آموختن نظم به کودکان اصولی دارد

محبت نیاز طبیعی همه‌ی انسان‌هاست. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد، به محبت نیازمند است. بنابراین، برخورداری و محرومیت از آن در تعادل روح تأثیر فراوان دارد. کودکی که در محیط گرم و صمیمی خانواده پرورش یابد
يکشنبه، 30 ارديبهشت 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آموختن نظم به کودکان اصولی دارد
 آموختن نظم به کودکان اصولی دارد

نویسنده: مجید همتی
 
1. چه اصولی برای نظم‌آموزی به کودکان لازم است؟
2. رابطه خشم و زورگویی با بی‌نظمی در کودکان چه می‌باشد؟
3. آیا دودلی والدین بر بی‌نظمی فرزندان تأثیر می‌گذارد؟ هیچ امری چون تشویق انگیزه ساز نیست، پس هر روز یک تشویق را در برنامه روزانه خود قرار دهیم.

اصول نظم‌آموزی به کودکان

1. ابراز محبت به کودک

محبت نیاز طبیعی همه‌ی انسان‌هاست. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد، به محبت نیازمند است. بنابراین، برخورداری و محرومیت از آن در تعادل روح تأثیر فراوان دارد. کودکی که در محیط گرم و صمیمی خانواده پرورش یابد، روانی شاد و دلی آرام و با نشاط دارد و به زندگی امیدوار و دل گرم است. در روایات نیز بر محبت به کودکان بسیار تأکید شده است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «خداوند منان بنده‌اش را به سیب شدت محبتی که به فرزندش دارد، کانون رحمت خویش قرار می‌دهد». (1) البته محبت باید ابراز شود تا تأثیرگذار باشد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «هرگاه یکی از شما کسی را دوست دارد، لازم است آگاهش کند». (2)
در پرتو محبت، ویژگی‌های عالی انسانی و عواطف و احساسات کودک به خوبی پرورش می‌یابد و وی در آینده انسانی متعالی خواهد شد. البته کودک نیز به کسی که به او مهر می‌ورزد دل بسته می‌شود. او چنین فردی را خیرخواه، قدرشناس و معتمد می‌داند و به سخنش بهتر گوش می‌دهد.
بی‌شک پدر و مادرانِ با محبت‌تر در تربیت درست فرزندان خود موفق‌ترند. البته افراط در محبت نیز درست نیست و باید اعتدال را رعایت کرد. زیاده‌روی در محبت کردن به کودک، او را لوس و از خود راضی بار می‌آورد؛ چنان که در روایات نیز از این زیاده‌روی نهی شده است. امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «بدترین پدران کسانی‌اند که در ابراز محبت زیاده‌روی می‌کنند». (3) بنابراین باید کودک را با واژه‌ی «نه» آشنا کرد و اجازه داد او خود با مشکلات رو به رو شود و آنها را حل کند. امام کاظم (علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «بهتر است طفل در کودکی با سختی‌ها روبه رو شود تا در جوانی و بزرگسالی بردبار گردد». (4)

2. تناسب قوانین با سن و موقعیت فرزندان

قواعد و محدودیت‌ها باید متناسب با سن بچه‌ها تغییر کند. اگر از کودک پنج ساله بخواهیم هنگام گذر از خیابان دستمان را بگیرد منطقی سخن گفته‌ایم، اما نباید از یک نوجوان پانزده ساله نیز چنین انتظاری داشته باشیم. همچنین نباید تکالیفی سنگین بر دوش کودکمان بگذاریم؛ زیرا او نمی‌تواند از عهده‌ی آنها برآید و این مسئله سبب ناکامی وی می‌شود، این خود عامل مشکلات بسیاری مانند پرخاشگری، انزواطلبی و دروغ‌گویی می‌شود.
امام صادق (علیه‌السلام) از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده است: «خدا رحمت کند کسی که فرزندش را بر نیکی یاری کند». راوی می‌گوید از حضرت پرسیدم: «چگونه او را بر نیکی یاری کند؟» حضرت فرمودند: «آنچه در توان کودک است، از او بپذیرد و آنچه انجامش برای کودک سخت است، از او نخواهد و ...». (5)
وضع قوانین و محدودیت‌ها با توجه به اوضاع خانواده نیز تغییر می‌کند. در این زمینه، قانونی فراگیر و جهانی وجود ندارد. مقررات و محدودیت‌های شما با ارزش‌ها و اوضاع ویژه‌ی خانوادگی شما ارتباط دارد. (6)

بیشتر بخوانید: طرز آموزش نظم به کودکان

 

3. استفاده از تشویق در نظم‌آموزی

آخرین باری را که دیگران شما را تشویق کردند به یاد آورید. در آن لحظه چه احساسی داشتید؟ اگر تشویقی درست و بهنگام بوده باشد، هنوز احساس خوبی در شما ایجاد می‌کند. شکی نیست که تشویق، رشد دهنده‌ی عزت نفس انسان‌هاست. تشویق، غذای روح ور وان است و برای پیشبرد کارها بسیار ضروری است. اینکه انسان‌ها می‌توانند بدون تأیید موفقیت‌ها و توانایی‌هایشان برای خود ارزش قایل شوند، تصوری بیهوده است. اگرچه همه‌ی ما از قدرت تشویق و اهمیت آن برای سلامت روان آگاهیم، در برخی خانواده‌ها تشویق به کالایی نایاب تبدیل شده است.
برای اینکه تشویق تأثیرگذار افتد، باید خالصانه بیان شود. افزون بر آنکه بهتر است تشویق ویژه باشد. این جمله که «من روش تو را در کاربرد متفاوت رنگ‌ها و خطوط سیاه اطراف نقاشی‌ات می‌پسندم» یک هنرمند جوان را بیش از گفتن «تابلوی زیبایی است» دل گرم می‌کند و به او انگیزه می‌دهد. تا آنجا که امکان دارد، بر موفقیت‌های فرزندان متمرکز شوید، نه بزرگ کردن اشتباه‌ها و تقصیرهایشان. بکوشید دستورِ «دست کم یک تشویق در هر روز» را حتماً به یاد بسپارید. (7)
درباره‌ی ادیسون می‌گویند در کودکی فردی بی‌استعداد و کودن به نظر می‌رسید، و چون سرش بیش از حد بزرگ بود، اطرافیان می‌پنداشتند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده که گفته است: «اگر مادرم مرا تشویق نمی‌کرد، شاید مخترع نمی‌شدم». (8)

4. تبیین و تحلیل مسائل و آگاه ساختن فرزندان

برای پدید آمدن انضباط در کودکان، لازم است فایده‌های آن، و پیامدهای بی‌نظمی را برای آنان تشریح کنیم تا این گوهر گران‌بها را بشناسند و کاخ زندگی خود را بر پایه‌ی آن استوار سازند. از همین روست که کارشناسان تربیتی، برخی عوامل سرپیچی و نافرمانی فرزندان را چنین معرفی می‌کنند:
- ناآگاهی از فواید فرمان‌بری؛
- دستور دادن بدون هیچ توضیحی درباره‌ی آن؛
- سختی انجام دادنِ فرمانِ بیش از گنجایش جسمی و عقلی کودک؛
- ناآگاهی والدین از روش درست فرمان دادن. (9)
البته باید توجه داشت که این اصل درباره‌ی کودکان بالای دو سال کاربرد دارد و در اجرای آن باید به سطح شناخت کودک توجه داشت.

5. الگودهی به کودکان

والدین، افزون بر آگاه ساختن کودک، باید در ارائه‌ی رفتار درست و مقررات، خود بهترین نمونه برای وی باشند. به همین دلیل، در روایات این نکته‌ی نغز را می‌بینیم: «افراد را با عملتان به کار خیر دعوت کنید». در نظم‌آموزی به کودک باید به این مسئله توجه داشت؛ زیرا پدر و مادر، نخستین الگوهای رفتار کودک‌اند. تأثیر رفتار والدین از گفتار آنان بسیار بیشتر است. استاد مطهری در این باره می‌گوید:
هیچ چیزی بشر را بیشتر از عمل تحت تأثیر قرار نمی‌دهد. شما می‌بینید مردم از انبیا و اولیا زیاد پیروی می‌کنند؛ ولی از حکما و فلاسفه آن قدرها پیروی نمی‌کنند؛ زیرا فلاسفه فقط می‌گویند؛ فقط مکتب دارند؛ فقط تئوری می‌دهند، ... ولی انبیا و اولیا تنها تئوری و فرضیه ندارند؛ عمل هم دارند. هر چه می‌گویند، ابتدا خود عمل می‌کنند. حتی این طور نیست که اول بگویند و بعد عمل کنند؛ اول عمل می‌کنند و بعد می‌گویند. وقتی انسان بعد از آنکه خودش عمل کرد، گفت، اثر آن گفته چندین برابر می‌شود. (10)
دوصد گفته چون نیم کردار نیست. اگر والدین خود منظم نباشند، تنبیه یا توصیه‌های پیاپی به نظم، برای ایجاد آن و رفع بی‌نظمی‌های کودک، سودی ندارد؛ زیرا کودک بخش مهمی از آموخته‌های خود را از راه دیدن نمونه‌ها و الگوها فرا می‌گیرد. امام کاظم (علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «رفتار کودک بر اثر رفتار درست والدین محفوظ می‌ماند». (11) از رفتار درست غافل نشویم، فرزندمان آنچه که می‌خواهیم نمی‌شوند، بلکه آنچه هستیم می‌شوند «دو صد گفته چون نیم کردار نیست».

6. پرهیز از خشم و زورگویی

از دیگر راهکارهایی که برای ایجاد نظم و انضباط در فرزندان باید بدان توجه کرد، پرهیز از خشم و زورگویی است. انضباطی که بر پایه‌ی خشم استوار باشد و با زور حاکم شود، همچون خانه‌ای است که بر پایه‌هایی سست بنا می‌شود و با برداشته شدن زور و اجبار، از هم می‌پاشد و فرو می‌ریزد.
ایجاد انضباط از راه زور، پیامدهایی زیان‌بار دارد که می‌توان از میان آنها به مقاومت، بی‌اعتنایی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغ‌گویی، انزواطلبی، لج‌بازی واز بین رفتن اعتماد به نفس کودک اشاره کرد. اگر به گونه‌ای منطقی، مستدل و صریح با کودک رفتار شود او حقیقت را می‌پذیرد و تسلیم آن می‌شود. اجرای برنامه‌های انضباطی، بدون گذشت امکان‌پذیر نیست. هنگام سرپیچی باید شکیبا بود، ولی در اجرای انضباط، پافشاری لازم است و از راه تشویق و تحسین و هنگام ضرورت با توبیخ و بی‌اعتنایی و دیگر روش‌های اصلاح رفتار که در کتاب تنبیه، آری یا خیر (12) آمده، می‌توان به اصلاح رفتار کودکان پرداخت. (13)
شخصی نزد امام موسی کاظم (علیه‌السلام) رفت و از فرزند خود شکایت کرد. امام (علیه‌السلام) فرمودند: «او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه به وی بی‌اعتنایی کن». (14)

7. ثبات و پرهیز از دودلی

وقتی برای فرزند خویش مقرراتی را در نظر می‌گیریم، باید در اجرای آنها استوار باشیم و از دودلی بپرهیزیم؛ زیرا سستی و سهل‌انگاری موجب بی‌انضباطی می‌شود و ما را از هدف باز می‌دارد.
اگر فرزندمان از دودلی ما باخبر شود، از رعایت مقررات سرباز می‌زند و به بحث و جدل می‌پردازد. همچنین ممکن است دچار سردرگمی شود و نداند آیا باید آن کار را انجام دهد یا نه. ناگفته نماند که ایجاد انضباط در کودکی و پافشاری بر آن سبب می‌شود تا کودک در بزرگسالی فردی بردبار و منظم شود. (15) در حدیثی از امام علی (علیه‌السلام) آمده است: «ارجمندی و بزرگی با دشواری‌ها به دست می‌آید». (16)
فرزند ما با کسی همانند سازی می‌کند که دوستش داشته باشد پس فرزندانمان را دوست داشته باشیم و در عمل به آنها نشان دهیم، تا آنان نیز ما را دوست داشته و الگوی خود قرار دهند

8. رعایت اصل تدریج در اصلاح رفتار

از دیگر اصول ایجاد انضباط، اصل تدریج در اصلاح رفتار است. دست یافتن به عادت‌های درست امری زمانمند است و یک باره امکان‌پذیر نیست. از این رو، باید با مراقبت و پایداری، شالوده‌ی شخصیت کودک را بر پایه‌ی نظم و انضباط استوار ساخت. برای دستیابی به این هدف بلندمدت، باید او را رفته رفته و گام به گام به سوی هدف رهنمون ساخت و در این راه، ظرفیت و موقعیت جسمی و روحی او را در نظر گرفت.
پیامبران الهی که مربیان جامعه‌ی بشری‌اند، همه‌ی دستورهای خود را یک باره به مردم ابلاغ نمی‌کردند، بلکه از شیوه‌ی گام به گام بهره می‌جستند. قرآن کریم نیز که کتاب نور و هدایت است، در طول 23 سال نازل شد و مسلمانان را رفته رفته با احکام و معارف نورانی خود آشنا ساخت. (17)

9. تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط

برای اینکه انضباط، نخست به صورت یک رفتار در روان فرزند شکل گیرد و سپس به عادت و آن گاه به ملکه‌ای در وی تبدیل شود، باید در استوار ساختن آن مداومت داشت.
بر پایه‌ی پژوهش‌های انجام شده، واکنش مادرانی که هنگام رفتار نادرست فرزندشان گاهی او را تنبیه می‌کنند و گاه خاموش می‌مانند و تسلیم می‌شوند، به گونه‌ای چشمگیر رفتار اشتباه کودک را افزایش می‌دهد؛ اما مادرانی که در برخورد با رفتار نادرست فرزندشان ثبات و تداوم داشته‌اند و پس از هر رفتار غلط، تنبیه غیربدنی مناسب را اعمال کرده‌اند، آن رفتار نادرست به گونه‌ای چشمگیر کاهش یافته است. (18)
برای اینکه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشیند و آدمی در سایه‌سار آن به آرامش و سعادت برسد، پیوستگی و شکیبایی بسیار بایسته است. امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
«عمل، عمل؛ سپس توجه به پایان کار، پایان کار؛ آن گاه پایداری، پایداری؛ سپس شکیبایی، شکیبایی!» (19) در حدیثی دیگر نیز می‌فرمایند: «کاری اندک که بر آن مداومت شود، برتر است از کاری بسیار که خستگی آورد». (20)

10. استفاده از اصل نادیده گرفتن

بنا بر اصل تغافل، والدین و مربیان در نخستین برخورد با خطای کودک آن را نادیده می‌گیرند و به گونه‌ای رفتار می‌کنند که گویا سخنی نشنیده‌اند و از چیزی خبر ندارند. برای مثال، هنگامی که نخستین بار فرزندتان حرف زشتی را در خانه بر زبان می‌آورد، بهترین اقدام نادیده گرفتن است؛ گویا اصلاً چیزی نشنیده‌اید؛ زیرا هر گونه توجه، چه مثبت و چه منفی، موجب یادگیری کودک می‌شود. همچنین ممکن است کودک با دیدن حساسیت شما، در موقعیتی دیگر برای ناراحت کردنتان از آن استفاده کند.
نادیده گرفتن دو نتیجه در پی دارد: نخست آنکه حرمت کودک، به ویژه اگر پنهانی مرتکب خطا شده باشد، محفوظ می‌ماند و فرصتی برای تجدیدنظر به او داده می‌شود؛ دوم آنکه جایگاه مربی نزد کودک محفوظ می‌ماند. امام صادق (علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «جایگاه خویش را با نادیده گرفتن گرامی بدارید». (21)
امام علی (علیه‌السلام) نادیده گرفتن را موجب ستایش کار مربی دانسته و فرموده‌اند: «نادیده بگیر که این کار تو موجب ستایش می‌شود». (22) خود حضرت نیز همین شیوه را در زندگی به کار می‌گرفتند. انجام این اصل در همه‌ی مراحل رشد، به ویژه در نخستین مرحله‌ی کودکی پسندیده است؛ چرا که کودک آگاهی کمتری دارد و به همین دلیل، خطاهای وی فراوان است. اگر مربی بخواهد پس از هر رفتار ناپسند، کودک را تنبیه کند، باید همواره در حال این کار باشد، که آسیب‌های فراوانی را در پی دارد. (23)

نمایش پی نوشت ها:
1. محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ح 11، ص 449.
2. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 71، ص 182.
3. محمدتقی فلسفی، کودک از نظر وراثت و تربیت، ج 2، ص 233.
4. محمدبن الحسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ص 479.
5. محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 6، ص 50.
6. مریلین گوتمن، نظم‌آموزی به کودکان، ترجمه‌ی مهدی قراچه‌داغی، ص 41.
7. گلن استنهاوس، کلیدهای پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، ترجمه‌ی ناهید آزادمنش، ص 104.
8. شعبان آقاجانی، فرزند من، ص 88.
9. مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، نظم و انضباط، ص 186.
10. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، (حماسه حسینی)، ج 17، ص 254.
11. تک‌نگاره شماره‌ی 34 مرکز مشاوره، نظم و انضباط در فرزندان، ص 3.
12. مجید همتی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، 1389.
13. مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، نظم و انضباط، ص 179.
14. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 99.
15. مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، نظم و انضباط، ص 180.
16. عبدالواحدبن محمدآمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه‌ی محمدعلی انصاری، ج 2، ص 654.
17. مرکز پژوهش‌های صدا و سیما، نظم و انضباط، ص 181.
18. لورا برگ، روان‌شناسی رشد، ترجمه‌ی یحیی سیدمحمدی، ج 1، ص 368.
19. نهج البلاغه، ترجمه‌ی فیض‌الاسلام، خطبه‌ی 176، ص 569.
20. همان، کلمات قصار، ص 444.
21. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 159، ح 22.
22. عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه‌ی محمدعلی انصاری، ح 4570.
23. محمدرضا قائمی مقدم، روش‌های آسیب‌زا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، ص 141.

منبع مقاله :
همّتی،مجید، (1392)، فرزندان قانون، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله علیه)، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.