گردهمایی باستانشناسی ایران
چکیده:
انتخاب شهر باستانی شوش، بعنوان میزبان این نخستین گردهمایی، گزینش درخشان و پرمعنایی بود. چه، شوق دیدار از این مجموعه بزرگ و بی نظیر، که خود موزۀ عظیمی از آثار باستانی متعلق به اعصار مختلف
تعداد کلمات:1694 کلمه / تخمین زمان مطالعه:8 دقیقه
انتخاب شهر باستانی شوش، بعنوان میزبان این نخستین گردهمایی، گزینش درخشان و پرمعنایی بود. چه، شوق دیدار از این مجموعه بزرگ و بی نظیر، که خود موزۀ عظیمی از آثار باستانی متعلق به اعصار مختلف
تعداد کلمات:1694 کلمه / تخمین زمان مطالعه:8 دقیقه
نویسنده: کتایون مزداپور
نخستین گردهمایی باستانشناسی ایران پس از انقلاب اسلامی، در روزهای بیست و پنجم تا بیست و هشتم فروردین سال ۱۳۷۳، در شوش تشکیل شد. انتخاب شهر باستانی شوش، بعنوان میزبان این نخستین گردهمایی، گزینش درخشان و پرمعنایی بود. چه، شوق دیدار از این مجموعه بزرگ و بی نظیر، که خود موزۀ عظیمی از آثار باستانی متعلق به اعصار مختلف، از هزاره چهارم پیش از میلاد تا دوران جدید است، عامل وسوسه گر و مؤثری در کشاندن دوستداران تاریخ فرهنگ و تاریخ ایران و باستانشناسی به این مجمع می توانست باشد و شوق دیدار شوش، این میزبان دیرینہ سال و ارجمند انگیزه تام و کافی بود برای بر خود هموار کردن رنج سفر دورودراز جلسات گردهمایی در قلعه ای مشرف بر شوش و نزدیک به مقبره دانیال نبی تشکیل میشد، که فرانسویان آن را در صدسال پیش، بنا بر قرارداد نودونه ساله خود با دولت ایران، و با استفاده از آجرهای بناهای کهن محلی ساخته اند.
این قلعه، که آجرهای کتیبه دار ایلامی نیز بر پیکر دارد، اقامتگاه هیأت باستانشناسی فرانسوی بوده است و از این جایگاه، هم به کاوشهای علمی پرداخته اند و هم بعنوان فعالان مایشاء، هر چه خواسته اند کرده اند: ایران هم مدیون زحمات و تلاش و دانش، و هم مرعوب سر پنجه هوشمندی و دانایی و توان آنان بوده است.
این توفیق هرگاه با هنر انتقال دانش نوین امروزی به کشور و روزآمد نگاه داشتن سطح کار همراه باشد و نیز دست دزدان عتیقه و غارتگرانی که به دلیل سودجویی یا استیصال اقتصادی به حفاری غیر علمی مبادرت می ورزند، قطع گردد، نیت خیر برگزارکنندگان این گردهمایی برآورده خواهد شد و گنجینه عظیم و بیبهای این میراث شگرف ملت ایران سروسامان خواهد گرفت و جای حقیقی خویش را باز خواهد یافت.
بدین شمار، ما هم آثار بازمانده از دستاوردهای رنج و علم ایشان را دیدیم و هم ارابه ای را که با پیچیدن نمد بر سم قاطران آن، اشیای گرانبهای عتیق را شبانه به یغما می برده اند. چنین بود که بر اثر زحمات باستانشناسان، شوش حفاری علمی شده و پس از آن که در سال ۱۳۵۷ فرانسویان قلعه را ترک گفتند، آثار بازمانده آن در اختیار دولت ایران قرار گرفت. به سال ۱۳۷۱، از لحاظ حقوقی، استیلای ایران بر آن، جنبه قانونی یافته است.
شمار شرکت کنندگان در این گردهمایی به سیصد نفر می رسید. پژوهندگان، از استاد و دانشجوی باستانشناسی، موزه داران و نیز متخصصان رشته های همسایه و نزدیک به باستانشناسی، و پژوهشگران منفرد، در آن شرکت داشتند. برای ما، که از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به این گردهمایی می آمدیم، شور و شوق باستانشناسان بسیار قابل توجه و ملموس و محسوس بود و حتی شگفت انگیز به نظر میرسید، چه تصور ما از کار هموطنان خود در کاوشهای باستانشناسی، با آنچه میدیدیم، تفاوت بسیار داشت و اینهمه اشتیاق گرم و صمیمیت پرذوق در راه علم و تحقیق، کاملا بر ما پوشیده مانده بود.
ما جماعتی مشتاق را در کنار خود یافتیم که عاشقانه به کار پژوهشی خویش عشق میورزیدند و آماده بودند تا هر خطری را صمیمانه به جان بپذیرند. کار علمی این دانشمندان و دانشجویان با شور ایراندوستی و میهن خواهی توأم بود و از این روی، نوعی حرارت و تحرک کم نظیر را می شد در این مجمع به چشم دید.
امید آن است که پس از رفتن دانشمندان و کارشناسان خارجی، سطح علمی کاوشهای باستانشناسی فرونیفتد و آن احساس وحدت و شور برای کار و فعالیت هر چه بیشتر، آینده روشن باستانشناسان جوان را در حرفه خویش پی افکند و بنیان نهد: این جوانان، دختر و پسر، چشم به راه آن داشتند که بتوانند با بیل و کلنگ، به محوطه های باستانشناسی گام بنهند و خاک بخورند و زمین را بکاوند و به گشودن رازهای تاریخ و بازیابی گنج خاک بپردازند؛ همگی تشنه تلاش و کوشندگی در این ) میدانهای کار و جدال به نظر می رسیدند، گویی که کار ایشان مبارزه ای است در تداوم نبرد رزمندگان، که در جنگ، جایگاه باستانشناسی شهر پانزدهم را در شوش، به مثابه ۳ سنگر مورد استفاده قرار می دادند؛ یا جان سپردن شهیدان پرشکوهی که هنگام نقل و انتقال و گریزاندن اشیای عتیق موزه هفت تپه و شوش شربت شهادت نوشیدند.
پیدا بود که هر کاوشی یک تلاش مقدس و هر یافته ای یک دستاورد شگرف، چونان پیروزی در جنگی میهنی و دشوار است. از این لحاظ، در این گردهمایی، معنای غریب و بی نظیری حضور داشت که همانا احساس اقتدار جمعی برای آفرینش علمی و کار گروهی خلاق و سودمند است.
هرگاه پدید آوردن انگیزه و آفریدن هدف برای ضمیر پژوهشگر و سوق دادن وی را به سوی یافتن قابلیت کاری و شغلی خلاق در تحقیق و تدقیق و پیشبرد دانش، حرفه استاد بدانیم، حقأ باید اذعان داشت که استادان باستانشناسی به توفیق بزرگی دست یافته اند و دانشجویان جوانی تربیت کرده اند با نوعی احساس ویژه صمیمیت و رسالت برای کاوش و حفظ و نگاهداری دستاوردهای گرامی خویش.
این توفیق هرگاه با هنر انتقال دانش نوین امروزی به کشور و روزآمد نگاه داشتن سطح کار همراه باشد و نیز دست دزدان عتیقه و غارتگرانی که به دلیل سودجویی یا استیصال اقتصادی به حفاری غیر علمی مبادرت می ورزند، قطع گردد، نیت خیر برگزارکنندگان این گردهمایی برآورده خواهد شد و گنجینه عظیم و بیبهای این میراث شگرف ملت ایران سروسامان خواهد گرفت و جای حقیقی خویش را باز خواهد یافت.
در این راه، واقعیت اصلی حجم سنگین و فراوانی کار و اندک بودن وسائل و ابزار کار است. از این روی، براستی سراسر زمان گردهمایی به نوعی استمداد و طلب یاوری گذشت و از میان نزدیک به چهل سخنرانی که ایراد شد، بسیاری از آنها به این حقیقت پرداختند که همت گماشتن به نگاهداری آثار باستانی کشور، تلاش برای ادامه کاوشهای علمی، نظم بخشیدن به امور و دادن رونق و رنگ وجلای سودمند به نتایج کار باستانشناسان ضرورت فوری و قطعی دارد. بیگمان حقایق ناگفته و ناشنیده بسیاری هست که باید به گوش همگان برسد و همه کس از مسئولان امور گرفته تا مردم کوچه و بازار، نسبت به ارزش فرهنگی و اقتصادی میراث گرانبهای نیاکانی خویش شناخت و آگاهی یابند تا برداشتن گامهای سودمند، در راستای بهره برداری فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی از این گنج پنهان و ناشناس در این سرزمین میسر گردد: از تهیه و تکثیر تصاویر و ساختن موزه های درست و منطبق بر ضوابط علمی و صنعت توریسم گرفته تا استفاده هنری از نقوش کهن در ساختن زیورها. اینهمه مشاغل و منافع اقتصادی و فرهنگی و سود و بهره می تواند از باستانشناسی عاید شود و به شرط برنامه ریزی صحیح و مدیریت کارآمد و سازماندهی، آثار باستانی منبع حیاتی عظیمی برای ایران خواهد شد.
بیشتر بخوانید : انسان شناسی نمادین و تفسیری
حقیقت مهمی که در این جهت دریافتیم و خود را محق به بیان آن میدانیم، و از آن سخنی هم گفتیم این است که باید از همه امکانات موجود در کشور، اعم از دانش استادان و توانمندی و قابلیت و نیروی دیگر هموطنان، در راستای رسیدن به سود و ثمر کار باستانشناس بهره جست: باستانشناسی ضرورت همکاری گروههای مختلف را با تخصصهای گوناگون بخوبی احساس می کند و دیگران می توانند حاصل کار او را ارتقاء بخشند و به درخشش درآورند. ولذا، اگر می باید سطح پژوهش و دقت علمی در این راه در حدی برتر باشد و به میزان استانداردهای بین المللی نزدیک گردد، بیگمان ضرور است که در هر مورد، از دانش و بینش و قدرت برترین دانشمندان و خبرگان فن استفاده به عمل آید. در این جهت باید از هرگونه مانعی در گذشت، و دقت و سلامت ادراک و دریافت علمی و نیز اداره درست امور را بیش از هر چیزی ارج نهاد و هر وابستگی و خودبینی و نقصی را کنار گذاشت. در جوانب و ابعاد بسیاری این نیاز هست و باید با چشم باز و انتقاد سازنده به کوشش پرداخت تا حقیقت به بهترین وجهی بیان گردد و روشن گردد و آرزوی استفاده از امکانات برآورده شود.
هرگاه پدید آوردن انگیزه و آفریدن هدف برای ضمیر پژوهشگر و سوق دادن وی را به سوی یافتن قابلیت کاری و شغلی خلاق در تحقیق و تدقیق و پیشبرد دانش، حرفه استاد بدانیم، حقأ باید اذعان داشت که استادان باستانشناسی به توفیق بزرگی دست یافته اند و دانشجویان جوانی تربیت کرده اند با نوعی احساس ویژه صمیمیت و رسالت برای کاوش و حفظ و نگاهداری دستاوردهای گرامی خویش.
به نظر می رسد که کشور باید خودآگاهی یابد تا در بسیجی همگانی، از همه نیروهای خویش، چه استادان صاحب فن در رشته های گوناگون علمی و چه نیروی کار ۳۴ انسانی کوشا و توانمند، برای افزایش کارایی و بازدهی توان فعالان و کوشندگانی که برای میراث باستانی ما زحمت میکشند، فراهم آید و آماده گردد.
هرگاه برای کشف گنج نهفته در اعماق خاک ایران، بیل و کلنگ باستانشناس ایرانی به کار افتد و اشیای نویافته و یا عتیقه های قدیمی، آن چنان که در جهان پیشرفته و امروزی رسم است، به نمایش گذاشته شود و مورد استفاده قرار گیرد، در سایه رونق و شکوفایی باستانشناسی و حفظ آثار باستانی و متخصصان پرشور آن، مشاغل بسیار و پیشه های متعدد پدید خواهد آمد و هم مردم کوچه و بازار و هم کسانی که به دلائل بازگردنده به حرفه و کار خویش به آثار باستانی عشق می ورزند، از آن سود خواهند برد.
در این تلاش عمومی و پرثمر است که وجدان علمی و شوق برای پیشبرد دانشی که می تواند دست ما را به گنج دل خاک برساند، سرافراز خواهد ماند و رنجی که دانشمندان عزیز ما برای زدودن غبار و خاک از چهرۀ یادگارهای کهن و کهنه کشور بر خود هموار میدارند، به بار خواهد نشست.
می توانیم آرزو کنیم که در راستای کوشش همگان و سود مردم، باستانشناس را توفیق رفیق باشد تا بر گنجهای تازه ای از دل خاک دست یابند و بر آگاهی ما از تاریخ خود هر روز برگی تازه بیفزایند؛ مشاغل تازه با آشکال گوناگون ایجاد کنند و جلوه های رنگارنگ هنر و فرهنگ کهنسال ما را به نمایش درآورند؛ و به ما بگویند که تیرگی خاک چه اسرار روشنی در قلب خود نهفته می دارد تا برای نسل ما از حیات کهن این سرزمین حکایتها باز بگوید. . هنگامی که بقایای استخوانهای هزاران ساله از نهانگاه خود به صحنه نور و روشنی می آید، اشتیاق و شوری را می بینیم که با مرگ به مقابله و مبارزه برخاسته است و از پس غبار خاک و گذر زمان، نسبتی را در می یابیم میان آرزومندی و وجود حساسی که به خاک پیوسته است و قلب تپنده و گرمی که در سینه ما می تپد.
در اینجا ما نه آرزوی آمرزش و آسایش بهشتی برای ارواحی میکنیم که گنج بزرگ میراث باستانی را به ما بخشیده اند، بلکه احساس تقابل و تملک ابدان و اشیایی را لمس می نماییم، که خود به میراث به ما رسیده اند و جزئی از داشته ها و خواسته موزه ها و گنجینه هایی شده اند که پس از ما نیز دیرزمانی برجای خواهند ماند.
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
هرگاه پدید آوردن انگیزه و آفریدن هدف برای ضمیر پژوهشگر و سوق دادن وی را به سوی یافتن قابلیت کاری و شغلی خلاق در تحقیق و تدقیق و پیشبرد دانش، حرفه استاد بدانیم، حقأ باید اذعان داشت که استادان باستانشناسی به توفیق بزرگی دست یافته اند و دانشجویان جوانی تربیت کرده اند با نوعی احساس ویژه صمیمیت و رسالت برای کاوش و حفظ و نگاهداری دستاوردهای گرامی خویش.
به نظر می رسد که کشور باید خودآگاهی یابد تا در بسیجی همگانی، از همه نیروهای خویش، چه استادان صاحب فن در رشته های گوناگون علمی و چه نیروی کار ۳۴ انسانی کوشا و توانمند، برای افزایش کارایی و بازدهی توان فعالان و کوشندگانی که برای میراث باستانی ما زحمت میکشند، فراهم آید و آماده گردد.
هرگاه برای کشف گنج نهفته در اعماق خاک ایران، بیل و کلنگ باستانشناس ایرانی به کار افتد و اشیای نویافته و یا عتیقه های قدیمی، آن چنان که در جهان پیشرفته و امروزی رسم است، به نمایش گذاشته شود و مورد استفاده قرار گیرد، در سایه رونق و شکوفایی باستانشناسی و حفظ آثار باستانی و متخصصان پرشور آن، مشاغل بسیار و پیشه های متعدد پدید خواهد آمد و هم مردم کوچه و بازار و هم کسانی که به دلائل بازگردنده به حرفه و کار خویش به آثار باستانی عشق می ورزند، از آن سود خواهند برد.
در این تلاش عمومی و پرثمر است که وجدان علمی و شوق برای پیشبرد دانشی که می تواند دست ما را به گنج دل خاک برساند، سرافراز خواهد ماند و رنجی که دانشمندان عزیز ما برای زدودن غبار و خاک از چهرۀ یادگارهای کهن و کهنه کشور بر خود هموار میدارند، به بار خواهد نشست.
می توانیم آرزو کنیم که در راستای کوشش همگان و سود مردم، باستانشناس را توفیق رفیق باشد تا بر گنجهای تازه ای از دل خاک دست یابند و بر آگاهی ما از تاریخ خود هر روز برگی تازه بیفزایند؛ مشاغل تازه با آشکال گوناگون ایجاد کنند و جلوه های رنگارنگ هنر و فرهنگ کهنسال ما را به نمایش درآورند؛ و به ما بگویند که تیرگی خاک چه اسرار روشنی در قلب خود نهفته می دارد تا برای نسل ما از حیات کهن این سرزمین حکایتها باز بگوید. . هنگامی که بقایای استخوانهای هزاران ساله از نهانگاه خود به صحنه نور و روشنی می آید، اشتیاق و شوری را می بینیم که با مرگ به مقابله و مبارزه برخاسته است و از پس غبار خاک و گذر زمان، نسبتی را در می یابیم میان آرزومندی و وجود حساسی که به خاک پیوسته است و قلب تپنده و گرمی که در سینه ما می تپد.
در اینجا ما نه آرزوی آمرزش و آسایش بهشتی برای ارواحی میکنیم که گنج بزرگ میراث باستانی را به ما بخشیده اند، بلکه احساس تقابل و تملک ابدان و اشیایی را لمس می نماییم، که خود به میراث به ما رسیده اند و جزئی از داشته ها و خواسته موزه ها و گنجینه هایی شده اند که پس از ما نیز دیرزمانی برجای خواهند ماند.
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
بیشتر بخوانید :
انسان شناسی و ساختارگرایی
انسان شناسی در ایران
انسان شناسی و تطورگرایی