زلال قلم در ميلاد امام حسين (ع)

*وقتي همهمه فرشتگان، سکوت هفت آسمان را به هم مي ريزد؛ وقتي آن همه ستاره به ميهماني چشمان حبيب خدا رفته اند؛ وقتي ماه براي آمدنش اين پا و آن پا مي کند و خورشيد، مبهوت هيبت ستاره اي در زمين مي ماند؛ وقتي آيه تطهير براي جاري شدن بي تابي مي کند و عطر گل هاي تکبير در هوا بيداد؛ يعني که احسن الخالقين، تمام جلوه هاي آسماني را در کالبد زميني گنجانده است؛ يعني که روحي بزرگ و آيه اي مقدس را در لفافي از جنس بشر پيچيده است. او کيست جز حسين (عليه السلام)؛ ستاره
دوشنبه، 26 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلال قلم در ميلاد امام حسين (ع)
زلال قلم در ميلاد امام حسين (عليه السلام)
زلال قلم در ميلاد امام حسين (ع)

نويسنده: فاطره ذبيح زاده

پنجم آل کسا

*وقتي همهمه فرشتگان، سکوت هفت آسمان را به هم مي ريزد؛ وقتي آن همه ستاره به ميهماني چشمان حبيب خدا رفته اند؛ وقتي ماه براي آمدنش اين پا و آن پا مي کند و خورشيد، مبهوت هيبت ستاره اي در زمين مي ماند؛ وقتي آيه تطهير براي جاري شدن بي تابي مي کند و عطر گل هاي تکبير در هوا بيداد؛ يعني که احسن الخالقين، تمام جلوه هاي آسماني را در کالبد زميني گنجانده است؛ يعني که روحي بزرگ و آيه اي مقدس را در لفافي از جنس بشر پيچيده است. او کيست جز حسين (عليه السلام)؛ ستاره اي که رد درخشان حضورش، دستان خالي زمين را به حضور نه چراغ هدايت مزين مي کند.
او کيست جز ابوالائمه که محفل آل کسا را با قدم هاي سرخش رونق مي دهد؟ کيست جز خامس آل عبا، که فوجي از ملايک را به شوق سياحتش ازعرش به فرش مي کشاند؟
-سرور جوانان بهشت آمده است. زمين حق دارد براي در آغوش گرفتن رکني از بهشت، دستانش بلرزد و پاهايش سست شود. چه کسي در بزرگي نسب به قدر و پايه حسين(عليه السلام) خواهد رسيد. نسبش را بايد در عطر جان فزاي رسول الله بجويي! نسبش را بايد در جنس لطيف ياس جست و جو کني. نسب حسين به پايه هاي کعبه مي رسد؛ به علي!
رواست که تن پوشش، پرنيان پر جبرئيل باشد و کامش را از شيره جان رسول برگيرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (يعني فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق اين شرافت، برجماعت فرشتگان فخر فروشد.

... و تو آمدي

نويسنده:سودابه مهيجي
... مادر ، مادر معصوم تو دانست که انتظار به پايان رسيده و لحظه ديدار نزديک است. ديدار کسي که نه ماه همراه او بود و لحظه لحظه با او سخن مي گفت. ديدار کسي که تاريخ را با خون خويش دگرگون مي کرد. ديدار کسي که در پي نامش هزاران حادثه و فلسفه سترگ نهفته بود.
تو آمدي و درختان، همه پيش پايت قيام کردند. ابرها از آسمان رفتند تا آفتاب، رخساره تو را ببيند و رسم روشنگري بياموزد و آسمان در تو نظر کند و معناي بلندي را دريابد. تو آمدي که شمشير داران ستم کار، پايان عمرخويش را نزديک ببينند و خون در رگ هاي عاشقان آرزومند شهادت به خروش آيد.
سلام اي فرزند مهرباني بتول و حيدر! اي ميوه عشق تنها زوج معصوم آفرينش! اي حاصل پيوند دو درياي بيکران! اي اقيانوس تا ابد! بگذار رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، تو را در آغوش بگيرد و نام از آسمان آمده ات را در گوشت زمزمه کند. بگذار محمد(صلي الله عليه و آله و سلم)اشک هايش را پنهان از همه، با گوشه قنداقه تو بزدايد در دل خويش، از مصيبت هاي آينده تو اندوهناک شود. بگذار امير مؤمنان، لبخند شکر بر لبانش بنشيند از اينکه آينده امامت از نسل سبر تو تداوم خواهد داشت.
لبخند بزن تا مادر به ياد نياورد که قرار است شاهد چه ستم ها در زندگاني ات باشي. آن گونه بخند که تمام هستي به روي زهرا بخندد و نداند که پيامبر، روزهاي سخت نيامده را براي تو، در دل مي گريد. چشم اميد تمام رسولان پيش از اين، چشم اميد علي و فاطمه به توست. به دست هاي منبري که اينکه در گاهواره آرام گرفته اند فردا زمين و زمان را به لرزه در مي آورند. به چشم هاي کودکي که امروز بي دغدغه مادر و پدر را مي نگرد و فردايي نه چندان دور بر زمين و آسمان ولايت مي يابد.
اينک آسوده بخواب. امروز بي اضطراب باش، اي مرد فرداي خون و شمشير! که آينده، توفان مصايبش را چنان به سوي تو روانه خواهد که يک عمر، فرصت آسوده را کم مي آوري. آغوش مهر زهرا غنيمت است اينک. در آغوض عصمت او تا مي تواني، قد بکش. تا مي تواني، صبر و عظمت و استواري بيندوز. از اين آغوش بي همتا تا مي شود حقيقت را بياموز که او آينده اسلام و راه سرخ شهادت خونينش را به تو مي سپارد.
حسين! تمام تاريخ به تو تکيه دارد و به خون تو؛ خوني که قطره قطره اش سرنوشت انسان ها را تا ابد رقم خواهد زد و پيامي سرخ را به گوش تمام زمين و زمان خواهد رساند. چشم تمام گذشتگان و آيندگان به توست؛ به مرد قهرماني که با شمشير خويش، با خون عزيزان و خون خويش، پرده از حقايق بر مي افکند و هرچه باطل را محو مي کند. به آنان که انتظار تو را کشيده اند، آنان که آرزوي اقتدا به قيام تو دارند، بگو شمشيرهاي شان را مهيا کنند. تو اينک متولد شده اي و قيام بي بديل خون عليه شمشير اينک تولد يافته است. از امروز کربلا چشم به راه مي ماند براي روز موعود تو اي حسين! روزي که شبيه هيچ روزي نيست.

سلام بر حسين

زهرا اکافان
از حسين، اکتفا به نام حسين
نبود در خور مقام حسين
بلکه بايد که خلق دريابند
علت اصلي قيام حسين
کشته شد، زير بار ظلم نرفت
به به از قدرت تمام حسين
بهر احياي دين شهادت يافت
زنده گرديد دين زنام حسين (عليه السلام)(1)
سلام بر حسين (عليه السلام)که حيات خويش را در شهادت جست و جو کرد و بقا را در فنا خواست و ماندن را در رفتن ديد.
سلام بر او که قيامش، نقطه پيوند ميان توحيد، عدل وامامت است و بازتاب فرياد اهل بيت و حضور مجدد آدم، نوح، ابراهيم، اسماعيل، موسي، عيسي و علي (عليه السلام) در قله فريادگري.
سلام بر حسين(عليه السلام) وارث آدم، خط اتصال همه حرکات هاي الهي و انقلاب هاي خدايي. هر قطره از اقيانوس قيامش، ترتيل خون بار آيات قرآني و حرکتي حيات آفرين است و تا جهان، باقي است، حماسه اي ماندگار و جاودان خواهد بود.
قيام عاشورا، نقطه اتصال «بعثت» و «غدير» است و احيا کننده فرهنگ اهل بيت(عليه السلام). امام حسين(عليه السلام)، تجسم سترگ آدم (عليه السلام) تا خاتم (عليه السلام) در ثبت ارزش هاي الهي و قيامش، قوام بخش انسانيت است تا ظهور مهدي «عجل الله تعالي فرجه الشريف».
پيامبر گرامي اسلام فرمود: «به راستي، حسين(عليه السلام)، چراغ هدايت و کشتي نجات امت است».(2)

امروز، کربلا متولد شد

نويسنده:سودابه مهيجي
اينک قدوم نورس يک ميلاد، هنگامه مجلل تاريخ است
باران ببار بر تن اين دريا! او تشنه کام تاول تاريخ است
امروز راز زمزمه داوود، امروز رمز حنجره يحيي
روييده از گلوي صدايي سبز... از نعره اي که صيقل تاريخ است
تقدير هرچه واقعه و توفان، آرام خفته در تن گهواره
آه! اين دو چشم کودکي امروز، فرداي واقعه، يل تاريخ است.
تقويم هاي کهنه فرو مردند، خود را به ابتداي زمان بردند
امروز کربلا متولد شد... امروز روز اول تاريخ است....

کوتاه و گويا

-حسين جان! اي چراغ هدايت و اي کشتي نجات! شکوه رضايت و تسليم و بندگي ات در برابر خدا، همه ذرات عالم را مبهوت لحظه لحظه عاشورا و صحنه صحنه کربلايت کرده است.
-اي جان شيرين رسول! تو پنجمين آيه آل کسا و گواه حقانيت نبي در روز مباهله اي. از ازل تا ابد، ترنم نام تو، گره از کار فرو بسته اهل عالم گشوده است.
-ميلاد ريحانه رسول خدا، معني آيه تطهير، سرور شهيدان و آزادگان، اباعبدالله الحسين مبارک باد!
-کدامين مکتب آزادگي است که در محضر مربي بزرگ شرافت و آزادمردي سر تعظيم فرود نياورد و حسين را قامت بلند بالاي ايثار و انسانيت نخواند؟
-اي پرورده دامان رسول! اي تأويل سوره فجر! اي محبوب ترين وجود زميني نزد اهل آسمان! به يمن ميلاد فرخنده ات، شفيع دستان خالي مان در محضر رسول خدا باش!
-حسين (عليه السلام)،محبوب قلب هاي مردم بود. در نهايت فروتني وسادگي زندگي مي کرد. همه ساله پياده به حج مي رفت. به عيادت بيماران مي شتافت. انفاقش بي مانند بود. دعوت فقيران را رد نمي کرد و آنها را به ميهماني فرا مي خواند. همچنين کيسه هاي غذا را به در خانه محتاجان و بيوه زنان و يتيمان مي برد.
-در زمان خلافت پدرش، در صحنه هاي سياسي و نظامي نقشي فعال داشت. در زمان امامت برادرش، امام حسن(عليه السلام)، لحظه اي از پيروي و حمايت او دست نکشيد و آن گاه که وعده الهي فرا رسيد، براي اداي وظيفه و شهادت در راه خدا لحظه اي درنگ نکرد.

پي نوشت :

1-فرهنگ عاشورا، ص 63، به نقل از حسين ؛ پيشواي انسان ها، ص 53.
2-ان الحسين مصباح الهدي و سفينة النجاة.

منبع:اشارات ،شماره 123




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.