پیش به سوی عزت نفس نفس برتر

بی‌احترامی به کودک یعنی بی‌اهمیت دانستن او. برای مثال، برچسب زدن به کودک و تحقیر او موجب می‌شود وی احساسی منفی به خود پیدا کند. پیامبر اکرم (ص) پیوسته از این مسئله نهی می‌فرمودند. ایشان به
يکشنبه، 9 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
پیش به سوی عزت نفس نفس برتر
پیش به سوی عزت نفس نفس برتر

نویسندگان:
مبین صالحی
معصومه قلی‌زاده
 

راهکارهایی برای بهبود عزت نفس

با توجه به اهمیت عزت نفس، در ادامه راهکارهایی برای بهبود آن در کودکان بیان می‌شود.

1. احترام و تکریم کودک

بی‌احترامی به کودک یعنی بی‌اهمیت دانستن او. برای مثال، برچسب زدن به کودک و تحقیر او موجب می‌شود وی احساسی منفی به خود پیدا کند. پیامبر اکرم (ص) پیوسته از این مسئله نهی می‌فرمودند. ایشان به والدین سفارش می‌کردند که فرزندان خود را گرامی بدارید و آنان را به نیکی تربیت کنید تا آمرزیده شوید. (1) والدین باید با بچه‌های خود با احترامی مشابه آنچه برای مهمانی عزیز و محترم قایل‌اند، رفتار کنند. یکی از راه‌های مهم که والدین می‌توانند برای نشان دادن احترام به بچه‌ها از آن استفاده کنند، توجه به گفته‌های آنان است. سلام کردن نیز گونه‌ای دیگر از تکریم و احترام به افراد است. وقتی بزرگ‌سالی به کودک سلام کند، به ویژه اینکه در سلام پیشی جوید، کودک به شدت شاد می‌شود و خودپنداره‌ای مثبت پیدا می‌کند. از سنت‌های مشهور حضرت رسول (ص)، سلام کردن به کودکان است. (2)
والدین باید با بچه‌های خود با احترامی مشابه آنچه برای مهمانی عزیز و محترم قایل‌اند، رفتار کنند. یکی از راه‌های مهم که والدین می‌توانند برای نشان دادن احترام به بچه‌ها از آن استفاده کنند، توجه به گفته‌های آنان است. وقتی مهمان محترم و بزرگواری در خانه با ما صحبت می‌کند، به رسم ادب، تمام‌رخ به او نگاه می‌کنیم و با همه‌ی وجود به صحبت‌هایش گوش می‌کنیم. میان صحبت‌هایش نمی‌پریم و اگر نظر مخالفی داشته باشیم، با رعایت ادب، نه با توبیخ و سرزنش، آن را بیان می‌کنیم. آیا شما نیز با کودک خود این‌گونه رفتار می‌کنید؟
برخی والدین با بچه‌های خود به گونه‌ای صحبت می‌کنند که با دیگران هرگز به این بدی حرف نمی‌زنند. برخی والدین نیز وقتی عصبانی می‌شوند، بچه‌های خود را با نام‌های تحقیرآمیز صدا می‌زنند. این‌گونه روش‌ها می‌تواند تأثیری منفی بر عزت نفس آنان داشته باشد. امام هادی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «از آسیب کسی که برای خود ارزش قایل نیست، در امان مباش». (3)
والدین هنگام صحبت با کودکان، می‌توانند با استفاده از واژه‌ها و عباراتی مانند «لطفاً» و «متشکرم» احترام خود را به آنان نشان دهند. گاهی ما بزرگ‌ترها با اشخاص بزرگواری روبه‌رو می‌شویم که به ما فوق‌العاده احترام می‌گذارند؛ تا جایی که حتی از این بزرگواری آنان احساس شرمندگی می‌کنیم. در این حالت، نه تنها دوست داریم لطف آنها را به گونه‌ای جبران کنیم، بلکه احساس ارزشمندی و رضامندی بسیاری به دست می‌آوریم.
بی‌تردید به یاد دارید که روش کریمانه‌ی معصومان (علیهم‌السلام) در پاسخ به توهین‌های برخی افراد جاهل موجب می‌شد آنان به خود آیند و مسیر زندگی‌شان به کلی تغییر کند؛ بدون اینکه حتی کلامی از ائمه برای دعوت به رفتار درست و شایسته بشنوند.

بیشتر بخوانید: تعریف عزت نفس و راههای کسب آن

 

2. مسئولیت دادن به کودک

کودکان همواره در پی اثبات خویش‌اند. آنان می‌کوشند با انجام کارهای بزرگ و به دست آوردن موفقیت‌های تحسین‌برانگیز، توجه دیگران را جلب کنند یا به لذتی درونی برسند. موفقیت و کمال‌طلبی نعمت بزرگی است که خداوند به ما انسان‌ها ارزانی داشته است. یکی از بهترین روش‌های شکر این نعمت، فراهم آوردن موقعیت‌هایی است که کودک به این تمایل فطری خود دست یابد. به نظر می‌رسد از بین این روش‌ها، مسئولیت دادن به کودک اهمیتی چشمگیر دارد.
شما با دادن مسئولیت برخی از کارها که در توان کودک است، به او فرصت ابراز وجود و موفقیت می‌دهید و به او فرصت کسب خودپنداره‌ای مملو از رضامندی و احساس ارزشمندی می‌بخشید. به ویژه لازم است به این مسئله در سنین پیش از دبستان توجه شود. همان‌گونه که تناول هر میوه در فصل خود، بیشترین فایده را برای بدن دارد، توجه به هرگونه تربیت در زمان خود، بیشترین اثر را برجا می‌گذارد. اگر کودک 4-5 ساله‌ی شما می‌خواهد در چیدن سفره کمک کند، تا آنجا که ممکن است به او اجازه‌ی این کار را بدهید و حتی تشویقش کنید. حتی اگر خراب‌کاری کرد، او را سرزنش نکنید. تنها اشتباهش را به نرمی توضیح دهید و به ادامه‌ی کار ترغیبش کنید.

3. سرزنش نکردن

سرزنش کردن کودک موجب می‌شود وی به احساس حقارت دچار شود و خود را کم ارزش و بی‌مایه بداند. بدین سبب، امیرمؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «زیاده روی در سرزنش کردن، آتش لجاجت را شعله‌ور می‌کند». (4) همان‌گونه که گفتیم، کار بد کودک را برایش توصیف کنید و بخواهید دوباره آن را تکرار نکند.
چند روزی بود که سلمان پیوسته ناخنش را می‌جوید. مادرش به او گفت: «پسر بد. این کارها چیه می‌کنی. اگر دوباره این کار را انجام بدهی دوستت ندارم». فردای آن روز مادر متوجه غیبت سلمان شد. پس از جست‌وجوی فراوان او را پشت میز تحریرش پیدا کرد که با ولع ناخنش را می‌جوید. مادر می‌توانست تنها برای نمونه به کودک خود بگوید: «عزیزم وقتی ناخنت را می‌خوری، دست‌های کوچولوی خوشگلت زشت می‌شوند. دیگران وقتی این کار را می‌بینند بدشان می‌آید». (5)

4. پرهیز از تنبیه نامناسب کودک

یکی دیگر از روش‌های نکوهیده‌ی برخی والدین، تنبیه کردن کودک است. جالب است بدانید یکی از علل اصلی روی آوردن والدین به تنبیه‌های بدنی، فوران خشم است. هرچند آنان در ظاهر بیان می‌کنند می‌خواهم او را ادب کنم، در واقع می‌خواهند با کتک زدن کودک، بخشی از خشم خود را تخلیه می‌کنند تا به اصطلاح دلشان خنک شود و به آرامش برسند. اما تنبیه بدنی کودک نه تنها به کاهش چشمگیر اشتباه‌های کودک نمی‌انجامد، (6) بلکه ممکن است موجب واکنش معکوس او شود. به فرموده‌ی امیرمؤمنان (علیه‌السلام): «با خشم تربیت [ممکن] نیست». (7) امام موسی کاظم (علیه‌السلام) نیز به یکی از یاران خود که از فرزندش به ستوه آمده بود و از او شکایت می‌کرد فرمودند: «او را نزن، بلکه به او بی‌اعتنایی کن، ولی این بی‌اعتنایی طول نکشد». (8)

5. ابراز محبت به کودک

محبت به کودکان زمینه‌ی رشد و تکامل آنان را فراهم می‌کند. کودکانی که در محیط‌های شاد زندگی می‌کنند، دل‌بستگی و احساس امنیت بیشتری را تجربه می‌کنند و از اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی برخوردارند. امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) مهربانی را از حقوق کودکان خردسال می‌دانند. (9) امام صادق (علیه‌السلام) نیز می‌فرمایند: «بی‌تردید، خداوند بر بنده‌اش به سبب شدت محبت به فرزندش رحم می‌کند». (10)
یکی از روش‌های ابراز محبت به کودکان، بوسیدن آنان است. در عمل بوسیدن، تماس جسمی نیز وجود دارد. از این روی، ابراز محبت والد را به فرزند بهتر منتقل می‌کند. در روایات آمده است: «هر کس فرزند خود را ببوسد، خداوند برایش حسنه می‌نویسد و کسی که او را شاد کند، خداوند روز قیامت شادش می‌سازد». (11)

6. توجه مثبت

چنانچه رفتار والدین طرد کننده و سرزنش کننده باشد، موجب می‌شود کودک تأیید نشدن را نشان طرد وجود خود بپندارد. به عبارت دیگر، وقتی پدر یا مادر کودک را به علت کار منفی‌اش سرزنش می‌کنند یا کانون بی‌توجهی قرار می‌دهند، کودک احساس می‌کند آدمی بد و بی‌مقدار است. اما از آنجا که نیاز به توجه، همانند نیاز به غذا در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد، کودک می‌کوشد توجه والدین را به دست آورد. او در چنین وضعیتی فکر می‌کند که باید برای جلب توجه والدین کارهای خوب انجام دهد و تنها این‌گونه، بچه‌ی خوبی خواهد بود و ارزش توجه و احترام را خواهد داشت. اگر والدین میان فرزندان خود به عدالت رفتار نکنند، ممکن است فرزندانشان این مسئله را به سبب نقصی در وجود خویش بدانند و خود را شایسته‌ی دوست داشته شدن ندانند. این احساس نه تنها تخم حسادت را میان فرزندان می‌کارد، بلکه در بزرگ‌سالی موجب شکست کودک در تلاش‌های فردی و تعاملات اجتماعی می‌شود. روان‌شناسان به این موقعیت، توجه مثبت مشروط می‌گویند؛ یعنی والدین با عمل خود به کودک القاء کرده‌اند که شرط دستیابی به محبت ما، انجام کارهای خوب است. اشکال این موقعیت آن است که کودک تنها زمانی خودش را ارزشمند می‌داند که کار خوبی انجام داده و موفقیتی به دست آورده باشد. اما اگر کار بدی انجام دهد یا در کاری شکست بخورد، فوق‌العاده‌ احساس گناه و حقارت می‌کند.
والدین باید نشان دهند که کودک را به سبب وجود خودش دوست دارند، نه به علت کارهای خوبی که انجام می‌دهد. اگر کاری منفی نیز انجام داد، نباید با گفتن «بچه‌ی بد، دست و پا چلفتی، خیلی از دستت ناراحتم و...»، شخصیت او را تخریب کنند. کودک باید احساس کند به خودی خود موجودی ارزشمند است. این حالت، توجه مثبت نامشروط نامیده می‌شود. راجرز، از جمله روان‌شناسان انسان‌گرا، معتقد است نخستین شرط پیدایش شخصیت سالم، دریافت توجه مثبت نامشروط در دوره‌ی کودکی است. عزت نفس بالا زمانی ایجاد می‌شود که مادر بدون توجه به چگونگی رفتار کودک به او عشق و محبت نشان دهد. (12)
با توجه به آنچه گفتیم، اگر فرزندتان کاری منفی انجام داد، کارش را سرزنش کنید، نه خودش را. برای مثال، اگر کودک وسایلش را پس از بازی جمع نکرد، به جای گفتن «من بچه‌های بی‌نظم را دوست ندارم» بهتر است بگوییم: «این کارت بی‌نظمی است. من از بی‌نظمی بدم می‌آید». جمله‌ی نخست، به ویژه اگر بارها تکرار شود، این پیام را به او می‌دهد که فردی بی‌نظم است. از این روی، به شکلی پایدار بی‌نظم خواهد شد. اما جمله‌ی دوم این پیام را می‌رساند که تو مشکلی نداری، بلکه کارت خوب نبوده است. بنابراین، کودک احساس ارزشمندی خود را از دست نمی‌دهد و می‌تواند با همه‌ی توان به جنگ بی‌نظمی برود. حال آنکه در حالت نخست، والدین او را ترغیب می‌کنند با خودش به منزله‌ی فردی بی‌نظم بجنگد. این کار، افزون بر غیر منطقی بودن، احساس منفی بیشتری به کودک می‌دهد.

7. رعایت عدالت میان فرزندان

اگر والدین میان فرزندان خود به عدالت رفتار نکنند، ممکن است فرزندانشان این مسئله را به سبب نقصی در وجود خویش بدانند و خود را شایسته‌ی دوست داشته شدن ندانند. این احساس نه تنها تخم حسادت را میان فرزندان می‌کارد، بلکه در بزرگ‌سالی موجب شکست کودک در تلاش‌های فردی و تعاملات اجتماعی می‌شود. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «خداوند متعال دوست دارد میان فرزندانتان عدالت ورزید، حتی در بوسیدن». (13)

8. بازی با کودک

برای فرزندانتان فرصت‌هایی را فراهم آورید تا با شما و دیگر اعضای خانواده کار و بازی کنند. سرگرمی و کار گروهی ممکن است بعضی تنش‌ها و دل‌آزردگی‌ها را از میان ببرد؛ ارتباط کودک با اعضای خانواده را بهتر کند؛ و حس مسئولیت‌پذیری کودک را قوی‌تر سازد. کودکان در بازی، چگونگی صحبت کردن و رفتار درست در جمع را می‌آموزند. موفقیت‌ها و توانایی‌هایی که کودک در بازی به دست می‌آورد، به ویژه هیجان‌های مثبتی که تجربه می‌کند، به عزت نفس بالاترش می‌انجامد. (14)
در روایات اسلامی، هفت سال نخست زندگی سن بازی شمرده می‌شود. (15) بازی، به ویژه در سنین نوپایی و پیش دبستانی بافت مناسبی برای رشد و تربیت مناسب کودک است. به فرموده‌ی رسول اکرم (ص): «بازیگوشی بچه در کودکی مایه‌ی فزونی خرد او در بزرگسالی است». (16) کودکان طی بازی با چالش‌های مختلف روبه‌رو می‌شوند؛ توانایی‌های خود را محک می‌زنند؛ و به طور کلی، خود را بهتر می‌شناسند. از این روی، در اسلام سفارش شده است که هر کس فرزندی دارد، باید با او کودکی کند. (17)

راهکارهای دیگر

1. از عیب‌جویی کردن درباره‌ی نقص‌های کودکانتان بپرهیزید و اشتباه‌های کوچک آنان را بزرگ نکنید. شکست‌هایشان را به منزله‌ی پیشامدهایی کوچک بشمارید و نادیده بگیرید و به موفقیت‌های هرچند کوچک فرزندان خود اهمیت دهید و آنها را تقویت کنید.
2. از مقایسه کردن فرزندانتان با دیگران بپرهیزید. آنان را همان‌گونه که هستند بپذیرید و اجازه دهید خودشان باشند. حس کلی ارزشمندی فرزندان باید بدون مقایسه با دیگران ساخته شود. آنان را با خودشان مقایسه کنید. بچه‌ها باید بدانند که والدینشان آنان را همان‌گونه که هستند پذیرفته‌اند؛ زیرا چنین پذیرشی موجب افزایش احساس امنیت و عزت نفسشان می‌شود.
3. از کمال‌گرایی درباره‌ی فرزندتان بپرهیزید. هیچ کس کامل نیست. والدین نیز نباید چنین انتظاری از فرزندان خود داشته باشند. برخی والدین فکر می‌کنند که باید به بچه‌های خود فشار آورند تا کارها را به بهترین شکل انجام دهند. از کودکان در حد توانشان انتظار داشته باشید. اگر موفقیت‌های بچه‌های دیگر را پیوسته در ذهنتان با فرزند خود مقایسه کنید، احساس فشار خواهید کرد که او را وادار سازید به خوبی آنان عمل کند.

بیشتر بخوانید: عزت و کرامت نفس، وسیله سربلندى جوانان در دنیا و آخرت


4. توانایی‌ها و ضعف‌های فرزند خود را بشناسید. بکوشید توانایی‌های فرزندتان را، حتی اگر از نظر شما بی‌اهمیت باشند، تقویت کنید. به موقعیت‌هایی که فرزندانتان در آنها خوب بوده‌اند فکر کنید و راه‌هایی برای بهبودشان بیابید. ضعف‌های فرزندان را نیز باید شناخت، اما نباید بر آن تأکید کرد و به کودک برای جبرانشان فشار آورد. به نظر شما، درباره‌ی کودک چهار‌ساله‌ای که خوب نقاشی می‌کند، اما برخلاف همسالانش حافظه‌ی شعری خوبی ندارد، چه می‌توان کرد؟
5. تفاوت‌های فردی را بپذیرید. هیچ دو انسانی را نمی‌یابیم که اثر انگشتی مشابه داشته باشند. هیچ دو کودکی را نیز نمی‌یابیم که توانایی‌های مساوی داشته باشند. اگر کودکتان به رغم تلاش کامل شما نمی‌تواند مانند فرزند دوستتان یک سوره‌ی کوچک قرآن را حفظ کند، با خود بگویید: شاید توانایی او در کاری دیگر نهفته است. همه‌ی بچه‌ها مثل هم نیستند.
6. با کودکان خود صحبت کنید. وجود رابطه‌ی همیشگی و صمیمی بین کودک و والدین، عامل اصلی در روبه‌رو شدن با مشکلات عزت نفس و احساس ارزشمندی است. کودکان به شدت احساس می‌کنند باید بگویند و والدین سخن آنان را بشنوند.
7. عشق اصیل به فرزندان را فراموش نکنید. والدین باید کودکان را برای آنچه هستند و آنچه می‌خواهند باشند، تشویق کنند. نمره‌ی کودک در امتحان و میزان موفقیتش در تحصیل، نباید تعیین کننده‌ی عشق والدین به او باشد. این را برای کودک روشن کنید. آیا تاکنون به کودک خود گفته‌اید: تو را دوست دارم؛ چون فرزندمی، نه به این دلیل که در کارهای خانه کمکم می‌کنی و درس‌هایت را خوب می‌خوانی؟
8. به فرزندان خود اجازه‌ی رشد بدهید. عزت نفس پایین با وقفه در رشد هم‌بستگی دارد. یکی از عوامل عمده‌ی رشد روانی، شکست‌ها و درس گرفتن از آنهاست. اگر پیوسته در کار کودک خود دخالت کنید که مبادا شکست را تجربه کند، به شما وابسته می‌شود. مهم نیست فرزند شما بد نقاشی می‌کند، یا با خمیربازی خود مجسمه‌ای زشت می‌سازد؛ مهم این است که او می‌کشد و می‌سازد. تصحیح پیاپی اشتباه‌های او، خلاقیت و انگیزه‌اش را کور خواهد کرد. اگر دختر کوچک شما هنگام ظرف شستن، لباس خود را کاملاً خیس کند یا لیوانی را بشکند، چگونه با او برخورد می‌کنید؟
کوپر اسمیت، از پژوهشگران برجسته در زمینه‌ی عزت نفس، طی مطالعه‌ای (18) دریافت که ثروت خانوادگی، تحصیلات، مکان زندگی، طبقه‌ی اجتماعی، شغل پدر یا حتی حضور همیشگی مادر در خانه، موجب افزایش عزت نفس کودک نمی‌شود. آنچه او یافت این بود که کیفیت رابطه‌ی کودک و والدین بر عزت نفس تأثیر می‌گذارد. اسمیت در مطالعات خود پنج عامل را که با عزت نفس برتر کودکان ارتباط دارد، به شرح زیر می‌شمارد:
1. کودک باید احساس کند که اندیشه، عواطف و ارزش‌های او به منزله‌ی یک انسان پذیرفته شده است.
2. به کودک آزادی نامحدود داده نشود، ولی محدودیت‌ها برای کودک شفاف، منصفانه و مذاکره‌پذیر باشد.
3. به کودک به منزله‌ی یک انسان احترام گذاشته شود.
4. والدین انتظارهای خود را محترمانه، از سر خیرخواهی و غیر ظالمانه به فرزندانشان انتقال دهند.
5. پدر و مادر، خود عزت نفس بالایی داشته و الگوی اعتماد به نفس باشند.
آلپورت نیز یکی دیگر از روان شناسان مطرح است که رفتار والدین را از عناصر عمده و اساسی در شکل‌گیری عزت نفس می‌داند. بنا بر پژوهش‌هایی در زمینه‌ی رابطه‌ی والدین و کودک و تأثیر آن بر عزت نفس، مشخص شد که چنانچه رفتار والدین، به ویژه مادران گرم، تأیید کننده و صمیمی باشد؛ کودک خود را طرد نکنند؛ یا آنان را مقایسه نکنند، کودکان از عزت نفس، جزئت و شهامت بالا برخوردار خواهند شد. در این وضعیت، کودکان انگیزه‌های کنجکاوانه‌ی خود را به گونه‌های مختلف و به طور طبیعی ارضا خواهند کرد و در بازی و تکالیف درسی، عزت نفس بالایی خواهند داشت. اما چنانچه رفتار والدین نامنظم و تعارض‌آمیز باشد و کودک خود را پیوسته طرد و مسخره کنند، از آنجا که کودکان این‌گونه رفتارهای والدین را درونی می‌کنند و جزو ویژگی‌های شخصی خویش می‌شمارند، عزت نفسشان پایین خواهد آمد. (19)

نمایش پی نوشت ها:
1. عبدالله بن محمد القرشی، المکارم الاخلاق، ج 1، ص 478.
2. علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنزالعمال، ج 7، ص 156.
3. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 365.
4. عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح 1768.
5. البته در این باره اگر مشکل ادامه یافت، احتمالاً مسئله‌ای عمیق‌تر وجود دارد. از این روی لازم خواهد بود که به مشاور مراجعه کنید.
6. بنجامین سادوک و ویرجینیا سادوک، خلاصه‌ی روان‌پزشکی: علوم رفتاری / روان‌پزشکی بالینی، ترجمه‌ی فرزین رضاعی، ج 1، ص 203.
7. عبدالواحد تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ح 10529.
8. محمد محمدی ری‌شهری، منتخب میزان الحکمه، ح 159.
9. محمد بن علی بن بابویه القمی، الخصال، ص 570.
10. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 6، ص 50.
11. همان، ص 49.
12. زهره خسروی، خانواده و عزت نفس، ص 30.
13. علی المتقی بن حسام‌الدین الهندی، کنزالعمال، ج 16، ص 445.
14. رابرت دی. رمزی، 501 روش برای افزایش عزت نفس، ترجمه‌ی حسن نصیرنیا، ج 2.
15. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 6، ص 47.
16. علی المتقی بن حسام الدین الهندی، کنزالعمال، ج 11، ص 91.
17. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، ج 6، ص 50.
18. گیل لیندن فیلد، اعتماد به نفس برتر: گام‌های ساده برای کسب اعتماد به نفس، ترجمه‌ی حمید اصغری‌پور و نگار اصغری‌پور، ص 17-26.
19. زهره خسروی، خانواده و عزت نفس، ص 33.

منبع مقاله :
صالحی، مبین - قلی‌زاده معصومه؛ (1392)، یک قدم تا باور: عزت نفس کودکان، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله)، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط