عرفان اسلامی (67) حرمت اشتغال به عیوب دیگران
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
حرمت اشتغال به عيوب ديگران
از مقام عصمت كه مقام با عظمت انبيا و امامان عليهمالسلام و تعدادى بسيار كم از اوليا مثل قمر بنى هاشم و زينب كبرى كه بگذريم ، بقيه انسان ها در معرض گناه و لغزش هستند .
گاهى علت گناه ضعف اراده و گاهى ضعف عقل و گاهى ضعف علم و گاهى ضعف ايمان است .
اگر گناه در حدى است كه خود گناهكار در ميدان جامعه براى خويش آبرو نگذاشته و خود باعث كشف سر خود شده و گناهش علنى و براى تربيت مردم موجودى مضر است ، بايد با او مبارزه كرد و نحوه مبارزه با او در كتب اسلامى ما آمده است .
اگر گناهكار ، انسانى است مؤمن و به خصوص آبرومند و در ميان مردم و اهل محل و اهل مسجد و اقوام داراى اعتبار است و همه او را به نيكى مىشناسند و به نيكى مىستايند و اتفاقا كسى از گناه پنهانى او با خبر شد و گناه او از قبيل توطئه بر عليه مسلمانان و كشور اسلامى نبود ، بلكه گناهش گناه بين خود و خدا بود ، پرده درى نسبت به او از بزرگ ترين محرمات الهى است و اين پرده درى را قرآن مجيد شديدا نهى فرموده و به مسلمانان دستور اكيد مىدهد كه عيب و لغزش و گناه برادر مسلمانت را بپوشان و نسبت به او از پرده درى بپرهيز و از فاش كردن سر او و عيب او و خطاى او برحذر باش ؛ قرآن و روايات ستر عيب و كتمان سر مسلمان را عبادت دانسته و هركس عيب مسلمانى را بپوشد در پيشگاه خداى بزرگ از اجر بزرگ بهرهمند خواهد شد .
همه ما مسلمانان و مؤمنان بر اساس امر : « تخلقوا باخلاق اللّه » بايد از فاش كردن عيب پنهانى و گناه نهانى يكديگر بپرهيزيم ، چنانچه خداوند عزيز و پروردگار مهربان از فاش كردن گناه ما ابا دارد و دوست دارد بندهاش در ميان مردم با آبرو و عزت و با اعتبار و كرامت زندگى كند .
آرى ، پوشاندن گناه ، اخلاق خداست كه حضرت سيدالشهدا عليهالسلام در دعاى روز عرفه كه در صحراى عرفات با گريه و ناله خواندهاند به پيشگاه مقدس حضرت حق عرضه مىدارند :
وَلَوْلاَ رَحْمَتُكَ لَكُنْتُ مِنَ الْهالِكِينَ، وَأَ نْتَ مُقِيلُ عَثْرَتِى، وَلَوْلا سَتْرُكَ إِيَّاىَ لَكُنْتُ مِنَ الْمَفْضُوحِينَ [60]...
اگر رحمتت نبود ، از هلاكشدگان بودم و تو لغزش مرا ناديده گرفتى و اگر پرده پوشيت نسبت به من نبود ، همانا از رسواشدگان بودم .
و در جملهاى ديگر عرضه مىدارد :
يَا مَنْ سَتَرَنِى مِنَ الاْباءِ وَالْأُمَّهاتِ أَنْ يَزْجُرُونِى، وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالاْءِخْوانِ أَنْ يُعَيِّرُونِى، وَمِنَ السَّلاطِينِ أَنْ يُعاقِبُونِى ، وَلَوِ اطَّلَعُوا يَا مَوْلاىَ عَلَى مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّى إِذاً مَا أَ نْظِرُونِى، وَلَرَفَضُونِى وَقَطَعُونِى [61]...
اى آنكه مرا با تمام عيوبم از پدران و مادران پوشاندى ! از اينكه مرا با تندى از پيش خود برانند و از چشم خويشاوندان و برادرانم دور نگاه داشتى از اينكه به من عيبگيرى كنند و از حكومتها پنهانم داشتى از اينكه مرا مجازات نمايند .
اى مولايم ! چنانچه اينان بر آنچه تو از من مىدانى آگاه مىشدند ، در اين صورت مهلتم نمىدادند و همانا به دورم مىانداختند و از من قطع رابطه مىكردند .
در جمله ديگر عرضه مىدارد :
اللّهُمَّ يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ ، وَقَدَرَ فَقَهَرَ ، وَعُصِىَ فَسَتَرَ ، وَاسْتُغْفِرَ فَغَفَرَ [62]...
اى پروردگار جهانيان ! اى آنكه مالك شد و توانست و توانست و چيره گشت و از حضرت او نافرمانى شد ، پس پرده كشيد و از او طلب آمرزش شد ، پس آمرزيد .
محبوب عارفان ، حضرت زين العابدين عليهالسلام در مناجات سحر ماه رمضان در دعاى معروف ابوحمزه ثمالى در پيشگاه مقدس حضرت ربوبى در زمينه پردهپوشى حق نسبت به گناه عرضه مىدارد :
... وَالذَّلِيلُ الَّذِى أَعْزَزْتَهُ ، وَالسَّقِيمُ الَّذِى شَفَيْتَهُ ، وَالسَّائِلُ الَّذِى أَعْطَيْتَهُ ، وَالْمُذْنِبُ الَّذِى سَتَرْتَهُ ، وَالْخاطِئُ الَّذِى أَقَلْتَهُ[63] .
منم آن ذليلى كه او را عزيز كردى و آن دردمندى كه درمانش نمودى و آن سائلى كه عطايش كردى و آن گنهكارى كه به گناهش پرده پوشاندى و خطاكارى كه خطايش را ناديده گرفتى .
و در جملهاى ديگر عرضه مىدارد :
سَيِّدِى أَ نَا أَسْأَلُكَ مَا لاَ أَسْتَحِقُّ ، وَأَنْتَ أَهْلُ التَّقْوى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ فَاغْفِرْ لِى وَأَلْبِسْنِى مِنْ نَظَرِكَ ثَوْباً يُغَطِّى عَلَىَّ التَّبِعاتِ وَتَغْفِرْها لِى وَلاَ أُطالَبْ بِها، إِنَّكَ ذُو مَنٍّ قَدِيمٍ ، وَصَفْحٍ عَظِيمٍ ، وَتَجاوُزٍ كَرِيمٍ[64] .
اى سرور من ! از تو مىخواهم آنچه را مستحق آن نيستم اما تو شايسته تقوا و شايسته آمرزشى ، پس بيامرز مرا و بپوشان مرا از توجهت جامهاى را كه بپوشاند بر من بدى ها را و بيامرزى مرا به طورى كه من به خاطر آن گناهان آمرزيده شده تعقيب نشوم ؛ زيرا تو داراى منت ديرينه و چشم پوشى بس بزرگ و گذشت بىحد كريمانهاى هستى .
ارزش ستر عيب در روايات
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : مَنْ سَتَرَ عَلى مُسْلِمٍ سَتَرَهُ اللّهُ فِى الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ[65] ؛ رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود : كسى كه بر مسلمان پرده پوشى كند ، خداوند در دنيا و آخرت بر او پرده پوشى مىكند .
وَقالَ : لا يَسْتُرُ عَبْدٌ عَيْبَ عَبْدٍ إلاّ سَتَرَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ[66] ؛ و آن حضرت فرمود : عبد ، پرده بر عيب عبدى نمىپوشد ، مگر اينكه خداوند در قيامت به خاطر اين عملش بر او پرده پوشى كند .
وَقالَ : لا يَرَى امْرُؤٌ مِنْ أَخيهِ عَوْرَةً فَيَسْتُرُها عَلَيْهِ إلاّ دَخَلَ الْجَنَّةَ[67] ؛ و فرمود : مرد از برادرش عيبى نمىبيند مگر آن را بپوشد كه بهواسطه اين عمل داخل بهشت مىشود .
وَقالَ : إِنَّ مِنَ الْخِيانَةِ أَنْ تُحَدِّثَ بِسِرِّ أَخيكَ[68] ؛ و نيز آن حضرت فرمود : گفتگو از سرِّ برادرت از خيانت است .
قالَ رَسُولُ اللّهِ : مَنْ أَذاعَ فَاحِشَةً كانَ كَمُبْتَدِئِها وَمَنْ عَيَّرَ مُؤْمِنا بِشَىْءٍ لَمْ يَمُتْ حَتّى يَرْتَكِبَهُ[69] ؛ پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله فرمود : كسى كه افشاى بدى كند مانند كننده آن است و هركس مؤمنى را به چيزى سرزنش كند ، از دنيا نرود تا مرتكب آن مورد شود .
وَقالَ : كُلُّ أُمَّتى مُعافى إلاّ الْمُجاهِرينَ[70] ؛ و نيز فرمود : همه امت من در سلامت است ، مگر آنان كه عيوب پنهان مردم را آشكار مىكنند .
وَقالَ صلىاللهعليهوآله : مَنِ اسْتَمَعَ الى حديث قَوْمٍ وَهُمْ لَهُ كَارِهُونَ يصُبُّ فى أُذُنَيْهِ اَلاْنُكُ يَوْمَ الْقِيامَةِ[71] ؛ و نيز آن حضرت فرمود : هركس خبر قومى را بشنود ، آن خبرى كه قوم از آن كراهت دارند ، در قيامت در گوش او قطعهاى از عذاب مىريزند .
آرى ، نشستن در مجلسى كه مىخواهند عيوب پنهان گروهى را آشكار كنند ، خلاف اسلام و شنيدن آن عيوب از محرمات الهى و باعث عذاب است .
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلىاللهعليهوآله : يا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسانِهِ وَلَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لا تَتَّبِعُوا عَثَراتِ الْمُسْلِمينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَراتِ الْمُسْلِمينَ تَتَبَّعَ اللّهُ عَثْرَتَهُ وَمَنْ تَتَبَّعَ اللّهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ[72] ؛ پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله فرمود : اى جمعيتى كه به زبان ايمان آورده و به قلب تسليم خدا نشدهايد ! عيوب و لغزش هاى مسلمانان را دنبال نكنيد ، كسى كه دنبال لغزش ها و عيوب مردم باشد ، خداوند عيوب او را دنبال خواهد كرد و خدا او را رسوا خواهد نمود .
از اين روايت استفاده مىشود كه دنبال كننده عيوب مسلمانان ، به حقيقت مسلمان نيست .
قالَ الْباقِرُ عليهالسلام : مِنْ أَقْرَبِ ما يَكُونُ الْعَبْدُ إِلَى الْكُفْرِ أَنْ يُؤاخِى الرَّجُلَ عَلَى الدّينِ فَيُحْصى عَلَيْهِ زَلاّتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِها يَوْما مَا[73] ؛
امام باقر عليهالسلام فرمود : نزديك ترين حالت عبد به كفر اين است كه با مردى برادر دينى باشد ، پس لغزش هاى او را شماره كند تا روزى او را به آنها سرزنش نمايد .
قالَ الصَّادِقُ عليهالسلام : مَنْ أَنَّبَ مُؤْمِنا أَنَّبَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِى الدُّنْيا وَالآخِرَةِ[74] ؛ امام صادق عليهالسلام فرمود : هركس مؤمنى را توبيخ كند ، خداوند او را در دنيا و آخرت توبيخ خواهد كرد .
قِيلَ لِلصَّادِقِ عليهالسلام شَىْءٌ يَقُولُهُ النَّاسُ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرامٌ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِنَّما عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَراهُ يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ يُعابُ عَلَيْهِ فَيَحْفَظَهُ عَلَيْهِ لِيُعَيِّرَهُ بِهِ يَوْما إِذا غَضِبَ[75] ؛ به امام صادق عليهالسلام گفته شد چيزى مردم مىگويند و آن اينكه عورت مؤمن بر مردم حرام است ، حضرت فرمود : آن طور نيست كه فكر مىكنى ، عورت به اين معناست كه كلامى را از مؤمنى ببيند كه به خاطر آن بر او عيب بگيرند و آن كلام را شنونده نگه دارد تا روزى كه بر مؤمن غضب كرد از او عيب جويى كند .
عن أبى جعفر عليهالسلام قال : إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيْرِ ثَوابا اَلْبِرُّ وَأَسْرَعُ الشَّرِّ عُقُوبَةً اَلْبَغْىُ وَكَفى بِالْمَرْءِ عَيْبا أَنْ يُبْصِرَ مِنَ النَّاسِ مَا يَعْمى عَنْهُ مِنْ نَفْسِهِ أَوْ يُعَيِّرَ النَّاسَ بِما لا يَسْتَطيعُ تَرْكَهُ أَوْ يُؤْذى جَليسَهُ بِما لا يُعْنيهِ[76] ؛ امام باقر عليهالسلام فرمود : راستى ثواب خوش رفتارى و كار نيك زودتر از هر كار خيرى باشد و كيفر شورش و دست اندازى زودتر از هر كار بدى آيد و اين عيب براى مرد بس كه در مردم ببيند آنچه را كه درباره خودش نسبت به ديگران كور باشد و مردم را سرزنش كند به كارى كه خودش تارك آن نيست ، يا همنشين خود را اذيت و آزار كند بدانچه برايش سودى ندارد .
با توجه به آيات قرآن و روايات و اخبار و دعاهاى وارده از معصومين عليهمالسلام ، معلوم مىگردد كه پرده پوشى نسبت به گناهان پنهان عبد كه در بين مردم آبرودار است از اعظم واجبات و پرده درى نسبت به عباد الهى از اعظم محرمات است .
راستى حيف است كه ارزشهاى والاى انسانى خرج گناه شود و آدمى عمله از بين بردن آبرو و حيثيت و شخصيت ديگران گردد .
اى كاش از ارزش و قيمت و عظمت خويش آگاه مىشديم و قدر گوهر گرانبهاى وجود خويش را نگاه داشته و از جلال و جبروت روحى و عقلى خود نگهدارى مىكرديم .
شهيدى قمى در خطاب به انسان كه اشرف مخلوقات است مىگويد :
اى تو آيينه تجلى ذات
نسخه جامع جميع صفات
در نمود تو ذات مستور است
ذات مخفى صفات مذكور است
جز تو كس قابل امانت نيست
وين امانت به جز خلافت نيست
به تو از ملك ماه تا ماهى
نامزد شد خليفة اللهى
هرچه در آسمان گردان هست
در تو چيزى مقابل آن هست
خويش را گر ز خود فرو بيزى
بدو چنگال در خود آويزى
آنكه جوييش آشكار و نهفت
خويشتن را به پرده تو نهفت
اندرين پرده بايدش نگرى
كه خوشآيند نيست پرده درى
تو كه آيينه جمال ولى
به چه محروم از كمال ولى
از تو تا آن كه طالب آنى
يك دو گام است و تو نمىدانى
هم متاعى و هم خريدارى
با خودت هست طرفه بازارى
... ادامه دارد.
پی نوشت ها :
[60] ـ بحار الأنوار : 95/220 .
[61] ـ بحار الأنوار : 95/222 .
[62] ـ بحار الأنوار : 95/222 .
[63] ـ بحار الأنوار : 95/87 .
[64] ـ بحار الأنوار : 95/90 .
[65] ـ جامع السعادات : 2/208 - 209 .
[66] ـ جامع السعادات : 2/208 - 209 .
[67] ـ جامع السعادات : 2/208 - 209 .
[68] ـ جامع السعادات : 2/208 - 209 .
[69] ـ جامع السعادات : 2/208 - 209 .
[70] ـ جامع السعادات : 2/208 .
[71] ـ جامع السعادات : 2/208 ؛ الخصال 1/109 ، باب ثلاثة يعذبون يوم القيامة .
[72] ـ الكافى : 2/264 ، باب من طلب عثرات المؤمنين ، حديث 4 .
[73] ـ الكافى : 2/355 ، باب من طلب عثرات المؤمنين ، حديث 6 ؛ جامع السعادات : 2/208 .
[74] ـ الكافى : 2/356 ، باب التعيير ، حديث 1 ؛ جامع السعادات : 2/208 .
[75] ـ معانى الأخبار : 255 ، حديث 3 ؛ جامع السعادات : 2/208 .
[76] ـ الكافى : 2/459 ، باب من يعيب الناس ، حديث 1 .
/خ