صلح و دوستی محور تعامل بینالمللی از منظر اسلام
از منظر اسلام صلح و دوستی اصل اولی در تعامل بینالملل است. یا در متون مقدس اسلامی در مییابیم که بهرغم ادعای سینمای هالیوود و تئوریسنهای مغرض غربی که اسلام را دین خشونت و شمشیر میدانند، آیات فراوانی مروج صلح، شفقت و گذشت هستند و اصل در روابط بینالمللی را بر صلح و سازش گذاشتهاند و ستیزهگری امری است ثانوی؛ آن هم در حد ضرورت که به نمونههایی چند اشاره میکنیم:-«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ».
-«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
-«الَّا الَّذِینَ یَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمْ مِیثَاقٌ أَوْ جَاءُوکُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ یُقَاتِلُوکُمْ أَوْ یُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَیْکُمْ فَلَقَاتَلُوکُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلًا»
-«والصّلح خَیرٌ»
-« لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
- « لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ».
- «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ کَثِیرَةٌ»
- «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ».
بر اساس این آیات نه تنها اسلام آغازگر جنگ و خونریزی نیست بلکه دفاع و پاسخگویی به تجاوزها باید برای خداوند باشد، از این رو دایرهی دفاع نیز محدود به «فی سبیل الله» است و این قید در آیات فراوانی به صراحت گفته شده است؛ لذا جنگ مشروع در اسلام، جهاد فی سبیل الله است: « الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ» بنابراین، در جهاد اسلامی اهداف شخصی، قدرتطلبی صرف، کشورگشایی، به دست آوردن مستعمره، تسلط بر اموال مردم، سیطره سیاسی بر نفوس دیگر اقوام، جایگاهی ندارد و نمیتواند مجوز آغاز جنگ باشد.
از جمله روایاتی که بر صلح محوری در تعاملات بینالملل تأکید میکند، موارد ذیل میباشد:
۱. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «هرکسی، از شما درخواست سلم و آشتی کرد، از او بپذیرید».
۲. در روایت دیگری میفرماید: «من صلح را تا هنگامی که مایه وهن اسلام نباشد، کارسازتر از جنگ یافتهام»
بر اساس آنچه گفته شد، میتوان غیر مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد:
۱. گروهی که به جان، مال، ناموس، تمامیّت ارضی سرزمین مسلمانان تجاوز و تعدی نمیکنند و آنان را مورد آزار و اذیت قرار نمیدهند.
۲. گروهی که جان، مال، ناموس، تمامیت ارضی سرزمین مسلمانان را مورد هجمه قرار میدهند و با مسلمانان به ستیزهجویی میپردازند.
اسلام با دسته نخست به سلم و دوستی حکم میکند و همزیستی مسالمتآمیز را شعار آنان میسازد. خدای متعال در این باره میفرماید: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ...» اما در مقابل، امر میکند که با قدرت در مقابل دسته دوم بایستند و از جان، مال، ناموس و تمامیّت ارضی خود دفاع کنند.
اصل کرامت ذاتی انسان در اسلام
انسان با قطع نظر از ویژگیهای فردی و اجتماعی، کرامتی دارد که خدای متعال به او عنایت فرموده و به سبب آن بر همه مخلوقات شرافت یافته است: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا»تدیّن و ایمان انسان هرچند سبب فضیلت اوست، هیچ تأثیری در حقوق اجتماعیاش ندارد و همه انسانها از دیدگاه اسلام از حقوق مساوی اجتماعی برخوردارند. از این رو خدای متعال در جای جای قرآن کریم بر این مطلب صحه میگذارد.
حتی در پاسخ حضرت ابراهیم که از او میخواهد سرزمین مکه را برای مؤمنان امن گرداند، میفرماید: «وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» یعنی همه انسانها در حقوق طبیعی و اولیه برابر هستند و کسی نباید آنها را از این نعمت محروم سازد و خداوند این تفاوت در بهرهمندی را به امور اخروی موکول میکند.
همچنین در روایات بسیاری به محبت نمودن و دوستی با مردم، برخورد خوب و حسن خلق با تمام انسانها، اعم از مسلمان و غیر مسلمان توصیه شده که این امر پرده از کرامت انسانی مسلمان و غیر مسلمان بر میدارد.تدیّن و ایمان انسان هرچند سبب فضیلت اوست، هیچ تأثیری در حقوق اجتماعیاش ندارد و همه انسانها از دیدگاه اسلام از حقوق مساوی اجتماعی برخوردارند. از این رو خدای متعال در جای جای قرآن کریم بر این مطلب صحه میگذارد. حتی در پاسخ حضرت ابراهیم که از او میخواهد سرزمین مکه را برای مؤمنان امن گرداند، میفرماید: «وَمَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» یعنی همه انسانها در حقوق طبیعی و اولیه برابر هستند و کسی نباید آنها را از این نعمت محروم سازد و خداوند این تفاوت در بهرهمندی را به امور اخروی موکول میکندامیرمؤمنان علی(ع) در نامه معروف خود به مالک اشتر در مورد برخورد با آنان فرمودهاند: واشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبه لهم و اللطف بهم، ولا تکوننّ علیهم سَبُعا ضاریا تغتنم أکلهم، فانهم صنفانِ: إمّا أخٌ لک فی الدّین، او نظیرٌ لک فی الخلق. حضرت علی(ع) در این بخش از نامه شریف خود، تأکید بسیاری بر رعایت حقوق اجتماعی افراد و مساوات بین مردم میکند و برادری در دین را کافی در رعایت این حق نمیداند، بلکه همگونی در خلقت را سبب لزوم مساوات میخواند.
افزون بر آنچه ذکر شد، میتوان برای اثبات حرمت و کرامت ذاتی انسان - بدون ملاحظه عقیده و فکر او - به چند دسته از روایات تمسّک نمود:
روایاتی که به طور مطلق دلالت میکند بر توصیه به حُسن البشر - برخورد خوب - و حُسن خُلق با تمام مردم دنیا، اعم از مسلمان و غیر مسلمان (لجمیع العالم)؛ بدیهی است هنگامی که حُسن بشر و حُسنِ خُلق با تمام مردم، مطلوب شارع باشد، به طریق اولی هتک حرمت آنان نیز مطلقاً مذموم و منفور شارع خواهد بود و قهراً این توصیه مؤکّد روایی، بر کرامت ذاتی هر انسانی از جهت انسانیت دلالت دارد.
روایاتی که به طور مطلق دلالت میکند بر محبت نمودن و دوستی با مردم. اینگونه احادیث، هم از پیامبر(ص) و هم از امامان معصوم(ع) نقل شده است. پس نمیتوان گفت مقصود از «ناس» فقط مسلمانان هستند، زیرا در زمان پیامبر(ص)، اهل سنت که اکنون در برخی کتابهای فقهی - کلامی از آنان به الناس یاد میشود، به معنای کنونی مطرح نبوده است.
همچنین در آیات متعددی، موضوع دمیده شدن روح الاهی در آدم به عنوان انسان و شایستگی تکریم و تعظیم و حتی سجده فرشتگان: «فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ»؛ و نیز مقام خلیفة اللهی انسان: «وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» و «أَحسَنُ الخَالِقِینَ» بودن خداوند به سبب خلقت انسان: « ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ» مطرح شده است.
حقوق اقلیتها از نظرگاه اسلام
یکی دیگر از سیاستهای خشونتزدای اسلام، حقوق اقلیتهاست. اقلیتهای مذهبی در کشورهای اسلامی نه تنها جان و مالشان دارای حرمت میباشد و کسی حق تعدی به آنها را ندارد، بلکه در عمل به تعالیم دینی و احکام مذهبیشان آزاد هستند و کسی حق تعرض به آنها را ندارد؛ اما آنها نیز باید حقوق اکثریت را لحاظ کرده و مراعات حال آنها را بنمایند همانگونه که در کشورهای اروپایی که اکثر مردم غیر مسلمان هستند، حقوق اکثریت را بر حقوق اقلیت مسلمان مقدم میشمارند.هرچند اسلام به آنها اجازه داده در کشور اسلامی آزادانه به آیین خود عمل نمایند، آنان نیز باید به میثاق خود با حاکمیت اسلامی عمل کرده و تظاهر به خوردن مشروبهای الکلی و گوشت خوک و دیگر محرمات اسلامی نکنند که منافی حقوق مسلمانان است.
سلاحهای کشتار جمعی در مبانی فقهی شیعه
بررسی حکم سلاحهای کشتار جمعی از منظر اسلام بسیار حائز اهمیت است. بر اساس آموزههای اسلامی در باب جنگ، استفاده از سلاحهایی که ممکن است به غیر نظامیان نیز آسیب برساند، تنها برای دفاع مشروع جایز است. با این حال مبانی فقهی اسلام، استفاده از سلاحهای کشتار جمعی، با هدف نابودی شهروندانی که در درگیریهای نظامی هیچ نقشی را ایفا نمیکنند به طور مطلق ممنوع کرده است.بیشتر فقهای شیعه باورمندند که در جنگ و درگیریهای نظامی با غیرمسلمانان، استفاده از سم - و به طریق اولی، سلاحهای شیمیایی که به مراتب اثر مخرب بیشتری دارند - حتی در کشورهای غیراسلامی، ممنوع و حرام است. مستند آنها روایاتی چنین است؛ امام صادق(ع) فرمود: «پیامبر اسلام(ص) از ریختن سم در سرزمینهای مشرکان نهی کرد»
صاحب جواهر میگوید: در ظاهر همان گونه که گفتهاند از روایت چنین استظهار میشود که به کارگیری سم در داخل شهر (فی البلاد) از این جهت ممنوع است که اغلب بر اثر آن، افراد بیگناهی همچون کودکان و زنان و سالخوردگان به قتل میرسند. در مقابل این دیدگاه صاحب جواهر و بعضی فقها بر این عقیدهاند که در صورت اقتضای مصلحت عمومی، مانند موردی که دفاع و پیروزی متوقف بر آن باشد (دفاع مشروع)، میتوان از این قبیل سلاحها استفاده نمود.
شیخ طوسی از بزرگان فقهای شیعه در این باره میفرماید: مبارزه با اهل بغی، به کارگیری وسایل جنگی که موجب آتشزدن انسانها شود و یا استفاده از منجنیق (به عبارتی خمپاره و بمبهای آتشزای امروزی) جایز نیست، زیرا ممکن است بیگناهان هم کشته شوند.
سپس میافزاید: در دو صورت، استفاده از این قبیل جنگ افزارها جایز است: یکی زمانی که دشمن هم از همین ابزارها استفاده کند و در مقام دفاع مشروع (و نه در مقام مقابله به مثل) مضطر به استفاده از این قبیل جنگ افزارها باشد و دیگر اینکه مسلمانان از تمام جهات در محاصره باشند و مبارزه با هیچیک از آنان و در نتیجه شکستن محاصره جز با به کارگیری این جنگافزارها ممکن نباشد که در این صورت نیز فقط در حد شکستن محاصره و خارج شدن از میان دشمن، میتوان از جنگافزارهایی استفاده کرد که ممکن است به بیگناهان آسیب برساند.
در جنگ خیبر - که لشکریان اسلام قلعه یهودیان را محاصره نموده بودند - یک یهودی حضور پیامبر(ص) آمد و گفت: جان و مال و خانوادهام را امان دهید تا شما را به راه تسخیر این دژ راهنمایی کنم. پیامبر(ص) فرمود: تو در امانی. راهنماییات چیست؟ یهودی گفت: امر کن همین مکان را حفر کنند تا به راه آب قلعه دست یابند، آنگاه میتوانید با بستن آب، افراد قلعه را وادار کنید تا تسلیم شوند. پیامبر(ص) فرمود: من چنین عملی را انجام نخواهم داد تا خداوند راهی برای فتح پیش پای ما بگذارد؛ البته تو در امان هستی و امان خود را پس نمیگیرم.
کوتاه سخن اینکه: از دیدگاه حقوق اسلام، شهروندان غیر نظامی، اعم از مسلمان و غیر مسلمان به عنوان قربانیان ویژه، به شدت مورد حمایت و دارای مصونیت هستند و تعرض به آنان، جز در شرایط دفاع مشروع، مجاز نیست، همانگونه که اصل جنگ در اسلام، به دفاع مشروع محدود است.
لزوم تأمین امنیت غیرنظامیان در اسلام
از جمله آموزههای اسلام در باب جهاد، لزوم اجتناب از تعرض و آسیب رساندن به زنان، سالخوردگان، ناتوانان، ضعیفان و دیوانگان است. امیرالمؤمنین علی(ع) پیش از جنگ صفین فرمود: «اگر به اذن خدا شکست خوردند و گریختند، آن کس را که پشت کرده، نکشید و آن را که قدرت دفاع ندارد آسیب نرسانید و مجروحان را نکشید و زنان را با آزار دادن تحریک نکنید، هر چند آبروی شما را بریزند یا امیرانتان را دشنام دهند». مگر اینکه افراد مذکور توان نظامی داشته و جانی، زبانی و فکری دشمن را یاری رسانند که در این صورت از حکم فوق مستثنا هستند.با توجه به عدالت و رأفت اسلامی، قتل و کشتن، اذیت و آزار روحی و جسمی اسیر و اجبار او بر جاسوسی جایز نیست. همچنین علاوه بر آنکه حیثیت و مال او باید حفظ شود. حق دارد از دیگر مزایای زندگی از جمله ملاقات با خانواده، امکان تحصیل و تعلیم و امکانات غذا و لباس مناسب و همچنین امکانات بهداشتی، تفریحی و ورزشی بهرهمند شود.برخی فقهای اسلامی تصریح کردهاند که در صورت شرکت کردن زنان در جنگ و یاری رساندن به مردان، باز هم نباید به آنان تعرض کرد. براساس روایتی، پیامبر گرامی اسلام(ص) در یکی از درگیریهای نظامی، با دیدن زنی کشته شده فرمودند: چرا زنی را که در درگیری نظامی شرکت نداشت، کشتید؟ مگر اینکه زنان، مستقیم با مسلمانان درگیر شوند و برای دفاع مشروع، چارهای جز کشتن آنان نباشد و این بدان معناست که اگر مثلاً زنی غیرمسلمان مستقیم به روی مردی مسلمان آتش گشود، ولی راهی برای دفاع وجود دارد، یا حملهاش را میتوان با مجروح ساختن او دفع کرد، نمیتوان وی را کشت.بعضی فقها برای کشیشان، راهبان و اهل صومعه و کسانی که در عبادت گاهها مشغول نیایش هستند، نیز چنین حمایتی را قائلاند و بر این عقیدهاند هرگاه این دسته در عبادتگاه شان پناه گیرند، نمیتوان آنان را به قتل رساند، ولی بیشتر فقها معتقدند این مصونیت فقط مربوط به آن دسته از اهل کلیسا و صومعه میشود که در درگیری نظامی شرکت ندارند.
کوتاه سخن اینکه: بر اساس آموزههای اسلامی نه تنها سالخوردگان، ضعیفان، معلولان، کودکان و زنان در جهاد دفاعی در پناه اسلام هستند، بلکه حتی کسانی نیز که دست از ستیزهجویی بکشند و تهدیدی از طرف آنها متوجه مسلمانان نگردد، مورد پیگرد قرار نمیگیرند.
عدم جواز کشتن کودکان
همانطور که گفته شد بر اساس مقررات جهاد در اسلام، مسلمانان حتی در دفاع مشروع حق تعرض به غیرنظامیان را ندارند. در این بین، لزوم اجتناب از تعرض به حقوق کودکان و اطفال از تأکید بیشتری برخوردار است. ممنوعیت کشتن کودکان را اهل سنت نیز روایت کردهاند.براساس روایتی که از اهل سنت نقل شده است، در یکی از جنگهای صدر اسلام با مشرکان، یاران پیامبر به دلیل تعجیل در جنگ، برخی کودکان را نیز کشتند و خبر این قتل به پیامبر(ص) رسید. ایشان سه بار فرمودند: چرا برای برخی، کشتن تا بدین حد عادی شده است که کودکان را میکشند؟ بر حذر باشید از کشتن کودکان. پیامبر سال در سریه عبدالرحمن بن عوف، او را فراخوانده، سفارشهایی کرد؛ از جمله فرمود: «نوزادی را نکش».
شیخ طوسی درباره مبارزه با اهل بغی میگوید: اگر باغیان، زن و فرزندان بیگناه خود را به عنوان گرو نزد حاکم اسلامی گذاشتند، ولی بعد از آن، تخلف نموده و آغاز به جنگ با حکومت نمایند، حاکم اسلامی حق ندارد به جای مجرمان باغی، فرزندان آنان را بکشد، چرا که مجرمان فقط بغات هستند نه گروگانها که گناهی ندارند.
چگونگی برخورد با مجروحان و اسیران در اسلام
بر اساس مقررات جهاد در اسلام و رأفت اسلامی و لزوم عدالت رفتاری، مسلمانان موظفند با اسرای جنگی با ملاطفت رفتار کرده و برای آنها حقوقی در نظر بگیرند. از این رو خدای متعال میفرماید: «وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» با توجه به عدالت و رأفت اسلامی، قتل و کشتن، اذیت و آزار روحی و جسمی اسیر و اجبار او بر جاسوسی جایز نیست. همچنین علاوه بر آنکه حیثیت و مال او باید حفظ شود. حق دارد از دیگر مزایای زندگی از جمله ملاقات با خانواده، امکان تحصیل و تعلیم و امکانات غذا و لباس مناسب و همچنین امکانات بهداشتی، تفریحی و ورزشی بهرهمند شود.ابی بصیر از امام صادق(ع) در مورد آیه «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» پرسید. امام فرمود: اسیر اطعام میشود؛ هر چند محکوم به مرگ باشد. سپس در ادامه فرمود: امیرالمؤمنین علی(ع) به کسانی که در زندان بودند، از طریق بیتالمال طعام میداد.
ابن هشام، از ابوعزیز بن عمیر که در جنگ بدر به اسارت مسلمانان در آمده بود، نقل میکند که: چون مسلمانان میخواستند غذا بخورند، ابتدا به من تعارف میکردند و به من نان میدادند و خودشان فقط خرما میخوردند. سپس میافزاید: هیچکس از آنان مقداری نان در اختیارش قرار نگرفت، مگر اینکه نخست به من تعارف کرد.
بخشیدن و عفو اسرا پس از پایان جنگ از مصادیق رأفت اسلامی است. رسول اکرم(ص) پس از فتح مکه، با آنکه اهالی این شهر در ریختن خون مسلمانان در بدر، اُحد و دیگر جنگها دست داشتند، آنان را عفو کرد.
همچنین امیرمؤمنان(ع) با اسرای جنگ جمل اینگونه رفتار کرد با آن که عایشه و مروان به بیتالمال و نگهبانان آن حمله کردند و عده زیادی از مردم را با وضع بسیار بدی به شهادت رساندند، با وجود این مروان آزاد شد و عایشه با احترام همراه عدهای زن مسلح - که به شکل مرد در آمده بودند - به مدینه فرستاده شد و عبدالله بن زُبیر نیز با وساطت محمد بن ابی بکر آزاد شد و موسی بن طلحه را نزد حضرت آوردند و حضرت از او خواستند تا سه بار استغفار کند و او استغفار نمود. سپس به دستور حضرت آزاد و تمام وسایل جنگی و غیر جنگیاش که در اختیار لشکر حضرت بود، به او برگردانده شد.
امان داشتن سفیران و نمایندگان دشمن در اسلام
مصونیت سفرا و نمایندگان دشمن یکی از احکام مترقی اسلام است. بر اساس احکام جهاد، نمایندگان و سفرای دشمنان اسلام میتوانند وارد بلاد اسلامی شوند و بی هیچگونه مزاحمتی از طرف مسلمانان پیام خود را ابلاغ نموده و به وظیفه خود عمل کنند. همچنین در ایامی که در کشور اسلامی به سر میبرند، حاکم اسلامی مؤظف است اسباب پذیرایی از آنها را فراهم نماید، چرا که تا زمانی که در کشور اسلامیاند، در پناه اسلام هستند.در صدر اسلام نیز به دستور پیامبر اکرم(ص)، فرستادگان کفار و مشرکانی که در حال جنگ با مسلمانان بودند، حق داشتند آزادانه پیامشان را ابلاغ نمایند و کسی متعرض آنان نمیشد. آن حضرت صریحاً فرمودهاند: «نمایندگان دشمن نباید کشته شوند».
پینوشتها:
1. اى کسانى که ایمان آورده اید! همگى در صلح و آشتی درآیید و از گام های شیطان را پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست؛ بقره، آیه 208.
2. اگر تقاضای صلح
3. مگر آن ها
4. و صلح بهتر است؛ همان، آیه 128.
5. خدا شما
6. در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است؛ بقره، آیه ۲۵۶
7. ای کسانی که ایمان آوردهاید؛ هنگامی که در راه خدا گام میزنید [و به سفری برای جهاد میروید]، تحقیق کنید و برای اینکه سرمایه ناپایدار دنیا [و غنایمی] به دست آورید، به کسی که اظهار صلح و اسلام میکند، نگویید: مسلمان نیستی، زیرا غنیمتهای فراوانی برای شما نزد خداست؛ نساء، آیه ۹۴
8. و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید و از حد تجاوز نکنید که خدا تعدی کنندگان را دوست نمیدارد.
9. کسانی که ایمان دارند، در راه خدا پیکار میکنند و آنها که کافرند، در راه طاغوت؛ نساء، آیه ۷۶
10. محمدبن الحسن بن علی حرعاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۹۶
11. عبدالواحد بن محمد تمیمی امدی، غررالحکم، ح10138.
12. خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند، چرا که خداوند عدالت پیشگان را دوست دارد.
13. اسراء، آیه ۷۰.
14. «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ»؛ پروردگار من! این سرزمین (مکه) را سرزمین امنی قرار ده، مردم آن را -به آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آوردهاند- از ثمرات آن بهرهمند فرما؛ بقره آیه ۱۲۶.
15. «هر آن کس را که کافر شود (در این دنیای فانی و زودگذر از نعمتهای خود) در زمان کوتاهی بهرهمند سازم و سپس (در روز جزا) به عذاب آتش میکشانم و چه بد سرانجامی است». همان.
16. مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته اند: دسته ای، برادر دینی ات و دسته دیگر، همانند تو در آفرینش.
17. برای تفصیل بیشتر، در روایات باب «سن الخلق» و باب «حسن البشر»، ر.ک: اصول کافی
18. حجر، آیه ۲۹ و ص، آیه ۷۲.
19. بقره، آیه ۳۰.
20. مؤمنون، آیه ۱۴.
21. احمد بن یحیى البلاذری، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۴۸۶ و علی احمدی میانجی، الاسیر فی الاسلام، ص ۲۳۴
22. سیدابوالقاسم خویی، منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۷۳: لایجو إلقاء السم فی بلاد المشرکین لنهی النیة فی معتبرة السکونی عن أبی عبدالله به قال: «قال أمیر المؤمنین به: نهى رسول الله أن یلقى السم فی بلد المشرکین. نعم، إذا کانت هناک مصلحة عامة تستدعی ذلک کما إذا توقف الجهاد أو الفتح علیه جاز و أما إلقاؤه فی جبهة القتال فقط من جهة قتل المحاربین من الکفار فلا بأس به
23. ابوجعفر طوسی، المبسوط فی فقه امامیه، ج ۷، ص ۲۷۵ - ۲۷۶: لا یسوغ للامام العادل أن یقاتل أهل البغی بالتار، ولا أن ینصب علیهم المنجنیق لأنه إنما له أن یقاتل من أهل البغی من یقاتله منهم دون من لایقاتله، فلو حرقهم بالتار ورماهم بحجر المنجنیق، لم یؤمن أن یقتل من لا یحل قتله. وإن اضطر إلى ذلک له و إنما إلى ذلک ساغ ذلک له و إنما یضطر إلیه فی موضعین: أحدهما على سبیل المقاتله و هو أن یقاتلوه بذلک فیقاتلهم به على سبیل التفع عن نفسه و الثانی أن محاصره من کل جانب فلایمکنه دفع أحد منهم إلا بهذه الآلة تحیئیذ یقاتلهم به لیجعل لنفسه طربقة یخرج به من وسطهم.
24. نهج البلاغه، نامه ۱۴.
25. حسن ابن یوسف حلی (علامه)، تبصرة المتعلمین، ص ۱۱۱: ولایقتل النساء -وإن عاون- إلا مع الضروره و همو، قواعد الاحکام، ج ۱، ص ۴۸۶: لایجوز قتل المجانین، ولا الصبیان ولا النساء منهم و إن أعان إلا مع الحاجة.
26. النّبی(ص) وقف على امرأة مقتولة، فقال: ما بالها قتلت، وهی لاتقاتل.
27. عبدالله بن عبدالرحمن دارمی، سنن الدارمی، ج ۲، ص ۲۲۲-۲۲۳: (اخبرنا عاصم بن یوسف ثنا ابواسحاق الفزاری عن یونس بن عبید عن الحسین عن الاسودبن سریع قال: خرجنا مع رسول الله فی غزاة فظفرنا بالمشرکین فاسرع الناس فی القتل حتى قتلوا الذریة فبلغ ذلک النّبی(ص) فقال: ما بال اقوام بهم القتل حتى قتلوا الذریة الا لاتقتلوا ذریة ثلاثا
28. محمد ابن سعید الهاشمی، الطبقات الکبری، تحقیق: عبدالقادر عطا، ج ۲، ص ۶۸.
29. ابوجعفر طوسی، المبسوط، ج ۷، ص ۲۷۱-۲۷۲: فان سألوا الأنظار ببذل الرهان من أولادهم و نحوهذا لم یجز له تأخیر القتال لاته ربما قویت شوکتهم، فإذا قاتلونا لم یحل لنا قتل الرهاین، لأن الجانی غیرهم فلهذا لم نأخذ الرهاین.
30. مبادا دشمنی و کینه قومی شما را به بیعدالتی [و انجام کارهای ناشایسته] وا دارد.
31. محمد بن الحسن بن على حرعاملی، وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۹۲
32. ابن هشام الحمیری المعافری، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق: مصطفى السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ سلیمی، ج ۱، ص ۶۴۵.
33. نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ۱۷۲
34. محمد بن الحسن بن على حر عاملی، وسائل الشیعه، کتاب الجهاد، باب ۴۴ از ابواب جهاد العدو وما یناسبه، ح2.
اسلام هراسی در سینمای هالیوود اثر «سید مهدی گنجیانی» و «محمود علی پور»؛ به سفارش انجمن سواد رسانه مرکز فرهنگی هنری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم؛ انتشارات بوستان کتاب.