سيماي رستگاران در قرآن (قسمت دوم و پاياني)
نويسنده:سيد علي منافي
ياد خدا و رستگاري
همچنين خداوند در قرآن کريم، ياد خدا را به عنوان يکي از ابزارهاي رسيدن به رستگاري معرفي مي کند و مي فرمايد: « واذکروا الله کثيرا لعلکم تفلحون؛ خدا را فراوان ياد کنيد، باشد که رستگار شويد » (جمعه10)
ياد خداوند، از آنجا که اسباب خروج هوا و هوس و وسوسه هاي شيطاني را از قلب و جان انسان مهيا مي سازد، از عوامل مهم رستگاري انسان به شمار مي رود.
تزکيه نفس و رستگاري
قد أفلح من زکاها - و قد خاب من دساها (شمس: 9 و 10)
هرکس نفس خويش را پاکيزه ساخت، به يقين رستگار شد و هرکس نفس خود را با گناه آلوده ساخت، زيانکار شد.
همچنين در آيه هاي 14 و 15 سوره أعلي مي خوانيم:
قد أفلح من تزکي - و ذکر اسم ربه فصلي.
به تحقيق آنکه [جانش را] پاکيزه کرد، رستگار شد و نيز کسي که اسم پروردگارش را برد، پس نماز خواند.
بي گمان خداوند در قلبي مصور دارد که پاکيزه و از ويژگي هاي ناشايست به دور باشد و چه رستگاري از اين بالاتر که جان انسان، پاکيزه و خدا در آن حاضر باشد.
پاک سازي و تزکيه نفس از آلودگي ها و پستي ها، هدف اصلي بعثت پيامبران و از مؤثرترين عوامل سعادت مندي و رستگاري ابدي است.
صبر، پلي به سوي رستگاري
بشارتهايي که خداوند در قرآن کريم به صابران مي دهد، نويدهايي اميدآفرين و حرکت بخش است. خداوند متعال در سوره بقره، صلوات و درود و رحمت خويش را نثار صابران مي کند و مي فرمايد: « أولئک عليهم صلوات من ربهم و رحمه؛ بر اينان درود پروردگارشان و رحمت او باد .» (بقره: 157)
نيز در سوره زمر، به آنان مژده اجر بي حساب مي دهد:
انما يوفي الصابرون أجرهم بغيرحساب. (زمر:10)
همانا پاداش شکيبايان، بي حساب و کامل به آنان داده خواهد شد.
صبر تلخ آمد و ليکن عاقبت
ميوه شيرين دهد پر منفعت
پس در آيه اي ديگر، خداوند به صابران مژده «همراهي خود با آنان را » داده است: « واصبروا ان الله مع الصابرين؛ شکيبايي پيشه کنيد که خدا با شکيبايان است.» (انفال: 46)
بنابر مفهوم اين آيه ها، فرد مؤمن در سايه صبر و استقامت همه جانبه مي تواند رستگاري ابدي را براي خويش به ارمغان آورد. خداوند متعال در آيه پاياني سوره آل عمران مي فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون
اي مؤمنان ! شکيبايي و پايداري ورزيد و آماده جهاد [و ديگر عبادتها] باشيد و از خداوند پروا کنيد، باشد که رستگار شويد.
صابران، در دنيا مشمول عنايت هاي ويژه الهي و در آخرت در زمره رستگارانند.
کارهاي شايسته و رستگاري
پس هر که آرزومند ديدار پروردگار خويش است، بايد عمل صالح انجام دهد.
در آيه 67 سوره مبارکه قصص نيز عمل صالح را به عنوان يکي از راههاي رسيدن به رستگاري برمي شمارد و مي فرمايد:
فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسي ان يکون من المفلحين.
پس کسي که توبه کند و ايمان آورد و اعمال شايسته انجام دهد، پس اميد مي رود که در شمار رستگاران باشد.
تعبير« عسي » در اين آيه شريفه، ممکن است بيانگر اين نکته باشد که رستگاري، مشروط به ماندگاري و دوام اين حالت ها، يعني توبه، ايمان و عمل صالح است. برخي از مفسران نيز گفته اند: اين تعبير، هنگامي که از شخص کريمي صادر شود، به معناي قطعي بودن مطلب است و از آنجا که خداوند متعال، اکرم الأکرمين است، تعبير «عسي» رستگاري قطعي را براي عاملان کارهاي شايسته بشارت و نويد مي دهد.(3)
انجام دادن کارهاي شايسته، از شرط هاي مهم رسيدن به توفيق ديدار خداوند و يکي از عوامل رستگاري آدمي است.
يادآوري نعمت هاي الهي و رستگاري
و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها.(نحل: 18)
و اگر نعمت الهي را بشماريد، نمي توانيد آن را [چنان که هست] شمارش کنيد.
پروردگار رحيم، در آيه هاي فراوان از قرآن کريم، اهل ايمان را به يادآوري نعمت ها فرامي خواند.
براي نمونه در آيه سوم فاطر مي فرمايد:
يا ايها الناس اذکروا نعمت الله عليکم هل من خالق غير الله، اي مردم نعمتهاي خداوند بر شما را ياد کنيد. آيا غير از خداوند آفريدگاري هست.
در سوره «الرحمن» نيز بارها خطر تکذيب نعمتهاي الهي را گوشزد مي کند و مي فرمايد: «فبأي آلاء ربکما تکذبان؛ اي گروه جن و انس ! کدام يک از نعمتهاي پروردگارتان را انکار مي کنيد ؟»
يادآوري نعمتها، حس شکرگزاري انسان را برمي انگيزد و توجه انسان را به خالق هستي بخش معطوف مي سازد. بدين ترتيب، آثار و برکتهاي فراواني به دنبال دارد.
در قرآن کريم، يکي از ثمره هاي يادآوري نعمت هاي الهي، سعادت مندي و رستگاري معرفي مي شود. خداوند در آيه 69 سوره اعراف در اين باره مي فرمايد: «فـاذکروا آلاء الله لعلکم تفلحون؛ نعمتهاي خداوند را به ياد آوريد؛ باشد که رستگار شويد.»
يادآوري نعمتهاي خداوندي، يکي از دستورهاي مهم قرآن و از عوامل رسيدن به رستگاري ابدي است .
پي نوشتها:
1- ابن تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم، ح 4.
2- معراج السعاده، انتشارات دهقان، ج2، ص 802.
3- همان، ج 16، ص 142.
/خ