شیفتهی لعب شدن) نامیدهاند. استهتار یعنی ولع نسبت به چیزی و افراط در آن. (3) این شفتگی به لَعْب و شیدایی به طَرَب، نشانه جهل است:
«لَمْ یَعْقِلْ مَنْ وَلِهَ بِاللَّعْبِ وَ اسْتُهْتِرَ بِاللَّهْوِ و الطَّرَبِ.» (4)
«عاقل نیست آن کس که شیفتهی لَعب و شیدایی سرگرمی و خوشی شود.»
با توجه به نکات یاد شده، بالاترین مرتبه عقل، دوری از لهو است:
«أَفْضَلُ العَقْلِ مُجانَبَةُ اللَّهْوِ.» (5)
اکنون این پرسش مطرح میشود که آیا اموری مانند ورزش، لهو به شمار میآید؟ پاسخ را باید با توجه به نیت شخص داد. اگر نیت از ورزش، حفظ سلامت بدن باشد تا آن بدن را در راه عبادت خدا به کار گیرد، هدفی کاملاً عقلایی - و نیز مورد توصیه شرع - در کار است. این توصیه شرعی برای آن نیست که ورزشِ سرگرم کننده و غفلتزا تشویق شود. بلکه همان اهداف عقلایی در کار است، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودهاند که:
«عَلِّمُوا أَبْناءَکُمْ الرَّمْیَ وَ السِّباحَةَ.» (6)
«پسرانتان را تیراندازی و شنا بیاموزید.»
کسی که از راه ورزش، کسب حلال میکند، بر او نیز اشکالی وارد نیست. اما بدیهی است که شیفته ورزش شدن برای ورزش به گونهای که آدمی را از امور حقّ حاکم بر زندگی دنیوی و اخروی غافل کند، پسندیده نیست.
بیشتر بخوانید: ابزار لهو و دگرگونی های زمان
در این جا یادآوری مجدد نکتهای مفید است: از این قبیل مباحث، نباید ترغیب به رهبانیت و ترک مطلق لذت برداشت شود. آنچه نکوهش شده، در درجهی اول لذت و لهو حرام، و در وهلهی دوم کثرت لهو - حتی از نوع حلال - است. در تعبیر حدیث دیدیم که استهتار و ولع و افراط در آن نکوهیده است. چه بسا انسان با اختصاص اوقاتی برای لذت حلال، با روحیهای بهتر به دیگر وظایف روزمرهی خود موفق شود. مهم، اصلاح نیت همراه با صحّت و مشروعیت خود عمل است. انسان میتواند با تصحیح نیت به ورزشِ سالم و مشروع بپردازد و آن را مبدل به عبادت کند و در عین حال، از آن لذت هم ببرد. در حدیثی از امام کاظم (علیهالسلام) آمده است:
«اجْتَهِدُوا فی أَنْ یَکونَ زَمانُکُمْ أَرْبَعَ ساعاتٍ: ساعةً لِمُناجاةِ الله، وَ ساعَةً لأَمْرِ المَعاشِ و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخْوانِ و الثِّقاتِ الَّذینَ یُعَرِّفونَکُمْ عُیُوبَکُمْ و یُخْلِصُونَ لَکُمْ فِی الباطِنِ، و ساعَةً تَخْلَونَ فیها لِلَذّاتِکُمْ فی غَیْرِ مُحَرَّمٍ. و بِهذِهِ السّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَی الثَّلاثِ ساعاتٍ.» (7)
«بکوشید که وقت شما چهار زمان باشد: زمانی برای مناجات با خدا، زمانی برای امر زندگی، زمانی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد که عیوب شما را به شما مینمایانند و در باطن نسبت به شما اخلاص میورزند، و زمانی که در آن خلوت کنید برای لذات غیر حرامتان. و با این زمان است که بر آن سه زمان دیگر توان مییابید.»
بر مبنای این کلام، با لذت بردن حلال، میتوان بر وظایف دیگر قادر شد. از همین حدیث هم میانهروی در اختصاص اوقات به هر یک از چهار موردِ توصیه شده، فهمیده میشود. لذت نباید بخش عمدهی زندگی آدمی را فراگیرد، به گونهای که او را از مناجات با پروردگار و امر معاش و معاشرت با اخوان بازدارد.
توجه شود که مقصود امام (علیهالسلام)، تقسیم وقت به چهار قسم «مساوی» نیست تا تصوّر شود زمان لذت بردن باید مساوی با سایر امور مهم دیگر باشد. بلکه لذتهای غیر حرام، طریقیّت دارند، نه موضوعیت، یعنی وسیلهاند نه هدف. همانطور که از جمله پایانی حدیث برمیآید، لذت مباح زمینه را برای صرف بهتر وقت در سه کار دیگر یعنی مناجات با خدا و تأمین معاش و معاشرت با برادران ایمانی فراهم میکند. آنچه موضوعیت دارد، حرکت در مسیر بندگی و سعادت ابدی اخروی است، که مناجات با خداوند، بهترین وسیله برای وصول به این هدف است. نیز برای قدرت یافتن بر مناجات و عبادت شایسته، باید به قدر کفایت، معاش را تأمین کرد. از این رو، تأمین معاش با این نیت، خود مصداق بندگی خداوند میگردد، چرا که:
«... لَوْ لا الخُبْزُ ما صَلَّیْنا وَ لا صُمنا و لا أَدَّینا فَرائِضَ رَبِّنا.» (8)
«... اگر نان نمیبود، ما نماز نمیگزاردیم و روزه نمیگرفتیم و فرائض پروردگارمان را به جا نمیآوردیم.»
در نظر گرفتن زمانی برای معاشرت با برادران دینی شایستهی نشست و برخاست، نیز اهمیت دارد. ویژگی آن برادران در نمایاندن عیب دوست به خود اوست. انسان با دانستن عیب خویش، در اصلاح خود میکوشد و این اقدام نیز، او را به هدف اصلیاش - کسب سعادت - نزدیکتر میسازد. در روایات، از «نماز شب» به عنوان «لهو المؤمن» یاد شده است. آن هنگام که دیدگان خفتهاند و تاریکی شب، زرق و برق تعلّق دنیوی را پوشانده، کسی که با نیت خالص برخیزد، در پیشگاه مالک خویش بایستد، پیشانی تذلل بر خاک بساید و از غیر خالق چشمِ اعتنا فروبندد، ذکر خالق او را از یاد خلق غافل میکند. لذا میتوانیم گفت که نماز شب، لهو مؤمن است، زیرا که او را از غیر معبود متعال غافل میکند. پس لذت حلال باید به قدری باشد که نشاط بر سه کار دیگر را فراهم کند. لذت بردن فی نفسه هدف نیست، بلکه وسیله است. اگر لذت هدف شود و اصالت یابد، به تدریج بر انسان غلبه میکند و زمان را بر سه امر دیگر تنگ میسازد. چرا که به هر حال، لذت بردن - حتی از نوع حلال - امری مطبوع و جذّاب است، در حالی که مناجات با خداوند یا تأمین معاش - برای کسانی که هنوز در ابتدا یا میانهی این راهند - دشوار است و به مجاهده نیاز دارد.
بار دیگر تأکید میکنیم که در لذت بردن از امور حلال، همواره باید مراقب بود که دیوار به دیوار حرام حرکت نکنیم، چرا که امور حرام نوعاً لذتبخش و مطبوعند و اگر در مسیر لذتجویی بیفتیم، توقف در آن کاری دشوار خواهد بود.
متأسفانه در روزگار ما - که اسباب لهو و زمینههای لعب به شیوههای گوناگون فراهم است - افراد زیادی به بهانهی دمی لذت بردن و کسب نشاط، گرفتار لهوهای حرام میگردند؛ مثلاً دیدن و شنیدن هرگونه فیلم و موسیقی را بر خود مجاز میشمارند. در حالی که سازندگان بسیاری از این محصولات، دغدغهی رعایت ضوابط شرعی و حدود دینی را ندارند و این عدم توجه را در حاصل کار آنها به عیان میتوان دید. بسیاری از اینها، حلال و حرام را به هم در میآمیزند. اگر هم حرام نباشند، غالباً از مشتبهات محسوب میشوند و در اینجا نیاز به ورع و تقوا آشکار میشود. خلاصه اینکه به بهانه تفریح و کسب نشاط، به دنبال لذتجویی و شهوترانی نباید رفت. روا و موجّه دانستن اینگونه امور، تحت عناوین ظاهرپسندی که امروزه رواج دارد، از مرموزترین شیوههای شیطانی است که انسان را به خودفریبی دچار میسازد. گاهی این شهوتگرایی با عناوین فریبندهای همچون عقلگرایی در روزگار ما عرضه میشود! عاقل در این وادی نیز خود را همواره نیازمند شرع میبیند، زیرا تعیین مصادیق لذت حلال و حرام و مرزبندی دقیق میان آن دو، تنها از شرع ساخته است.
نکتهی پایانی اینکه نباید پنداشت لذت حلال، منحصر در بهرهمندیهای جسمی و بدنی است. بلکه لذات روحانی نیز قابل توجه و در خور تأمل هستند. لذت در غیر حرام - بسته به درجات ایمانی افراد - مصادیق مختلفی دارد. مثلاً ممکن است کسی از انفاق مال خویش حقیقتاً لذت ببرد. دیگری با تشرّف به مشاهد مشرّفهی معصومین (علیهمالسلام) و زیارت قبور ایشان، به چنان ابتهاج روحی دست یابد که در بازگشت به وطن، با طرواتی نو، فعالیت از سرگیرد. گاه مرتبه ایمانی شخص به جایی میرسد که ذکر خدا و دعا در پیشگاه او برایش لذتی بیبدیل میگردد.
به عنوان مثالی جالب توجه، خوب است بدانیم که در روایات، از «نماز شب» به عنوان «لهو المؤمن» یاد شده است. (9) آن هنگام که دیدگان خفتهاند و تاریکی شب، زرق و برق تعلّق دنیوی را پوشانده، کسی که با نیت خالص برخیزد، در پیشگاه مالک خویش بایستد، پیشانی تذلل بر خاک بساید و از غیر خالق چشمِ اعتنا فروبندد، ذکر خالق او را از یاد خلق غافل میکند. لذا میتوانیم گفت که نماز شب، لهو مؤمن است، زیرا که او را از غیر معبود متعال غافل میکند.
نمایش پی نوشت ها:
1. لسان العرب/ ج 15/ ص 258. اللهو ما لَهَوتَ به و لعبتَ به، و شَغَلَکَ من هوی و طربٍ و نحو هما... یقال: لهوتَ بِالشَّیءِ... إذا لعبت به و تشاغلت و غفلتَ به عن غیره.
2. غررالحکم/ 10559.
3. «أما الإستهتار فهو الولوع بالشیء و الإفراط فیه.» (لسان العرب/ ج 5/ ص 249).
4. همان/ ح 827.
5. همان/ ح 372.
6. نوادر راوندی/ ص 49.
7. تحف العقول/ ص 409.
8. این بیان ضمن دعایی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است: «بارِکْ لَنا فی الْخُبْزِ و لا تُفَرِّقْ بَینَنا و بَیْنَهُ، فَلَوْلا الْخُبْزُ ما صَلَّینا وَ لا صُمْنا وَ لا أَدَّیْنا فَرائِضَ رَبِّنَا.» (کافی/ ج 5/ ص 73).
9. خصال/ ج 1/ ص 161.
جهانبین، امیرمسعود؛ (1385)، کتاب عقل دفتر سوم نشانههای و حجابهای عقل، تهران: انتشارات نبأ، چاپ اول