واژه‏ ی وقف و صدقه

واژه‏ ی وقف و صدقه دو عنوان و اصطلاح دینی و فقهی هستند که در این مطلب راسخون به بعضی ویژگیهای آنها اشاره می کنیم.
يکشنبه، 14 تير 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
واژه‏ ی وقف و صدقه
مقدمه:
وَقف عقدی است که در آن مالی بخشیده می‌شود تا مردم یا گروهی از آنان از منافعش استفاده کنند. در وقف، نه واقف و نه آن‌ها که برایشان وقف شده، حق فروش یا بخشیدن مال وقفی را ندارند. در قرآن به‌صورت صریح، از وقف سخن نیامده است.

در روایات، با عنوان «صدقه جاریه» بر آن تأکید شده است. پیشینه وقف به پیش از اسلام برمی‌گردد. البته در زمان پیامبر(ص) وقف میان صحابه رایج شد و نمونه‌های از موقوفات پیامبر(ص) و امام علی(ع) در منابع ذکر شده است.

وقف از عقود اسلام است که در کتاب‌های فقهی، از شرایطِ صحت و احکام آن سخن می‌آید. وقف به دو قسم وقف خاص و وقف عام تقسیم شده است.

احداث مسجد، مدرسه، کتابخانه‌، بیمارستان‌ و زیارتگاه از کارکردهای وقف معرفی شده است. در کشورهای اسلامی، سازمان‌هایی برای اداره اوقاف وجود دارد.

وقف و صدقه در لغت و اصطلاح

وقف در لغت

وقف در لغت به معنای ایستادن و درنگ کردن است . در لسان العرب (ماده‏ی وقف) این واژه را چنین توضیح داده است: وقوف در ضد جلوس است، هر گاه کسی در مکانی بایستد می‏گویند: «وقف» و جمع آن وقوف است و به صورت متعدی نیز به کار می‏رود می‏گوییم: وقفتها انا وقفا و وقف الدابة،..

هر گاه گفته شود: «وقف الارض علی المساکین یا للمساکین) وقفا» به معنای حبس خواهد بود

خلیل بن احمد در توضیح این واژه می‏نویسد:
وقف مصدر «وقفت الدابة» و «وقفت الکلمة وقفا» می‏باشد و این کلمه متعدی است که گاهی لازم هم به کار می‏رود و «اوقفت» بجز در معنای کندن و انتزاع کردن به کار نمی‏رود. همچنین به نوعی زیور که از عاچ و یا شاخ حیوانات ساخته می‏شود، نیز «وقف» می‏گویند 

سخن جوهری در صحاح اللغة این است:
وقف به معنای زیوری ساخته شده از عاج نیز آمده است، «وقفت المرأة توقیفا» یعنی: در دست آن زن وقف (زیور) قرار دادم. معنای دیگر آن ایستادن است و به معنای آگاه ساختن نیز آمده است:

می‏گوییم: وقفته علی ذنبه: «او را بر گناهش آگاه ساختم». و «اوقفتها» با الف لغتی پست (ردیئه) است، البته این واژه (با الف) در موردی که به معنای کندن و انتزاع کردن به کار رود، و نیز اگر به کسی که ایستاده است، بگوییم،«ما اوقفک هیهنا؟»، نیکوست و قبحی ندارد 

در معجم مقاییس اللغه نیز واژه‏ی «وقف» را به «مکث» معنا کرده است. طریحی در معجمع البحرین نیز برای بیان معنای لغوی «وقف» به کریمه‏ی: «و لو تری اذ وقفوا علی النار» (6)شاهد آورده که همان «مکث و درنگ کردن» است، البته به شکل متعدی، فهمیده می‏شود 

از مجموع آنچه در معنای لغوی واژه‏ی «وقف» بیان کرده‏اند به دست می‏آید که این واژه به معانی: ایستادن و درنگ کردن، سرپا نگه داشتن، آگاه شدن و آگاه ساختن، کندن و انتزاع کردن، منع و نوعی زیور و احیانا بعضی معانی دیگر آمده است.

همه‏ ی این معانی لغوی به شکلی با معنای اصطلاحی آن در فقه اسلامی تناسب و ارتباط اساسی دارند.

تعریف فقهی و اقسام
وقف در اصطلاح فقیهان عقدی است که در آن، مالی بخشیده می‌شود تا تنها از منافعش استفاده ‌شود.[۱] برای مثال، مکانی به فقرا اختصاص داده می‌شود تا فقرا از منافع آن بهره ببرند، بدون اینکه آن مکان قابل خرید و فروش باشد.[۲] در وقف، مال از ملکیت واقف خارج می‌شود[۳] و نه او و نه آن‌ها که مال برایشان وقف شده است، حق فروش یا بخشیدن آن را ندارند.[۴]

وقف همان «صدقه جاریه» دانسته شده[۵] که در احادیث به کار رفته است؛[۶] چرا که منافع آن پیوسته باقی می‌ماند.[۷]

وقف عام و وقف خاص
مقاله‌های اصلی: وقف عام و وقف خاص
در کتب فقهی، وقف به دو نوع وقف عام و وقف خاص تقسیم شده است: وقفی را که به‌منظور هدفی عام یا برای گروهی عام انجام می‌شود، وقف عام می‌نامند؛ مانند وقف مدرسه و بیمارستان و وقف مالی برای فقرا یا اهل‌علم. وقفی را به‌منظور هدفی عام یا برای گروهی خاص صورت می‌گیرد، وقف خاص می‌نامند؛ مانند وقف مکانی برای شخصی یا اشخاصی خاص.[۸]

جایگاه و اهمیت
وقف از ابواب فقه است و در کتاب‌های فقهی، از شرایطِ صحت و احکام آن بحث می‌شود.[۹] در کتاب‌های روایی، وقف در کنار صدقه و هبه و مانند آن آمده است.[۱۰]

در قرآن، عنوان وقف نیامده است؛ اما در کتاب‌های آیات‌الاحکام، وقف در ردیف سُکنیٰ (استفاده از منافع یک مال برای مدت معین) و صدقه و هبه معرفی شده و تحت عنوان کلی عطایای مُنجّزه (مالی که بدون دریافت عوض به دیگری پرداخت می‌شود) جای گرفته و مصداق برخی مفاهیم آیات قرآن همچون انفاق و بخشیدن مال شمرده شده است.[۱۱]

بنابر روایات، صدقه جاریه(وقف) از چیزهایی است که پس از مرگ مؤمن ادامه می‌یابد و برای او سودمند خواهد بود.[۱۲] البته در این روایات، واژه وقف کمتر استفاده شده و تعبیر صدقه رایج‌تر است؛[۱۳] اما در روایات مربوط به احکام وقف، واژه وقف به کار رفته است.[۱۴]

وقف از موضوعات پربحث میان مسلمانان بوده و به‌جز نوشته‌های فقهی، کتاب‌های مستقل و همچنین مقالات بسیاری در این زمینه نوشته شده است. در کتاب مأخذشناسی وقف، نوشته سیداحمد سجادی، ۶۲۳۹ نوشته در زمینه وقف، شامل کتاب، مقاله، پایان‌نامه، نسخه خطی، خبر و گزارش مجلات معرفی شده است.[۱۵]

تاریخچه
صفحه نخست وقف‌نامه شاه‌سلطان حسین، به‌خط احمد نیریزی، خوش‌نویس بنام قرن دوازدهم قمری که در آن مزرعه‌ای به نام ایزدخواست، موسوم به علی‌آباد، وقف شده است.

وقف را دارای پیشینه‌ای دراز دانسته‌اند و گفته‌اند پیش از اسلام هم وجود داشته است.[۱۶] اما پس از اسلام، از همان زمانِ پیامبر(ص)، به امری رایج میان مسلمانان تبدیل شد.[۱۷] پیامبر(ص) خود اموالی را وقف کرد.[۱۸]

از جمله نخستین بار زمینی را برای استفاده ابن‌السبیل وقف کرد.[۱۹] همچنین از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که از میان صحابه کسی نبود که به‌لحاظ مالی توانایی داشته باشد، اما چیزی وقف نکند.[۲۰]

از میان ائمه، امام علی(ع) بیشترین موقوفات را داشته است.[۲۱] به‌گفته ابن‌شهرآشوب، امام علی(ع) صد چشمه در یَنبُع احداث و برای حاجیان وقف کرد. همچنین چاه‌هایی در مسیر کوفه و مکه حفر کرد و مساجدی در مدینه و میقات و کوفه و بصره ساخت و وقف نمود.[۲۲]

سپس موقوفات مسلمانان چنان گسترش یافت که در دوره بنی‌امیه، تشکیلاتی برای اداره آن تأسیس شد و از این دوره به بعد، دولت عهده‌دار اداره موقوفات شد.[۲۳]

کارکردها
در برخی از نوشته‌ها درباره وقف، از آثار اقتصادی و اجتماعی وقف هم سخن آمده است.[۲۴] بر اساس گزارش‌های تاریخی، برخی از موارد وقف و مصارف ‌آن‌ها عبارت بوده است از:

احداث مساجد، مدارس، کتابخانه‌ها و بیمارستان‌ها، تیمارستان‌ها، آب‌انبارها، قنات‌ها و رسیدگی به فقرا و ایتام و معلولان و زندانیان و تأمین مخارج زندگی علما.[۲۵] ازاین‌رو گفته‌اند وقف در حوزه‌های تأمین اجتماعی، بهداشت و درمان و گسترش علوم و فنون نقش داشته است.[۲۶]

برخی برپایه بررسی‌های تاریخی، کارکردهای وقف را به چهار زمینه زیر تقسیم کرده‌اند:

امور فرهنگی؛ مانند تأسیس مدارس و کتاب‌ها و کتابخانه‌ها

امور بهداشتی؛ مانند تأسیس بیمارستان، تیمارستان و حمام

امور اجتماعی و رفاهی؛ مانند احداث کاروان‌سرا، پل، رباط، آب‌انبار، قنات و کارخانه

امور مذهبی؛ مانند ساختن مساجد و زیارتگاه‌ها.[۲۷]

امروزه، اماکن مذهبی مانند حرم امامان، مساجد، حوزه‌های علمیه عمدتاً از طریق درآمد حاصل از موقوفات اداره می‌شوند
 

صدقه در لغت‏

نویسنده‏ی معجم مقاییس اللغة در توضیح ریشه‏ی معنای صدقه می‏نویسد: صدقه، یعنی آنچه انسان از طرف خود و مالش تصدق می‏کند

و این واژه از «صدق» گرفته شده که به معنای شی‏ء قوی است؛ قول و یا غیر آن و راستگویی را «صدق» نامیده‏اند،

برای این که در ذات خود قوی و ابطال ناپذیر است، بر خلاف «کذب» که ضعیف و متزلزل است، «شی‏ء صدق» یعنی صلب و محکم و «رمح صدق» یعنی نیزه‏ی محکم و این که به مهریه‏ی زن هم «صداق» می‏گویند برای قوت حقانیت آن است 

در لسان الغرب از خلیل نقل شده است که:
کامل از هر چیز را «صدق» می‏گویند؛ «رجل صدق» و «امرأة صدقة» یعنی مرد و زن کامل... و صدقه چیزی است که انسان آن را در راه خدا به فقرا انفاق می‏کند... و مصدق، کسی است که صدقات انعام و... را جمع آوری می‏کند و به معطی صدقات و گیرنده و درخواست کننده‏ی آنها یعنی سائل، (هر دو) «متصدق» می‏گویند 

در صحاح اللغة آمده است: هر چند عموم مردم به سائل هم «متصدق» می‏گویند، اما این واژه به معنای معطی است و «مصدق» هم در واقع همان «متصدق» است که با تبدیل و ادغام به این صورت درآمده است،

و «صداقه» و «مصادقه» به معنای خلت و دوستی است و «صدیق» به کسی می‏گویند که گفتارش، کردارش را تأیید و تصدیق می‏کند. و «صدق» به معنای نیزه‏ی مستحکم نیز هست... و «صدقه»، آن چیزی است که به فقرا انفاق می‏شود 

ابن‏اثیر در ذیل واژه‏ی «صدقه» حدیثی را ذکر کرده است که: رسول خدا صلی الله علیه و سلم آن گاه که آیه‏ی کریمه‏ی «و لتنظر نفس ما قدمت لغد» را قراءت کرد، فرمود: «تصدق رجل من دیناره و من درهمه و ثوبه»

(یعنی آیه مربوط به کسی است که از دینار و درهم و پوشاک خود تصدق کرده است.) و این جمله هر چند ظاهر خبری دارد اما در معنای انشاء است یعنی: «لیتصدق» مانند: «انجز حر ما وعده» یعنی «لینجز» 

طریحی نیز در مجمع البحرین ضمن بیان این مطلب که: صدیق یعنی انسانی که بر تصدیق به حق و حقیقت مداومت دارد، معنای اصطلاحی صدقه را ذکر کرده است، یعنی: آنچه انسان به طور تبرعی و بلاعوض با قصد قربت به دیگری می‏دهد. وی اظهار می‏دارد که: زکات، کفاره و امثال آن در این تعریف داخلند 

بنابراین، صدقه در لغت از ماده «صدق» و «صدق» به معنای درستی، دوستی، استحکام و مانند اینهاست و تناسب و ارتباط آن با معنای اصطلاحی‏اش، که به آن اشاره شد و توضیح بیشتر آن خواهد آمد، روشن است.

صدقه، به اموالی می‌گویند که به قصد قُربَت در راه خدا داده می‌شود. صدقه یا واجب است یا مستحب که در آیات قرآن و روایات مصارف و شرایط آن بیان شده است. طبق روایات، صدقه دادن نه تنها موجب کم شدن اموال انسان نمی‌شود، بلکه برکت و یا افزایش اموال را نیز به دنبال دارد. بنابر آیات و روایات گیرنده صدقه خداوند است ازاین‌رو بهتر است که صدقه از اموال پاک باشد و به صورت پنهانی داده شود. برای صدقه در روایات آثار زیادی از جمله شفای مریض، طولانی شدن عمر بیان شده است.

واژه‌شناسی
صدقه چیزی است که انسان آن را به قصد قُربَت (نزدیک‌شدن به خداوند) از مالش خارج می‌کند، مثل زکات؛ ولی واژه «صدقه» را برای صدقهٔ مستحب و «زکات» را برای صدقهٔ واجب به کار می‌برند.[28] دادن مال در راه خدا را «تصدّق» و مال داده شده را «صدقه» می‌نامند.[29]

اهمیت صدقه
در سوره توبه آیه ۱۰۴ آمده است، خداوند خود، صدقات را می‌گیرد: أَلَمْ یعْلَمُوا أَنَّ الله هُوَ یقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَیأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّ‌حِیمُ ﴿۱۰۴﴾ (ترجمه: آیا ندانسته‌اند که تنها خداست که از بندگانش توبه را می‌پذیرد و صدقات را می‌گیرد، و خداست که خود توبه‌پذیر مهربان است؟)[ توبه–۱۰۴]

در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: این تعبیر، عظمت و شکوه این حُکم اسلامی را مجسم می‌سازد و علاوه بر تشویق همه مسلمانان به این فریضه الهی، هشدار می‌دهد در پرداخت زکات و صدقات، نهایت ادب و احترام را به خرج دهند؛ چرا که گیرنده خداست.

همچنین در روایتی از امام سجاد (ع) آمده است:إنَّ الصَّدَقَة لاتَقَع فی یدِ العَبدِ حتّی تَقَعُ فی یدِ الرَّب[30] (ترجمه: صدقه در دست بنده قرار نمی‌گیرد مگر این که قبلاً در دست خدا قرار گیرد.) [31]

در روایتی امیرالمؤمنین(ع) مسکین و نیازمند را فرستاده خدا معرفی کرده و می‌فرماید: مستمند فرستاده خداست. کسى که از او دریغ دارد از خدا دریغ داشته و کسى که به او عطا و بخشش کند به خدا عطا کرده.[32]

اقسام صدقه
صدقات به دو دسته تقسیم می‌شوند:
واجب: در این نوع از صدقه، شخص باید بخشی از اموال شخصیِ خودش را با شرایطی خاص به افرادی مخصوصی بدهد. صدقه واجب مثل زکات، خمس و فطریه.
مستحب: اندازه خاصی ندارد و انسان می‌تواند هر مقدار از مالش را که بخواهد در راه خدا به فقرا و نیازمندان ببخشد.[33]

ویژگی‌ها و شرایط
آن‌گونه که از سخنان چهارده معصوم و آیات قرآن کریم استفاده می‌شود صدقه دارای شرایطی است از جمله:

*قبل از هر چیز، صدقه باید از اموال حلال و خوب و سالم باشد.[34]
*بهتر است که صدقه و انفاق مخفی باشد.[35]

*صدقه و انفاق همراه با آزار و منّت نباشد.[36]
*انفاق و صدقه باید توأم با اخلاص و خلوص نیت باشد.37]

*انفاق و صدقه از اموالی باشد که آنها را دوست داریم و مورد علاقه ماست.[38]
*انفاق کننده هرگز خود را مالک حقیقی تصور نکرده، بلکه خود را واسطه بین خدا و خلق بداند.[39][40]

برخورد پیامبر اکرم(ص) با انفاق و صدقه غلط:
مردی از دنیا رفت و پیغمبر بر او نماز خواند. بعد پرسید: چند تا بچه دارد و چه چیزی برای آنها گذاشته است؟گفتند یا رسول الله! مقداری ثروت داشت، اما قبل از مردن همه را در راه خدا داد. فرمود: اگر این را قبلًا به من گفته بودید، من بر این آدم نماز نمی‌خواندم. بچه‌های گرسنه را در اجتماع رها کرده است؟!.


مصارف صدقه
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَ‌اءِ وَالْمَسَاکینِ وَالْعَامِلِینَ عَلَیهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِی الرِّ‌قَابِ وَالْغَارِ‌مِینَ وَفِی سَبِیلِ اللَه وَابْنِ السَّبِیلِ ۖ فَرِ‌یضَةً مِّنَ اللهِ ۗ وَاللَه عَلِیمٌ حَکیمٌ ﴿۶۰﴾ (ترجمه: صدقات، تنها به تهیدستان و بینوایان و متصدیان [گردآوری و پخش‌] آن، و کسانی که دلشان به دست آورده می‌شود، و در [راه آزادی‌] بردگان، و وامداران، و در راه خدا، و به در راه مانده، اختصاص دارد. [این‌] به عنوان فریضه از جانب خداست، و خدا دانای حکیم است.)[ سوره توبه–آیه۶۰]
توبه، آیه ۶۰
خداوند در آیات قرآن مصارف صدقه را هشت مورد بیان می‌کند:41]
1-فقرا
2-مساکین
3-عاملان و جمع‌کنندگانِ زکات. در حقیقت آنچه به آنان داده می‌شود، به منزله مزد و اُجرتشان است.
4-«مُؤلِفَة قلوبُهُم» یعنی کسانی که انگیزۀ نیرومندی برای کمک به اسلام ندارند و با تشویق مالی می‌توان محبتشان را جلب کرد.
5-آزاد ساختن بردگان.
6-ادای دِین بدهکاران و آنها که بدون جُرم و تقصیر زیر بار بدهکاری مانده و از ادای آن عاجز شده‌اند.
7-مصرف در راه خدا. منظور از آن، تمام راه‌هایی است که بر گسترش و تقویت آیین الهی منتهی شود.
8-کمک به واماندگان در راه ( ابنِ سبیل)، یعنی مسافرانی که در راه مانده و زاد و توشه کافی برای رسیدن به مقصد ندارند.[42]

کیفیت صدقه دادن
دو روش ناپسند از نگاه قرآن:
خداوند از دو روش در صدقه‌دادن نهی کرده است:.[43]

صدقه برای ریا و خودنمایی باشد. در چنین موردی صدقه از همان ابتدا باطل می‌شود.صدقه‌ای که بعداً با منت و اذیت، ثواب و ارزشش از بین می‌رود.

باطل بودن این دو قسم صدقه از این رو است که برای رضای خدا انجام نشده یا اگر هم برای رضای خدا بوده، شخص نتوانسته نیت خود را خالص نگه دارد و با منت و اذیت آن را باطل کرده است.[44]

دو روش نیکو از نگاه قرآن:
خداوند در قرآن دو قسم صدقه دادن را مطرح کرده و هر دو را ستوده است:

1-صدقه پنهان:انسان را از ریا دور می‌سازد و آبروی فقیر محفوظ می‌ماند و فقیر احساس ذلت و خفت نمی‌کند. از آنجا که بنای دین بر اخلاص است، هرآنچه عمل خالص‌تر باشد، فضیلت بیشتری دارد و به همین جهت خدای سبحان صدقه مخفی را بر صدقه علنی ترجیح داده و می‌فرماید:«اگر مخفیانه صدقه دهید برایتان بهتر است».45]

2-صدقه آشکار: که تشویق و دعوت عملی مردم به کار نیک و مایه دلگرمی فقرا و مساکین است؛ چرا که می‌بینند در جامعه کسانی هستند که به حال آنان ترحم می‌کنند؛ همچنین این کار باعث می‌شود روحیه یأس و ناامیدی از فقرا برود.[46]



1. نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۵؛ علامه حلی، تحریر الاحکام الشریعه، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۲۸۹.
2. مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷.
 3.محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۷۱.
 4.مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷.
 5.مشکینی، مصطلحات‌الفقه، ۱۴۲۸ق، ص۵۶۷؛ نگاه کنید به طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.
 6.کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۵۷.
 7.طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴.
 8.جناتی، ادوار فقه و تحولات آن، ص۴۳۳.
 9.برای نمونه، نگاه کنید به محقق حلی، شرایع‌الاسلام، ۱۴۰۸، ج۲، ص۱۶۵-۱۷۶؛ طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۴-۲۷۴.
 10.نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۰.
 11.نگاه کنید به فاضل مقداد، کنزالعرفان، مکتبةالمرتضویة، ج۲، ص۱۱۳.
 12.برای نمونه نگاه کنید به: ابن ابی‌جمهور، عوالی الئالی، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۶۰.
 13.طباطبایی یزدی، تکملة العروة الوثقی، کتابفروشی داوری، ج۱، ص۱۸۹.
14. برای نمونه، نگاه کنید به صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۲۳۷-۲۴۳؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۷، ص۳۵-۳۸.
15. طالعی، «معرفی و نقد "مأخذشناسی وقف"»، ص۲۵.
 16.اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۷.
17. سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۷، ۶۶.
 18.نگاه کنید به: ابن حیون، دعائم الاسلام، ۱۳۸۵ق، ج۲، ص۳۴۱.
 19.سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۵.
20. ابن ابی‌جمهور، عوالی‌الئالی، ۱۴۰۵ق، ج۳، ص۲۶۱.
 21.سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۵۹.
 22.نگاه کنید به ابن‌شهرآشوب، مناقب آل‌ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ۱۲۳.
 23.سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ۶۹-۷۰.
24. برای نمونه، نگاه کنید به قحف، الوقف الاسلامی، ۱۴۲۱ق، ص۶۶-۷۲؛ سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۴-۱۵۸.
 25.سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۵-۱۴۶.
 26.نگاه کنید به سلیمی‌فر، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی‌-اجتماعی آن، ۱۳۷۰ش، ص۱۴۴-۱۵۸.
27. اصیلی، «کتابشناسی وقف»، ص۱۰۸.
 29.راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۷۸.
30. راغب اصفهانی، مفردات، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۴۸۰.
 31.عیاشی، تفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۲، ص۱۰۸. این حدیث در دیگر منابع با اندکی اختلاف در تعبیر آمده است. ر.ک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳؛ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۶۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۳۷۰.
 32.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۱۲۳.
 33.مکارم، نهج البلاغه با ترجمه فارسى روان، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۸۱۲.
 34.طباطبایی، تفسیر المیزان، منشورات اسماعیلیان، ج۲، ص۴۰؛ ج۱۲، ص۵۸.
 35.یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیبَاتِ مَا کسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَ‌جْنَا لَکم مِّنَ الْأَرْ‌ضِ ۖ وَلَا تَیمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِیهِ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ غَنِی حَمِیدٌ﴿۲۶۷﴾ (ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهای پاکیزه‌ای که به دست آورده‌اید، و از آنچه برای شما از زمین برآورده‌ایم، انفاق کنید، و در پی ناپاک آن نروید که [از آن‌] انفاق نمایید، در حالی که آن را [اگر به خودتان می‌دادند] جز با چشم‌پوشی [و بی‌میلی‌] نسبت به آن، نمی‌گرفتید، و بدانید که خداوند، بی‌نیازِ ستوده [صفات‌] است.)[ سوره بقره–آیه ۲۶۷]
36. إِن تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِی ۖ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَ‌اءَ فَهُوَ خَیرٌ لَّکمْ ۚ وَیکفِّرُ عَنکم مِّن سَیئَاتِکمْ ۗ وَاللَه بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ﴿۲۷۱﴾ (ترجمه: اگر صدقه‌ها را آشکار کنید، این، کار خوبی است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شما بهتر است؛ و بخشی از گناهانتان را می‌زداید، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.)[ سوره بقره–آیه۲۷۱]
 37.یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکم بِالْمَنِّ وَالْأَذَیٰ کالَّذِی ینفِقُ مَالَهُ رِ‌ئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللَه وَالْیوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَ‌ابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَ‌کهُ صَلْدًا ۖ لَّا یقْدِرُ‌ونَ عَلَیٰ شَیءٍ مِّمَّا کسَبُوا ۗ وَاللهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِ‌ینَ﴿۲۶۴﴾ (ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقه‌های خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق می‌کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی [نشسته‌] است، و رگباری به آن رسیده و آن [سنگ‌] را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان [=ریاکاران‌] نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره‌ای نمی‌برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمی‌کند.)[ سوره بقره–آیه۲۶۴]
 38.وَمَثَلُ الَّذِینَ ینفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْ‌ضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَ‌بْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکلَهَا ضِعْفَینِ فَإِن لَّمْ یصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ ۗ وَاللَه بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿۲۶۵﴾ (ترجمه: و مَثَل [صدقات‌] کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می‌کنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز پشته‌ای قرار دارد [که اگر] رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، بارانِ ریزی [برای آن بس است‌]، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.)[ سوره بقره–آیه۲۶۵]
 لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّیٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیءٍ فَإِنَّ اللهَ بِهِ عَلِیمٌ ﴿۹۲﴾ (ترجمه: هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هر چه انفاق کنید قطعاً خدا بدان داناست.)[ سوره آل عمران–آیه۹۲]
39. آمِنُوا بِاللهِ وَرَ‌سُولِهِ وَأَنفِقُوا مِمَّا جَعَلَکم مُّسْتَخْلَفِینَ فِیهِ ۖ فَالَّذِینَ آمَنُوا مِنکمْ وَأَنفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ کبِیرٌ‌﴿۷﴾ (ترجمه: به خدا و پیامبر او ایمان آورید، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشین [دیگران‌] کرده، انفاق کنید. پس کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده باشند، پاداش بزرگی خواهند داشت.)[ سوره حدید–آیه۷]
 40.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۲۳، ص۳۲۴.
 41.سوره توبه، آیه۶۰
 42.مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۸، ص۵.
43. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکم بِالْمَنِّ وَالْأَذَیٰ کالَّذِی ینفِقُ مَالَهُ رِ‌ئَاءَ النَّاسِ وَلَا یؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ کمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیهِ تُرَ‌ابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَ‌کهُ صَلْدًا ۖ لَّا یقْدِرُ‌ونَ عَلَیٰ شَیءٍ مِّمَّا کسَبُوا ۗ وَالله لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِ‌ینَ﴿۲۶۴﴾ (ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقه‌های خود را با منّت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق می‌کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی [نشسته‌] است، و رگباری به آن رسیده و آن [سنگ‌] را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان [=ریاکاران‌] نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره‌ای نمی‌برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمی‌کند.)[ سوره بقره–آیه۲۶۴]
 44.طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۶۰۱.
 45.بقره: ۲۷۱.
 46.طباطبائی، المیزان،ج ۲، ص ۶۱۰.

* این مقاله در تاریخ 1402/7/2 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.