عهد و وفا پيسپر شد |
|
عمر حقيقت به سر شد |
هر دو دروغ و بياثر شد |
|
نالهي عاشق، ناز معشوق |
قول و شرافت همگي از ميانه شد |
|
راستي و مهر و محبت فسانه شد |
ديده تر شد |
|
از پي دزدي وطن و دين بهانه شد |
زارع از غم گشته بيتاب |
|
ظلم مالک، جور ارباب |
جام ما پر ز خون جگر شد |
|
ساغر اغنيا پر مي ناب |
از قويدستان حذر کن |
|
اي دل تنگ! ناله سر کن |
ساقي گلچهره! بده آب آتشين |
|
از مساوات صرفنظر کن |
ناله برآر از قفس، اي بلبل حزين! |
|
پردهي دلکش بزن، اي يار دلنشين! |
کز غم تو سينهي من پرشرر، پرشرر، پرشرر شد |
|
کز غم تو، سينهي من پرشرر شد |