2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009

1) درگذشت محقق و مترجم معاصر استاد "محمد پروين گنابادي" (1357 ش): استاد محمد پروين گنابادي در سال 1282 ش به دنيا آمد و از كودكي فراگيري علم را آغاز كرد. وي پس از استفاده از محضر اديب نيشابوري در مشهد ، به معلمي روي آورد و مدتي نيز به فعاليت‏هاي سياسي پرداخت. استاد گنابادي از سال 1328 از طرف وزارت فرهنگ، مأمور بررسي كتاب‏هاي درسي شد و همزمان، پس از آشنايي با علامه علي اكبر دهخدا به جرگه همكاران او در تهيه و تنظيم
سه‌شنبه، 27 مرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009

2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 1) درگذشت محقق و مترجم معاصر استاد "محمد پروين گنابادي" (1357 ش): استاد محمد پروين گنابادي در سال 1282 ش به دنيا آمد و از كودكي فراگيري علم را آغاز كرد. وي پس از استفاده از محضر اديب نيشابوري در مشهد ، به معلمي روي آورد و مدتي نيز به فعاليت‏هاي سياسي پرداخت. استاد گنابادي از سال 1328 از طرف وزارت فرهنگ، مأمور بررسي كتاب‏هاي درسي شد و همزمان، پس از آشنايي با علامه علي اكبر دهخدا به جرگه همكاران او در تهيه و تنظيم لغت‏نامه پيوست. از جمله آثار استاد گنابادي مي‏توان به ترجمه مقدمه ابن خلدون، تصحيح كشف الاسرار ميبُدي و تاريخ بلعمي و تأليف پرورش اراده، انديشه‏ها و فن مناظره اشاره كرد. وي سرانجام در دوم شهريور 1357 در 75 سالگي درگذشت.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 2) آغاز هفته دولت: به مناسبت انفجار دفتر نخست وزيري در هشتم شهريور سال 1360 و شهادت دو يار ديرين امام و انقلاب و دو اسوه علم و تقوا، شهيد محمدعلي رجايي، رييس جمهور و محمدجواد باهنر، نخست وزير كه نمونه‏اي از دولتمردان مردمي بودند و نيز به منظور آشنايي مردم با فعاليت‏ها و بيان اهداف و برنامه‏هاي آينده دولت، هفته‏اي به نام هفته دولت نام‏گذاري شده است كه از دوم تا هشتم شهريور مي‏باشد. علت نامگذاري چنين هفته‏اي اين است كه دولت شهيد رجايي، نخستين دولت مكتبي بود كه در آن دوره بحراني حداكثر تلاش و كوشش خود را براي خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال كرد تا آن جا كه جان خويش را بر سر آن نهادند.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 3) شهادت مبارز انقلابی سید علی اندرزگو (1357 شمسی)
4) مرگ "مروان بن حكم" باني سلسله‏ي مرواني بني‏اميه و دشمن سرسخت اهل‏بيت(65 ق): مروان بن حكم بن ابي العاص، در سال دوم هجري متولد شد. پدرش لعن شده‏ي پيامبر اسلام بود كه او را از مدينه اخراج كرد. در زمان عثمان به دربار راه يافت و به خليفه بسيار نزديك گرديد. او پس از مرگ معاويه‏ي دوم به خلافت رسيد و دولت اموي در خاندان آل مروان جريان يافت. مروان، آدمي منافق، مزوَّر، مكار و خبيث بود. مدت خلافت وي در حدود 10 ماه به طول انجاميد. مروان همسر يزيد را به زني گرفت و به دست او هم كشته شد، زيرا به يزيد توهين كرده بود. مروان يكي از دشمنان سرسخت اهل بيت عصمت و طهارت(ع) به شمار مي‏رود كه ظلم فراواني به اين خاندان روا داشت.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 5) رحلت عالم كبير "شيخ مفيد" فقيه نامي و متكلم شهير مسلمان(413 ق): ابوعبداللَّه، محمد بن محمد بن نُعمان معروف به شيخ مفيد، عالم نامي، از مراجع شيعه، فقيه، متكلم، متوفي و مدفون در بغداد، در يازده ذيقعده‏ي سال 336 ق در روستايى در ده فرسنگي شمالِ بغداد به دنيا آمد. وي در آن جا رشد و نمو كرد و تحصيلات مقدماتي را در زادگاه خود فرا گرفت؛ سپس براي تكميل معلومات خود به بغداد رفت. شيخ مفيد در مكتب ابن قولِوِيه و شيخ صدوق و ابوغالب رازي و ابن جنيد كسب علم نمود و به درجه‏ي اجتهاد رسيد. از جمله شاگردان وي، سيدرضي و سيدمرتضي، شيخ طوسي، ابوالفتح كَراجَكي و نجاشي بوده‏اند. در آن زمان بغداد مركز علوم اسلامي بود و در فقهِ مذاهب اربعه، مكتب شيخ مفيد رونق داشت. شيخ مفيد در جهت تقويت تشيع زحمت بسيار كشيد. او از پايه گذاران علم كلام و اصول فقه استدلالي و منطقي به شمار مي‏رود. تلاش علمي اين عالم رباني تا آن اندازه وسيع و گسترده بود كه دانشمندان اهل‏تسنن به او لقب مفيد دادند. آثار وي عبارتند از: الارشاد، الاختِصاص، امامَت اميرالمؤمنين و كشفُ السَّرائر و كتب ديگر. در احوال او نوشته‏اند كه شب‏ها مختصر مي‏خوابيد، باقي را به نماز يا مطالعه يا تدريس و يا تلاوت قرآن مجيد مي‏گذراند. شيخ مفيد از جمله كساني است كه توقيعات و نامه‏هاي مختلفي از ناحيه‏ي مقدسه‏ي صاحب الامر(ع) با عباراتي چون: السلام عليك ايها الوَليُّ المَولي المخلصُ في الدين، المخلص فينا... به او ارسال مي‏شد. او را در پايين پاي امام هفتم(ع) دركنار استادش ابن قولِوِيه به خاك سپردند.
6) درگذشت "ابن خَشّاب" محقق و نويسنده‏ي مسلمان(567 ق): ابومحمد عبداللَّه بن احمد معروف به ابن خَشّاب در سال 492 ق در عراق به دنيا آمد واز كودكي به فراگيري علوم رايج زمان خود پرداخت. ابن خَشّاب به تدريج در رشته‏هاي منطق، حديث، ادب، نحو و لغت مهارت يافت و به تاليف كتب متعدد همت گماشت. شخصيت علمي ابن خشاب از اعتباري كم نظير برخوردار است و به اين سبب او را علامه، حُجَّتِ عَرَب و حجتُ الاسلام خوانده‏اند. ابن‏خشاب در قرائت قرآن و فهميدن قرآن مجيد، سرآمد قاريان عصر خود محسوب مي‏شد و قرآن را با قرائت‏هاي گوناگون از حفظ داشت. ابن خشاب با مردم فرو دست بسيار فروتنانه رفتار مي‏كرد اما در برابر فرمانروايان و اشراف، تكبُّر نشان مي‏داد. افزون بر استادي در زبان عرب، نحو، لغت، تفسير، حديث، نسب‏شناسي و... در ادب، شعر، منطق، حساب، هندسه و... نيز مهارت داشت. از او تاليفات ارزشمندي بر جاي مانده است كه تواريخ ميلادُ الائِمة و وَفَياتِهِم، مسائلٌ في النَّحو و القصيدَةُ البديعيّة و... از آن جمله‏اند. ابن خشاب ثروت خود را كه مجموعه‏اي از كتب نفيس بوده، وقف طالبان علم كرد اما اكثر آن‏ها به تاراج رفت.
7) 24اوت سال1572ميلادي: بزرگترين قتل عامهاي مذهبي درتاريخ فرانسه روي داد. اين كشتار خونين ازمراسم ازدواج هانري پادشاه ناواربا مارگريت آغازشد. اين قتل عام به دستور كاترين دو مديسي ملكه فرانسه و تصويب شارل نهم شاه كشور انجام گرفت. درمراسم ازدواج هانري و مارگريت عده اي ازسران مذاهب كاتوليك و پروتستان حضورداشتند و برخورد شديدي ميان آنان درگرفت. كاترين دومديسي ازاين فرصت سوء استفاده كرد و پسرش را به قتل عام پروتستانها تشويق كرد. دراين درگيري و منازعه حدود30000هزارتن به قتل رسيدند و چون اين كشتار درروزعيد سن بارتولومي رخ داد درتاريخ فرانسه به نام كشتارسن بارتولومي ثبت شده است.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 8) 24اوت سال1859ميلادي: پي يركوري دانشمند و فيزيكدان فرانسوي درپاريس به دنيا آمد. او از كودكي استعداد شگرف خود را درعلوم رياضي آشكارساخت. ازاين رو با جدّيت بسياربه رياضي و فيزيك پرداخت. پي يركوري درمدتي كوتاه ازمكتشفان بزرگ دنياي فيزيك و شيمي شد. پي يركوري درسال1898ميلادي به اتفاق همسرش مادام كوري فيزيكدان برجسته موفق به كشف راديوم و پلوتونيوم شد.
9) درگذشت "شارْلْ سِنْت بوو" اديب و منتقد برجسته فرانسوي (1869م): شارْلْ آگوستين سَنْت بوو، منتقد، شاعر و رمان‏نويس فرانسوي در 15 فوريه 1804م در يكي از خانواده‏هاي قديم شمال فرانسه به دنيا آمد و در نوجواني به پاريس رفت. وي تحصيلات پزشكي خود را رها كرد و به راه ادبيات كشيده شد و با آنكه بعدها عقيده ضد مذهبي يافت، زندگي فكري و معنويش به طور عميقي تحت تاثير محيط مذهبي خانواده و مدرسه قرار گرفته بود. سَنْت بوو در 16 سالگي به خواندن آثار نويسندگان رمانتيك علاقه يافت و چيزي نگذشت كه به سبب هوش و استعداد زودرس و به سبب تحصيلات جدي و عميقي كه در زبان و ادبيات فرانسه انجام داده بود، به شناختن تاريخ‏نويسان و متفكران قرن گذشته شوق فراوان نشان داد و در نتيجه به سوي اصول منطقي تحليل و تحقيق روحي و فكري سوق داده شد. وي در 20 سالگي اولين مقاله‏هاي انتقادي خود را انتشار داد. سَنْت بوو در اين دوره، جنبه‏هاي اساسي شخصيت خويش را آشكار كرد، يعني ادراك امور مربوط به تحليل رواني و معنوي و اعتماد به روش‏هاي علمي و ايمان به تاثير عالم مادي بر زندگي فكري كه بعدها همه آن‏ها را در نقد ادبي به كار برد، چنان‏كه در اولين ديوان‏هايش نظير زندگي و تسلي‏ها، انعكاس يافت. با وجود اين، سَنْت‏بوو تا آن حد شاعر نبود كه بتواند همه احساس‏هاي خود را به صورت شعر واقعي عرضه كند. او در سال‏هاي بعد اثري بديع و ممتاز درباره تاريخ انتقادي شعر و تئاتر فرانسه در قرن شانزدهم انتشار داد. بدين طريق مبحث تازه‏اي در ادبيات كشور فرانسه گشوده شد و سَنْت بوو با اثر بديعش يكي از عصرهاي بسيار مهم شعر فرانسه را به جامعه شناساند. او هم‏چنين با انتشار كتاب گفتارهاي دوشنبه در يازده جلد، خوانندگان را در جريان آخرين كتاب‏هاي منتشر شده و مشهورترين آثار ادبي عصر قرار داد. به وسيله اين اثر بزرگ، تصوير شاعران و نويسندگان قديم و جديد پيش چشم ظاهر مي‏شود، هم‏چنين اين كتاب، گواهي است، بر انديشه‏ها و هنر تحليلي سَنْت بوو، كه علاوه بر مدارك مربوط به نويسندگان و شاعران، منعكس كننده اوضاع و احوال اجتماعي هر دوره نيز مي‏باشد. سَنْت بوو استاد غيرقابل انكار نقد است. وي بيش از آثار، به خود نويسندگان و مردان ادب توجه داشته، زندگي افراد را بيشتر مورد تحليل و بررسي قرار داده و ميان اثر و زندگي خصوصي نويسندگان و شاعران و محيط اجتماعي آنان، رابطه نزديك برقرار كرده است. از اين‏رو، تحليل رواني در نقد ادبي سَنْت بوو مقام اصلي را داشته است، اما نمي‏توان گفت كه وي در نقد هرگز دچار لغزش نشده و نظر شخصي را دخالت نداده است. بارها ديده شده كه گروهي را ناديده گرفته و درباره نبوغ و قريحه گروه ديگر، راه مبالغه پيموده است. در هر حال، سَنْت بوو فرمان‏رواي مطلق حكومت ادب زمان خود بود و با خطوط كوتاه و خلاصه، بيانيه خود را درباره آثار ديگران صادر مي‏كرد. ديگر آثار او عبارتند از: مكاتبات در شش جلد، نقد ادبي و تصوير بزرگان ادب در شش جلد و تصويرهاي زنان مشهور. شارل آگوستين سَنْت بوو سرانجام در 24 اوت 1869م در 65 سالگي درگذشت.
10) مرگ "لئوپولْدْ بيسْمارْكْ" صدراعظم پروس معروف به "صدر اعظم آهنين" (1898م): پرنس اوتوفون ادوارد لئوپولْدْ بيسْماركْ، در اول آوريل 1815م در خانواده‏اي قديمي در پروس (آلمان) به دنيا آمد و پس از پايان تحصيلات خود، در 32 سالگي در پارلمان پروس به عنوان يك نماينده ضد سلطنتي شناخته شد. وي در سال 1859 به عنوان سفير كبير پروس به سن‏پترزبورگ در روسيه و سپس پاريس رفت و پس از آن براي احراز مقام وزارت امور خارجه و رياست كابينه، به پروس فراخوانده شد. پس از مراجعت به پروس و به دست گرفتن قدرت توسط بيسمارك، وي به قصد تشكيل امپراتوري نيرومند آلمان، با اتريش جنگي به راه انداخت و كليه اميرنشين‏هاي منطقه را با پروس متحد ساخت. بيسمارك در جنگ يك ساله 1870م بين فرانسه و آلمان، با قدرت كلام و نفوذ سخن خويش سربازان آلماني را تشويق كرد و باعث پيروزي نهايى آلمان شد. بعد از اين پيروزي، بيسمارك به عنوان صدر اعظم آلمان انتخاب گرديد و در حدود دو دهه سال در اين مقام از گردانندگان اصلي سياست اروپا بود. او مردي متكبر و مستبد بود و به اكثريت و اقليت پارلماني و آزادي مطبوعات و دسته‏هاي سياسي و حوزه‏هاي مذهبي، عقيده نداشت. بيسمارك حل و فصل قضاياي سياسي و رفع اختلافات و مشكلات را در ميان خون و فولاد جستجو مي‏كرد كه به همين جهت، او را صدر اعظم پولادين يا آهنين نام نهاده‏اند. وي در سياست داخلي، علاوه بر تدوين يك سلسله قوانين براي اداره امپراتوري وسيع آلمان كه تمام اروپا را به وحشت انداخته بود، براي از ميان بردن قدرت كاتوليك‏ها، احكامي سخت بر ضد آن‏ها صادر نمود، با اين حال در اين امر موفق نشد و به صلح با پاپ مجبور گرديد. بيسمارك كارهاي زيادي در زمينه آباداني آلمان انجام داد كه ملي كردن راه آهن، تشكيل ارتش نوين، تجديد نظر در قوانين، جلوگيري از تجمع سرمايه‏ها و مبارزه با كمپاني‏هاي عظيم سرمايه‏داري از آن جمله‏اند. بيسمارك در حدود 20 سال در مقام صدر اعظمي آلمان، اين امپراتوري را اداره كرد و تحول عظيم اجتماعي در آلمان ايجاد نمود. اتوفون لئوپولد بيسمارك سرانجام در حالي كه در اواخر عمر از كار بركنار شده بود، در 24 اوت 1898م در 83 سالگي درگذشت.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 11) مرگ "فردريك نيچه" فيلسوف شهير آلماني و واضع نظريه ابرمرد (1900م): فردريك ويلْهِلْمْ نيچه، فيلسوف معروف آلماني در 16 اكتبر 1844م در لايْپْزيك آلمان به دنيا آمد و از چهار سالگي به خواندن و نوشتن پرداخت. خانواده نيچه همه از كشيشان پروتستان بودند. با اين حال، او از الهيات و مسيحيت رويگردان شد و وارد دانشگاه گرديد. نيچه پس از چندي با فلسفه يوناني آشنايى يافت و در 24 سالگي به استادي دانشگاه بال برگزيده شد. وي روحي بسيار حساس و فكري متزلزل داشت و تنها اراده و غريزه را داراي اصالت مي‏دانست. نيچه در جواني با افراد سرشناسي دوستي و مراودت داشت اما پس از چندي از همه دوستان بريد و در گوشه انزوا به ايجاد آثار و فلسفه ادبي خود پرداخت. نيچه در فلسفه پايه‏هاي تازه‏اي نهاد. او معتقد بود اخلاق معنا ندارد و هر كس، نوعي اخلاقيات را براي نجات و پيروزي خودش در اين دنيا پيش مي‏گيرد. در هر حال، همه، خود را مي‏پرستند و اين يك قانون طبيعي است. بنابراين بشر بايد پرستش خويش را به اوج خود برساند. وي معتقد بود كه مردم دنيا دو دسته‏اند: يكي زيردستان و ديگر بالادستان و خواجگان. اصالت و شرف متعلق به خواجگان است و آن‏ها غايت وجودند و زير دستان، ابزار و وسيله‏اي براي اجراي اغراض ايشان هستند. ترقي دنيا و بسط زندگي انسان، به وسيله بزرگان و خواجگان و سرداران صورت مي‏پذيرد كه معدودند. نيكي و راستي و زيبايى، امور حقيقي و مطلق نيستند. آن‏چه حقيقت دارد اين است كه همه كس خواهان توانايى است و مي‏خواهد زندگي خود را بالا ببرد. هم‏چنين با طرح نظريه اَبَرمرد، معتقد بود كه غايت وجود، پيدايش مرد برتر يا ابرمرد است و ترتيب زندگاني و اصول اخلاقي بايد چنان باشد كه مرد برتر ظهور كند. نيچه بر اين اعتقاد بود كه تقدس و شفقت با روح مهاجم مرد برتر ناسازگار است و بايد تا دير نشده است، انديشه دموكراسي را نابود ساخت. او توصيه مي‏كرد كه خطرناك باش و چنان زندگي كن كه گويى در حال جنگ هستي. نيچه براي ايجاد يك مرد برتر عنوان مي‏كرد كه بايد ميليون‏ها نفر از مردم پوشالي و ناتوان را نابود كرد تا يك ابرمرد به وجود آيد. نيچه در افكار فلاسفه و صاحب نظران قرن بيستم، تاثير و نفوذ فراواني نهاد. ميكروب مرگ‏آور فلسفه وي، به بسياري از اَبَرمردهاي كذايى قرن بيستم سرايت كرد و انديشه‏هاي نژادپرستانه فراواني را شكل داد، به طوري كه بسياري از ديكتاتوري‏هاي معاصر، حواريون نامقدس نيچه‏اند. نيچه داراي آثار مهم و متعددي مي‏باشد از جمله كتاب چنين گفت زرتُشت، كه نيچه در آن اغراض و عقايد خويش را به صورت افسانه‏اي درآورده است كه قهرمانش زرتشت است. رؤياي جنون‏آميز نيچه، محصول مغزي بيمار بود چرا كه خويشتن را حتي از مسيح(ع) نيز بزرگ‏تر مي‏دانست و آثار خود را، بزرگ‏ترين موفقيتِ عالم ادب در تمام اعصار مي‏پنداشت. ده سال آخر عمر نيچه در بيماري و بحران جسمي و روحي سپري شد تا اين‏كه در بيست و چهارم اوت 1900م در پنجاه و شش سالگي درگذشت.
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 12) آغاز قيام "ديوار ندبه" در بيت المقدس (1929م): ديوار نُدبه، در غرب مسجد الاقصي، محل عروج حضرت محمد(ص) در شب معراج، مي‏باشد و به همين دليل براي مسلمانان از اهميتي ديني و تاريخي برخوردار است. با اين حال صهيونسيت‏هاي افراطي كه بعد از صدور اعلاميه بالفور در 1917 زمينه را براي اشغال بيت‏المقدس و فلسطين، مساعد مي‏ديدند، به فراهم آوردن دستاويز، جهت عملي نمودن خواسته‏هاي شوم خود پرداختند. از يك هفته قبل از آغاز قيام ديوار ندبه، صهيونيست‏ها كه با حمايت انگليس در حال اشغالِ تدريجي فلسطين بودند، تحركاتي را عليه مسلمانان آغاز كردند تا آن كه در روز 24 اوت 1929م، فلسطيني‏هاي خشمگين، عليه صهيونيست‏ها قيام كردند. اين قيام به سرعت به شهرهاي ديگر فلسطين گسترش يافت و انگليسي‏ها كه از خشم مردم وحشت كرده بودند، در فلسطين حكومت نظامي اعلام كردند. از آن پس، صهيونيست‏هاي مسلَّح، پليس و ارتش انگليس به مدت يك هفته به مقابله شديد با فلسطيني‏ها پرداختند و در نهايتْ قيام مذكور پس از كشته و مجروح شدن صدها تن، موقتاً آرام شد. پس از قيام ديوار ندبه، حاكمان انگليسيِ فلسطين، بيش از هشت‏صد فلسطيني را در دادگاه محاكمه و محكوم كردند.
13) لاك و مهر شدن ساختمان حزب كمونيست در مسكو در پي تحولات شوروي (1991م)
2 شهریور 1388 / 3 رمضان 1430 / 24 اوت 2009 14) روز ملي و استقلال "اوكراين" از اتحاد جماهير شوروي سابق (1991م): روسيه از اواسط قرن هفدهم ميلادي، اشغال اوكراين كه تحت تصرف لهستان بود را آغاز كرد و تا پايانِ قرن هجدهم، بخش اعظم خاك اين كشور را تحت سلطه خود درآورد. پس از انقلاب كمونيستي شوروي، اوكراين استقلال يافت، اما در سال 1922م به عنوان يكي از جمهوري‏هاي شوروي به اين كشور ملحق شد. البته اوكراين از آن زمان تا استقلال خود، از حق رأي در سازمان ملل برخوردار بود. تا سال‏هاي پاياني دهه 1980م، تحركات استقلال طلبانه در اوكراين چندان قوي نبود. اما با آغاز روند استقلال‏طلبي در جمهوري‏هاي شوروي، اوكراين نيز خواستار استقلال شد و سرانجام در 24 اوت 1991م به آن دست يافت. اوكراين با بيش از 603 هزار كيلومتر مربع مساحت، در ساحل درياي سياه واقع شده و در همسايگي كشورهاي روسيه، روسيه سفيد، لهستان، اسلواكي، مجارستان و روماني قرار دارد. پايتخت اوكراينْ كِيف نام دارد و جمعيت اين كشور در حدود 51 ميليون نفر مي‏باشد كه اكثريتِ آنان، مليت اوكرايني داشته و از تيره نژادي سفيد هستند. با توجه به رشد منفي جمعيت در اين كشور، پيش‏بيني شده است تا سال 2025 جمعيت اين كشور تا مرز 45 ميليون نفر كاهش يابد. مذهب مردم اوكراين مسيحيت و عمدتاً از پيروان آيين ارتدوكس مي‏باشند. واحد پول اين كشورْ هريونيا و زبان رسمي آنها اوكرايني است. نظام سياسي حاكم بر اوكراين جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است. 24 اوت، هم‏زمان با روز استقلال اوكرايْن، به عنوان روز ملي اين كشور نيز گرامي داشته مي‏شود.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط