فقيه كيست؟ ويژگيهاي فقيه جامع الشرايط چيست؟

مقصود از((فقيه)) دربحث ولايت فقيه، مجتهد جامع الشرايط است نه هركس كه فقه خوانده باشد. فقيه جامع الشرايط بايد سه ويژگي داشته باشد؛ ((اجتهاد مطلق)) ،(( عدالت مطلق)) ، و((قدرت مديريت واستعداد رهبري)).يعني از سويي بايد صدر و ساقه ي اسلام را به طور عميق وبا استدلال واستنباط بشناسد و ازسوي ديگر، درتمام زمينه ها، حدود و ضوابط الهي را رعايت كند وازهيچ ازسوي ديگر، درتمام زمينه ها، حدود و ضوابط الهي را رعايت كند وازهيچ يك تخطّي و تخلّف ننمايد
پنجشنبه، 1 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فقيه كيست؟ ويژگيهاي فقيه جامع الشرايط چيست؟
فقيه كيست؟ ويژگيهاي فقيه جامع الشرايط چيست؟
فقيه كيست؟ ويژگيهاي فقيه جامع الشرايط چيست؟

نويسنده:آيت الله جوادي آملي
منبع:ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)
مقصود از((فقيه)) دربحث ولايت فقيه، مجتهد جامع الشرايط است نه هركس كه فقه خوانده باشد. فقيه جامع الشرايط بايد سه ويژگي داشته باشد؛ ((اجتهاد مطلق)) ،(( عدالت مطلق)) ، و((قدرت مديريت واستعداد رهبري)).يعني از سويي بايد صدر و ساقه ي اسلام را به طور عميق وبا استدلال واستنباط بشناسد و ازسوي ديگر، درتمام زمينه ها، حدود و ضوابط الهي را رعايت كند وازهيچ ازسوي ديگر، درتمام زمينه ها، حدود و ضوابط الهي را رعايت كند وازهيچ يك تخطّي و تخلّف ننمايد وازسوي سوّم، استعداد و توانايي مديريت و كشورداري ولوازم آن را واجد باشد. اكنون هريك از اين سه ويژگي را مورد بررسي قرار مي دهيم.

ويژگيهاي فقيه جامع الشرايط

1. اجتهاد مطلق
اسلام، يك مجموعه ي منسجم است به گونه اي كه ديانت آن، عين سياست است وسياست آن ، عين ديانتش مي باشد و فهم درست و كامل ره آورد وحي، زماني صورت مي گيرد كه فقيه، به همه ي ابعاد آن آگاه باشد واز اينرو ، اسلام شناس واقعي كسي است كه درهمه ي اصول و فروع، درعبادات وعقود واحكام و ايقاعات وسياست اسلامي مجتهد باشد. بنابراين، كسي كه درتحليل همه ي معارف دين، اجتهاد مطلق ندارد وبه اصطلاح ، (( مجتهد مطلق)) نيست، بلكه ((مجتهد متجزي)) است، صلاحيت ولايت برجامعه ي اسلامي واداره ي آن را ندارد وهمچنين فقيهي كه ابعاد سياسي اسلام را خوب نفهميده است، توان چنين مسؤوليت عظيمي را نمي تواند داشته باشد.
فقيه حاكم برنظام اسلامي كه درعصر غيبت، مجري وحافظ ومبيّن قرآن است،بايد به تمام جوانب آن آگاه باشد. او بايد علاوه برشناخت احكام و معارف قرآن كريم، درباره ي انسان وجامعه ي اسلامي، روايات رسيده از عترت(عليهم السلام) را نيز به خوبي بررسي نمايد وبه شناختي كامل وجامع از احكام اسلام برسد. اگر شخصي برخي ازمسايل اسلامي برايش حل نشده و خود نمي تواند آنها را عميقاً بررسي نمايد، او وليّ مسلمين نيست؛ يعني نه ((مرجع فتوا)) ست ونه (( مصدر ولايت)) ؛ نه مي تواند فتوا بدهد و نه مي تواند اسلام را به اجرا درآورد.
فقيهي كه شعاع عملش همدوش شعاع فقه باشد وبتواند مسايل جديد و مستحدثه ي مسلمين را حل كند وآنها را براصول وفروع دين تطبيق دهد، او ((مجتهد مطلق)) ي است كه درصورت واجد بودن شرايط ديگر، مي تواند مسؤوليت ولايت و مديريت جامعه ي اسلامي را بپذيرد وازعهده ي آن برآيد.
2- عدالت مطلق
فقيه جامع الشرايط، كسي است كه علاوه برجناح عقل نظري، درجناح عقل عملي نيز به مقدار ممكن كامل باشد؛ يعني علاوه براين كه لازم است علم دين را درست بفهمد، بايد آن علم را درخودش و محدوده ي حياتش و درجامعه ي اسلامي به درستي اجرا نمايد؛ لازم است همه وظايف ديني خود را انجام دهد وآن چه از دين بايد به مردم ابلاغ كند، ابلاغ نمايد وچيزي را كتمان نكند،فقيه عادل، بايد به ميل وهوس كاري نكند؛ مطيع هواهاي نفساني نگردد وگناهي ازاوسرنزند؛ نه واجبي را ترك كند ونه حرامي را مرتكب شود.
شخصي كه مطيع هوس است،دردرون جانش بتكده اي دارد و در نهادش، بت پرستي رسوخ يافته است ودر واقع ، هوايش را معبود واله خود قرار داده وهمان را مي پرستد: ﴿أفرأيت من اتّخذ الهه هواه﴾1 . چنين شخصي، هيچ گاه صلاحيت ولايت و هدايت مسلمين را ندارد ومشمول خطاب ابراهيم خليل (سلام الله عليه) است كه فرمود: ﴿أ ُف لكم ولما تعبدون من دون الله﴾2؛ اُف بر شما وبرهرآن چه غير خدا مي پرستيد. اين بيان عتاب آميز، تنها شامل بت پرستانِ بتكده هاي صوري نيست، بلكه بتكده هاي دروني هواپرستان را نيز شامل مي شود.
بنابراين، ويژگي دوّم فقيه جامع الشرايط ، ترك هوا وهوس و تابعيت عملي محض نسبت به احكام و دستورهاي دين است . فقيه حاكم، اگر فتوا مي دهد،بايد خود نيز به آن عمل كند واگر حكم قضايي صادر مي كند، خود نيز آن را بپذيرد واگر حكم ولايي و حكومتي صادر و انشاء مي نمايد، خود نيز به آن گردن نهد وآن را نقض نكند.
3- قدرت مديريت و استعداد رهبري
دراصل يكصد ونهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، ويژگي هاي رهبر، چنين بيان شده است:

شرايط وصفات رهبري:

1- صلاحيت علمي لازم براي افتاء درابواب مختلف فقه.
2- عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلام.
3- بينش صحيح سياسي واجتماعي، تدبير، شجاعت ، مديريّت و قدرت كافي براي رهبري.
درصورت تعدّد واجدين شرايط فوق، شخصي كه داراي بينش فقهي وسياسي قوي تر باشد مقدّم است.
بنابراين، علاوه براجتهاد مطلق وصلاحيت علمي لازم براي افتاء در ابواب مختلف فقه وهمچنين عدالت وتقواي لازم براي رهبري امت اسلام، استعداد و توانايي رهبري و كشورداري ، شرط ضروري سوم براي فقيه است.
فقيه جامع الشرايط بايد علاوه براجتهاد و عدالت مطلق، اوّلاً بينش درست وصحيحي نسبت به امور سياسي و اجتماعي داخل و خارج كشورداشته باشد وترفند هاي دشمنان خارج را خوب بشناسد وثانياً ازهنر مديريت ولوازم آن برخوردار باشد؛ زيرا مديريّت، گذشته ازتئوري، نيازمند ذوق اداره وهنر تدبير است؛ بسياري ازما اوزان شعر را مي دانيم كه مثلاً فلان شعر بايد بر وزن ((مستفعلن، مستفعلن، مستفعلن)) باشد؛ امّا دانستن عروض ، هيچ گاه كسي را شاعر نمي كند.شعرشناسي ، غير ازشاعر بودن است؛ چرا كه انشاء شعر،گذشته از آشنايي به قواعد شعر، نيازمند استعدادهاي خاصي است. همه ي ما مي دانيم كه بايد كشور را براساس قسط و عدل اداره كرد، امّا مدير و مدّبر بودن، غير از دانش و بينش سياسي است؛ هنري است كه هركس آن را ندارد.شرط اسلام شناسي را ممكن است برخي داشته باشند ولي همه ي آنان شجاعت لازم را مانند شجاعت امام راحل (قدس سره) ندارند. وقتي خبر حكومت نظامي را دريكي از روزهاي دهه دوم بهمن 57 به ايشان دادند، امام هراسناك نبودند و فرمودند: بيرون برويد و حكومت نظامي را بشكنيد! وآن زمان كه خبر تجاوز رژيم عراق و توطئه استكبار برضدّ انقلاب اسلامي را به ايشان رساندند، نترسيدند و شجاعت خود را به ديگران نيز انتقال دادند.
در رژيم فاسد ومنحوس پهلوي، دربحبوحه ي گرفت و گيرها، بعضي از آقايان، خدمت مراجع و فقهاي بزرگ مي رفتند و با آنان مشورت مي كردند و خواستار اطّلاعيه مي شدند . من خدمت يكي از بزرگان فقه رفتم، خدا غريق رحمتش كند كه برما حق بزرگي داشت. درآن اوضاع بحراني كه امام مي فرمودند وقتي كه دين درخطر باشد،تقيه حرام است و براي حفظ دين از هيچ چيزي حتي جان نبايد دريغ ورزيد، من ديدم اين فقيهي كه به علم و دانش او خيلي اعتقاد داشتيم و داريم، بِحار الانوار رَحلي مرحوم مجلسي (رضوان الله تعالي عليه) را جلوي خود گذاشته وبحث تقيه را مطالعه مي كند. او به همه ي آنچه دركتاب و سنّت نوشته شده ، علم داشت و اگر اعلم از ديگران نبود، ديگران از او اعلم نبودند؛ اَدقِّ از ديگران بود ولي هنر كشورداري و تدبير و مديريت دراو نبود كه در پرتو آن، اگر به او بگويند ده نفر يا صد نفر كشته شده اند، آن خون ها را هدر رفته نبيند و بلكه شهادت هزاران نفر را براي حفظ اسلام و زنده كردن دين و حيات انساني در جامعه ضروري ببيند.
بنابراين، نمي توان گفت هرفقيه عادلي صلاحيت رهبري جامعه را دارد، بلكه بايد گذشته از شرايط علمي ، داراي استعداد و توانايي لازم براي اداره ي امت اسلامي باشد.

پي نوشت:

1. سوره ي جاثيه، آيه ي 23. 2. سوره انبياء، آيه ي 67.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما