كوتاه و خواندني

يك انسان مي‌تواند حدود 250 زمينه رنگي خالص و حدود 17000 رنگ تركيبي را از يكديگر تشخيص دهد. تعداد كمي از ميمون‌ها از جمله شامپانزه‌ها قادر هستند كه مانند انسان، رنگ‌ها را به طور كامل تشخيص دهند. اسب و بز، آسمان را هميشه خاكستري مي‌بينند، زيرا نسبت به رنگ آبي، كور رنگي داشته و آن را تشخيص نمي‌دهند.
پنجشنبه، 15 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
كوتاه و خواندني
كوتاه و خواندني
كوتاه و خواندني






دنياي اعجاب‌انگيز رنگ‌ها

يك انسان مي‌تواند حدود 250 زمينه رنگي خالص و حدود 17000 رنگ تركيبي را از يكديگر تشخيص دهد.
تعداد كمي از ميمون‌ها از جمله شامپانزه‌ها قادر هستند كه مانند انسان، رنگ‌ها را به طور كامل تشخيص دهند.
اسب و بز، آسمان را هميشه خاكستري مي‌بينند، زيرا نسبت به رنگ آبي، كور رنگي داشته و آن را تشخيص نمي‌دهند.
تمساح و راكون، دنياي اطراف خود را فقط سياه و سفيد مي‌بينند.
موش خرمايي فقط رنگ زرد و قرمز را تشخيص مي‌دهد.
رنگ مورد علاقه شب‌پره‌ها است زيرا نور ستارگان را بنفش مي‌بينند و با كمك اين نور، شب‌ها مسير خود را پيدا مي‌كنند.
قورباغه در هنگام خطر به سمت رنگ آبي گرايش دارد و به همين دليل به داخل آب مي‌پرد.
زنبورها در هنگام پرواز بر روي گل‌ها و شكوفه‌ها، رنگ‌ها را تشخيص مي‌دهند ولي در موقع بازگشت به كندو، كوررنگ شده و رنگي را نمي‌بينند.

نكته‌هاي امتحاني

- خلاصه كردن مطالب مهم را از چند روز قبل از امتحان شروع كنيد كه شب امتحان تنها به مرور كردن خلاصه‌بندي‌ها بگذرد نه يادگيري اوليه!
- برنامه‌ريزي كنيد تا شب امتحان مجبور نباشيد تا ديروقت بيدار بمانيد.
- صبح روز امتحان كمي زودتر از خواب بلند شويد و كمي ورزش كنيد.
- خوردن صبحانه را فراموش نكنيد.
- به محض ورود به مدرسه سعي كنيد در جمع دوستاني كه مرتب پرسش و پاسخ مي‌كنند و موجب اضطراب شما مي‌شوند، شركت نكنيد.
- توجه كنيد كه سئوال‌هاي امتحان را كامل بخوانيد و با دقت پاسخ دهيد و در پايان جلسه امتحان، جواب‌هاي‌تان را كنترل كنيد.
- زمان امتحان را بپرسيد و براي وقت پاسخ دادن و كنترل كردن سئوال‌ها برنامه‌ريزي كنيد تا وقت كم نياوريد.
- نوشتن نام و نام خانوادگي‌تان را در بالاي برگه‌هاي امتحاني فراموش نكنيد.
- خوش خط و خوانا بنويسيد.

گنجشك و عقاب

گنجشكي روي شاخه درختي شسته بود. ناگهان عقابي را ديد كه روي يك گله گوسفند فرود آمد و بره‌اي را به چنگال گرفت و پرواز كرد و رفت.
گنجشك پيش خودش گفت: "من هم بايد همين كار را بكنم! مگر چه چيز من از عقاب كمتر است؟ من بال دارم، منقار دارم، پرواز هم مي‌توانم بكنم! درست مثل عقاب!"
سپس پريد و روي يك گوسفند پرپشم فرود آمد و كوشيد تا گوسفند را بلند كند! اما بدنش ميان پشم‌هاي گوسفند گير كرد و تكه‌اي پشم بر پايش پيچيد.
گنجشك هر چه زور زد نتوانست بپرد. در همين موقع چوپان رسيد و او را گرفت و به خانه برد و به بچه‌اش داد.
بچه نگاهي به گنجشك كرد و پرسيد: "اين چيست پدر؟"
چوپان پاسخ داد: "اين يك گنجشك نادان است كه اندازه و مقدار زور و قدرت خودش را نمي‌دانست و گرفتار غرور بي‌جاي خود شد!"
بر اساس داستاني از هزار و يك شب
منبع:مجله موفقیت - شماره 156




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.