از خدمت در نيروي دريايي آمريکا تا خبرنگاري براي الجزيره
نويسنده: الگا بنفيگليو
نگاهي به کتاب جش رشينگ با عنوان «هدف؛ الجزيره، پلي بزن، حقيقت را درياب، جهان را تغيير بده»
انتشار کتاب «هدف؛ الجزيره» توسط يکي از افسران سابق نيروي دريايي ايالات متحده که هم اينک در شبکه انگليسي زبان الجزيره به فعاليت مشغول است، بهانه نگارش اين مقاله است. چرا که موفقيت اين شبکه نوظهور در جذب 100 ميليون مخاطب در سراسر دنيا نگاه جهانيان را به آن معطوف کرده است. نويسنده بر اين باور است که اين شبکه که از نگاه جهان سوم به وقايع دنيا مينگرد، توانسته است در سايه ابتکارات خود موجي از بيداري را در جهان عرب به ويژه در جهت معرفي جنبشهاي آمريکا ستيز به وجود آورد.
البته بايد متذکر شد که برخي از صاحبنظران با اين ديدگاه در مورد شبکه الجزيره موافق نبوده و با توجه به وابستگي آن به يکي از دولتهاي عربي که روابط بسيار گرمي را با آمريکا و حتي اسراييل دارد، برآيند نهايي کار آن را عليه آمريکا و اسراييل نميدانند.
چرا يک افسر نيروي دريايي بازنشسته پس از 14 سال خدمت، هم اينک براي شبکه الجزيره کار ميکند، شبکهاي که از آن به عنوان يک شبکه تروريستي ياد ميشود؟ البته آن طور که تبليغات رواني ايالات متحده ميگويد، الجزيره، زبان القاعده نيست. چرا که اين شبکه تنها يک شبکه خبري 24 ساعته است که براي دنياي عرب تأسيس گرديده و به لطف فن آوريهاي پيشرفته و روزآمد آن، هم اينک 100 ميليون نفر در سراسر دنيا و اکثراً در خارج از دنياي عرب بيننده دارد.
شبکه انگليسي الجزيره «www.Aljazeera.net/English» که در 15 نوامبر سال 2006 ميلادي افتتاح شد، براي افرادي که زبان انگليسي زبان اول، دوم و يا سوم آنهاست، به پخش برنامه ميپردازد. اين شبکه در اروپا کاملاً شناخته شده است، اما در ايالات متحده، تنها با استفاده از شبکه اينترنت ميتوان برنامههاي آن را دريافت کرد.
الجزيره از اينکه موضوعات خبري خود را به صورتي صادقانه و متوازن انتشار دهد، هيچ هراسي ندارد؛ چرا که آنان زباني حقيقت محور را براي نقد قدرت برگزيدهاند. به بيان ديگر، آنها در پي بازسازي پارادايمهاي خبري بينالمللي و فعاليت از منظر جهان در حال توسعه و کشورهاي فقير و نه تنها از نگاه کشورهاي ثروتمند (همانطور که مثلاً شبکه بيبيسي عمل ميکند) هستند. جش رشينگ (خبرنگار شبکه الجزيره که هم اينک در واشنگتن ساکن است) شبکه الجزيره را به «ايستادن داوود در برابر غول دنياي غرب» تشبيه ميکند.
البته الجزيره براي مخاطبانش موضوعاتي را مطرح ميکند که اکثر بينندگانش، پيش از اين هيچ چيزي در مورد آن نشنيده بودند. موضوعاتي نظير حقوق زنان، بحث و بررسي آيات قرآن و راهبردهاي سياسي خاورميانه، از آن جمله است. اين شبکه بيش از هر شبکه غيراسراييلي، ميهماناني را از اسراييل به برنامههايش دعوت مينمايد. البته اين شبکه هم منتقداني از همه گروهها و انديشههاي سياسي دارد، هرچند از اين موضوع به عنوان يکي از روشهاي ارزيابي موفقيت و توجه بينندگان شبکه بهره گرفته ميشود.
اين شبکه با حمايت و سرمايهگذاري اوليه شيخ حمدبن خليفه آل ثاني امير قطر گشايش يافت. قطر کشوري شبه جزيرهاي و کوچک است که در سواحل شمالي عربستان سعودي و با جمعيت 000/841 نفر قرار دارد. اين کشور يکي از ليبرالترين دولتهاي جهان عرب را بنيان نهاده است. امير قطر که يکي از ثروتمندترين افراد نيز ميباشد، تلاش ميکند که در بازي قدرت با حريف اصليشان يعني عربستان سعودي، با استفاده از اين شبکه به پيروزي دست يابد. اما رشينگ چگونه خبرنگاري شبکه الجزيره را پذيرفت؟ او پس از پايان دوره دبيرستان، در نيروي دريايي ثبتنام کرد و سپس ليسانس خود را از دانشگاه تگزاس در رشته تاريخ باستان و تمدنهاي کلاسيک اخذ نمود. همزمان وي به عنوان مشاور نظامي فيلمهايهاليوودي و همچنين ارائه مشاوره به برنامه تلويزيوني «JAG» به فعاليت ميپرداخت.
پيش از شروع جنگ عراق، رشينگ و يک همکار ديگر، در دفتر مؤسسه سنت کام در دوحه قطر به کار مشغول شدند. اين مؤسسه مسئول همه فعاليتهاي نظامي در منطقه خاورميانه از سودان تا قزاقستان و همچنين ايران، عراق و افغانستان است. وي با سختکوشي تلاش نمود که با توجه به فعاليتش به عنوان سخنگوي رسانهاي، با فراگيري زبان عربي و فرهنگي مردم خاورميانه، به موفقيت بيشتري دست يابد. اين شرايط به وي کمک کرد که با خبرنگاران شبکه الجزيره آشنا شود.
به هرحال، اين امر زياد به طول نيانجاميد که وي دريابد، ارتش آمريکا، استراتژيهاي رسانهاياش را بر مبناي جنگ سامان نداده است. بدتر از همه نيز اينکه، ارتش آمريکا چيزي در مورد الجزيره و مواضع ضدآمريکايياش که سراسر منطقه را نيز در بر گرفته، نميدانست.
ريشنگ ميگويد: «شبکه الجزيره به ما اين امکان را داد که ايدئولوژيهايي را که حادثه 11 سپتامبر را به وجود آورد، بيشتر بشناسيم.» وي تلاش نموده بود که فرماندهان ردهبالاي خود را به توجه بيشتر به اين شبکه ترغيب کند، چرا که دستيابي به اهداف ايالات متحده در منطقه و جنگ فراگير با تروريسم، در گروي اين شناخت ميباشد.
ايده وي براي «ساخت يک پل اطلاعاتي» نيز با استقبال و نتايج خوبي همراه گرديد. وي بعدها اين نکته را دريافت که ارتش آمريکا اخبار عراق را از نگاه مشاوران سياسي دولت بوش منعکس ميکند؛ چرا که آنها وظيفه جهتدهي افکار عمومي را برعهده دارند.
مطمئناً اقدامات روابط عمومي در حوزههاي دولتي و سياسي کاملاً متفاوت از يکديگرند و دولتها نبايد اين دو امر را- دانسته و يا نداسته - با هم تلفيق نمايند. ريشنگ پس از حضور در يک فيلم مستند با نام «اتاق کنترل» که در مورد جنگ آمريکا در عراق ساخته شده است، به بازنگري در نظرات سياسياش پرداخت. در اين فيلم وي ما شاهديم که ريشنگ همانند يک سرباز پشيمان از جنگ عراق صحبت ميکند، چرا که وي با قربانيان عراقي احساس همدردي نموده و سخن از بدبيني گستردهاي مينمايد که به دنبال اين «تجاوز لخت و عور» به وجود آمده است.
حضور ريشنگ در فيلم مستند اتاق کنترل با نارضايتي پنتاگون همراه گشت و وي و همسرش از گفت وگو با رسانهها منع شدند. با معروفيت گسترده اين فيلم و مشهور شدن ريشنگ، وي دريافت که دوره همکاري وي با نيروي دريايي به پايان رسيده است. لذا در آگوست 2004 ميلادي از ادامه همکاري با کميسيون استعفا نمود و مطمئناً يکي از دلايل ايجاد فرصت همکاري وي با الجزيره نيز شرکت در همين فيلم بود. هدف ريشنگ از شرکت در اين فيلم، کمک به آمريکاييها براي درک اين حقيقت بود که از منظر ساکنان خاورميانه، به ويژه پس از حملات 11 سپتامبر 2001 ميلادي، ايالات متحده نميتوانست بيش از اين خود را از ديگر کشورها جدا نمايد و بايد بپذيرد که سرنوشتش (خواسته يا ناخواسته) با سرنوشت کشورهاي ديگر گره خورده است.
وي خاطرنشان ميکند که آمريکاييها و رهبرانشان بايد اين نکته را دريابند که تصورات و نظرات ديگران نسبت به کشورشان، به ويژه در حوزههاي مربوط به سياستهاي جهاني و قدرت اقتصادي، امري مهم و سرنوشتساز خواهد بود. ريشنگ يادآوري مينمايد که هنوز هم اکثر آمريکاييها به دلايلي نه چندان بررسي شده، تمايلي به درک ويژگيهاي دنياي عرب ندارند.
اين کتاب ميتواند به خوانندگان، مجموعهاي ارزشمند از اطلاعات مفيد و راه گشا را هديه کند. چرا که تجربه يک افسر نيروي دريايي شاغل در مرکز کنترل يک جنگ، که اينک در قالب خبرنگاري شبکه الجزيره به کار مشغول است، ميتواند اثرات مفيدي به همراه آورد. شما هم ميتوانيد اين کتاب را به سرعت بخوانيد و هوشمندانه دريابيد که هنوز هم ميتوان با ديدگاهي نوين به جنگ عراق نگريست.
منبع:ماه نامه سياحت غرب 1386 /س
انتشار کتاب «هدف؛ الجزيره» توسط يکي از افسران سابق نيروي دريايي ايالات متحده که هم اينک در شبکه انگليسي زبان الجزيره به فعاليت مشغول است، بهانه نگارش اين مقاله است. چرا که موفقيت اين شبکه نوظهور در جذب 100 ميليون مخاطب در سراسر دنيا نگاه جهانيان را به آن معطوف کرده است. نويسنده بر اين باور است که اين شبکه که از نگاه جهان سوم به وقايع دنيا مينگرد، توانسته است در سايه ابتکارات خود موجي از بيداري را در جهان عرب به ويژه در جهت معرفي جنبشهاي آمريکا ستيز به وجود آورد.
البته بايد متذکر شد که برخي از صاحبنظران با اين ديدگاه در مورد شبکه الجزيره موافق نبوده و با توجه به وابستگي آن به يکي از دولتهاي عربي که روابط بسيار گرمي را با آمريکا و حتي اسراييل دارد، برآيند نهايي کار آن را عليه آمريکا و اسراييل نميدانند.
چرا يک افسر نيروي دريايي بازنشسته پس از 14 سال خدمت، هم اينک براي شبکه الجزيره کار ميکند، شبکهاي که از آن به عنوان يک شبکه تروريستي ياد ميشود؟ البته آن طور که تبليغات رواني ايالات متحده ميگويد، الجزيره، زبان القاعده نيست. چرا که اين شبکه تنها يک شبکه خبري 24 ساعته است که براي دنياي عرب تأسيس گرديده و به لطف فن آوريهاي پيشرفته و روزآمد آن، هم اينک 100 ميليون نفر در سراسر دنيا و اکثراً در خارج از دنياي عرب بيننده دارد.
شبکه انگليسي الجزيره «www.Aljazeera.net/English» که در 15 نوامبر سال 2006 ميلادي افتتاح شد، براي افرادي که زبان انگليسي زبان اول، دوم و يا سوم آنهاست، به پخش برنامه ميپردازد. اين شبکه در اروپا کاملاً شناخته شده است، اما در ايالات متحده، تنها با استفاده از شبکه اينترنت ميتوان برنامههاي آن را دريافت کرد.
الجزيره از اينکه موضوعات خبري خود را به صورتي صادقانه و متوازن انتشار دهد، هيچ هراسي ندارد؛ چرا که آنان زباني حقيقت محور را براي نقد قدرت برگزيدهاند. به بيان ديگر، آنها در پي بازسازي پارادايمهاي خبري بينالمللي و فعاليت از منظر جهان در حال توسعه و کشورهاي فقير و نه تنها از نگاه کشورهاي ثروتمند (همانطور که مثلاً شبکه بيبيسي عمل ميکند) هستند. جش رشينگ (خبرنگار شبکه الجزيره که هم اينک در واشنگتن ساکن است) شبکه الجزيره را به «ايستادن داوود در برابر غول دنياي غرب» تشبيه ميکند.
البته الجزيره براي مخاطبانش موضوعاتي را مطرح ميکند که اکثر بينندگانش، پيش از اين هيچ چيزي در مورد آن نشنيده بودند. موضوعاتي نظير حقوق زنان، بحث و بررسي آيات قرآن و راهبردهاي سياسي خاورميانه، از آن جمله است. اين شبکه بيش از هر شبکه غيراسراييلي، ميهماناني را از اسراييل به برنامههايش دعوت مينمايد. البته اين شبکه هم منتقداني از همه گروهها و انديشههاي سياسي دارد، هرچند از اين موضوع به عنوان يکي از روشهاي ارزيابي موفقيت و توجه بينندگان شبکه بهره گرفته ميشود.
اين شبکه با حمايت و سرمايهگذاري اوليه شيخ حمدبن خليفه آل ثاني امير قطر گشايش يافت. قطر کشوري شبه جزيرهاي و کوچک است که در سواحل شمالي عربستان سعودي و با جمعيت 000/841 نفر قرار دارد. اين کشور يکي از ليبرالترين دولتهاي جهان عرب را بنيان نهاده است. امير قطر که يکي از ثروتمندترين افراد نيز ميباشد، تلاش ميکند که در بازي قدرت با حريف اصليشان يعني عربستان سعودي، با استفاده از اين شبکه به پيروزي دست يابد. اما رشينگ چگونه خبرنگاري شبکه الجزيره را پذيرفت؟ او پس از پايان دوره دبيرستان، در نيروي دريايي ثبتنام کرد و سپس ليسانس خود را از دانشگاه تگزاس در رشته تاريخ باستان و تمدنهاي کلاسيک اخذ نمود. همزمان وي به عنوان مشاور نظامي فيلمهايهاليوودي و همچنين ارائه مشاوره به برنامه تلويزيوني «JAG» به فعاليت ميپرداخت.
پيش از شروع جنگ عراق، رشينگ و يک همکار ديگر، در دفتر مؤسسه سنت کام در دوحه قطر به کار مشغول شدند. اين مؤسسه مسئول همه فعاليتهاي نظامي در منطقه خاورميانه از سودان تا قزاقستان و همچنين ايران، عراق و افغانستان است. وي با سختکوشي تلاش نمود که با توجه به فعاليتش به عنوان سخنگوي رسانهاي، با فراگيري زبان عربي و فرهنگي مردم خاورميانه، به موفقيت بيشتري دست يابد. اين شرايط به وي کمک کرد که با خبرنگاران شبکه الجزيره آشنا شود.
به هرحال، اين امر زياد به طول نيانجاميد که وي دريابد، ارتش آمريکا، استراتژيهاي رسانهاياش را بر مبناي جنگ سامان نداده است. بدتر از همه نيز اينکه، ارتش آمريکا چيزي در مورد الجزيره و مواضع ضدآمريکايياش که سراسر منطقه را نيز در بر گرفته، نميدانست.
ريشنگ ميگويد: «شبکه الجزيره به ما اين امکان را داد که ايدئولوژيهايي را که حادثه 11 سپتامبر را به وجود آورد، بيشتر بشناسيم.» وي تلاش نموده بود که فرماندهان ردهبالاي خود را به توجه بيشتر به اين شبکه ترغيب کند، چرا که دستيابي به اهداف ايالات متحده در منطقه و جنگ فراگير با تروريسم، در گروي اين شناخت ميباشد.
ايده وي براي «ساخت يک پل اطلاعاتي» نيز با استقبال و نتايج خوبي همراه گرديد. وي بعدها اين نکته را دريافت که ارتش آمريکا اخبار عراق را از نگاه مشاوران سياسي دولت بوش منعکس ميکند؛ چرا که آنها وظيفه جهتدهي افکار عمومي را برعهده دارند.
مطمئناً اقدامات روابط عمومي در حوزههاي دولتي و سياسي کاملاً متفاوت از يکديگرند و دولتها نبايد اين دو امر را- دانسته و يا نداسته - با هم تلفيق نمايند. ريشنگ پس از حضور در يک فيلم مستند با نام «اتاق کنترل» که در مورد جنگ آمريکا در عراق ساخته شده است، به بازنگري در نظرات سياسياش پرداخت. در اين فيلم وي ما شاهديم که ريشنگ همانند يک سرباز پشيمان از جنگ عراق صحبت ميکند، چرا که وي با قربانيان عراقي احساس همدردي نموده و سخن از بدبيني گستردهاي مينمايد که به دنبال اين «تجاوز لخت و عور» به وجود آمده است.
حضور ريشنگ در فيلم مستند اتاق کنترل با نارضايتي پنتاگون همراه گشت و وي و همسرش از گفت وگو با رسانهها منع شدند. با معروفيت گسترده اين فيلم و مشهور شدن ريشنگ، وي دريافت که دوره همکاري وي با نيروي دريايي به پايان رسيده است. لذا در آگوست 2004 ميلادي از ادامه همکاري با کميسيون استعفا نمود و مطمئناً يکي از دلايل ايجاد فرصت همکاري وي با الجزيره نيز شرکت در همين فيلم بود. هدف ريشنگ از شرکت در اين فيلم، کمک به آمريکاييها براي درک اين حقيقت بود که از منظر ساکنان خاورميانه، به ويژه پس از حملات 11 سپتامبر 2001 ميلادي، ايالات متحده نميتوانست بيش از اين خود را از ديگر کشورها جدا نمايد و بايد بپذيرد که سرنوشتش (خواسته يا ناخواسته) با سرنوشت کشورهاي ديگر گره خورده است.
وي خاطرنشان ميکند که آمريکاييها و رهبرانشان بايد اين نکته را دريابند که تصورات و نظرات ديگران نسبت به کشورشان، به ويژه در حوزههاي مربوط به سياستهاي جهاني و قدرت اقتصادي، امري مهم و سرنوشتساز خواهد بود. ريشنگ يادآوري مينمايد که هنوز هم اکثر آمريکاييها به دلايلي نه چندان بررسي شده، تمايلي به درک ويژگيهاي دنياي عرب ندارند.
اين کتاب ميتواند به خوانندگان، مجموعهاي ارزشمند از اطلاعات مفيد و راه گشا را هديه کند. چرا که تجربه يک افسر نيروي دريايي شاغل در مرکز کنترل يک جنگ، که اينک در قالب خبرنگاري شبکه الجزيره به کار مشغول است، ميتواند اثرات مفيدي به همراه آورد. شما هم ميتوانيد اين کتاب را به سرعت بخوانيد و هوشمندانه دريابيد که هنوز هم ميتوان با ديدگاهي نوين به جنگ عراق نگريست.
منبع:ماه نامه سياحت غرب 1386 /س