افراد جوياي كار بخوانند
نويسنده: محمد مهربخش
انتخاب شغل و آمادگي براش اشتغال يكي از مهمترين تكاليف مربوط به دوران رشد است كه نوجوانان در جوامع مختلف به ويژه در جوامع صنعتي با آن مواجه هستند. اگرچه اين مسأله هميشه براي پسران مصداق داشته، اما در سالهاي اخير براي دختران نيز اهميت پيدا كرده است. ولي متأسفانه نوجوانان اطلاعات كمي در مورد مشاغل و چگونگي انتخاب يك شغل دارند.
اين موضوع نه تنها باعث سردرگمي جوانان در انتخاب شغل ميشود، بلكه بسياري از افراد ميانسال نيز گاه تا سن 40 سالگي نميتوانند به يك انتخاب بهينه دست پيدا كنند. انتخاب درست مسير شغلي ميتواند انسان را در مسير زندگي خانوادگي و اجتماعي موفق گرداند و يك شادكامي بيحد و حصر در سرتاسر زندگي هم براي شخص هم براي اعضاي خانواده او و حتي اطرافيانش به ارمغان آورد، در حالي كه انتخاب ادرست اين مسير ميتواند باعث بروز مشكلاتي از قبيل افسردگي دايمي، نارضايتي از شغل، نااميدي، ناكامي در نيل به آرزوها، عدم موفقيت در تأمين مخارج خانواده، مشكلات زناشويي و ... به بار آورد.
به طور كلي دو روش براي اشتغال بر سر راه جوانان وجود دارد:
روش منفعلانه: اين كه پس از پايان تحصيلات از طريق رسانهها در جستوجوي كار باشند و در اولين سازماني كه آنها را استخدام ميكنند، مشغول به كار شوند.
روش فعالانه: اين كه در زمان مناسب شغل مورد نظر خود را انتخاب كرده و سپس براي رسيدن به آن برنامهريزي و تلاش كنند.
به عنوان مثال برنامهريزي كنكور يعني مشخص كردن مجموعه فعاليتهايي كه براي قبولي در كنكور بايد انجام شوند. برنامهريزي شغلي نيز فرآيندي است كه طي آن اهدافي را كه در مورد اشتغال داريد، تدوين و بر مبناي آنها فعاليتهاي لازم را مشخص ميكنيد.
در درجه دوم فعاليتي است از نوع استراتژيك. در اين نوع برنامهريزي براي رسيدن به هدف، بر اساس خودشناسي و محيط شناسي كليه گزيههاي پيش رو مورد بررسي قرار گرفته و مناسترين آنها (نه لزوماً بهترين آنها) انتخاب ميشوند.
1. مشخص كردن اهداف كلي زندگي و اهداف شغلي.
2. خودشناسي: شناخت علايق، استعدادها، تواناييها و محدوديتها (نقاط قوت و ضعف).
3. شناخت فرصتها و تهديدات محيطي (سوقدهندهها و بازدارندهها).
4. شناخت گزينههاي پيش رو.
5. انتخاب مسير شغلي با استفاده از تكنيكهاي مختلف.
6. گرفتن بازخورد و اصلاح مسير.
آمارهاي رسمي و غيررسمي حكايت از آن دارند كه اغلب افراد صرفنظر از سن و جنس، حداقل با يكي از مشكلات زير مواجه هستند:
1. بيكاري يا اشتغال ديرهنگام.
2. نارضايتي از شغل (نبود تناسب بين شخصيت و استعدادهاي شاغل با شغل).
3. اشتغال در زمينهاي غير از زمينه تخصص فراگرفته شده.
4. سردرگمي در انتخاب شغل.
5. جابهجايي و تغيير مكرر شغل.
6. نبود تناسب بين درآمد با هزينههاي متناسب با سن فرد.
از مهمترين دلايل بروز مشكلات شغلي موارد زير را ميتوان نام برد:
1- غافل ماندن از برنامهريزي شغلي در سن برنامهريزي و به دنبال آن مشكل پيدا كرن در سن اشتغال: بهترين سن براي شروع برنامهريزي شغلي 17 الي 20 سال است. در حالي كه تقريباً تمام جوانان در اين سنين در گرماگرم كنكور و هيجانهاي دوران اوليه دانشجويي هستند. پس از فراغت از تحصيل، مشكلات اشتغال كمكم خودنمايي ميكنند: بيكاري يا اشتغال ديرهنگام، نارضايتي از شغل، سردرگمي در انتخاب شغل، جابه}ايي و تغيير مكرر شغل و ...
حتي اگر بر تمام اين مشكلات غلبه كنند، آخرين ديو چنان حملهور ميشود كه گاه تا آخر عمر با آن دست به گريبان ميمانند: "نامتناسب بودن درآمد با هزينههاي زندگي".
بعضي از بيماريها را پس از بروز، با دارو ميتوان علاج كرد، ولي بعضي ديگر را كه اتفاقاً خطرناكتر نيز هستند، پس از بروز نميتوان علاج كرد، بلكه در دوران كودكي و حتي نوزادي بايد از طريق واكسيناسيون پيشگيري كرد. تجربه و تحقيقات نشان دهنده اين واقعيت است كه مشكلات شغلي مانند بيماريهاي نوع دوم هستند.
2- تكبرنامه بودن: تصور غالب جوانان اين است كه تنها راه براي رسيدن به اشتغال موفق و داشتن شغل خوب، اخذ مدارك دانشگاهي است. لذا تنها برنامهاي كه ميتوانند داشته باشند اين است كه: "تا جايي كه ميتوانيم بايد به تحصيلات خود ادامه دهيم و بلافاصله پس از فراغت از تحصيل، دعوتنامههاي استخدامي از سازمانها و شركتها به دستمان خواهد رسيد. پس از بررسي اين دعوتنامهها يكي از آنها را انتخاب ميكنيم."
3- غافل ماندن از شغلهاي پنهان و غيرمعروف: آرزوهاي شغلي اكثر جوانان فقط در مورد شغلهايي است كه معروف و در معرض ديد مردم هستند. مانند: كارمندي، فروشندگي، مهندسي، پزشكي و فقط براي رسيدن به اين شغلها برنامهريزي ميكنند، در حالي كه اين فرصتهاي شغلي ظرفيت محدودي دارند و بسياري از جوانان در صف انتظار اين فرصتها، عمر گرانبهاي خود را سپري ميكنند. از طرف ديگر بسياري فرصتهاي شغلي ديگري هستند كه فقط به دليل پنهان بودن از معرض ديد مردم دچار كمبود متقاضياند.
4- دور بودن از واقعيات زندگي و اجتماع و به سر بردن در تخيلات و آرزوها در سن انتخاب و برنامهريزي شغلي.
5- برآورده كردن آرزوهاي والدين: يكي ديگر از عوامل بروز مشكلات شغلي جوانان برآورده كردن آرزوهاي والدين است. بسياري از جوانان مجبورند رشته تحصيلياي را برگزينند كه والدينشان به آنها ديكته كردهاند. لذا مجبورند براي شغلي كه نه استعدادش را دارند و نه علاقهاي به آن دارند برنامهريزي نمايند صرفاً به دليل اين كه آرزوهاي پدر و مادر خود را برآورده كنند.
6- به دنبال عناوين رفتن به جاي اين كه به دنبال شغل برويم.
7- تفاوت قايل نشدن بين شغل (يا مسير شغلي) با تخصص.
كليه كساني كه در آزمون ورودي دانشگاهها امتياز كافي را كسب نكردهاند: در يك دوره خاص داشتن تخصص دانشگاهي و حتي داشتن مدرك دانشگاهي بدون داشتن تخصص، شرط لازم و كافي براي تسخير شغلهاي خوب بود. ولي آن دوره، مدتي است كه به پايان رسيده. اكنون شرط لازم براي تسخير شغلهاي خوب كسب آموزشها و مهارتهايي است كه به ندرت در دانشگاهها يافت ميشوند. اكنون برخي از كساني كه در اشتغال خود موفق هستند، موفقيت شغلي خود را مديون مردودي در كنكور دانشگاهها ميدانند.
دانشجويان: اگر اين گروه از جوانان بدانند كه پس از فراغت از تحصيل چه گزينههايي براي اشتغال پيش رويشان خواهد بود، نه تنها ميتوانند تخصص خود را ساماندهي و هدفدار كنند، بلكه اين فرصت را خواهند داشت تا الزامات شغل مورد نظر خود را در دوران دانشجويي فراهم كند.
همه افرادي كه شاغلند ولي در جستوجوي شغل بهتري هستند: در بازار كار بسيار متغير امروزي، فرصتهاي بيشماري وجود دارد. به همين دليل گاهي اوقات مردم وسوسه ميشوند و نخستين فرصت شغلي جذابي را كه مييابند، قبول ميكنند. اما آنها نميدانند كه ممكن است با اين كار خود را از رسيدن به شغل بهتري كه لياقتش را دارند، محروم كنند. گاهي اوقات بايد به فرصتهاي شغلي كه ممكن است ناآشنا و يا حتي ترسناك باشند، به طور جديتري نگاه كرد.
منبع:مجله موفقیت - شماره 156
/خ
اين موضوع نه تنها باعث سردرگمي جوانان در انتخاب شغل ميشود، بلكه بسياري از افراد ميانسال نيز گاه تا سن 40 سالگي نميتوانند به يك انتخاب بهينه دست پيدا كنند. انتخاب درست مسير شغلي ميتواند انسان را در مسير زندگي خانوادگي و اجتماعي موفق گرداند و يك شادكامي بيحد و حصر در سرتاسر زندگي هم براي شخص هم براي اعضاي خانواده او و حتي اطرافيانش به ارمغان آورد، در حالي كه انتخاب ادرست اين مسير ميتواند باعث بروز مشكلاتي از قبيل افسردگي دايمي، نارضايتي از شغل، نااميدي، ناكامي در نيل به آرزوها، عدم موفقيت در تأمين مخارج خانواده، مشكلات زناشويي و ... به بار آورد.
به طور كلي دو روش براي اشتغال بر سر راه جوانان وجود دارد:
روش منفعلانه: اين كه پس از پايان تحصيلات از طريق رسانهها در جستوجوي كار باشند و در اولين سازماني كه آنها را استخدام ميكنند، مشغول به كار شوند.
روش فعالانه: اين كه در زمان مناسب شغل مورد نظر خود را انتخاب كرده و سپس براي رسيدن به آن برنامهريزي و تلاش كنند.
"برنامهريزي استراتژيك اشتغال" چيست؟
به عنوان مثال برنامهريزي كنكور يعني مشخص كردن مجموعه فعاليتهايي كه براي قبولي در كنكور بايد انجام شوند. برنامهريزي شغلي نيز فرآيندي است كه طي آن اهدافي را كه در مورد اشتغال داريد، تدوين و بر مبناي آنها فعاليتهاي لازم را مشخص ميكنيد.
در درجه دوم فعاليتي است از نوع استراتژيك. در اين نوع برنامهريزي براي رسيدن به هدف، بر اساس خودشناسي و محيط شناسي كليه گزيههاي پيش رو مورد بررسي قرار گرفته و مناسترين آنها (نه لزوماً بهترين آنها) انتخاب ميشوند.
"مراحل برنامهريزي استراتژيك اشتغال":
1. مشخص كردن اهداف كلي زندگي و اهداف شغلي.
2. خودشناسي: شناخت علايق، استعدادها، تواناييها و محدوديتها (نقاط قوت و ضعف).
3. شناخت فرصتها و تهديدات محيطي (سوقدهندهها و بازدارندهها).
4. شناخت گزينههاي پيش رو.
5. انتخاب مسير شغلي با استفاده از تكنيكهاي مختلف.
6. گرفتن بازخورد و اصلاح مسير.
مزاياي "برنامهريزي استراتژيك اشتغال":
آمارهاي رسمي و غيررسمي حكايت از آن دارند كه اغلب افراد صرفنظر از سن و جنس، حداقل با يكي از مشكلات زير مواجه هستند:
1. بيكاري يا اشتغال ديرهنگام.
2. نارضايتي از شغل (نبود تناسب بين شخصيت و استعدادهاي شاغل با شغل).
3. اشتغال در زمينهاي غير از زمينه تخصص فراگرفته شده.
4. سردرگمي در انتخاب شغل.
5. جابهجايي و تغيير مكرر شغل.
6. نبود تناسب بين درآمد با هزينههاي متناسب با سن فرد.
از مهمترين دلايل بروز مشكلات شغلي موارد زير را ميتوان نام برد:
1- غافل ماندن از برنامهريزي شغلي در سن برنامهريزي و به دنبال آن مشكل پيدا كرن در سن اشتغال: بهترين سن براي شروع برنامهريزي شغلي 17 الي 20 سال است. در حالي كه تقريباً تمام جوانان در اين سنين در گرماگرم كنكور و هيجانهاي دوران اوليه دانشجويي هستند. پس از فراغت از تحصيل، مشكلات اشتغال كمكم خودنمايي ميكنند: بيكاري يا اشتغال ديرهنگام، نارضايتي از شغل، سردرگمي در انتخاب شغل، جابه}ايي و تغيير مكرر شغل و ...
حتي اگر بر تمام اين مشكلات غلبه كنند، آخرين ديو چنان حملهور ميشود كه گاه تا آخر عمر با آن دست به گريبان ميمانند: "نامتناسب بودن درآمد با هزينههاي زندگي".
بعضي از بيماريها را پس از بروز، با دارو ميتوان علاج كرد، ولي بعضي ديگر را كه اتفاقاً خطرناكتر نيز هستند، پس از بروز نميتوان علاج كرد، بلكه در دوران كودكي و حتي نوزادي بايد از طريق واكسيناسيون پيشگيري كرد. تجربه و تحقيقات نشان دهنده اين واقعيت است كه مشكلات شغلي مانند بيماريهاي نوع دوم هستند.
2- تكبرنامه بودن: تصور غالب جوانان اين است كه تنها راه براي رسيدن به اشتغال موفق و داشتن شغل خوب، اخذ مدارك دانشگاهي است. لذا تنها برنامهاي كه ميتوانند داشته باشند اين است كه: "تا جايي كه ميتوانيم بايد به تحصيلات خود ادامه دهيم و بلافاصله پس از فراغت از تحصيل، دعوتنامههاي استخدامي از سازمانها و شركتها به دستمان خواهد رسيد. پس از بررسي اين دعوتنامهها يكي از آنها را انتخاب ميكنيم."
3- غافل ماندن از شغلهاي پنهان و غيرمعروف: آرزوهاي شغلي اكثر جوانان فقط در مورد شغلهايي است كه معروف و در معرض ديد مردم هستند. مانند: كارمندي، فروشندگي، مهندسي، پزشكي و فقط براي رسيدن به اين شغلها برنامهريزي ميكنند، در حالي كه اين فرصتهاي شغلي ظرفيت محدودي دارند و بسياري از جوانان در صف انتظار اين فرصتها، عمر گرانبهاي خود را سپري ميكنند. از طرف ديگر بسياري فرصتهاي شغلي ديگري هستند كه فقط به دليل پنهان بودن از معرض ديد مردم دچار كمبود متقاضياند.
4- دور بودن از واقعيات زندگي و اجتماع و به سر بردن در تخيلات و آرزوها در سن انتخاب و برنامهريزي شغلي.
5- برآورده كردن آرزوهاي والدين: يكي ديگر از عوامل بروز مشكلات شغلي جوانان برآورده كردن آرزوهاي والدين است. بسياري از جوانان مجبورند رشته تحصيلياي را برگزينند كه والدينشان به آنها ديكته كردهاند. لذا مجبورند براي شغلي كه نه استعدادش را دارند و نه علاقهاي به آن دارند برنامهريزي نمايند صرفاً به دليل اين كه آرزوهاي پدر و مادر خود را برآورده كنند.
6- به دنبال عناوين رفتن به جاي اين كه به دنبال شغل برويم.
7- تفاوت قايل نشدن بين شغل (يا مسير شغلي) با تخصص.
"برنامهريزي استراتژيك اشتغال" براي چه كساني مناسب است؟
كليه كساني كه در آزمون ورودي دانشگاهها امتياز كافي را كسب نكردهاند: در يك دوره خاص داشتن تخصص دانشگاهي و حتي داشتن مدرك دانشگاهي بدون داشتن تخصص، شرط لازم و كافي براي تسخير شغلهاي خوب بود. ولي آن دوره، مدتي است كه به پايان رسيده. اكنون شرط لازم براي تسخير شغلهاي خوب كسب آموزشها و مهارتهايي است كه به ندرت در دانشگاهها يافت ميشوند. اكنون برخي از كساني كه در اشتغال خود موفق هستند، موفقيت شغلي خود را مديون مردودي در كنكور دانشگاهها ميدانند.
دانشجويان: اگر اين گروه از جوانان بدانند كه پس از فراغت از تحصيل چه گزينههايي براي اشتغال پيش رويشان خواهد بود، نه تنها ميتوانند تخصص خود را ساماندهي و هدفدار كنند، بلكه اين فرصت را خواهند داشت تا الزامات شغل مورد نظر خود را در دوران دانشجويي فراهم كند.
همه افرادي كه شاغلند ولي در جستوجوي شغل بهتري هستند: در بازار كار بسيار متغير امروزي، فرصتهاي بيشماري وجود دارد. به همين دليل گاهي اوقات مردم وسوسه ميشوند و نخستين فرصت شغلي جذابي را كه مييابند، قبول ميكنند. اما آنها نميدانند كه ممكن است با اين كار خود را از رسيدن به شغل بهتري كه لياقتش را دارند، محروم كنند. گاهي اوقات بايد به فرصتهاي شغلي كه ممكن است ناآشنا و يا حتي ترسناك باشند، به طور جديتري نگاه كرد.
سخن آخر:
منبع:مجله موفقیت - شماره 156
/خ