تجلی پندار وگفتار نیک در نوروز
چکیده:
خرد و آرزوی نیک و امید بزرگ برای یافتن و خواستنی بهترین نیکی برای همه نیکان و نیک اندیشان و نیک گفتاران و نیک کرداران هفت کشور زمین. از دادار اورمزد بخواهیم و از درگاهش بطلبیم که برای همه خیرخواهان جهان، در این سال و در هر سال خیر و شادی و برکت ارزانی دارد و تندرستی و خواسته فراوان.
تعداد کلمات: 1259 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
خرد و آرزوی نیک و امید بزرگ برای یافتن و خواستنی بهترین نیکی برای همه نیکان و نیک اندیشان و نیک گفتاران و نیک کرداران هفت کشور زمین. از دادار اورمزد بخواهیم و از درگاهش بطلبیم که برای همه خیرخواهان جهان، در این سال و در هر سال خیر و شادی و برکت ارزانی دارد و تندرستی و خواسته فراوان.
تعداد کلمات: 1259 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
نویسنده: کتایون مزداپور
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک؛ با راهبری اندیشه نیک بنگریم که براستی، راستی بهترین چیست برای گیتی و مینو. خرد و آرزوی نیک و امید بزرگ برای یافتن و خواستنی بهترین نیکی برای همه نیکان و نیک اندیشان و نیک گفتاران و نیک کرداران هفت کشور زمین. از دادار اورمزد بخواهیم و از درگاهش بطلبیم که برای همه خیرخواهان جهان، در این سال و در هر سال خیر و شادی و برکت ارزانی دارد و تندرستی و خواسته فراوان.
بهمن امشاسپند نماد اندیشه نیک و راهبر خرد است بسوی راستی و یکتایی خداوند و بارگاه دانایی و داد او. از او دو فره و دو نعمت بزرگ به جهانیان ارمغان می آید، یکی نگاهبانی و نگاهداری از زندگانی و حیات نیک مردم و جانوران هرمزدی، و دیگر آشتی و آرامش خاطر و دوستانه نگریستن به آفاق و انفس. از این روی است که در روز بهمن و روزهایی که به نام مینوان همکار بهمن امشاسپند نامزد است، یعنی ماه و گوش و رام، نابر و پرهیز رسم است از آزردن جانوران دیگر این که بهمن منشی» نیک منشی و آشتی است و این است آن که آرامش و آسودگی می آورد برای مردم روزگار.
بیشتر بخوانید : نوروز از نگاه شریعت
آن اندرز عملی و آیینی را که می گوید در روزهای «نابر» گوسپندان را میازارید، زیرا که بهمن امشاسپند حامی و نگاهدار و پاسدارشان است، به آسانی می شناسیم و به آن عمل می کنیم. بنیان این اندرز و دستور دینی تفکر و اندیشه ژرفی است که ریشه های استوارش به آموزه های اصولی و آسمانی پیامبر زرتشت بازمی گردد و شاخ و برگهایش را دانش دینی کهنسال شاگردان و پیروان او پرورش داده است. ما با این آیینها و رسمها بخوبی آشنایی داریم و آنها را حرمت می گذاریم و گرامی میشماریم؛ اما چرا می گویند که «داد و آیین بهمن امشاسپند آشتیخواهی است؛ خواستش آنست که آشتی خواه باید بود؛ جویای جنگ نباید بود»(1) میان آشتی خواهی و اندیشه نیک چه ارتباطی هست؟
پاسخ این پرسش آن سخن است که زادسپرم پسرگشن جم، موبد بزرگ و خردمند قرن سوم هجری، آن را در کتاب خود در آن هنگام می آورد که شرح می دهد چگونه پیامبر را نماد منش و اندیشه نیک، یعنی بهمن امشاسپند، به همپرسی مینوان می برد و میگوید که چگونه پیامبر با اندیشه نیک حقیقت و راستی را شناخت و پیام آسمانی را برای هدایت و راهنمایی کل جهانیان دریافت کرد: در آن هنگام، بهمن «پرسید از زردشت که کیستی و از چه کسانی و تو را چه بیش آرزو است و تو را به چیست کوشش؟(2)
این پرسش که سرچشمه آن پیام آسمانی ابو زرتشت، گیاهان پاگاتها البته همان دعوت به خودشنایی و شناختن خویش است و همان اصیانی است که همواره دیگران آن را با آواز بلند فریادی کرده اند و تا جایی که سیار و ملوکی از آن در تاریخ بر جای مانده انبیت، آن را دیور جیپین پین پی پی ای می بینیم: «و ترا: هنگامی پان کی شناختم، اعی مزدا اجوراء آنگاه که بهمن به سوی، من آمد و از من پرسید که کیست و از آن گیرائم کی هستیها پاسخ چنین پرمشی را جز با اندیشیدون درست و فکر کردن نمی شود یافت، و همین ابزار و معیار است که جایگاه «خود» و «خویشتن» را در جهان و در میان جهانیان معلوم می دارد و تکالیف و «خویشکاوی» وا معین می کند و دل را آرامش و صفا می بخشد. هر گیاه بهمن، یعنی اندیشه نیکی و نیکی منشی و نیکی در ذهن و ضمیری نباشد، جای او را درا کو من» که دیو و سالار دیوان و هماورد بهمن امشاسپند است خواهید گرفت و از راهی که انیوریشی بد به دانی میپایی، آشفتی و دوستی میان مردم از میان می رود و بدخوانیمی و کین توزی و ناسازگاری به جامعه رانه پیدا میکند. در اینجا است که نفاق و ناهملولی به جای تفاهم و هماهنگی پدید می آید و سیلی بنیانگی را روانۂ خیانه های ما می کنید که جز نابودگری و ویرانی جاعلانی ندارد..
بهمن امشاسپند نماد اندیشه نیک و راهبر خرد است بسوی راستی و یکتایی خداوند و بارگاه دانایی و داد او. از او دو فره و دو نعمت بزرگ به جهانیان ارمغان می آید، یکی نگاهبانی و نگاهداری از زندگانی و حیات نیک مردم و جانوران هرمزدی، و دیگر آشتی و آرامش خاطر و دوستانه نگریستن به آفاق و انفس. از این روی است که در روز بهمن و روزهایی که به نام مینوان همکار بهمن امشاسپند نامزد است، یعنی ماه و گوش و رام، نابر و پرهیز رسم است از آزردن جانوران دیگر این که بهمن منشی» نیک منشی و آشتی است و این است آن که آرامش و آسودگی می آورد برای مردم روزگار.
در پرتو اندیشیلین و دوست انیو پشیلران انست که نخست خود را خواهیم شناخت و خدای خود را، و آنگاه آفریدگان اور را. ابزار بزرگی جهان امروز که علم مدرن است در نور معرفت و دانایی به دست آبعلوم البیت و اخلاقی نیز هادی همین دانشی و هنر اندیشیدن است. عشق به آفرینشی و حقیقت جز با همین ابزار به دست نمی آیند و جزیبا آن نمی توان به خود هرمزدی رسپید که چراغ راه رهروان و امید نیکنان و داتاییان است به چکم خرد است که ببر و ظلم و بیلواد را جز با داد و عدلی و قانونی نباید و نمی توان پاسخ داد از این راه است دو اندرز زرین زرتشت را در کتاب گزیده های نوزاد سپرم می توان پیروی گود: «نخست این که به پیی به پیگاوگان مفتوی دیگر، اگر شما را به بیداد برآیند، داد پیش آورید یعنی با عدالت به جنگ بی عدالتی و ظلم باید رفت و این اندوز «شکوهمند» چیزی نیست جز شناخت آدم و حالم و ارگ طبیعت نیکوی زیستن به شیوه آدمیان و مردان نیگو! ادراک نیگوی طبیعت و هستی به آدمیان امکان می دهد که با یاری بهمن امشاسپند به فینگی مردم را بشناسند و بستایند و هر بندی واگه نمی بیند ہا نیگی پاسخ گویند و با وأه و قانون و عدالت، انو این نظرگاه نیکو است که اندیشه نیک به همنشی و دلی نیگو می پیوندد و نیگ اندیشی جهان و جهانیان را در منظری از نیگدلی و مخیر می بیند و نیکخواه می شود و آشتی خواه!
اندیشه نیک و پندارنیگی میان فرهنگهای بیگانه و دلهای دور از نفسم آشتی و تفاهم پدید خواهد آورد، زیرا با بازی اندیشیدن است که نیگی را در دیگران کشف می کنیم و آن را باز می شناسیم و این است هدیه نوروزی مردم در دیدار با یگدیگر.
چنین است که براستی برگردان دقیق و دوست نخستین آموزه اشو زرتشت را باید گفت که بدرستی همان «پندار نیگ» است: تصور و ذهنیت نینگ داشتن نسبت به دیگران! بنیاد پندار نیک نقصان نیگی مخفی و لیگ اندیشی است و همین پندار و تصور و ذهنیت خونی است که سرچشفة فرنگی و آشتی است و بر آن پایه است که نظرگاه نیگ پدید می آید و باز اندیشه نیک از آن حاصل می گردد. با پندار و خیال نیک است که سپس باز اندیشیدنی بداویستی و صحت امگان می یابد و خود و دانایی را نجز بر این پایه استوار نمی شود پذیرفت که بنیان گیرد و صورت بنده در آغاز خجسته این سال فرخنده از دادار اور خود بخوانیم و از صمیم دل آرزو کنیم که ما را یاری دهد تا با پندار نیگ با جهان و جهانیان روبرو گردیم؛ گفتار نیک را با راستی بنوشیم و به آن دل سپاریم و خوف عنه انه بگویم تا با خود و دیگران راست گفتار باشیم و نه به خود و نه به دیگران دروغ نگوییم و تا جایی که براستی در توان ما هست، گفتارمان نیک باشد. آنگاه است که به یاری اورمزد و امشاسپندان و ایزدان، امید خواهیم بست که به ما کردار نیک ارزانی دارند و به خیر و آبادانی و شادی برای نیکان و نیکوکرداران و نیکخواهان هفت کشور زمین با خرد و منش درست بیندیشیم تا بشناسیم و دریابیم که بهترین کار و بهترین اندیشه کدام است و بهترین راستی چیست؟
پینوشت:
١- خرده اوستا (جمله خورده اوستا)، چاپ ۱۲۷۰ یزدگردی. به کوشش آموزنده این شیرمرد و رستم موید رشید خورسند. بمبئی، ص ۴۴۳
۲- مهرداد بهار، ۱۳۷۶. پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: اگه، ص ۲۵۴.
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
پاسخ این پرسش آن سخن است که زادسپرم پسرگشن جم، موبد بزرگ و خردمند قرن سوم هجری، آن را در کتاب خود در آن هنگام می آورد که شرح می دهد چگونه پیامبر را نماد منش و اندیشه نیک، یعنی بهمن امشاسپند، به همپرسی مینوان می برد و میگوید که چگونه پیامبر با اندیشه نیک حقیقت و راستی را شناخت و پیام آسمانی را برای هدایت و راهنمایی کل جهانیان دریافت کرد: در آن هنگام، بهمن «پرسید از زردشت که کیستی و از چه کسانی و تو را چه بیش آرزو است و تو را به چیست کوشش؟(2)
این پرسش که سرچشمه آن پیام آسمانی ابو زرتشت، گیاهان پاگاتها البته همان دعوت به خودشنایی و شناختن خویش است و همان اصیانی است که همواره دیگران آن را با آواز بلند فریادی کرده اند و تا جایی که سیار و ملوکی از آن در تاریخ بر جای مانده انبیت، آن را دیور جیپین پین پی پی ای می بینیم: «و ترا: هنگامی پان کی شناختم، اعی مزدا اجوراء آنگاه که بهمن به سوی، من آمد و از من پرسید که کیست و از آن گیرائم کی هستیها پاسخ چنین پرمشی را جز با اندیشیدون درست و فکر کردن نمی شود یافت، و همین ابزار و معیار است که جایگاه «خود» و «خویشتن» را در جهان و در میان جهانیان معلوم می دارد و تکالیف و «خویشکاوی» وا معین می کند و دل را آرامش و صفا می بخشد. هر گیاه بهمن، یعنی اندیشه نیکی و نیکی منشی و نیکی در ذهن و ضمیری نباشد، جای او را درا کو من» که دیو و سالار دیوان و هماورد بهمن امشاسپند است خواهید گرفت و از راهی که انیوریشی بد به دانی میپایی، آشفتی و دوستی میان مردم از میان می رود و بدخوانیمی و کین توزی و ناسازگاری به جامعه رانه پیدا میکند. در اینجا است که نفاق و ناهملولی به جای تفاهم و هماهنگی پدید می آید و سیلی بنیانگی را روانۂ خیانه های ما می کنید که جز نابودگری و ویرانی جاعلانی ندارد..
بهمن امشاسپند نماد اندیشه نیک و راهبر خرد است بسوی راستی و یکتایی خداوند و بارگاه دانایی و داد او. از او دو فره و دو نعمت بزرگ به جهانیان ارمغان می آید، یکی نگاهبانی و نگاهداری از زندگانی و حیات نیک مردم و جانوران هرمزدی، و دیگر آشتی و آرامش خاطر و دوستانه نگریستن به آفاق و انفس. از این روی است که در روز بهمن و روزهایی که به نام مینوان همکار بهمن امشاسپند نامزد است، یعنی ماه و گوش و رام، نابر و پرهیز رسم است از آزردن جانوران دیگر این که بهمن منشی» نیک منشی و آشتی است و این است آن که آرامش و آسودگی می آورد برای مردم روزگار.
در پرتو اندیشیلین و دوست انیو پشیلران انست که نخست خود را خواهیم شناخت و خدای خود را، و آنگاه آفریدگان اور را. ابزار بزرگی جهان امروز که علم مدرن است در نور معرفت و دانایی به دست آبعلوم البیت و اخلاقی نیز هادی همین دانشی و هنر اندیشیدن است. عشق به آفرینشی و حقیقت جز با همین ابزار به دست نمی آیند و جزیبا آن نمی توان به خود هرمزدی رسپید که چراغ راه رهروان و امید نیکنان و داتاییان است به چکم خرد است که ببر و ظلم و بیلواد را جز با داد و عدلی و قانونی نباید و نمی توان پاسخ داد از این راه است دو اندرز زرین زرتشت را در کتاب گزیده های نوزاد سپرم می توان پیروی گود: «نخست این که به پیی به پیگاوگان مفتوی دیگر، اگر شما را به بیداد برآیند، داد پیش آورید یعنی با عدالت به جنگ بی عدالتی و ظلم باید رفت و این اندوز «شکوهمند» چیزی نیست جز شناخت آدم و حالم و ارگ طبیعت نیکوی زیستن به شیوه آدمیان و مردان نیگو! ادراک نیگوی طبیعت و هستی به آدمیان امکان می دهد که با یاری بهمن امشاسپند به فینگی مردم را بشناسند و بستایند و هر بندی واگه نمی بیند ہا نیگی پاسخ گویند و با وأه و قانون و عدالت، انو این نظرگاه نیکو است که اندیشه نیک به همنشی و دلی نیگو می پیوندد و نیگ اندیشی جهان و جهانیان را در منظری از نیگدلی و مخیر می بیند و نیکخواه می شود و آشتی خواه!
اندیشه نیک و پندارنیگی میان فرهنگهای بیگانه و دلهای دور از نفسم آشتی و تفاهم پدید خواهد آورد، زیرا با بازی اندیشیدن است که نیگی را در دیگران کشف می کنیم و آن را باز می شناسیم و این است هدیه نوروزی مردم در دیدار با یگدیگر.
چنین است که براستی برگردان دقیق و دوست نخستین آموزه اشو زرتشت را باید گفت که بدرستی همان «پندار نیگ» است: تصور و ذهنیت نینگ داشتن نسبت به دیگران! بنیاد پندار نیک نقصان نیگی مخفی و لیگ اندیشی است و همین پندار و تصور و ذهنیت خونی است که سرچشفة فرنگی و آشتی است و بر آن پایه است که نظرگاه نیگ پدید می آید و باز اندیشه نیک از آن حاصل می گردد. با پندار و خیال نیک است که سپس باز اندیشیدنی بداویستی و صحت امگان می یابد و خود و دانایی را نجز بر این پایه استوار نمی شود پذیرفت که بنیان گیرد و صورت بنده در آغاز خجسته این سال فرخنده از دادار اور خود بخوانیم و از صمیم دل آرزو کنیم که ما را یاری دهد تا با پندار نیگ با جهان و جهانیان روبرو گردیم؛ گفتار نیک را با راستی بنوشیم و به آن دل سپاریم و خوف عنه انه بگویم تا با خود و دیگران راست گفتار باشیم و نه به خود و نه به دیگران دروغ نگوییم و تا جایی که براستی در توان ما هست، گفتارمان نیک باشد. آنگاه است که به یاری اورمزد و امشاسپندان و ایزدان، امید خواهیم بست که به ما کردار نیک ارزانی دارند و به خیر و آبادانی و شادی برای نیکان و نیکوکرداران و نیکخواهان هفت کشور زمین با خرد و منش درست بیندیشیم تا بشناسیم و دریابیم که بهترین کار و بهترین اندیشه کدام است و بهترین راستی چیست؟
پینوشت:
١- خرده اوستا (جمله خورده اوستا)، چاپ ۱۲۷۰ یزدگردی. به کوشش آموزنده این شیرمرد و رستم موید رشید خورسند. بمبئی، ص ۴۴۳
۲- مهرداد بهار، ۱۳۷۶. پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: اگه، ص ۲۵۴.
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)
بیشتر بخوانید :
جشن نوروز از مظاهر و شعارهای شیعه
نوروز در روایات شیعه و در کتاب التاج جاحظ بصرى
جامعه شناسی نامهای تاریخ اسلام