عرفان اسلامی (74) استغفار در سحر
نویسنده : استاد حسین انصاریان
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة
استغفار در سحر
استغفار هميشه مطلوب است ، ولى در هنگام سحر مطلوبتر و قدر و اعتبارش بيشتر است .
الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ [152] .
آنان كه صبر كنندگان و راستگويان و فرمانبرداران و انفاق كنندگان و استغفار كنندگان در سحرهايند .
وَبِالأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ [153] .
و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش مىكردند .
در آيات نود و هفت و نود و هشت سوره يوسف ، امام صادق عليهالسلام مىفرمايند :
تأخير استغفار براى رسيدن سحر شب جمعه بود[154] .
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ [155] .
گفتند : اى پدر ! آمرزش گناهانمان را بخواه ، بىترديد ما خطاكار بودهايم .
گفت : براى شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم كرد ؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است .
در روايت و حديثى كه « منهج الصادقين » نقل مىكند آمده :
يعقوب بيش از بيست سال در هر شب جمعه براى فرزندان استغفار مىكرد تا حق تعالى از گناهان آنان گذشت[156] .
بعضى از علماى تفسير مىگويند :
چون يعقوب به مصر آمد و از عفو يوسف نسبت به برادران آگاه شد ، شب به نماز برخاست و بعد از تهجد رو به قبله ايستاد و يوسف را در پشت سر خود و برادران را پشت سر يوسف قرار داد و دعا كرد و آنان آمين گفتند و خداوند ، دعاى آنان را مستجاب كرد .
يكى از اصحاب مىگويد :
سحرگاهى به در حجره عبداللّه بن مسعود مىگذشتم ، شنيدم مىگفت :
اللّهُمَّ إِنَّكَ دَعَوْتَنى فَأَجَبْتُ وَأَمَرْتَنى فَأَطَعْتُ وَهذا سَحَرٌ فَاغْفِرْلى[157] ؛ پروردگارا ! مرا دعوت كردى به پيشگاهت بيايم ، آمدم و امر به اطاعت كردى اطاعت كردم ، هم اكنون هنگام سحر است مرا بيامرز .
دعاى ابوحمزه ثمالى كه از حضرت سجاد نقل شده ، بهترين مناجات و استغفار در وقت سحر است ؛ سحر وقتى توأم با بيدارى و اشك استغفار شود عالى ترين عامل براى زوال ناپاكى ها از روح و نفس و عقل و جان و اخلاق و عمل است .
[ وَطَهِّرْ ظاهِرَكَ وَباطِنَكَ مِنْ كُدُوراتِ الْمُخالَفاتِ وَرُكُوبِ الْمَناهى كُلِّها لِلّهِ تَعالى ] در ادامه بحث امام صادق عليهالسلام مىفرمايد :
ظاهر و باطن خود را از كدوراتى كه به وسيله ارتكاب معاصى به هم رسيده از روى اخلاص و محض تقرب الى اللّه پاك كن و از اينكه مناهى حق مركب زندگيت باشد بپرهيز .
به طور حتم از نتايج شوم گناه ، پديد آمدن تاريكى و كدورت بر صفحه قلب و جان است و ادامه گناه اين سياهى و تاريكى را وسعت داده تا جايى كه نعوذ باللّه همه صفحه هستى انسان را بگيرد و از توبه محروم شود .
عَنْ أبى بَصيرٍ قالَ : سَمِعْتُ أبا عبداللّه عليهالسلام يَقُولُ : إذا أذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فى قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوداءٌ فَإِنْ تابَ إِنْمَحَتْ وَإِنْ زَادَ زَادَتْ حَتّى تَغْلِبَ عَلى قَلْبِهِ فَلا يُفْلِحُ بَعْدَها أَبَدا[158] .
ابو بصير مىگويد : از امام صادق عليهالسلام شنيدم كه مىفرمود : وقتى مرد ، گناهى مرتكب مىشود در قلبش نقطه سياهى پيدا مىشود ، اگر توبه كند از بين مىرود و اگر بر گناه افزوده شود ، آن نقطه سياه اضافه مىشود تا بر قلب غلبه كند و همه دل را بگيرد ، آن گاه انسان بعد از فرو رفتن قلب در تاريكى ، روى رستگارى را هرگز نخواهد ديد .
اين بنده ضعيف و فقير دل شكسته ، در درد دورى از مقام دوست گفتهام :
خبر ز درد و غم دل به آشنا بدهيد
كه من مريض فراقم به من دوا بدهيد
فروغ خانه من يار دلنواز برفت
شما به كلبه احزان من صفا بدهيد
نگاه بر من افسرده حال زار كنيد
دلم گرفته عزيزان به من شفا بدهيد
چومن كسى نبودمستحق جرعه وصل
به اين فقير از آن جرعه از وفا بدهيد
گره فتاده به كارم كجاست راه نجات
نشان زكوى حبيب گره گشا بدهيد
خموش گشته زهجران نواى ناى دلم
چه مىشود كه به اين ناى من نوا بدهيد
هرآنچه اين دل مسكينطلب زيار كند
كسى به يار بگويد كه آن به ما بدهيد
[ فَإِنَّ النَّبِىَّ صلىاللهعليهوآله أَرادَ بِاسْتِعْمالِها مَثَلاً لِأَهْلِ الْيَقْظَةِ ]
اين همه پافشارى پيامبر بزرگ اسلام صلىاللهعليهوآله در مسئله مسواك و طهارت دهان و دندان ، مثل و راهنمايى است براى بيداران كه وقتى براى يك فضاى كوچكى مثل دهان و چند عدد دندان اين همه سفارش براى طهارت دارم ، پس سفارش من چقدر زياد و فوق العاده است براى طهارت باطن كه عالمى گسترده و جهانى وسيع است .
[ وَهُوَ أَنَّ السِّواكَ نَباتٌ لَطيفٌ نَظيفٌ وَغُصْنُ شَجَرٍ عَذْبٍ مُبارَكٍ وَالْأَسْنانُ خَلْقٌ خَلَقَهُ اللّهُ تَعالى فِى الْخَلْقِ آلَةً وَاَداةً لِلْمَضْعِ وَسَبَباً لاِشْتِهاءِ الطَّعامِ وَإِصْلاحِ الْمِعْدَةِ وَهِىَ جَوْهَرَةٌ صافِيَةٌ تَتَلَوَّثُ بِصُحْبَةِ تَمْضيغِ الطَّعامِ وَتَتَغَيَّرُ بِها رَائِحَةُ الْفَمِ وَيَتَوَلَّدُ مِنْهَا الْفَسادُ فِى الدِّماغِ ]
حركت از ظاهر به باطن
پيامبر صلىاللهعليهوآله از اين همه تأكيد نسبت به ظاهر ، اراده حركت از ظاهر به باطن نسبت به همه را داشتهاند و تأكيد آن حضرت بر طهارت باطن قابل مقايسه با ظاهر نيست ؛ در هر صورت حضرت صادق عليهالسلام مىفرمايند :
چوب مسواك ، چوبى است لطيف و پاكيزه و از شاخه درخت مباركى است و دندان ، خلقى از مخلوقات حضرت اوست كه به حكمت بالغه پديد آورده تا وسيله و عاملى براى جويدن و آسان شدن هضم غذا باشد و معده در پرتو آن به راه صلاح باشد .
و دندان در اصل خلقت جوهريست در نهايت صفا و جلا كه با هم نشينى با مواد غذايى چرك و كثيف مىشود و به سبب ماندن كثافت در دندان و دهان عفونت به هم مىرسد و عفونت دهان موجب فساد دماغ مىگردد .
وقتى طعام مانده در بن دندان ها و در فضاى دهان ، اين همه خسارت به بار آورد ، پس چه خسارتى گناهان مانده در دل و عقل و روح و اعضا و جوارح به جاى خواهد گذاشت ؟!
[ فَإِذا اسْتاكَ الْمُؤمِنُ الْفَطِنُ بِالنَّباتِ اللَّطيفِ وَمَسَحَها عَلَى الْجَوْهَرَةِ الصَّافِيَةِ أَزالَ عَنْها الْفَسادَ وَالتَّغَيُّرَ وَعادَتْ إِلى أَصْلِها ]
مؤمن زيرك هرگاه به چوب لطيف مسواك بر دندان كشيد ، از دندان چرك و كثافت پاك شده به صفت اصلى خود كه صفا و جلاست بر مىگردد .
هم چنين دل مؤمن در اصل خلقت و پيش از ارتكاب معاصى در غايت صفا و جلاست و از كدورت جسمانى و تعلقات شهوانى و غواشى هيولانى ، عارى و مجرّد است و به سبب مجاورت با بدن ظلمانى و اشتغال به تعليقات جسمانى ظلمت و تيرگى به هم رسانده و مثل دندان آلوده به غذا چركين شده و از غذاى اصلى و قوت روحانى كه ذكر خدا و عبادت و حال است ، دور مانده و بر تو است كه آن را با توبه و زارى و خشوع و تضرع و استغفار در سحر و ذكر خدا جلا داده به حال اوّل برگردانى ، چنانچه حضرت صادق عليهالسلام در بخش ديگر روايت بدينگونه هشدار مىدهد :
[ كَذلِكَ خَلَقَ اللّهُ الْقَلْبَ طاهِرا صافِيا وَجَعَلَ غَداءَهُ الذِّكْرَ وَالْفِكْرَ وَالْهَيْبَةَ وَالتَّعْظيمَ وَإِذا شيبَ الْقَلْبُ الصَّافى فى تَغْذِيَتِهِ بِالْغَفْلَةِ وَالْكَدَرِ صُقِلَ بِمِصْقَلَةِ التَّوْبَةِ وَنُظِّفَ بِماءِ الاْءِنابَةِ لِيَعُودَ عَلى حالَتِهِ الْأُولى وَجَوْهَرِيَّةِ الْأَصْلِيَّةِ الصَّافِيَةِ قالَ اللّهُ تَعالى إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوابينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهَّرينَ ]
هم چنين خداوند ، دل آدمى را مانند دندان ، در اصل خلقت پاك و صاف و منزه از تيرگى و ظلمت آفريده و غذاى واقعى آن را ذكر و فكر جناب خودش قرار داده و هرگاه آلوده شود با خوردن غفلت و كدورت به كثافت و ظلمت دچار مىگردد .
در اين حال بايد با صيقل توبه و آب انابه ، قلب را از ظلمات گناه و كدورات معاصى پاك كرد و به حال اوّل و جوهر اصلى و صافى خودش برگرداند ، تا با برگرداندن قلب ، عبد مورد محبت دوست گردد ، چنانچه حضرت حق مىفرمايد :
به حق كه خداوند ، توّابين و متطهّرين را دوست دارد .
[ وَقالَ النَبِىُّ صلىاللهعليهوآله : عَلَيْكُمْ بِالسِّواكِ ظاهِرَ الاْءِسْنانِ وَأرادَ هذا الْمَعْنى ]
و پيامبر صلىاللهعليهوآله فرمود : بر شما باد به مسواك ظاهر دندان ، مرادش تطهير ظاهر است با تطهير باطن و تشبيه معقولست به محسوس .
[ وَمَنْ أَناخَ تَفَكُّرَهُ عَلى بابِ عَتَبَةِ الْعَبْرَةِ فى اِسْتِخْراجِ مِثْلِ هذِهِ الْأَمْثالِ فِى الْأَصْلِ وَالْفَرْعِ فَتَحَ اللّهُ لَهُ عُيُونَ الْحِكْمَةِ وَالْمَزيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَاللّهُ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ ]
و هركس مرغ بلند پرواز فكرت را بر آستانه در عبرت بنشاند و به حقايق و مخلوقات نظر كند و بخواهد از اصل و فرع مسائل ، اين رموزات را استخراج نمايد ، خداوند چشمههاى حكمت و معرفت را به روى دل او مىگشايد و عنايات و الطاف بيرون از حد گفتگو به او كرامت مىفرمايد و به يقين و تحقيق كه خداوند مزد نيكوكاران را ضايع نمىكند .
و راستى كدام كار نيك بهتر از اينكه آدمى دنبال يافتن حقايق برود و با كشف رموز و اسرار مسائل الهى بر شخصيت الهى خود افزوده و شوق و عشق بيشترى براى عبادت و اطاعت از حضرت مولا پيدا كند .
... ادامه دارد.
پي نوشت :
[152] ـ آل عمران 3 : 17 .
[153] ـ ذاريات 51 : 18 .
[154] ـ
[155] ـ يوسف 12 : 97 ـ 98 .
[156] ـ منهج الصادقين : 5/77 ، ذيل آيه 98 سوره يوسف .
[157] ـ مجمع الزوائد : 10/155 .
[158] ـ الكافى : 2/271 ، باب الذنوب ، حديث 13 ؛ بحار الأنوار : 70/327 ، باب 137 ، حديث 10 .