شیوه‌های درمان ترس کودک

درمان به مرحله‌ای مربوط است که کودک، دچار ترس شده و باید راهکارهایی برای رویارویی و کاهش ترس ارائه شود. ما نیز برای اینکه بتوانیم بهتر با ترس‌های کودک خود روبه‌رو شویم، می‌کوشیم در دو بخش
يکشنبه، 6 خرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
شیوه‌های درمان ترس کودک
 شیوه‌های درمان ترس کودک

نویسنده: حسین امیری
 

1. از کدام روش‌ها می‌توان برای کنترل ترس کودک استفاده کرد؟
2. برای کنترل ترس کودک از اموری خاصی مانند حیوانات، حشرات، آمپول، مکان‌های تاریک و ... چه باید کرد؟
3. چه توصیه‌هایی برای والدین کودکان خجالتی دارید؟
تمرین رفتار (و یا ایفای نقش) به معنای شبیه‌سازی موقعیت‌های واقعی (وهراسناک) زندگی است و به عنوان شیوه‌ای برای آموزش شیوه‌های جدید پاسخگویی به موقعیت‌های مختلف بکار برده می‌شود. درمان به مرحله‌ای مربوط است که کودک، دچار ترس شده و باید راهکارهایی برای رویارویی و کاهش ترس ارائه شود. ما نیز برای اینکه بتوانیم بهتر با ترس‌های کودک خود روبه‌رو شویم، می‌کوشیم در دو بخش، مسئله‌ی ترس را بررسیم. در بخش نخست شیوه‌های کلّی درمانی را که می‌توانند در ترس‌های مختلف مفید باشند بر می‌شماریم و در بخش دوم، نکته‌های خاص را درباره‌ی انواع ترس‌های کودک یادآور می‌شویم.

شیوه‌های کلی درمان ترس کودک

1. حساسیت‌زدایی منظم

در این روش، نخست به بیماران چگونگی ایجاد آرامش عضلانی را می‌آموزند. سپس همان‌طور که در این آرامش به سر می‌برند، آنان را با محرک‌هایی اضطراب‌آور روبه‌رو می‌سازند که کم کم بر شدت آنها افزوده می‌شود. سرانجام با تجربه کردن محرک‌های ترسناک، اضطراب بیمار از بین می‌رود. (1)
حساسیت‌زدایی سه مرحله دارد:
الف) آموزش تنش‌زدایی؛
ب) تهیه‌ی فهرستی از سلسله مراتب ترس؛
ج) مواجهه تدریجی با امور ترسناک.
تمرین رفتار (و یا ایفای نقش) به معنای شبیه‌سازی موقعیت‌های واقعی (وهراسناک) زندگی است و به عنوان شیوه‌ای برای آموزش شیوه‌های جدید پاسخگویی به موقعیت‌های مختلف بکار برده می‌شود.
آموزش تنش‌زدایی و آرمیدگی به کودکان کم سن و سال بسیار مشکل است و شاید بتوان گفت که چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. به همین سبب، درباره‌ی کودکانی که کمتر از 5-6 سال دارند، بهتر است از ماساژ دادن و آرام کردن با زبان استفاده شود.
اما برای کودکان بزرگ‌تر، از روش‌های گوناگونی می‌توان استفاده کرد. یکی از روش‌ها آن است که پدر یا مادر به کودک می‌آموزد عضلات خود را به طور متناوب سفت و شل کند تا آنجا که خودش بتواند شلی یا سفتی عضلات را تشخیص دهد. در این جهت، راه‌های کم کردن سفتی عضلات، با تصور صحنه‌ای آرام و ساکت آموزش داده می‌شود. برای این کار نخست باید شرایط فیزیکی مربوط به مکان آرمیدگی را کنترل کرد تا از مهار برخی محرک‌های مزاحم مانند صدا یا نور مطمئن شویم. داشتن یک صندلی راحت و تاشو برای کمک به فرآیند آرمیدگی و کاستن تنش‌های عضلانی بسیار مفید خواهد بود. از کودک بخواهید که به گونه‌ای کاملاً راحت و آرام روی صندلی قرار گیرد. سپس از او بخواهید عضلات خود را به ترتیب سفت (5 ثانیه) و شل (5 ثانیه) کند. در این حالت نیز، سفتی و شلی عضلات خود را برای شما توصیف کند. داشتن بیانی آرام و اطمینان‌بخش، و جمله‌هایی مانند «بگذار این شلی همین طور ادامه پیدا کند. بیشتر...، بیشتر...»؛ «به تفاوت‌های شلی و سفتی عضلات فکر کن»؛ «از شلی عضلاتت لذت ببر» و شمارش حین سفت و شل کردن عضلات مفید خواهد بود. می‌توان این موضوع را به شکل داستان و موقعیتی ارائه کرد تا کودک تکالیف را مشتاقانه، و در قالب تخیلات و صورت‌های ذهنی انجام دهد. برای مثال، خود را به جای برخی از حیوانات بگذارد و کش و قوس دادن و شل و سفت کردن بدن را مانند آنها انجام دهد. (2)
اکنون به مرحله‌ی دوم حساسیت‌زدایی می‌رسیم که تهیه‌ی سلسله مراتب ترس است. در این مرحله باید همه‌ی امور ترسناک و اضطراب‌انگیز را که موجب ترس کودک می‌شود مشخص کرد و آنها را بر پایه‌ی شدت ترس‌آور بودنشان از ضعیف به قوی مرتب کرد. سپس رفته رفته کودک را - در حالی که تمرین تنش‌زدایی را انجام داده و در وضعیت آرامش است - با وضعیت‌های هراس‌آور روبه‌رو کرد. اگر کودک در رویارویی با محرک ضعیف، آرامش خود را حفظ کرد، محرک قوی‌تر را ارائه می‌کنیم و به همین ترتیب ادامه می‌دهیم تا کودک با شدیدترین محرک هراس‌آور روبه‌رو شود. البته اگر در یک مرحله، کودک نتوانست آرامش خود را حفظ کند، پدر و مادر باید به یک مرحله‌ی پیش‌تر بازگشته، آن را تکرار کنند تا مطمئن شوند که کودک در آرامش با محرک‌های هراسناک روبه‌رو می‌شود.
یکی از روش‌های شناختی برای کنترل ترس این است که پیامدهای منفی ترس و همچنین محرومیت‌های حاصل از آن را برای کودک تبیین کنیم. برای مثال، فرض کنید کودکی به شدت از گربه می‌ترسد. حتی از نگاه کردن به عکس آن نیز پرهیز می‌کند. ما ترس او را بررسی می‌کنیم و می‌کوشیم فهرستی از وضعیت‌های ترسناک را درباره‌ی گربه تهیه کنیم؛ یعنی از وضعیت‌های ضعیف‌تر آغاز کنیم و به وضعیت‌های هراس‌آور شدیدتر پایان دهیم.
حال فرض کنید ما فهرست زیر را از وضعیت‌های هراس‌آور تهیه کرده‌ایم:
1. کشیدن عکس گربه (این مسئله برای کودک کمترین ترس را ایجاد می‌کند)؛
2. نشان دادن عکس گربه‌ی واقعی؛
3. نگاه کردن به فیلمی از گربه؛
4. تهیه‌ی گربه‌ای عروسکی و روبه‌رو کردن کودک با آن؛
5. تماشای گربه‌ای از پشت پنجره؛
6. نگاه به گربه در حیاط همراه با یکی از والدین و با فاصله‌ای دور؛
7. تماشای گربه در حیاط بدون والدین و از فاصله‌ی دور؛
8. نزدیک شدن به گربه و تماشای آن همراه با یکی از والدین؛
9. نزدیکی شدن به گربه و تماشای آن؛
10. رفتن کنار گربه و غذا دادن به حیوان؛
11. دست زدن و لمس کردن آن (این موقعیت آخر است که شدیدترین ترس را در او ایجاد می‌کند).

بیشتر بخوانید: ترس‌ها و هراس‌ها در کودکان


اکنون که ما این فهرست را تهیه کردیم، نخست کودک را با شیوه‌ی تنش‌زدایی آرام می‌کنیم. سپس در حالی که در آرامش کامل به سر می‌برد، گام نخست فهرست را اجرا می‌کنیم؛ یعنی به او می‌گوییم که گربه‌ای را برایمان نقاشی کند. اگر این کار را در حالت آرامش انجام داد، به گام دوم وارد می‌شویم و یک عکس واقعی از گربه را به او نشان می‌دهیم و به همین ترتیب ادامه می‌دهیم تا کودک با آرامش به گربه دست زده، آن را لمس کند.

نکته‌هایی درباره‌ی حساسیت‌زدایی

تنظیم سلسله مراتب ترس ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد و لزوماً نمی‌توان یک نوع سلسله مراتب ترس را درباره‌ی همه‌ی افراد اجرا کرد. در نتیجه، والدین باید در موقعیت‌ها و رفتارهای گوناگون کودک دقت کنند تا بتوانند سلسله مراتب دقیق‌تری از هراس کودکشان تهیه کنند.
حساسیت‌زدایی را می‌توان به صورت خیالی یا واقعی اجرا کرد. در سطح خیالی، به جای رویارویی کودک با محرک ترسناک به او می‌گویند که آن محرک را در ذهن خود تصور کند. ولی می‌توان گفت که حساسیت‌زدایی به صورت عینی و واقعی، اغلب نتیجه‌ی بهتری خواهد داشت.
این تکنیک بیشتر برای درمان اختلالات اضطرابی، به ویژه فوبی‌های سادده (هراس‌های خاص) و اختلال‌های اضطراب تعمیم یافته (3) مؤثر است. (4)
برای کامیابی بیشتر در انجام این تکنیک، بهتر است در مراحل گوناگون حساسیت‌زدایی، کودک را پس از موفقیت تشویق و تأیید کنید.
یکی از روش‌های شناختی برای کنترل ترس این است که پیامدهای منفی ترس و همچنین محرومیت‌های حاصل از آن را برای کودک تبیین کنیم.

2. مواجهه

امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه؛ (5) «هنگامی که از امری ترسیدی خودت را در ‌آن بینداز. پس همانا شدت و سختی نگه‌داری خود، بزرگ‌تر از چیزی است که از آن می‌ترسی». می‌توان گفت این حدیث به مواجهه اشاره دارد؛ یعنی فرد به وسیله‌ی روبه‌رو شدن با محرک ترسناک می‌تواند ترس خود را از بین برد.
در مواجهه درمانی، کودکان را در معرض محرک‌ها یا موقعیت‌هایی قرار می‌دهیم که از آنها می‌ترسیده‌اند یا پرهیز می‌کرده‌اند. مواجهه می‌تواند واقعی یا تجسمی باشد. در حالت تجسمی، والدین از کودک می‌خواهند محرک ترسناک (مانند عنکبوت) یا وضعیت اضطراب‌انگیز (مثل صحبت برای شنوندگان) را تجسم کند (6) و در حالت واقعی می‌کوشند کودک را با خود محرک روبه‌رو سازند.
برای مثال، فرض کنید کودکی شنا کردن می‌داند و در مکان‌های کم عمق استخر به راحتی شنا می‌کند، ولی از شنا کردن در بخش‌های عمیق‌تر می‌ترسد. درباره‌ی او بهتر است وی را چند بار در بخشی که مقداری عمیق‌تر است بیندازیم. بار نخست ممکن است دچار ترس و اضطراب شود، ولی دفعات بعد ترسش می‌ریزد.

نکته‌هایی درباره‌ی مواجهه درمانی

برای اینکه مواجهه درمانی بهتر نتیجه دهد، باید کودک را چند بار، و هر بار به اندازه‌ای نسبتاً طولانی با وضعیت‌های ترسناک روبه‌رو کرد.
پدر و مادر در اجرای مواجهه درمانی بر کودکانی که به ناراحتی قلبی دچارند، باید احتیاط کنند.
شواهد تجربی از تأثیر مواجهه درمانی بر برخی هراس‌ها (‌ی خاص)، اختلال وحشت، گذرهراسی، هراس اجتماعی، اختلال استرس پس از سانحه، و اختلال وسواس فکری - عملی حکایت دارند. (7)

3. الگوگیری

در این روش، کودک در کنار الگویی قرار می‌گیرد که با آرامش رفتار می‌کند و شیوه‌ی رویارویی و چگونگی تسلط بر موقعیت ترس‌آور را به درستی می‌داند. البته رفتار الگو باید به نتایج مثبت بینجامد، نه پیامدهای مغایر. (8)
برای مثال کودکی را فرض کنید که به شدت از خروس می‌ترسد. اگر والدینش چند بار، با آرامش و در حضور کودک، خروس را به دست گرفته، با آن بازی کنند کودک در می‌یابد که این حیوان، خطرناک نیست و او نیز می‌تواند با آن روبه‌رو شود. البته بهتر است والدین کسی را به منزله‌ی الگو برگزینند که هم سن و سال و هم سطح کودک باشد؛ زیرا بدین ترتیب، الگو تأثیر بهتر و بیشتری بر کودک خواهد داشت.
الگودهی را به طور غیرمستقیم نیز می‌توان اجرا کرد. در این شیوه، والدین در قالب فیلم یا داستان، افراد شجاع و دلیر، و چگونگی برخورد آنان را با موقعیت‌های ترسناک، به کودک معرفی می‌کنند. کودک با شنیدن این‌گونه داستان‌ها تحریک می‌شود که خودش نیز با موقعیت هراسناک روبه‌رو شده، افتخار کسب کند.
نکته‌ی دیگر آنکه شیوه‌ی الگوگیری به طور معمول برای درمان اضطراب، به ویژه اضطراب امتحان، اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی) و هراس (خاص) به کار می‌رود. (9)

4. تمرین رفتاری

تمرین رفتار یا ایفای نقش، به معنای شبیه‌سازی موقعیت‌های واقعی (و هراسناک) زندگی است و به منزله‌ی روشی برای آموزش شیوه‌های جدید پاسخ‌گویی به موقعیت‌های گوناگون به کار می‌رود. (10)
تمرین رفتار، در آموزش افراد برای پذیرش نقش جدید رفتاری، و حل مشکلات مربوط به روابط با دیگر افراد مؤثر است. (11) این تکنیک را می‌توان به چهار مرحله‌ی کلی تقسیم کرد:
1. آماده کردن کودک؛
2. انتخاب موقعیت‌های مورد نظر؛
3. تمرین رفتار؛
4. اجرای رفتارهای جدید ویژه‌ی نقش در موقعیت‌های زندگی. (12)
هنگامی که کودک فکر نادرست خود را بیان می‌کند او را مورد تمسخر و سرزنش قرار ندهید زیرا این کار باعث می‌شود که دفعه بعد افکار خود را مخفی کند و در نتیجه شما نمی‌توانید آن را اصلاح کنید. برای توضیح بیشتر بهتر است این تکنیک را در قالب مثالی توضیح دهیم. کودکی را تصور کنید که از صحبت کردن با مدیر و ناظم مدرسه هراس دارد و هنگام روبه‌رو شدن با مدیر یا ناظم می‌ترسد و می‌کوشد که از آن موقعیت دوری کند. برای درمان و رویارویی با ترس این کودک، والدین باید در مرحله‌ی نخست بکوشند با او صحبت کرده، وی را متقاعد کنند که باید شیوه‌ی رفتاری جدیدی را بیاموزد تا بتواند بر ترسش چیره شود. پس از آماده کردن کودک، در مرحله‌ی دوم والدین باید فهرست سلسله مراتبی از موقعیت‌هایی را که موجب هراس کودک می‌شوند تهیه کنند. برای مثال در این نمونه می‌توان فهرست زیر را تهیه کرد:
1. برخورد با مدیر در محیط خارج از مدرسه و همراه با والدین؛
2. روبه‌رو شدن با مدیر در حیاط مدرسه و سلام کردن به او؛
3. رفتن به دفتر مدرسه همراه دیگران به گونه‌ای که او سلام کند و دیگران صحبت کنند؛
4. رفتن به دفتر مدرسه همراه با دیگران، به گونه‌ای که همه با مدیر صحبت کنند؛
5. رفتن به دفتر مدرسه و صحبت با مدیر به تنهایی.
در مرحله‌ی سوم، یکی از والدین نقش مدیر مدرسه را بازی می‌کند و کودک باید بنابر فهرست تهیه شده، نقش خود را ایفا کند. نکته‌ی مهم دیگر آنکه کودک افزون بر سخنانی که باید بگوید، لازم است لحن صدا، نوع نگاه، طرز ایستادن و... را نیز رفته رفته بیاموزد.
پس از چند بار تمرین رفتاری و تسلط نسبی کودک، پدر و مادر باید او را آماده کنند تا این تمرین‌ها را در موقعیت‌های واقعی انجام دهد.
در مورد ترس از دیگران، مثل مربی مهد کودک، می‌توانیم چند هدیه زیبا تهیه کرده توسط مربی به کودک دهیم تا خاطره‌ی خوشی از مربی در ذهن کودک تداعی شود و در نتیجه ترس اوکاهش یابد. هنگامی که کودک فکر نادرست خود را بیان می‌کند او را مورد تمسخر و سرزنش قرار ندهید زیرا این کار باعث می‌شود که دفعه بعد افکار خود را مخفی کند و در نتیجه شما نمی‌توانید آن را اصلاح کنید.

5. آگاهی دادن و اصلاح تصورهای نادرست

یکی از راهکارهای بسیار مهم که در درمان ترس نقشی بسزا دارد، داشتن آگاهی‌های درست، و رهایی از نادانی و تصورهای نادرست است. درباره‌ی بازسازی شناختی، شیوه‌های گوناگونی را بر شمرده‌اند. ما در اینجا به طور مختصر، دو مورد را معرفی می‌کنیم. یکی از شیوه‌ها، روش شناختی «بک» است. بنابراین روش، والدین به کودک کمک می‌کنند تا «افکار خودکار»، یعنی تصاویر یا افکاری را که برانگیزاننده‌ی اضطراب و ترس‌اند، بازشناسد؛ منطق و باورهای غلطی را که زیربنای این افکارند ببیند؛ و اعتبار آنها را به آزمون بگذارد. وقتی کودک کم کم به نادرست بودن افکار و باورهای خود پی می‌برد، انتظار می‌رود در جایی که خطر وجود ندارد کمتر مستعد لطمه دیدن باشد. (13) فرض کنید کودکی به نام زهره از امتحان دادن می‌ترسد؛ به گونه‌ای که از رفتن به جلسه خودداری می‌کند. برای رویارویی با ترس زهره، بهتر است والدین او، در جوّی صمیمانه کنارش بنشینند و به طور منطقی درباره‌ی ترس وی صحبت کنند. البته نباید صحبت‌ها به گونه‌ای باشد که زهره آنها را سرزنش بشمارد. ما گفت‌وگویی فرضی را برای نمونه مطرح می‌کنیم:
در مورد ترس از دیگران، مثل مربی مهد کودک، می‌توانیم چند هدیه زیبا تهیه کرده توسط مربی به کودک دهیم تا خاطره‌ی خوشی از مربی در ذهن کودک تداعی شود و در نتیجه ترس اوکاهش یابد.
- خوب زهره جان ! چرا نمی‌خواهی به جلسه‌ی امتحان بروی؟
- چون خوشم نمی‌آید. اصلاً از امتحان دادن می‌ترسم !
- خوب چرا؟
- چون می‌دانم که رد می‌شوم.
- خوب از کجا می‌دانی که رد می‌شوی؟
- چون ثلث اول در امتحان ریاضی رد شدم. پس به احتمال زیاد باز هم رد می‌شوم.
- یعنی می‌خواهی بگویی هر کس در امتحان ثلث اول رد شد، ثلث دوم هم رد می‌شود؟
- خوب به احتمال زیاد !
- مگر ندیدی دوستت معصومه در امتحان ثلث اول نمره‌ی هشت گرفت، ولی ثلث دوم نمره‌ی شانزده گرفت. همین طور پسر خاله و دختر عمویت که در امتحان ریاضی ثلث اول رد شده بودند، ثلث دوم نمره‌های خیلی خوبی آوردند؟
- بله ! ممکن است آدم قبول بشود.
- اصلاً از طرف دیگر، مگر از رد شدن نمی‌ترسی؟
- آره.
- خوب اگر سر جلسه امتحان نروی مگر قبول می‌شوی؟
- نه.
- احسنت ! اگر سر جلسه امتحان نروی، حتماً رد می‌شوی و صفر می‌گیری، ولی اگر امتحان بدهی، حداقل امکان دارد قبول بشوی، مگر نه؟
- آره، درست است.
همان طور که دیدید، باید با صحبت دوستانه بکوشیم باور نادرستی را که به ترس انجامیده بشناسیم و به طور مستقیم یا غیرمستقیم، این فکر نادرست را بیازماییم و واقعیت‌سنجی کنیم تا کودک اشتباهش را دریابد.
روش دیگرِ آگاهی دادن، تبیین پیامدهای منفی ترس و محرومیت‌های حاصل از آن برای کودک است. در این زمینه امام علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: مَنْ هابَ خَاب؛ (14) «کسی که بترسد، محروم می‌شود». به راستی اگر انسان اندکی به این موضوع فکر کند زیان‌ها و محرومیت‌هایی را که بر اثر هراس به وجود می‌آیند در می‌یابد و همین مسئله موجب می‌شود که نوع نگرش فرد به هراس تغییر کرده، به راحتی با آن مقابله کند.
برای مثال، با کودکی که از آمپول می‌ترسد سخن بگویید و زیان‌های آمپول نزدن را برایش بیان کنید. بگویید: اگر آمپول نزنی حالت بدتر می‌شود؛ سرت درد می‌گیرد؛ بی‌حال می‌شوی؛ نمی‌توانی بازی کنی، بستنی بخوری؛ نمی‌گذارند به اردو بروی و.... ولی اگر آمپول بزنی فقط چند ثانیه درد کمی می‌کشی؛ در عوض زود خوب می‌شوی و می‌توانی به اردو بروی و....
نکته‌هایی که والدین بهتر است آنها را مدنظر داشته باشند:
- پدر و مادر انتظار نداشته باشند شناخت کودک در یک جلسه بی‌درنگ تغییر کند. این تغییر می‌تواند رفته رفته در چند جلسه رخ دهد؛
- در هر جلسه بکوشید به طور منطقی، و با زبانی کودکانه یکی از باورهای نادرست او را اصلاح کنید؛
- هنگامی که کودک فکر نادرست خود را باز می‌گوید، او را سرزنش نکنید؛ زیرا این کار موجب می‌شود که دفعه‌ی بعد افکار خود را مخفی کند. در نتیجه، شما نمی‌توانید آنها را اصلاح کنید؛
- اگر بتوانید داستان‌هایی واقعی در جهت اصلاح باورهای نادرست کودک بیابید و برای او بازگویید، زودتر می‌توانید به نتیجه‌ی مطلوب دست پیدا کنید.

6. شرطی‌زدایی

همان‌گونه که در فصل نخست روشن شد، یکی از علل ترس شرطی‌سازی است. برای رویارویی با چنین ترسی می‌توانیم از همان شرطی‌سازی، اما در جهت مخالفت استفاده کنیم. برای مثال، کودکی از گربه خاطره‌ی بسیار بدی دارد و چون او را گاز گرفته است از آن می‌ترسد. برای رویارویی، بهتر است هنگامی که کودک را با گربه روبه‌رو می‌کنیم، خاطره‌ای خوش برایش بیافرینیم تا رفته رفته شرطی‌زدایی شود. برای مثال، چندین بار هنگام روبه‌رو کردن کودک با گربه، به او بستنی و شکلات بدهیم تا از دیدن گربه خاطره‌ای خوش برایش به جا ماند. در نتیجه، خاطره‌ی بد، از ذهن کودک پاک شده، ترس او از بین می‌رود.
درباره‌ی ترس از دیگران - مثل مربی مهد کودک - می‌توانیم چند هدیه‌ی زیبا تهیه کرده، با دست مربی به کودک بدهیم تا خاطره‌ی خوشی از وی، در ذهن کودک باقی بماند، و در نتیجه ترسش کاهش یابد.

7. بازی درمانی

یکی از روش‌های مؤثر در درمان ترس، استفاده از بازی است. والدین می‌توانند بازی‌هایی را درباره‌ی موضوع هراس‌آور طراحی کرده، با کودک انجام دهند. برای مثال، با کودکی که از تاریکی می‌ترسد، در مکانی نسبتاً تاریک، قایم‌باشک بازی کنید یا شیئی خاص را در مکانی تاریک پنهان سازید و از او بخواهید آن را بیابد و در برابر، علامتی مثبت به دست آورد. می‌توانید برای هر سه علامتِ مثبت، هدیه‌ای کوچک به او بدهید. (15)
همچنین می‌توانید اتاقی مخصوص بازی بسازید. برای نمونه، روی میز پتویی بیندازید و به کودک اجازه دهید تا زیر آن برود. برای اتاقش در و پنجره نیز درست کنید. این مکان، فضای مناسبی برای بازی کردن در تاریکی است. (16)

8. روش‌های دیگر

برای کاهش یا درمان ترس، روش‌های دیگری نیز وجود دارند که از آنها می‌توان برای رویارویی با ترس استفاده کرد؛ مانند پرت کردن حواس هنگام ترس، تشویق و ترغیب برای انجام کارهای شجاعانه، و آموزش خودگویی‌ها و تلقین‌های مثبت.
البته شاید بتوان گفت روش‌های هفت‌گانه‌ای که پیش‌تر برشمردیم اهمیت بالاتری دارند و روش‌هایی که در اینجا به آنها اشاره شد در مرتبه‌های بعدی قرار می‌گیرند.

نکته‌هایی ویژه درباره‌ی انواع ترس‌های کودک

همان‌گونه که در فصل نخست گفتیم، ترس‌های غیر منطقی (هراس‌ها) به سه نوع عمده تقسیم می‌شوند که از این قرارند:
1. هراس‌های خاص؛
2. هراس‌های اجتماعی؛
3. وسعت‌هراسی یا گذرهراسی.
با توجه به اینکه وسعت‌هراسی اغلب در سال‌های پایانی نوجوانی و آغاز بزرگ‌سالی آشکار می‌شود (17) و تمرکز این کتاب بیشتر بر هراس‌های کودکان است، ما از این هراس چشم پوشیده، نمونه‌هایی از هراس‌های خاص و اجتماعی کودکان را در این بخش بر می‌شماریم و می‌کوشیم تا نکته‌هایی کاربردی در هر زمینه بیان کنیم:

1. هراس‌های خاص

هراس خاص یا ساده، ترس از شیء، حیوان، یا موقعیتی خاص است؛ (18) مانند ترس غیر منطقی از حیوانات، آب، آتش، بیماری، آمپول، مرگ و مکان‌های تاریک. ما در اینجا چند نمونه از موارد شایع این‌گونه هراس‌ها را بر می‌شماریم:

الف) ترس از برخی انسان‌ها

درباره‌ی این‌گونه هراس که کودک از معلم، مدیر، مربی، پدر یا... می‌ترسد، بهتر است والدین به توصیه‌های زیر توجه داشته باشند:
- از طریق صحبت‌های دوستانه با کودک و دوستان او، و مشاهده‌ی مستقیم و غیر مستقیم رفتارها و بازی‌هایش بکوشند ریشه‌ی ترس او را یافته، از این راه، با ترس کودکشان مقابله کنند؛

بیشتر بخوانید: درمان ترس در کودکان


ممکن است کودک به سبب بداخلاقی، تحقیر، سرزنش، سخت‌گیری و تنبیه‌های افراطی آن فرد ترسیده و این ترس به صورت شرطی شده در وجودش باقی مانده باشد. در این صورت، والدین باید بکوشند با کمک روش‌های شرطی‌زدایی و شرطی‌سازیِ تقابلی، ترس او را از بین ببرند. برای مثال، اگر فرد هراس‌آور معلم کودک است، والدین باید با او صحبت کرده، وی را راضی کنند که رفتارهایش را اصلاح کند. از سوی دیگر، بهتر است والدین جایزه‌هایی را تهیه کنند و با دست معلم به فرزندشان هدیه کنند تا به این ترتیب، معلم خاطرات خوشی را در ذهن کودک تداعی کند؛
- گاه ترس کودک از فردی، به سبب تهدیدها و القاهای نادرست اطرافیان درباره‌ی اوست. در این‌گونه موارد، می‌توان به کمک صحبت‌های صمیمانه با کودک و تعریف خاطرات خوشایند از فرد هراس‌آور، ترس او را کاهش داد؛
- اگر کودک به سبب ضعف جسمانی و احتمال کتک خوردن، از فردی می‌ترسد، والدین باید با آموزش شیوه‌های امنیتی (مثل فنون رزمی)، تمرین رفتاری، اعلام حمایت از او و برخورد جدی با آن فرد، ترس کودک را کاهش دهند؛
- به طور کلی، در این‌گونه ترس‌ها استفاده از روش‌های شرطی‌زدایی، بازی، و تمرین رفتاری، تأثیر مهمی در کاهش ترس خواهد داشت.

ب) ترس از حیوانات و حشرات

یکی دیگر از ترس‌های شایع دوران کودکی، ترس از حیوانی ویژه است که در بسیاری از موارد، کودک این ترس را از طریق الگوبرداری یا شرطی شدن می‌آموزد.
اما نکته‌هایی کاربردی درباره‌ی ترس از حیوانات و حشرات:
- با کودکتان صحبت کنید و بکوشید ریشه‌ی ترس او را بیابید. سپس بدون اینکه او را سرزنش و تحقیر کنید، بکوشید با زبانی کودکانه و به طور منطقی افکار او را درباره‌ی آن حیوان تغییر دهید؛
- برای کودکتان فیلم‌ها یا کارتون‌هایی درباره‌ی آن حیوان تهیه کنید. بهتر است این فیلم‌ها درباره‌ی ماجراهای یک فرد با حیوانش باشد. این فیلم‌ها به ویژه وقتی مؤثرترند که هنرپیشه‌ی نقش اول آنها یک کودک باشد؛ (19)
- برای کودکتان الگو باشید. در حالی که او کمی دورتر ایستاده است (بهتر آنکه کنار یک دوست باشد)، به حیوان نزدیک شوید و با صدای بلند، رفتارتان را برای کودک توضیح دهید: «ببین ! دارم دستم را برای گربه دراز می‌کنم تا آن را بو بکشد. حالا دارم پشت گوش‌هایش را می‌خارانم. می‌بینی چطور میومیو می‌کند؟ انگار دوست دارد کسی نازش کند»؛ (20)
همراه با کودک بازی‌های مختلفی در تاریکی انجام دهید. به عنوان مثال قایم باشک بازی کنید و یا در یک اتاق روشن توپ‌بازی کنید و تدریجا بازی را وارد اتاق تاریک کنید. - با هم به تماشای آن حیوان بروید و بکوشید هنگام تماشا، خاطره‌ی خوشی برای فرزندتان بیافرینید. برای مثال، هنگام تماشای حیوان برای او شیرینی بخرید؛
- از روی حساسیت‌زدایی تدریجی که در بخش گذشته توضیح داده شد استفاده کنید؛
- آگاهی کودک را درباره‌ی آن حیوان بالا ببرید و موارد زیر را به او بیاموزید: نشانه‌ی حیوان خطرناک و حیوان بی‌آزار؛ رفتارهایی که موجب پرخاشگری حیوان می‌شود؛ رفتارهایی که موجب آرامش حیوان می‌شود؛ شیوه‌هایی برخورد با حیوانی که قصد حمله دارد؛
- او را تشویق و تحریک کنید تا با حیوان روبه‌رو شود و اگر موفق شد به او جایزه بدهید؛ - نقش حیوان را همراه با فرزندتان بازی کنید و بکوشید از این راه ترس او را کاهش دهید؛
- به طور کلی استفاده از شیوه‌های حساسیت‌زدایی، الگودهی، مواجهه، شرطی‌زدایی و بازی، در درمان این‌گونه ترس‌ها نقش مهمی دارند.
همراه با کودک بازی‌های مختلفی در تاریکی انجام دهید. به عنوان مثال قایم باشک بازی کنید و یا در یک اتاق روشن توپ‌بازی کنید و تدریجا بازی را وارد اتاق تاریک کنید.

ج) ترس از عوامل طبیعی

یکی از هراس‌هایی که ممکن است در دوران کودکی بروز کند، ترس از برخی عوامل طبیعی مثل آب، آتش، باد و رعد و برق است. البته باید توجه داشت که این‌گونه ترس‌ها طبیعی است، ولی اگر افراط یابد - برای مثال، با وزیدن کمترین باد کودک بترسد - مشکل‌زا خواهد بود. برای کاهش ترس، روش‌های زیر مفید خواهد بود:
- آموزش اقدامات احتیاطی (مثل آموزش شنا، روش‌های خاموش کردن آتش، آموختن راهکارهای ایمنی از خطرهای رعد و برق و طوفان و...)؛
- استفاده از بازی درمانی (مثل بازی با آب، آتش‌بازی با رعایت کامل جوانب احتیاط، درست کردن بادبادک و بازی با آن هنگام وزیدن باد و...)؛
- استفاده از حساسیت‌زدایی در مواردی مثل ترس از آب؛
- اطمینان دادن به کودک درباره‌ی اینکه هنگام بروز خطر طبیعی تکیه‌گاهی مطمئن (مانند ناجی در استخر)، وجود دارد. بهتر آنکه انسان به گونه‌ای ترتیب شود که تکیه‌گاه و پناه دهنده‌ی واقعی خود را خدا بداند؛ زیرا اگر خدا کسی را پناه دهد، دیگر دلیلی برای ترس نخواهد بود. از امام علی (علیه‌السلام) روایت کرده‌اند: جارالله سبحانه آمن، وعدوّه خائف؛ «جارِ خدای سبحان، یعنی پناه آورنده به خدای سبحان، یا کسی که خدا او را پناه داده باشد، ایمن است، و دشمن خدا ترسان است». (21)

د) ترس از مکان‌های خاص

این هراس، ترس از مکان‌های تاریک، بیمارستان و مدرسه را در بردارد. البته گفتنی است که در صورتی این‌گونه ترس‌ها هراس خاص به شمار می‌آیند که پرهیز کودک به همین موقعیت خاص محدود شود. ولی اگر ترس کودک به این موقعیت خاص محدود نشود و در حقیقت به سبب مشکل بودن راه فرار یا دوری از مکان امن، از اماکن عمومی بهراسد، ترس وی را وسعت‌هراسی می‌گویند.
ما در اینجا دو نمونه‌ی به نسبت شایع را برشمرده، می‌کوشیم نکته‌هایی در این زمینه بیان کنیم:

ترس از مکان‌های تاریک

یکی از ترس‌های به نسبت شایع دوران کودکی که به طور معمول پس از سه سالگی در کودک ایجاد می‌شود، ترس از تاریکی است. این‌گونه کودکان، از خوابیدن یا نشستن در مکان‌های تاریک پرهیز می‌کنند. والدین برای مقابله‌ی بهتر با چنین ترسی لازم است نخست از راه‌های گوناگون مانند صحبت‌های دوستانه با کودک و دیدن رفتارهای مختلف او مثل بازی و نقاشی بکوشند ریشه‌ی مشکلش را بیابند. سپس بنابر آن، از روش‌های درمانی مناسب استفاده کنند. در زمینه‌ی ترس از تاریکی توصیه‌های زیر می‌تواند مفید باشد:
- با کودکتان درباره‌ی تاریکی صحبت کنید و تا حد امکان، به طور عملی برایش ثابت کنید که تاریکی ترسناک نیست. برای مثال، اگر کودک به سبب وجود سایه‌های مبهم و گوناگون از تاریکی می‌ترسد با او به اتاقی نیمه تاریک رفته، با استفاده از یک چراغ، چگونگی درست شدن سایه را به او نشان دهید. برای تأثیر بیشتر می‌توانید در برابر چشمان کودک دست خود را جلوی چراغ گذاشته، سایه‌ی اشکال گوناگونی مانند پرندگان و... را روی دیوار ایجاد کنید. بهتر است این کار را به صورت بازی انجام دهید و حتی اگر توانستید با سایه‌ها نمایش خنده‌داری را برای کودک بازی کنید؛
- اگر ترس کودک از تاریکی به سبب آمدن دزد است، به او اطمینان دهید که احتمال چنین خطری بسیار کم خواهد بود. برای اطمینان بیشتر شب هنگام، پیش از خواب در و پنجره‌ها را با همکاری کودک قفل کنید. توضیح دهید که دزد کمتر به خانه‌ای که کسی در آن است، وارد می‌شود. همین‌طور بگویید که اگر دزدی وارد خانه شود شما زودتر بیدار خواهید شد. در صورت امکان، زنگی در اتاق کودک بگذارید تا اطمینان یابد هرگاه بخواهد می‌تواند شما را باخبر کند. وسایل حفاظتی مانند چفت‌های پشت در و پنجره، یا حتی سیستم دزدگیر می‌توانند در کاهش ترس کودک، نقش بسزایی داشته باشند؛ (22)
- از تشویق و تحسین استفاده کنید. هرگاه کودک را در چیرگی بر ترسش موفق دیدید، او را تحسین کنید. برای مثال، یک جدول شجاعت طراحی کنید. منظور از شجاعت، انجام وظیفه‌ی واگذار شده در تاریکی است. به کودک بگویید: اگر توانستی مدت خاصی در تاریکی بمانی، یک علامت مثبت در جدول می‌گذارم. بهتر است در مراحل نخست، اتاق به طور کامل تاریک نباشد. برای مثال، از کلید دیمر استفاده کنید، یا چراغ قوه‌ای در اختیار کودک بگذارید. برای شب نخست، دو دقیقه ماندن در تاریکی کافی است، اما هر شب یک دقیقه به این زمان بیفزایید. این کار را تا آنجا ادامه دهید که کودک بتواند پیش از خوابیدن، به راحتی در رختخوابش دراز بکشد. پس از هر موفقیت، یک علامت مثبت در جدول بگذارید و بگویید که اگر شمار این علامت‌ها - برای مثال - به پنج برسد، هدیه‌ای خوب به او خواهید داد؛ (23)
باید توجه داشت که نمی‌توان برای همه کودکان یک نسخه‌ی مشترک پیچید. بلکه باید با توجه به علل ترس آنها اقدام به درمان کرد. مثلا تعویض مدرسه برای کودکی که دچار اضطراب جدایی است نمی‌تواند راه حل مناسبی باشد. بلکه باید اضطراب جدایی او را حل کرد. - همراه با کودک بازی‌های گوناگونی در تاریکی انجام دهید. برای مثال، قایم‌باشک کنید یا در یک اتاق روشن توپ‌بازی کنید و کم کم بازی را به اتاق تاریک بکشانید؛
- فیلم کودکانه و خنده‌داری تهیه کرده، همراه کودک آن را در تاریکی تماشا کنید تا بتواند تاریکی را همراه با خنده و بدون ترس تجربه کرده، در نتیجه، کم کم به آن عادت کند؛
- برای اینکه فرزند به سبب ترس از تاریکی خواب‌های وحشتناک نبیند، می‌توانید پیش از خواب کنار کودک نشسته، با او به گونه‌ای دل‌نشین صحبت کنید. به ویژه اگر بتوانید داستان‌هایی شیرین برایش بازگویید یا او را نوازش کنید در داشتن خواب آرام تأثیر بیشتری دارد؛
- به طور کلی، استفاده از شیوه‌های حساسیت‌زدایی، اصلاح تصورات نادرست، انجام کارهای امنیتی، بازی و شرطی‌زدایی در کاهش ترس کودکان از تاریکی تأثیر مهمی دارد.
باید توجه داشت که نمی‌توان برای همه کودکان یک نسخه‌ی مشترک پیچید. بلکه باید با توجه به علل ترس آنها اقدام به درمان کرد. مثلا تعویض مدرسه برای کودکی که دچار اضطراب جدایی است نمی‌تواند راه حل مناسبی باشد. بلکه باید اضطراب جدایی او را حل کرد.

ترس از مدرسه

یکی از مشکلات فراگیر دوران کودکی، فرار از مدرسه است. البته این ترس همیشه هراس خاص به شمار نمی‌آید، بلکه ممکن است در مواردی هراس اجتماعی و در مواردی دیگر، وسعت‌هراسی شمرده شود. برای مثال، اگر کودک به سبب کم‌رویی و احساس شرمساری در جمع از مدرسه بپرهیزد، این ترس هراس اجتماعی نامیده می‌شود و برای درمان آن باید از شیوه‌های مربوط به هراس اجتماعی استفاده کرد. بنابراین، لازم است نخست ریشه‌ها و دلایل ترس او را بررسی کرده، نوع هراسش را تشخیص دهیم. سپس مطابق آن، ترس کودک را درمان کنیم.
در تبیین ترس از مدرسه، عوامل گوناگونی مطرح می‌شود. یکی از آنها عامل مدرسه است؛ یعنی علت این مسئله ممکن است در اشکال تطابق کودک با محیط مدرسه، آموزگار و هم‌شاگردی‌ها ریشه داشته باشد. همچنین معلم بد و توقع فراوان او از کودک و نیز پیشرفت نکردن کودک می‌تواند از علل ترس از مدرسه باشد. البته تنبیه، تهدید، تحقیر و سرزنش کارکنان مدرسه نیز می‌تواند زمینه‌ی دچار شدن به این اختلال را در کودکان فراهم سازد. (24)
برخی مطالعات نشان داده است که ترس و اضطراب کودک، به سبب جدایی از مادر و تنهایی است. این کودکان پیش از مدرسه کمتر از مادرانشان جدا شده‌اند و همیشه وابستگی شدیدی بین مادر و کودک وجود داشته است. حمایت افراطی از فرزند و ادامه‌ی روش سرویس بدون تأخیر در تربیت کودکان از سوی مادر موجب شدن یافتن این وابستگی می‌شود. (25) در نتیجه، هنگام رفتن به مدرسه به ترس و اضطراب دچار می‌شوند.
گاهی مدرسه نرفتن کودک به سبب بیماری مادر است و کودک از مرگ او می‌ترسد؛ یا اوضاع خانواده آشفته است و کودک می‌ترسد در غیاب او مادر، خانه را ترک کند. (26)

علل ترس از مدرسه:

1. عوامل مرتبط با مدرسه، مانند سرزنش و تنبیه افراطی معلم، تحقیر و تهدید کردن کارکنان مدرسه، پیشرفت نکردن در تحصیل
2. عوامل مرتبط با خانه و خانواده، مانند اضطراب جدایی از مادر و ترس از بیماری مادر

نکته‌هایی در زمینه‌ی پیشگیری و درمان ترس از مدرسه

- باید توجه داشت که نمی‌توان برای همه‌ی کودکان نسخه‌ای مشترک پیچید بلکه باید با توجه به علل ترس آنها، به درمان اقدام کرد. برای مثال، تعویض مدرسه برای کودکی که دچار اضطراب جدایی است، راه‌حل مناسبی نخواهد بود، بلکه باید اضطراب جدایی او را حل کرد.
- برای پیشگیری از وابستگی شدید، باید پیش از مدرسه و مهد کودک، کم کم کاهش وابستگی را آغاز کرد. مثلاً برای او هم بازی‌های جدید بیابید و بگذارید مدتی دور از شما بازی کنند. این مدت را کم کم افزایش دهید.

بیشتر بخوانید: حقایقی در مورد ترس از عروسک


- بکوشید دست کم نخستین مدرسه‌ای که کودک را به آن می‌فرستید، محیطی جذاب و معلمانی بانشاط داشته باشد تا امکان تنفر کودک از محیط مدرسه کاهش یابد.
- برای کودک دوست و هم‌بازی مناسبی از میان دانش‌آموزان بیابید تا همراه او به مدرسه برود.
چند روز قبل از شروع مدرسه یا مهد کودک، او را به آن جا برده وبا محیط جدید و مربیان و معلمان آشنا کنید. - چند روز پیش از آغاز مدرسه یا مهد کودک، او را به آنجا برده، با محیط جدید، مربیان و معلمان آشنا کنید.
- خاطرات خوشی را از خود و دیگران درباره‌ی مدرسه بازگویید و بکوشید او را غیر مستقیم به مدرسه ترغیب کنید.
- برخی بر این باورند که در مراحل آغازین، فرستادن مادر همراه کودک به مدرسه راه‌حل خوبی است تا آنکه کودک، خود را کم کم با محیط تطبیق دهد. اما روش شرطی شدن توقف مادر در مدرسه باید رفته رفته کاهش یابد. (27)
با کودکان بزرگ‌تر می‌توان درباره‌ی ترس از مدرسه و راه‌های رویارویی با آن به گونه‌ای استدلالی سخن گفت. برای چنین کودکانی بهتر است درباره‌ی پیامدهای نرفتن به مدرسه و تأثیر آن در زندگی آینده‌ی او صحبت کرد.
چند روز قبل از شروع مدرسه یا مهد کودک، او را به آن جا برده وبا محیط جدید و مربیان و معلمان آشنا کنید.
به طور کلی، استفاده از شیوه‌ی حساسیت‌زدایی و مواجهه، و همکاری معلمان و کارکنان مدرسه برای ایجاد محیطی جذاب و دل‌نشین، در کاهش ترس کودک از مدرسه تأثیر مهمی دارند.
ه‍) هراس‌های خاص دیگر
به جز ترس‌های یاد شده، ترس‌های دیگری نیز وجود دارد که در قلمرو هراس‌های ویژه قرار می‌گیرد. البته به شرط آنکه به موقعیت‌هایی خاص محدود باشند؛ مانند ترس از هواپیما، قطار، آمپول، موجودات خیالی، جن، مرگ و.... ما در این کتاب به جهت رعایت اختصار و همچنین به دلیل مشابهت بسیاری از شیوه‌های کلی درمان در این موارد، به سه مورد از این‌گونه هراس‌ها اشاره می‌کنیم:

ترس از آمپول

یکی دیگر از ترس‌های به نسبت شایع در دوران کودکی، ترس از آمپول است. این ترس عوامل گوناگونی دارد، ولی از عوامل مهمی که تا حد بسیاری در ایجاد آن نقش دارد، الگوبرداری کودک از اطرافیان است. برای کاهش ترس کودک، عمل به توصیه‌های زیر مفید خواهد بود:
- از بازی‌های گوناگون در این زمینه استفاده کنید. برای مثال بازی پزشک و بیمار را انجام دهید. یک بار شما بیمار شوید و او دکتر، و بار بعد شما نقش دکتر را بازی کنید و به طور نمایشی با وسیله‌ای به او آمپول بزنید. این‌گونه بازی‌ها موجب تغییر ذهنیت کودک درباره‌ی آمپول و ایجاد دیدی مثبت در این زمینه می‌شود.
- برای کودکتان اسباب بازی‌های پزشکی مانند آمپول، چراغ قوه، گوشی و... تهیه کرده، او را تشویق کنید با دوستانش بازی کند.
- با کودکتان صمیمانه بنشیند و درباره‌ی پیامدهای منفی آمپول نزدن صحبت کنید. او را قانع کنید که با تحمل چند ثانیه درد کم می‌تواند از بسیاری زیان‌ها پیشگیری کند.
- از الگودهی استفاده کنید. اگر الگو برادر یا دوست او باشد، تأثیر بیشتری خواهد گذاشت. وقتی که برادرش با کمال آرامش آمپول می‌زند، او را به کودک نشان دهید و ثابت کنید که تو نیز به راحتی می‌توانی آمپول را تحمل کنی. البته این الگودهی نباید به گونه‌ای باشد که کودک آن را کنایه و سرزنش بشمارد.
- هنگامی که با کودک برای تزریق می‌روید، عروسک و اسباب بازی دوست‌داشتنی‌اش را همراه خودتان ببرید تا با آن بازی کند.
- کودک را برای تزریق نزد کسی ببرید که با تجربه و خوش اخلاق باشد و بکوشد آمپول را با کمترین درد تزریق کند.
- از کودک بخواهید به آمپول فکر نکند. اگر چه برخی پزشکان و پرستاران در پرت کردن حواس کودکان ماهرند، کمک شما در این زمینه تأثیر بیشتری دارد. هیچ‌گاه، نکوشید کودک را گول بزنید؛ زیرا موجب سلب اعتمادش از شما خواهد شد. کودک باید در این میان نقش فعالی داشته باشد. به راه‌های زیر توجه کنید: مطالعه‌ی کتاب، شمارش کتاب‌هایی که روی میز دکتر است، خواندن شعر و شنیدن موسیقی. (28)
- به کودک تلقین کنید که از آمپول نمی‌ترسد. برای مثال، هنگامی که در جمع و نزد دیگران از آمپول صحبت می‌شود، به گونه‌ای وانمود کنید که انگار کودک شما از آمپول نمی‌ترسد.
- از تشویق و پاداش استفاده کنید.
- هنگام رفتن برای تزریق، بکوشید خاطرات خوبی برایش به جای بگذارید. مثلاً هنگام رفتن جهت تزریق، بستنی یا شیرینی برایش بخرید.
به طور خلاصه می‌توان گفت، استفاده از شیوه‌های حساسیت‌زدایی، الگودهی، مواجهه، بازی، شرطی‌سازی (در جهت خوشایند) و آگاه ساختن به پیامدهای نامطلوب آمپول نزدن، در کاهش این ترس نقش بسزایی دارند.

ترس از مرگ

در پنج یا شش سالگی، برخی از کودکان درباره‌ی مرگ پرسش‌هایی مطرح می‌کنند، اما از آنجا که مفهوم چرخه‌ی زندگی را به طور کامل درک نکرده‌اند، مرگ را با پیری مرتبط می‌دانند و خود را در خطر نمی‌بینند. در هفت سالگی مشکوک می‌شوند که مرگ، تنها به پیر مردان و پیر زنان اختصاص ندارد و برای آنها نیز امکان‌پذیر است. از این روی، بیشتر پرسش‌هایشان، بر بیماری‌ها و عوارض آنها متمرکز می‌شود (29) و معمولاً در حدود سن هشت سالگی است که ترس از مرگ به طور جدی‌تر بروز می‌کند.
اغلب برای ترس انسان از مرگ، یکی از عوامل زیر را مطرح می‌کنند: 1. تصور اینکه مرگ نیستی است؛ 2. سیاه بودن پرونده‌ی اعمال، و ترس از مجازات پس از مرگ.
طرح عامل دوم درباره‌ی کودکان بسیار دور است. معمولاً ترس کودک از مرگ، به سبب نادانی و تصورهای نادرست است و بیشتر هنگامی بروز می‌کند که مرگ یکی از نزدیکان و آشنایان را ببیند. البته چه کودک و چه بزرگ سال - اگر مرگ را نیستی و نابودی بدانند - طبیعی است که دچار هراس شوند. انسان به جاودانگی و زندگی ابدی تمایل دارد. بنابراین از هر چیز که مانع حیات ابدی باشد، خواهد ترسید.
آنچه می‌تواند این‌گونه هراس از مرگ را کاهش دهد، اصلاح شناخت درباره‌ی این مسئله است. اگر بتوانیم برای کودک در حد خودش بیان کنیم که مرگ پایان و نابودی انسان نیست، بلکه به منزله‌ی پلی است که انسان از راه آن به عالم دیگر منتقل می‌شود، ترس او کاهش خواهد یافت.
در برخورد با کودک خجالتی از به کار بردن جملاتی که بار منفی دارند از قبیل این که: «چرا خجالت می‌کشی؟» «خجالت نکش» «چرا این قدر خجالتی هستی؟» و ... خودداری کنید زیرا این گونه جملات به طور غیر مستقیم به او تلقین می‌کنند که خجالتی است. به عبارت دیگر، اگر تصور و نگاه کودک به مرگ مثبت و زیبا باشد، ترس او کاهش می‌یابد. درباره‌ی مرگ از حضرت محمد بن علی (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند: شخصی به علی بن الحسین (علیه‌السلام) عرض کرد: «مرگ چیست؟» فرمود: «برای مؤمن مانند از تن درآوردن لباس چرکین و پر از شپش، و رهایی از قیدها و زنجیرهای گران، و پوشیدن فاخرترین لباس، و [بوییدن] خوش‌بوترین بوی‌ها، و سوار شدن بر [رام‌ترین] مرکب‌ها، و جای گرفتن در مأنوس‌ترین منازل است». (30) همان‌گونه که می‌بینید، در این روایت مرگ برای مؤمن، بسیار زیبا توصیف شده است. اگر کسی چنین دیدگاهی درباره‌ی مرگ داشته باشد، بی‌شک هراس او از مرگ به شدت کاهش خواهد یافت.
در برخورد با کودک خجالتی از به کار بردن جملاتی که بار منفی دارند از قبیل این که: «چرا خجالت می‌کشی؟» «خجالت نکش» «چرا این قدر خجالتی هستی؟» و ... خودداری کنید زیرا این گونه جملات به طور غیر مستقیم به او تلقین می‌کنند که خجالتی است.

چند نکته‌ی مهم در این زمینه

- هنگامی می‌توانید هراس کودکتان را کاهش دهید که خود نیز دیدگاهی مثبت از مرگ داشته باشید، وگرنه والدینی که خود دیدی منفی به مرگ دارند، به سختی می‌توانند هراس کودک را کاهش دهند.
- وقتی کودک درباره‌ی مرگ می‌پرسد، به او اطلاعات واقعی بدهید. (31)
- بکوشید تصویری مثبت از مرگ برای کودکتان ترسیم کنید. برای مثال، بیشتر درباره‌ی بهشت و نعمت‌های الهیِ آن، سخن بگویید. (32)
- از پرداختن داستان‌های دروغین خودداری کنید. پس از فوت پدربزرگ به کودک نگویید که او به سفری طولانی رفته است؛ زیرا ممکن است فکر کند که پدربزرگ، او را دوست نداشته است، یا آنکه سرانجام روزی باز می‌گردد. باید به کودک القا کنید که پدربزرگ، او را بسیار دوست داشته است، اما دیگر نمی‌تواند نزد خانواده‌اش بازگردد. به او نگویید که خاله به این علت مرد که بیماری سختی داشت؛ زیرا این مسئله موجب نگرانی شدید کودک هنگام بیماری خواهد شد. (33)
سعی کنید کودک را بطور تدریجی با موقعیت‌های مورد نظر مواجه دهید. مثلا کودکی که از صحبت در جمع می‌ترسد. او را ترغیب کنید که ابتدا در جمع خانواده و سپس در جمع‌های کوچک دوستان صحبت کند و این کار را تدریجا در جمع‌های بزرگتر ادامه دهد تا بتواند براحتی در کلاس نیز صحبت کند. - روی زندگی تمرکز کنید. پس از آنکه به کودک اجازه دادید احساس خود را بیان کند و پاسخ پرسش‌هایش را بگیرد، بر زندگی و زنده بودن تمرکز کنید. درباره‌ی روش‌های زندگی سالم که موجب طول عمر می‌شود، بحث کنید. برای مثال، تغذیه‌ی درست، معاینات پزشکی مرتب، ورزش منظم و.... (34)
- بکوشید کودک را از دیدن صحنه‌های دل‌خراش مرگ دور کنید.
- پرورش حس مذهبی و خداباوریِ کودکان، در کاهش ترس از مرگ نقش مهمی دارد.
- در این زمینه همچنین مناسب است داستان افراد شجاعی را که از مرگ نمی‌هراسیدند و آن را عاشقانه می‌پذیرفتند برای کودک بازگویید.
سعی کنید کودک را بطور تدریجی با موقعیت‌های مورد نظر مواجه دهید. مثلا کودکی که از صحبت در جمع می‌ترسد. او را ترغیب کنید که ابتدا در جمع خانواده و سپس در جمع‌های کوچک دوستان صحبت کند و این کار را تدریجا در جمع‌های بزرگتر ادامه دهد تا بتواند براحتی در کلاس نیز صحبت کند.

ترس از موجودات نامرئی

موجودات نامرئی را که کودکان به طور معمول از آنها می‌ترسند یا خیالی و موهوم‌اند مثل هیولا، یا واقعی‌اند مانند روح و جن.
یکی از مهم‌ترین علت‌های ترس کودکان از جن (و پدیده‌هایی چون روح، بختک، مرده و ارواح خبیثه) سخنانی است که در محافل انس همسالان مطرح می‌شود. بنابراین توصیه می‌کنیم مراقب خلوت کودکان در شب‌نشینی‌ها باشید و با دیدن چنین گفت‌وگوهایی، مسیر آن را تغییر دهید تا چنین ترس‌هایی در آنان ایجاد نشود. (35) دلیل دیگری که می‌توان برای این مسئله برشمرد، تماشا کردن فیلم‌های وحشتناک درباره‌ی موجودات نامرئی و خواندن داستان‌های ترسناک درباره‌ی چنین موجوداتی است. از این روی، لازم است کودکان را از دیدن چنین فیلم‌ها و شنیدن چنین داستان‌هایی باز دارید.
درباره‌ی کودکی که دچار چنین ترس‌هایی شده، بهتر است با او صحبت کنید و از راه‌های گوناگون وی را مطمئن کنید که جن و هیولا آسیبی به او نخواهند زد. افکار خیالی او را نقد کنید. برای مثال بگویید: «تا حالا چند بار جن به تو آسیب رسانده که می‌ترسی دوباره آسیب بزند؟» «اصلاً تا حالا چند بار توانسته‌ای هیولا ببینی؟» «کدام یک از دوستان تو را هیولا خورده است که تو دومی‌اش باشی؟» و....
افزون بر نقد افکار و تصورات نادرست، اطلاعات درستی درباره‌ی چنین موجوداتی به او ارائه کنید و بکوشید خرافات و افکار نادرستی را که در ذهن او رسوخ کرده است از بین ببرید.
دیگر آنکه چنین کودکانی را زیاد تنها نگذارید؛ آنها را از دیدن فیلم‌های تخیلی و وحشتناک بازدارید؛ و هنگام بروز چنین ترس‌هایی، بکوشید حواس او را از راه‌های گوناگون مثل بازی کردن، نقاشی کشیدن، نقل داستان‌های شیرین و... پرت کنید.

2. هراس اجتماعی (جمعیت‌هراسی)

افرادی که دچار هراس اجتماعی‌اند، در موقعیت‌های اجتماعی به شدت احساس ناامنی می‌کنند و ترس اغراق‌آمیزی دارند که کاری از ایشان سرزند که موجب شرم‌زدگی‌شان شود. آنان اغلب می‌ترسند که لرزش دست، سرخ شدن صورت، یا لرزیدن صدایشان، اضطراب ایشان را نزد دیگران فاش کند. (36)
ترس اجتماعی در این افراد متفاوت است. گروهی، تنها در برخی موقعیت‌های اجتماعی دچار اضطراب می‌شوند؛ شماری دیگر در اغلب موقعیت‌های اجتماعی نگران‌اند؛ و برخی نیز در همه‌ی موقعیت‌های اجتماعی به کم‌رویی و اضطراب دچار می‌شوند.
آن دسته از کودکان، نوجوانان و بزرگ‌سالانی که به طور غیرعادی (و افراطی) دچار ترس یا اضطراب اجتماعی‌اند، کمترین تمایلی برای حضور در موقعیت‌های اجتماعی و ارتباط با دیگران ندارند؛ چرا که همه‌ی موقعیت‌های اجتماعی و تعامل‌های بین‌فردی را صحنه‌های ارزیابی و انتقاد می‌پندارند. برای مثال، حضور در جلسه‌های مصاحبه و گزینش تحصیلی و شغلی، دیدار با فردی مسئول یا مقتدر برای نخستین بار، صحبت، سخنرانی و ارائه‌ی گزارش در حضور مخاطبان برجسته، مصاحبه در برنامه‌ی پخش مستقیم تلویزیون یا رادیو، ورود به اتاقی پر از آدم‌های غریبه و موقعیت‌هایی از این دست، تقریباً همه‌ی افراد را تا اندازه‌ای نگران می‌کند، ولی برخی کودکان، جوانان و بزرگ‌سالان، اغلب در هر موقعیت اجتماعی که ممکن است رفتار ایشان ارزیابی شود، به اضطراب شدید دچار می‌شوند. برای این‌گونه افراد، اضطراب یک ویژگی شخصیتی به شمار می‌آید، و نه وضعیتی گذرا. (37)
برای این هراس، دلایل گوناگونی چون تجربه‌ی شکست در گذشته، وجود افکار منفی و نادرست، نداشتن مهارت‌های لازم در امور اجتماعی و پایین بودن اعتماد به نفس را می‌توان برشمرد. برای درمان، لازم است ریشه و علت آن شناسایی و بر طرف شود.
با عمل به توصیه‌های زیر می‌توان هراس اجتماعی را در کودکان کاهش داد:
- در برخورد با کودک خجالتی، از به کار بردن جمله‌هایی که بار منفی دارند مانند اینکه «چرا خجالت می‌کشی؟» «خجالت نکش» و «چرا این‌قدر خجالتی هستی؟» خودداری کنید؛ زیرا این جمله‌ها به طور غیرمستقیم به او تلقین می‌کنند که خجالتی است.
- به کودک خودگویی‌های مثبتی را بیاموزید تا هنگام بروز هراس اجتماعی به خود تلقین کند؛ مانند «من می‌توانم به راحتی دیگران حرف بزنم» یا «دلیلی ندارد من از جمع بترسم».
- با کودک به گونه‌ای برخورد کنید که گویا خجالتی نیست و به راحتی می‌تواند در جمع سخنرانی یا پرسش کند. این کار به طور غیر مستقیم به او تلقین می‌کند که خجالتی نیست.
- اگر کودک به سبب تجربه‌ی شکست دچار هراس اجتماعی شده و می‌ترسد باز خراب‌کاری کند، با او درباره‌ی موفقیت‌هایی که داشته است صحبت کنید. همچنین داستان و خاطره‌ی کسانی را که نخستین بار در سخن گفتن ناموفق بودند، ولی توانستند در آینده آن را جبران کرده، سخنرانی بسیار قوی شوند، برایش بازگویید.
- با کودک خود که به طور افراطی دچار هراس اجتماعی شده است، صمیمانه بنشینید و درباره‌ی ترس‌هایش صحبت کنید. بکوشید ترس او را تجزیه و تحلیل کرده، آثار منفی ترس را برایش توضیح دهید. برای مثال، کودکی را تصور کنید که از صحبت کردن در کلاس خجالت می‌کشد؛ چون می‌ترسد دستپاچه، خوار و تحقیر شود. اگر دقت کنید، ‌علت ترس، دستپاچه شدن است، و علت دستپاچه شدن نیز در حقیقت خود ترس است. بدین ترتیب، یک دور پیش می‌آید. به عبارت دیگر، فرد می‌خواهد با ترس، از خوار و تحقیر شدن فرار کند، در حالی که این ترس، خود موجب خواری اوست. امام علی (علیه‌السلام) فرموده‌اند: الناس من خوف الذّلّ تعجّلوا الذّل؛ «مردم از ترس خواری، به سوی ذلت و خواری می‌شتابند [و با این کار، پستی و حقارت خویش را افزایش می‌دهند]». (38) شاید بتوان گفت یکی از مصادیق این روایت، همین مسئله است.
- مهارت‌هایی را که در زندگی اجتماعی مورد نیاز است، به کودک بیاموزید. (39)
- بکوشید با توجه به توصیه‌هایی که در فصل دوم گفته شد، اعتماد به نفس کودکتان را افزایش دهید؛ زیرا یکی از دلایل مهم بروز هراس اجتماعی، اعتماد به نفس پایین است.
- کودک را رفته رفته با موقعیت‌های هراس‌آور روبه‌رو کنید. برای مثال، کودکی را که از صحبت در جمع می‌ترسد ترغیب کنید که نخست در جمع خانواده و سپس در جمع‌های کوچک دوستان صحبت کند. لازم است این کار را رفته رفته در جمع‌های بزرگ‌تر ادامه دهد تا بتواند به راحتی در کلاس نیز صحبت کند.
- به او بیاموزید که هنگام دیدار با دیگران نخست او سلام کند و بکوشد سلام را با لبخند و خوش‌رویی همراه سازد. این کار نیز به نوعی مواجهه‌ی تدریجی است.
- تمرین رفتاری که در بخش پیشین توضیح داده شد، در کاهش هراس اجتماعی تأثیر بسزایی خواهد داشت.
- معاشرت‌های اجتماعی فرزندتان را افزایش دهد. برای مثال او را در کلاس‌های ورزشی، اردوهای تفریحی و گروه‌های گوناگون ثبت نام کنید.
- از او بخواهید به مراجعان تلفن منزل پاسخ بدهد.
به طور خلاصه می‌توان گفت، شیوه‌هایی چون اصلاح افکار منفی، مواجهه‌ی تدریجی، تمرین رفتاری، آموزش مهارت‌های اجتماعی، تشویق، افزایش اعتماد به نفس و تلقین‌های مثبت، در رویارویی با هراس اجتماعی نقش بسزایی دارند.

سخن پایانی

برای ریشه‌یابی دقیق و بهتر ترس کودک، باید ابعاد گوناگون خانوادگی، محیطی، جسمانی، روانی و... او را در نظر گرفت و بررسی کرد؛ زیرا ممکن است ترس کودک در چند جنبه‌ی گوناگون ریشه داشته باشد؛ به گونه‌ای که شاید نتوان با بررسی یک بُعد، ترس او را برطرف کرد. برای مثال، ممکن است ریشه‌ی ترس کودکی که دچار هراس اجتماعی است، هم خانوادگی و هم جسمانی باشد. از این روی، هنگام درمان نیز باید هر دو جنبه را در نظر گرفت و از درمان تک‌بعدی خودداری کرد.
نکته‌ی دوم اینکه تأثیر شیوه‌های درمانی ممکن است برای همه‌ی کودکان یکسان نباشد. مثلاً برای درمان سه کودک که از حیوان می‌ترسند، امکان دارد برای یکی الگودهی، برای دومی بازسازی شناختی و برای کودک سوم تلفیق این دو روش بهتر نتیجه بدهد. از این روی، در کاربرد شیوه‌های درمانی لازم است به روحیات و ویژگی‌های شخصیتی او توجه شود. چه بسا امام علی (علیه‌السلام) از این روی فرموده‌اند: «همانند طبیب مدارا کننده‌ای باش که دارو را جایی به کار می‌برد که سودمند است». (40)
نکته‌ی سوم اینکه گاهی لازم است برای درمان، دیگران (مانند معلم یا خویشاوندان) نیز همکاری کنند. در چنین مواقعی، والدین باید زمینه‌ی همکاری آنان را فراهم کنند تا بتوانند به خوبی با ترس کودکشان مقابله کنند. برای مثال، کودکی که دچار ترس اجتماعی است، اگر توانست در جمع خویشاوندان سلام دهد یا جمله‌ی تشکرآمیزی بگوید، آنان با تشویق و تأیید خود می‌توانند او را در چیرگی بر ترسش تقویت کنند.

نمایش پی نوشت ها:
1. حمید پورشریفی، (به راهنمایی) امیرهوشنگ مهریار، روان‌شناسی بالینی، ص 273.
2. شهرام وزیری، فرح لطفی کاشانی، روان‌شناسی بالینی کودک، ص 162، 163.
3. این اختلال، اضطراب مفرط است و کودکی که دچار چنین اضطرابی است، پیوسته درباره‌ی رویدادهای آینده مانند امتحانات، خطر مجروح شدن، یا مشارکت در فعالیت‌های گروهی نگران است و از خود می‌پرسد که آیا می‌تواند از عهده‌ی آنچه از وی انتظار دارند برآید؟ حتی درباره‌ی درست یا نادرست بودن رفتارهای گذشته‌اش نیز از خود پرسش می‌کند. این اضطراب موجب می‌شود کودک زمان زیادی را به طرح پرسش‌هایی درباره‌ی زیان‌ها و خطرهای احتمالی اختصاص دهد و درباره‌ی توانایی‌هایش در قلمروهای متفاوت، به ویژه در زمینه‌ی چگونگی قضاوت دیگران درباره‌ی نتایج کارش، به شدت نگران باشد (ر.ک: پری‌رخ دادستان، روان‌شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 76- 77).
4. حمید پورشریفی، (به راهنمایی) امیرهوشنگ مهریار، روان‌شناسی بالینی، ص 274.
5. نهج‌البلاغه، ص 501.
6. حمید پورشریفی، (به راهنمایی) امیرهوشنگ مهریار، روان‌شناسی بالینی، ص 276.
7. همان.
8. ر.ک: مسعود جان‌بزرگی، ناهید نوری، شیوه‌های درمانگری، اضطراب و تنیدگی (استرس)، ص 36.
9. همان، ص 37.
10. حمید پورشریفی، (به راهنمایی) امیرهوشنگ مهریار، روان‌شناسی بالینی، ص 277.
11. همان، ص 284.
12. همان.
13. پری‌رخ دادستان، روان‌شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 136.
14. عبدالواحد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 263.
15. استفن گاربر، ماریان دانیلز گاربر، روبین فریدمن اسپیزمن، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمه‌ی شاهین خزعلی، هومن حسینی نیک، احمد شریفی تبریزی، ص 449.
16. همان.
17. پری‌رخ دادستان، روان‌شناسی مرضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ج 1، ص 181.
18. ریتا ال. اتکینسون و همکاران، زمینه‌ی روان‌شناسی هیلگارد، ترجمه‌ی حسن رفیعی، محسن ارجمند، مرسده سمیعی، ج 2، ص 158.
19. استفن گاربر، ماریان دانیلز گاربر، روبین فریدمن اسپیزمن، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمه‌ی شاهین خزعلی، هومن حسینی‌نیک، احمد شریفی تبریزی، ص 443.
20. همان.
21. ر.ک: آقا جمال‌الدین خوانساری، شرح آقا جمال‌الدین خوانساری بر غررالحکم، ج 3، ص 358.
22. استفن گاربر، ماریان دانیلز گاربر، روبین فریدمن اسپیزمن، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمه‌ی شاهین خزعلی، هومن حسینی‌نیک، احمد شریفی تبریزی، ص 449.
23. همان، ص 450.
24. محمد نریمانی، اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان، ص 88 و 89.
25. همان، ص 88.
26. همان، ص 90.
27. همان، ص 91.
28. استفن گاربر، ماریان دانیلز گاربرد، روبین فریدمن اسپیزمن، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمه‌ی شاهیان خزعلی، هومن حسینی‌نیک، احمد شریفی تبریزی، ص 460.
29. همان، ص 457.
30. محمد الصدوق، معانی الأخبار، ترجمه‌ی عبدالعلی محمدی شاهرودی، ج 2، ص 196-197.
31. حسین دهنوی، نسیم مهر (2)، ص 44.
32. همان.
33. ر.ک: استفن گاربر، ماریان دانیلز گاربرد، روبین فریدمن اسپیزمن، چگونه با کودکم رفتار کنم؟، ترجمه‌ی شاهین خزعلی، هومن حسینی‌نیک، احمد شریفی تبریزی، ص 457.
34. همان، ص 457-458.
35. حسین دهنوی، نسیم مهر (2)، ص 42.
36. ریتا ال. اتکینسون و همکاران، زمینه‌ی روان‌شناسی هیلگارد، ترجمه‌ی حسن رفیعی، محسن ارجمند، مرسده سمیعی، ج 2، ص 159.
37. www.tebyan.net
38. محمدتقی فلسفی، الحدیث - روایات تربیتی، ج 1، ص 341.
39. برای آگاهی بیشتر می‌توانید به هفتمین کتابی که در واحد پژوهش‌های مرکز مشاوره چاپ شده، مراجعه کنید: مجید همتی، اعتماد به نفس کودک من.
40. محمد محمدی ری‌شهری، حکمت‌نامه‌ی کودک، با همکاری و ترجمه‌ی عباس پسندیده، ص 175.
41. همان، ص 263.

منبع مقاله :
امیری، حسین؛ (1391)، ترسی بود، ترسی نبود: (ترس کودک؛ عوامل، راه‌های پیشگیری و درمان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةالله علیه)، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط