پیش‌نیازهای تحلیل فیلم

خوب است رابطه‌ی قصه‌ی فیلم‌ها با داستان‌ها و درام‌ها در رسانه‌های قدیمی‌تر دیگر را به یاد داشته باشیم و بعضی از سوابق تئوریک مهارت نوظهور تعبیر فیلم را بشناسیم. نمونه‌ی آنها، فرهنگ عامه است که چون یک خصیصه‌ی فرهنگی، به صورت‌های مختلف چون بازتابی از رویدادهای تاریخی دیرین و دربرگیرنده‌ی تمثیل‌ها یا توصیف‌هایی نمادین از رویدادهای طبیعی تعبیر شده است. این مقاله می‌کوشد زمینه‌هایی را بازشناسی کند که تحلیل فیلم بر آنها استوار شده است.
پنجشنبه، 26 مهر 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیش‌نیازهای تحلیل فیلم

تفاوت‌های سبک‌های هنری
 

چکیده
خوب است رابطه‌ی قصه‌ی فیلم‌ها با داستان‌ها و درام‌ها در رسانه‌های قدیمی‌تر دیگر را به یاد داشته باشیم و بعضی از سوابق تئوریک مهارت نوظهور تعبیر فیلم را بشناسیم. نمونه‌ی آنها، فرهنگ عامه است که چون یک خصیصه‌ی فرهنگی، به صورت‌های مختلف چون بازتابی از رویدادهای تاریخی دیرین و دربرگیرنده‌ی تمثیل‌ها یا توصیف‌هایی نمادین از رویدادهای طبیعی تعبیر شده است. این مقاله می‌کوشد زمینه‌هایی را بازشناسی کند که تحلیل فیلم بر آنها استوار شده است.

تعداد کلمات: 1049 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه

پیش‌نیازهای تحلیل فیلم

نویسنده: مارتا ولفن اشتاین
برگردان: فرزام امین صالحی


پیش‌نیازهای تحلیل فیلم

تحلیل صورت‌های ادبی و هنری دیگر در مورد پیرنگ‌های فرهنگی از همگرایی گرایش‌های گوناگون در اندیشه‌ی نوین نضج گرفته است. از بین آن‌ها، در اینجا می‌توان به نمونه‌های زیر اشاره کرد:
الف) تئوری‌های فلسفی تفاوت‌های سبک‌های هنری دوره‌های مختلف. رمانتیک‌های آلمانی و فرانسوی می‌کوشیدند آنچه را احساس می‌کردند تفاوت‌های اصلی و ناپیوسته در نگاه به زندگی در جهان کهن و دنیای نو هستند بیان کنند و تفاوت‌های میان آنچه را سبک‌های هنری کلاسیک و رمانتیک می‌نامیدند به این دو نوع زندگی پیوند می‌دادند. یک تببین استادانه و متأخر از این دیدگاه در اثری از اشپنگلر (Spengler, 1918) دیده شد که در آن در مورد هر یک از تعداد زیادی از فرهنگ‌ها، سبک‌های هنری، دین، فلسفه، علم، تکنولوژی و نظام اجتماعی در ارتباط با یکدیگر بررسی شوند.

ب) تعبیر فرهنگ عامه چون یک خصیصه‌ی فرهنگی. داستان‌های سنتی، که به صورت‌های مختلف چون بازتابی از رویدادهای تاریخی دیرین و دربرگیرنده‌ی تمثیل‌ها یا توصیف‌هایی نمادین از رویدادهای طبیعی، و ... تعبیر شده‌اند، رفته رفته، به صورتی روزافزون چون بازتابی از دیدگاه‌ها، رؤیاها، اخلاقیات و شیوه‌های زندگی مردمی تلقی شدند که این قصه‌ها در بین آن‌ها تعریف می‌شدند. این رویکرد، که از سوی بوآس و بندیکت (Boas $ Bendict, 1931) تدوین شد، در سطحی تجربی‌تر، مشابه رویکرد فلاسفه‌ی رمانتیک به فرهنگ‌های تاریخی است.
در تحلیل آثار هنری به منظور مطلعات فرهنگی، قیاس بین فرهنگ‌ها، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، اجتناب ناپذیر است. بدون چنین قیاس‌هایی ممکن است گرایش‌هایی را به یک فرهنگ خاص نسبت بدهیم که بین فرهنگ‌های پرشمارتری مشترک است . از این رو، مثلاً، تلاش جهت آشتی دادن نیکی و بدی در یک زن در ادبیات و درام انبوهی از فرهنگ‌های غربی مشترک است.
ج) درون مایه‌های روان شناختی عام چون منابع مضامین اساطیری تکراری. پس از آنکه فروید به ارتباط میان اسطوره‌ی اودیپ (1) با یک تضاد عام بشری پی برد، اوتو رانک (2) اسطوره‌ی تولد قهرمان (3) (Rank, 1909) را نوشت و در آن یک الگوی مشترک در اسطوه‌هایی با ریشه‌های گوناگون را نشان داد (اسطوره‌ی تولد بودا، مسیح و دیگران). رانک این رویکرد را در درون مایه‌ی زنا با محارم در شعر و مثل‌ها (4) (Rank, 1912) فراتر برد و در آن این ایده را نیز به کار گرفت که شکل بیان بعضی از مضامین مشترک با گذر زمان تغییر می‌کند. رابطه‌ی اساطیر با رؤیاهای مشترک بشری در مکتب یونگ به زیباترین شکل تبیین شده است؛ مثلاً قهرمان (5) متأخر را با کتاب قهرمان هزارچهره (6)، اثر ژوزف کمپبل (Campbell, 1949)، مقایسه کنید.

د) تحقیق درباره‌ی آثار هنرمندان خاص در مورد داستان زندگی آن ها. این را هم فروید (Freud, 1943) باب کرد، در تحقیق خویش درباره‌ی لئوناردو، برخوردی که رویکرد مورد پسند مکتب فروید با هنر باقی مانده است. مثلاً کتاب ماری بونا درباره‌ی ادگار آلن پو (Bonaparte, 1933) و مقالات الا شارپ درباره‌ی شکسپیر (Sharpe, 1950). 

مردم شناسی فرهنگی معاصر چیزهایی از هر یک از این رویکردها را در تعبیر آثار هنری در هم می‌آمیزد. این رویکرد قاعده‌هایی را جست و جو می‌کند که در همه‌ی آفریده‌های یک فرهنگ مشاهده می‌شوند: مناسک مذهبی آن، رقص‌های دنیوی آن، اسطوره‌ها، زیورآلات و... . این رویکرد، هم زمان، این محصولات فرهنگی را به عناصر روانی ژنتیک برگرفته از چرخه‌ی زندگی نوعی افراد در فرهنگی خاص گره می‌زند. درون مایه‌های روان شناختی عام هم به مطالعه‌ی جریان زندگی اعضای آن فرهنگ و هم به بررسی آفریده‌های هنری و غیرهنری آن‌ها کمک می‌کند. تحلیل رقص‌های بالی در خصوص سایر زوایای زندگی اهالی بالی و به ویژه در مورد روابط کنونی بارز والدین با فرزندان، در اثر گرگوری بیتسون و مارگارت مید (Bateson & Mead, 1942) و جین بلو (Belo, 1949) روشنگر است.

 

بیشتر بخوانید: سینمای ملی و تماشاگر ملی


در حالی که طیفی از ملاحظات در تحلیل یک اثر هنری از نظر وابستگی فرهنگی آن در هم ادغام می‌شوند، چنین تحلیلی گزینشی نیز هست. این گزینش می‌تواند به شکل گروه بندی بیان شود: با کدام آثار دیگر قرار است این اثر را به منظور تحقیق خویش در یک گروه قرار دهیم؟ به منظور مطالعات فرهنگی، اثر را با آثار دیگری که توسط اعضای همان فرهنگ تولید شده‌اند در یک گروه قرار می‌دهیم. اینکه ما تصمیم می‌گیریم با این گروه بندی از منابع کار کنیم فایده‌ی اهداف دیگر گروه بندی‌های دیگر را نفی نمی‌کند. هر اثر هنری خاص می‌تواند با آثار دیگر همان هنرمند در یک گروه قرار بگیرد و ما می‌توانیم بکوشیم تا بفهمیم که درون مایه‌های شاخص این هنرمند و شیوه‌های پردازش آن‌ها از سوی او کدام‌اند. این اثر را می‌توان با آثار دیگر یک مکتب هنری خاص، با آثار هنری دیگر همان دوران، با سایر آثار همان رسانه، با همه‌ی فراورده‌های دیگر نشئت گرفته از رؤیای بشری در یک گروه قرار داد. بنابر گروه بندی‌ای که برمی‌گزینیم، به صورت بندی‌هایی از سطوح مختلف تعمیم می‌رسیم و متوجه نظام‌های شباهت و تنوع مختلف می‌شویم. تعمیم ناشی از نوع خاصی از گروه بندی تعمیم‌های حاصل از یک گروه بندی دیگر را نفی نمی‌کند. از این رو، مثلاً، شاید بخواهیم اودیپ، هملت (7) و برادران کارامازوف (8) را از نظر وجه مشترک آن‌ها به منزله‌ی تراژدی‌های اودیپی بررسی کنیم. اگر بخواهیم فرهنگ و دورانی را که در آن این آثار مختلف تولید شده‌اند مد نظر قرار دهیم و در عین حال خصلت‌های مشترک آن‌ها را انکار نکنیم، باید عازم تحلیل شیوه‌های گوناگونی بشویم که این آثار از طریق آن‌ها به معضل مشترک خویش می‌پردازند. به این منظور، باید دنبال روابط میان هر یک از این آثار و آثار دیگر فرهنگ و دوران آن اثر بگردیم.

در تحلیل آثار هنری به منظور مطلعات فرهنگی، قیاس بین فرهنگ‌ها، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، اجتناب ناپذیر است. بدون چنین قیاس‌هایی ممکن است گرایش‌هایی را به یک فرهنگ خاص نسبت بدهیم که بین فرهنگ‌های پرشمارتری مشترک است (برای آگاهی بیشتر ن.ک. Spengler, 1918). از این رو، مثلاً، تلاش جهت آشتی دادن نیکی و بدی در یک زن در ادبیات و درام انبوهی از فرهنگ‌های غربی مشترک است. و همین طور، در کنار خیلی چیزهای دیگر، بین آن‌ها و فرهنگ‌هایی فرق می‌گذارد که در آن‌ها این معضل عاطفی ظاهر نمی‌شود. اگر بخواهیم، مثلاً، بین فرهنگ‌های فرانسه و امریکا فرق قائل شویم، باید شیوه‌های مختلفی را تحلیل کنیم که آن‌ها از طریق این شیوه‌ها عازم آشتی دادن خوبی و بدی در قهرمانان زن داستان خود می‌شوند.

 

پی نوشت‌ها:
1- Oedipus
2- Otto Rank
3- Der Mythus von der Geburt des Heden
4- Das Inzest -Motiv in Dichtung und Sage
5- Hero 
6- Thousand Faces
7- Hamlet
8- The Brothers Karamazov

منبع مقاله: ویلیامز، آلن (1396)، سینما و ناسیونالیسم، ترجمه فرزام امین صالحی، تهران: انتشارات کتبیه، چاپ اول.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط