حکمت و اساطیر کهن (قسمت اول)

که دین در مفهوم کهنه و دیرینه و عامیانه خود، بویژه در فرهنگهای باستانی، مشتمل بر جنبه های مختلف و رنگارنگ زندگانی است، در کتابهای قدیمی پهلوی هم اغلب مطالب و چیزهای متنوع و بسیاری وجود دارد.
جمعه، 14 دی 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حکمت و اساطیر کهن (قسمت اول)
حکمت و اساطیر در کتاب‌های کهن
 
چکیده:
که دین در مفهوم کهنه و دیرینه و عامیانه خود، بویژه در فرهنگهای باستانی، مشتمل بر جنبه های مختلف و رنگارنگ زندگانی است، در کتابهای قدیمی پهلوی هم اغلب مطالب و چیزهای متنوع و بسیاری وجود دارد.

تعداد کلمات: 1380کلمه / تخمین زمان مطالعه:6 دقیقه
 
حکمت و اساطیر کهن (قسمت اول)
نویسنده: کتایون مزداپور

در پی سالها تلاش و کوشش پیگیر، بتازگی چند کتاب از زبان فارسی میانه زرتشتی یا پهلوی ساسانی به فارسی ترجمه و چاپ شده است. این خبر برای دوستداران ادب و فرهنگ ایران باستان دلپذیر است. بویژه نمایی تازه و زیبا از اندیشه مردم آن روزگار تصویر میکند و به کار متخصصان و علاقمندان رشته های گوناگون علوم انسانی، از جمله مردم شناسان و پژوهشگران تاریخ و فلسفه می آید. ادیبان و پژوهندگانی که زبان فارسی دری موضوع کار آنها است، بهره بسیار از این نوشته ها خواهند برد و چشم اندازی تازه برای شناخت واژه ها و ترکیبات زبانی خواهند یافت. این ترجمه ها هدیه مادر به دختر است که گاه از مادر خود به ارث برده است: زبان فارسی نوین، همانند فارسی میانه و فارسی باستان، زبان رسمی این کشور است و در هر سه دوره باستانی و میانه و نو، ابزار اصلی در نوشتن و ثبت و انتقال اسناد و مطالب و اندیشه و پندار میان گروههای اجتماعی و نسلهای مردم این سرزمین زبان فارسی است. اینک پاره ای از یادگارهای دوره میانه آن به فارسی نوین برگردانیده شده است.
 
همچنان که زبان دری زرتشتی، از گروه دیگری از زبانهای باستانی ایرانی پدید آمده و در برابر فارسی، که زبان ایرانی نوین، از شاخه غربی و جنوبی است، باید آن را از زبانهای نوین، از شاخه غربی و شمالی دانست؛ عقاید و افکاری هم که در کتابهای پهلوی می آید، لزوما برای زرتشتیان امروزی آشنا و شناخته و پذیرفته نیست. به بیان و دیگر همان گونه که هر چه را به زرتشت نسبت می دهند و از قول پیامبر آسمانی ایران می گویند، عقلا و منطقأ همه نمی تواند به او بازگردد و سخنان و قانونهایی باشد  که وی آورده است، به همان ترتیب هم هرگفته و نوشته کهن را نمی توان به پایه گذار دین باستانی ایران، و به همین اعتبار، به پیروان امروزی او منسوب داشت. حقیقت آن است که نه هر نوشته و سند باز مانده به زبان اوستایی ضرورتا از آن زرتشت است، و نه هر آیین و رسم قدیمی و تصور و عقیده فقهی و تفکر فلسفی زرتشتی را باید با آموزشهای واقعی پیامبر هماهنگ دانست. طبیعی و منطقی است که میان وحی آسمانی زرتشت، که در گاهان محفوظ است، و آنچه شاگردان و پیروان از دیرباز به او منسوب کرده اند و در تفسیر گفتار او آورده اند، اختلاف و گاهی حتی تضاد وجود داشته باشد.

بیشتر بخوانید :  جامعه شناسی،انسان شناسی،مردم شناسی

گاهان، پیام آسمانی زرتشت، آموزشهای ساده، متعالی و اخلاقی است و در هر زمان و مکان می تواند راهنما و راهگشای انسان به سوی زندگانی درست، آرامش کامل و درست منشی، و اندیشه روشن و راستی باشد. راستی را چونان ابزاری برای پناه دادن به زندگانی و پایندگی و نیکی آن به یاری می گیرد و به کار می برد و در این راه، خرد و دانایی، با همه علم و حکمت زمانه، پشتیبان و چراغ راه است. «اندیشه فروزان» میزان و معیار برای تمیز و تشخیص نیکی و بدی است. پیام «گاتهای حکمت کهن و اساطیر کهنه سمس پنجگانه» را سروش بار نخستین فرا سروده است و سروش را به زبان امروزی باید جبرئیل نامید. به عبارت دیگر، پنج سرودگاهان وحی الهی و پیام آسمانی زرتشت است. بویژه در اساس و جوهر خود، آموزشی ضد اساطیری و ضد خرافات است و چون معیار و بنیاد نخستین و اصلی را اندیشه روشن و خرد نهاده و دانسته است، در پذیرفتن و اختیار کردن هر داد و قانونی که به چشم خرد، بنا بر شرایط زمان و مکان، درست و سودمند باشد، آزادی را به رسمیت شناخته است.
 
همچنان که زبان دری زرتشتی، از گروه دیگری از زبانهای باستانی ایرانی پدید آمده و در برابر فارسی، که زبان ایرانی نوین، از شاخه غربی و جنوبی است، باید آن را از زبانهای نوین، از شاخه غربی و شمالی دانست؛ عقاید و افکاری هم که در کتابهای پهلوی می آید، لزوما برای زرتشتیان امروزی آشنا و شناخته و پذیرفته نیست. به بیان و دیگر همان گونه که هر چه را به زرتشت نسبت می دهند و از قول پیامبر آسمانی ایران می گویند، عقلا و منطقأ همه نمی تواند به او بازگردد و سخنان و قانونهایی باشد  که وی آورده است
پیدا است که این گونه آموزش جانی روشن و پاکیزه است و می تواند در کالبد قوانین و قواعد و آداب و رسوم و عقاید گوناگون دمیده شود و در همه آنها صفا و تازگی و نیکی پدید آورد. آنچه ناپسند و ناخوب و زشت باشد، با گذشت زمان، در کنار آن تعالیم والای درخشان تاب ماندگاری و پایداری نخواهد یافت و بیرون رانده و کنار زده خواهد شد. از سوی دیگر، می توان اثبات کرد که آدمی هیچگاه نمی تواند بی نیاز از تصورات و خیالات و خرافات به سر برد و جامعه نیز در پی داشتن و یافتن قانون برای تعیین حدود اختیارات و رفتار اعضای خویش است. درست به همین مناسبت است که گاهان اصلاح نهادهای اجتماعی و عقاید مردم را پیشنهاد می کند و هرچه را از گذشته نیک و درست و پرسود باشد، تغییر نمی دهد و باقی می گذارد. بر اثر همین تساهل و روشن بینی برخورد آرای گوناگون امکان می یابد و دانش دینی رنگی پویا و زنده می گیرد. به نظر می رسد که بر اثر همین کوشایی و مجادله، در دوره ساسانیان علم دین به شکل مجموع دانشهای زمان در آمده و مشتمل بر همه دانسته های دنیای قدیم گشته است. نیز اساطیر دینی و آداب و رسوم گروههای گوناگون نژادی و قومی را که در امپراطوری وسیع ایران می زیسته اند، به نحوی در بیست ویک نسک یا کتاب اوستای عهد ساسانیان گنجانیده اند و تفاسیر آنها در کتابهای پهلوی و فارسی زرتشتی باز مانده است. همچنین هنگامی که در قرن سوم هجری، بیشتر کتابهای پهلوی به رشته تحریر در آمد، همان عقاید با صورت کهنه و متحجر در آنها ثبت شد.
 
تحولاتی که از دیرباز، بویژه در روزگار ساسانیان، سبب شده است عقاید و افکار و آداب و رسوم دینی و آیینی زرتشتی، چنان که در کتابهای پهلوی هست، پدید آید، روشن نیست. به دلیل طول زمانی که دوسه هزار سال را در بر می گیرد، اطلاعات و اخبار درست ناچیز است و خبرهاگاهی پرتناقض وگمراه کننده است. از سوی دیگر، دامنه مطالب و مسائلی که در این نوشته های دیرین انعکاس دارد، گسترده و وسیع است و عقاید و افکار و احکام گوناگون و پرتنوع در آنها می آید. از آن جا که دین در مفهوم کهنه و دیرینه و عامیانه خود، بویژه در فرهنگهای باستانی، مشتمل بر جنبه های مختلف و رنگارنگ زندگانی است، در کتابهای قدیمی پهلوی هم اغلب مطالب و چیزهای متنوع و بسیاری وجود دارد. چه بسا مفاهیمی در آنها می آید که اینک دیگر دینی محسوب نمی شود و چه بسیار احکامی را بیان می دارد که برای زرتشتی امروزی دور از ذهن و ناشناخته و شگفت است.

ادامه دارد..
 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  آغاز مردم شناسی
  انسان شناسی و کارکردگرایی
  انسان شناسی و اشاعه گرایی
  شاخه‌های انسان شناسی

 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط