نقدي بر نگاه محافل سياسي عرب به نقش منطقهاي ايران (1)
نوشته: طلال عتريسي
مترجم: اسماعيل اقبال
مترجم: اسماعيل اقبال
برجستهترين اتهامي که برخي از پژوهشگران، نويسندگان و روزنامه نگاران عرب بر ضد ايران در سالهاي اخير رد و بدل کردهاند، بطورخلاصه «طرح ايران» نام دارد. منظور از اين اتهام گاهي نقش منفي ايران ومقاصد توسعه طلبانهاش (!) و گاهي تمايل ايران به اعادة آرمانهاي گذشته تحت پوشش رويارويي با آمريکا و دفاع از اسلام و فلسطين است. ايران براساس اين اتهام و با اين استدلال که تلاش ميکند تا نفوذ، تأثير و سلطه خود را برملتهاي عربي و اسلامي گسترش دهد، حامي جنبشهاي مقاومت در لبنان و فلسطين معرفي ميشود.
البته اندکي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران چنين آرماني را مطرح ميکرد. بسياري از رهبران و رجال مذهبي به آساني و حتي به طور سادهاي از انتظارها و آرزوهاي خود راجع به وقوع انقلابهاي مشابه انقلاب اسلامي ايران که رژيم شاه را سرنگون کرد، در کشورهاي منطقه سخن ميراندند.
اين اظهارات به شکلي بود که هر شنوندهاي در آن زمان چنين تصور ميکرد که ساير ملتهاي منطقه در تغيير حکومتهاي خود و استقرارحکومت اسلامي به جاي آن، تأخير کردهاند. رهبران ايران حتي آمادگي کشور خود را براي کمک به موفقيت چنين انقلابهايي در کشورهاي همسايه يا حتي کشورهاي دوردست، پنهان نساختند.
آنچه که در سالهاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي از سوي رهبران انقلاب تحت عنوان صدور انقلاب مطرح شد، يک طرح نبود، بلکه صرفاً حماسه و شور انقلابي منطبق با آرمانهاي اين انقلاب درچارچوب رويکرد تغييرجهان اسلام و بعد تمامي جهان بود.
شايد براساس اين فرض اشتباه برخي كشورهاي عرب بود كه جنگ عراق عليه ايران، کمي بيش از يک سال پس از پيروزي انقلاب آغاز شد و نظام اسلامي را در يکي از طولانيترين جنگهاي عصرجديد (1988 - 1980) به مدت هشت سال به دفاع از خود و موجوديتاش مشغول ساخت.
اولويت اصلي ايران که پس از جنگ موفق شده بود تا نظام را از معرض تهديد برهاند، در دو دوره رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني يعني هشت سال پس از جنگ ( 1997 - 1989 ) مسأله بازسازي، توسعه و سياست درهاي باز به روي جهان بود. اين راهبرد بدين معنا بود که ايران تصميم گرفته است تا پس از جنگ، بيشتر به مسائل داخلي خود بپردازد، جراحات ناشي ازجنگ را التيام بخشد و سياستي را که به تيرگي روابط اين کشور با کشورهاي عربي، کشورهاي اروپايي يا بيشترکشورهايي كه از عراق در جنگ هشت ساله حمايت كرده بودند، منجر شده بود، کنار گذارد.
طرح ايران در اين مرحله تا سال 1997 طرح سياست درهاي باز به سوي جهان و توسعه و بازسازي داخل بود. اين امرهيچ خسارتي به کشورهاي عربي وارد نميکرد. اين سياست ازسوي ايران، دشمني وکينة کشورهاي عربي نسبت به نظام اسلامي را برنيانگيخت. در اين ايام، نه تنها اتهامي متوجه ايران نشد، بلکه از آغاز دهة نود ميلادي روابط ديپلماتيک ايران با اکثرکشورهاي عربي و در پيشاپيش آن عربستان سعودي، از سر گرفته شد.
بين سالهاي 1997 تا 2005 دكتر محمدخاتمي به عنوان رئيسجمهوري اسلامي ايران برگزيده شد. روشن است که آقاي خاتمي با توجه به سياست اصلاح طلبانهاي که در پيش گرفته بود، بيش از گذشته به ايجاد يک فضاي بازسياسي در داخل و اتخاذ سياست تنش زدايي در قبال غرب و جهان عرب مبادرت ورزيد. آقاي خاتمي در بيشتــر پايتختهاي عربي و جهان مورد استقبال قرارگرفت. اين امر شگفتي محافل گوناگون فرهنگي - سياسي عربي را برانگيخت و آقاي خاتمي از همدلي عربي گستردهاي بهرهمند شد. اين همدلي و همراهي کشورهاي عربي در دوره آقاي خاتمي، موجب شد تا بسياري از مطبوعات عربي به تشريح و تحليل اقدامات دولت وي بپردازند.
بدين ترتيب بايد گفت از سال 1979 تا سقوط بغداد در سال 2003 (در طول 24 سال) هيچ ادعايي درباره طرح ايراني که موجب نگراني در اذهان کشورهاي عربي شود، وجود نداشت و هيچ کس درخصوص اين طرح فرضي، جز در خلال جنگ عراق عليه ايران مطلبي ننوشت، چون در خلال اين جنگ، ايران به نام «فارس» در تقابل با عراق در پوسته «عربيت و قوميت» قرارگرفت. هنگامي که جنگ متوقف شد، اين ادبيات کنار گذاشته شد و ادبياتي ديگر جايگزين شد که تحت عنوان «طرح ايران» از آن نام برده ميشود.
ادامه دارد ......
منبع:روزنامه اطلاعات /س
البته اندکي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ايران چنين آرماني را مطرح ميکرد. بسياري از رهبران و رجال مذهبي به آساني و حتي به طور سادهاي از انتظارها و آرزوهاي خود راجع به وقوع انقلابهاي مشابه انقلاب اسلامي ايران که رژيم شاه را سرنگون کرد، در کشورهاي منطقه سخن ميراندند.
اين اظهارات به شکلي بود که هر شنوندهاي در آن زمان چنين تصور ميکرد که ساير ملتهاي منطقه در تغيير حکومتهاي خود و استقرارحکومت اسلامي به جاي آن، تأخير کردهاند. رهبران ايران حتي آمادگي کشور خود را براي کمک به موفقيت چنين انقلابهايي در کشورهاي همسايه يا حتي کشورهاي دوردست، پنهان نساختند.
آنچه که در سالهاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي از سوي رهبران انقلاب تحت عنوان صدور انقلاب مطرح شد، يک طرح نبود، بلکه صرفاً حماسه و شور انقلابي منطبق با آرمانهاي اين انقلاب درچارچوب رويکرد تغييرجهان اسلام و بعد تمامي جهان بود.
شايد براساس اين فرض اشتباه برخي كشورهاي عرب بود كه جنگ عراق عليه ايران، کمي بيش از يک سال پس از پيروزي انقلاب آغاز شد و نظام اسلامي را در يکي از طولانيترين جنگهاي عصرجديد (1988 - 1980) به مدت هشت سال به دفاع از خود و موجوديتاش مشغول ساخت.
اولويت اصلي ايران که پس از جنگ موفق شده بود تا نظام را از معرض تهديد برهاند، در دو دوره رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني يعني هشت سال پس از جنگ ( 1997 - 1989 ) مسأله بازسازي، توسعه و سياست درهاي باز به روي جهان بود. اين راهبرد بدين معنا بود که ايران تصميم گرفته است تا پس از جنگ، بيشتر به مسائل داخلي خود بپردازد، جراحات ناشي ازجنگ را التيام بخشد و سياستي را که به تيرگي روابط اين کشور با کشورهاي عربي، کشورهاي اروپايي يا بيشترکشورهايي كه از عراق در جنگ هشت ساله حمايت كرده بودند، منجر شده بود، کنار گذارد.
طرح ايران در اين مرحله تا سال 1997 طرح سياست درهاي باز به سوي جهان و توسعه و بازسازي داخل بود. اين امرهيچ خسارتي به کشورهاي عربي وارد نميکرد. اين سياست ازسوي ايران، دشمني وکينة کشورهاي عربي نسبت به نظام اسلامي را برنيانگيخت. در اين ايام، نه تنها اتهامي متوجه ايران نشد، بلکه از آغاز دهة نود ميلادي روابط ديپلماتيک ايران با اکثرکشورهاي عربي و در پيشاپيش آن عربستان سعودي، از سر گرفته شد.
بين سالهاي 1997 تا 2005 دكتر محمدخاتمي به عنوان رئيسجمهوري اسلامي ايران برگزيده شد. روشن است که آقاي خاتمي با توجه به سياست اصلاح طلبانهاي که در پيش گرفته بود، بيش از گذشته به ايجاد يک فضاي بازسياسي در داخل و اتخاذ سياست تنش زدايي در قبال غرب و جهان عرب مبادرت ورزيد. آقاي خاتمي در بيشتــر پايتختهاي عربي و جهان مورد استقبال قرارگرفت. اين امر شگفتي محافل گوناگون فرهنگي - سياسي عربي را برانگيخت و آقاي خاتمي از همدلي عربي گستردهاي بهرهمند شد. اين همدلي و همراهي کشورهاي عربي در دوره آقاي خاتمي، موجب شد تا بسياري از مطبوعات عربي به تشريح و تحليل اقدامات دولت وي بپردازند.
بدين ترتيب بايد گفت از سال 1979 تا سقوط بغداد در سال 2003 (در طول 24 سال) هيچ ادعايي درباره طرح ايراني که موجب نگراني در اذهان کشورهاي عربي شود، وجود نداشت و هيچ کس درخصوص اين طرح فرضي، جز در خلال جنگ عراق عليه ايران مطلبي ننوشت، چون در خلال اين جنگ، ايران به نام «فارس» در تقابل با عراق در پوسته «عربيت و قوميت» قرارگرفت. هنگامي که جنگ متوقف شد، اين ادبيات کنار گذاشته شد و ادبياتي ديگر جايگزين شد که تحت عنوان «طرح ايران» از آن نام برده ميشود.
ادامه دارد ......
منبع:روزنامه اطلاعات /س