عرفان اسلامی (71) گریه
نویسنده : استاد حسین انصاریان
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
گريه
گريه و زارى براى خدا از مهمترين ارزشها و بهترين كارها و از والاترين عبادت هاست .
مؤمن در پيشگاه حضرت دوست ، داراى علائمى است و از علائم مهم او گريه و اشك چشم است .
گريه بر فقدان دنيا و ماديات و به هنگام شكست از عشقهاى مادى و موسمى ، دليل بر پستى روح و دنائت نفس است .
گريه براى جناب او ، به خصوص در خلوت و به هنگام عبادت و گريه بر فقدان اوليا به خصوص حضرت سيد الشهدا عليهالسلامو گريه براى مرگ عزيزانى كه از ارزش ايمانى برخوردارند ، گريه صحيح و گريهاى است كه انسان به خاطر آن مأجور است ، البته اجر انسان به تناسب موضوع گريه است ، اگر گريه براى خدا يا براى حضرت حسين عليهالسلامباشد ، در صورتى كه انسان از شرايط ايمانى برخوردار باشد ، اجرش عظيم و مزدش بىپايان است .
گريه از اعظم نعمتهاى معنوى خداوند به انسان است و چشمى كه اشك ندارد ، صاحبش از ارزش والا برخوردار نيست و جمود چشم او علامت قساوت قلب است ، چنين انسانى حتما بايد در رفع عيب خود بكوشد .
گريه علامت مؤمن
وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ [121] .
و چون آنچه را كه بر پيامبر اسلام نازل شده بشنوند ، ديدگانشان را مىبينى به سبب آنچه از حق شناختهاند ، لبريز از اشك مىشود ، مىگويند . پروردگارا !
ايمان آورديم ، پس ما را در زمره گواهان [ به حقّانيّت پيامبر و قرآن ] بنويس .
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً [122] .
هنگامى كه آيات [ خداىِ ]رحمان بر آنان خوانده مىشد ، سجده كنان و گريان به رو مىافتادند .
گريه براى خدا ، دليل حال درون و خشوع قلب و خضوع اعضا و جوارح انسان در پيشگاه مقدس ربوبى است .
مسئله گريه در پيشگاه حضرت احديت آن قدر با ارزش است كه حضرت سجاد عليهالسلام، در يكى از دعاهاى خود عرضه مىدارد :
الهى ! روزى كه چشم من از گريه در خانه تو بخواهد باز بماند ، آن روز را روز مرگ من قرار بده[123] .
و در زيارت امين اللّه عرضه مىدارد :
وَعَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةً ؛ اشكى كه از براى خوف تو بريزد ، مورد ترحّم تو است .
در مقدمه دعاى عرفه حضرت سيد الشهدا عليهالسلام آمده :
پس شروع فرمود آن حضرت در سئوال از حق و اهتمام نمود در دعا و آب از ديدههاى مباركش جارى بود پس بدين گونه دعا را ادامه داد ...
آرى ، گريه و زارى در پيشگاه حضرت دوست از روى خضوع و تذلل و مسكنت و فقر ، به هنگام دعا و نيايش و به خصوص در وقت نماز و عبادت ، يكى از مهمترين كارهاى انبيا و امامان عليهمالسلام بود .
جلال الدين مولوى بلخى در دفتر پنجم مىگويد :
تا نگريد ابر كى خندد چمن
تا نگريد طفل كى نوشد لبن
طفل يك روزه همى داند طريق
كه بگريم تا رسد دايه شفيق
تو نمىدانى كه دايه دايگان
كم دهد بىگريه شيرت رايگان
گفت « وليبكوا كثيرا » گوش دار
تا بريزد شير فضل كردگار
گريه ابر است و سوز آفتاب
اُستن دنيا همين دو رشته ياب
گر نبودى سوز مهر و اشك ابر
كى شدى اجسام ما زفت و ستبر
كى بدى معمور اين هر چار فصل
گر نبودى اين تف و اين گريه اصل
سوز مهر و گريه ابر جهان
چون همىدارد جهان را خوش دهان
آفتاب عقل را در سوز دار
چشم را چون ابر اشك افروز دار
چشم گريان بايدت چون طفل خرد
كم خور اين نان را كه نان آب تو برد
ارزش گريه در روايات
پيامبر بزرگ اسلام صلىاللهعليه وآله به على عليه السلام مىفرمايد :
تو را براى خودت به خصلتهايى سفارش مىكنم . سپس فرمود : خدايا ! او را در اين امور كمك كن .
اول : به صدق و راستى ، از دهانت هرگز دروغ خارج نشود .
دوم : به ورع و پاكدامنى ، هيچ گاه جرأت به خيانت در خود راه مده .
سوم : خوف از خدا ، به گونهاى كه او را مىبينى .
چهارم : زياد گريه كردن از خشيت خداى عزّ و جلّ كه به هر قطره اشكى ، خانهاى در بهشت برايت بنا مىشود .
پنجم : بخشيدن مال و جان در راه خدا و حفظ دين .
ششم : پيروى از روش من در نماز و روزه و صدقه ، اما نماز پنجاه و يك ركعت ، اما روزه در هر ماه سه روز ، پنجشنبه اوّل ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنج شنبه آخر ماه ، اما صدقه در حدى كه بگويند اسراف در بخشش دارد ولى اسراف نكرده باشى .
تو را به نماز شب سفارش مىكنم ، تو را به نماز شب سفارش مىكنم ، تو را به نماز شب سفارش مىكنم و تو را به نماز زوال شمس سفارش مىنمايم ، در هر حال قرآن بخوان ، در نماز دست را بلند كرده و در پيشگاه حق آن را دگرگون و واژگون كن ، با هر وضو و نمازى مسواك كن و به تمام حسنات اخلاقى آراسته شو و از تمام سيئات اخلاقى دورى نما ، اگر اين برنامهها را انجام ندادى و دچار انواع خسارتها شدى ، خود را سرزنش كن[124] .
أَنَّهُ صلىاللهعليهوآله كَانَ يَبْكى حَتّى يُغْشى عَلَيْهِ[125] ؛ رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله در برابر حضرت حق آنقدر گريه مىكرد ، تا جايى كه از حال مىرفت !!
در روايت آمده :
ابوذر از خشيت حضرت رب به حدى گريه كرد كه چشم درد گرفت . گفتند : اگر از خدا رفع چشم دردت را مىخواستى ، شفا مىيافت . گفت : از چشم منصرفم و درد چشم غصه بزرگ من نيست . گفتند : چه علتى تو را از درد چشم منصرف كرده ؟ گفت : دو موضوع بزرگ : بهشت و جهنم !![126] پيامبر اسلام صلىاللهعليهوآله به ابوذر فرمودند :
علمى كه باعث گريه انسان نشود ، علم با منفعت نيست .
خداوند در قرآن مجيد ، عالمان را بدينگونه ستوده :
إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّداً * وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً * وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعاً [127] .
همانا كسانى كه پيش از [ نزول ] آن معرفت و دانش يافتهاند ، زمانى كه بر آنان مىخوانند ، سجدهكنان به رو در مىافتند . * و مىگويند : منزّه و پاك است پروردگارمان بىترديد وعده پروردگارمان [ به پاداش مؤمنان و كيفر مجرمان ] قطعاً انجام شدنى است . * و گريهكنان به رو در مىافتند و ]شنيدن قرآن ] بر فروتنى و خشوعشان مىافزايد .
و نيز پيامبر بزرگ صلىاللهعليهوآله فرمود :
اى ابوذر ! كسى كه مىتواند گريه كند ، پس گريه كند ، اگر نمىتواند قلبا محزون شود و به صورت گريه كن درآيد كه قلب سخت و قاسى ، از خدا دور است ...[128] .
پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود :
علامت بدبختى ، خشكى چشم ، سنگ دلى ، شدت حرص در طلب رزق و اصرار بر گناه است[129] .
در روايات آمده :
چيزى از عمل خير برابر با گريه از خوف خدا نيست[130] .
و نيز در حديث آمده :
چشمى كه از خوف خدا گريست ، در قيامت گريان نيست و قطرهاى از اشك چشم براى خدا ، دريايى از آتش را خاموش مىكند و اگر گريه كنندهاى در امتى بگريد به همه رحم خواهد شد و خوشا به حال بندهاى كه خداوند او را در گريه ببيند و گريه كنندگان در قيامت در رفيق اعلا هستند و نزديك ترين مرحله عبد به رب گريه در سجده است[131] .
آرى ، گريه در سجده چه گريه پرارزش و با قيمتى است و راستى كارى هم چون او در ميان برنامههاى عبادتى نمىتوان يافت .
انسان توفيق پيدا كند در كنج خلوتى به وقت سحر با توجه به عظمت دوست و حقارت خود و با توجه به پرونده سياه و پر از وزر و وبال ، عصيان و خطايى كه نسبت به حضرت يار داشته ، سر به سجده گذارد و با توجه كامل و دل شكسته و اشك ريزان بخواند و با خواندن و گريه تمام وجود خود را شستشو دهد .
خوش آن سروى كه بستانش تو باشى
خوش آن گل كه گلستانش تو باشى
چمن گاه دل و بستان جانم
بود خرم چو دهقانش تو باشى
خوشا آن بلبل سرمست عاشق
كه در هر صبح دستانش تو باشى
خوشا آن دل كه دلبر در بر اوست
خوشا آن جان كه جانانش تو باشى
دلم چون گوى در چوگانت افتاد
خوشا گويى كه چوگانش تو باشى
خوشا انسان كه در عينش تو باشى
خوشا عينى كه انسانش تو باشى
خوش آن مسلم كه اسلامش تو دادى
خوش آن محسن كه احسانش تو باشى
سر و سامان من جز عشق تو نيست
خوشا آن سر كه سامانش تو باشى
... ادامه دارد.
پي نوشت :
[121] ـ مائده 5 : 83 .
[122] ـ مريم 19 : 58 .
[123] ـ مكارم الأخلاق : 99 .
[124] ـ وسائل الشيعة : 15/181 ، باب 4 ، حديث 20228 .
[125] ـ سفينة البحار : 1/357 ، باب الباء بعده الكاف .
[126] ـ الخصال : 1/39 ، حديث 25 ؛ بحار الأنوار : 22/431 ، باب 12 ، حديث 40 .
[127] ـ اسراء 17 : 107 ـ 109 .
[128] ـ الأمالى ، شيخ طوسى : 529 ، حديث 1162 ؛ بحار الأنوار : 74/80 ، باب 4 ، حديث 3 .
[129] ـ الكافى : 2/290 ، باب فى اصول الكفر ، حديث 6 .
[130] ـ سفينة البحار : 1/353 ، باب الباء بعده الكاف .
[131] ـ سفينة البحار : 1/353 ، باب الباء بعده الكاف .