این محافظه کاری لعنتی!

وضعیت بد اقتصادی اخیر کشور و تخلفات ریز و درشتی که کمتر با برخوردی قاطع مواجه می شوند – چه به شکل سیستمی از طرف دولت و چه به شکل موردی از طرف دستگاه قضا – محصول روحیه محافظه کاری و آبروداری تخیلی می باشد...
يکشنبه، 12 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ساره سمیع زاده
موارد بیشتر برای شما
این محافظه کاری لعنتی!
این محافظه کاری لعنتی!
یکی از آسیب های حکومت ها اینست که در میانه دوگانه ای تاریخی گیر می افتند، تصفیه کارگزاران و برخورد با متخلفان یا حفظ ظاهر و آبروداری و برخوردهای حداقلی با متخلفان دانه درشت و منتسب به حکومت...غالبا آنها که منافعشان در حفظ نظم موجود است طالب گزینه دوم و برخوردهای حداقلی با متخلفان هستند اما آنان که انقلاب را با هویت انقلابی و غیرسازشکارانه اش دوست دارند هرگز راضی به نکات تاریک بر دامن انقلابشان نمی شوند و برخورد با متخلفان دانه درشت را آبروی انقلاب می دانند نه آبروریزی... ادبیات رهبران انقلاب اسلامی ایران همیشه به لزوم برخورد قاطع با متخلفانی که جرمشان احراز شده است - بدون توجه به موقعیت حکومتی آنان – نزدیک بوده است و هرگز خواستار تساهل و تسامح در اجرای عدالت نبوده اند اما متاسفانه گویا خیلی از منصب داران جکهوری اسلامی ایران،  اینطور فکر نمی کرده اند در طی این چهل سال.

وضعیت بد اقتصادی اخیر کشور و تخلفات ریز و درشتی که کمتر با برخوردی قاطع مواجه می شوند – چه به شکل سیستمی از طرف دولت و چه به شکل موردی از طرف دستگاه قضا – محصول همین روحیه محافظه کاری و آبروداری تخیلی می باشد...

واقعا میشود ادعا کرد، محافظه کاری سیاسی و فرهنگی در جمهوری اسلامی، بخوبی توانسته بجای محافظت از گفتمان انقلاب اسلامی، ضرباتی بر پیکر آن وارد کند که همه اعوان و انصار جنگ نرم و سخت دشمنان انقلاب اسلامی هم نمی توانستند از عهده چنین امر عظیمی برآیند!

محافظه کاری و احتیاط های بیش از حد و ترس از به اشتراک گذاری اطلاعات ظاهرا محرمانه و در واقع همگانی، باعث فاصله گرفتن از انقلاب و آرمان هایش در میان نسلی شده است که بزرگ شده عصر رسانه ها و و کثرت داده ها هستند. پافشاری بر روی کلیشه هایی که مال دهه شصت بودند در انتهای دهه نود، صرفا نشانگر نوعی خستگی فرهنگی و جمود فکری میتواند باشد.محافظه کاری سیاسی و فرهنگی در جمهوری اسلامی، بخوبی توانسته بجای محافظت از گفتمان انقلاب اسلامی، ضرباتی بر پیکر آن وارد کند که همه اعوان و انصار جنگ نرم و سخت دشمنان انقلاب اسلامی هم نمی توانستند از عهده چنین امر عظیمی برآیند!

این روزها تبیین حق به رغم گسترش رسانه ها زحمت زیادی میخواهد و نمیتوان با گزاره هایی بسیط ذهن مخاطبان را تسلیم و مطیع کرد. باید گفت و تحلیل کرد و همه جوانب را در نظر گرفت و ادبیات درستی بکار برد و پاسخگوی انتقادات بود و ... نه اینکه چیزی گفت و رفت و تمام!

صداو سیمای جمهوری اسلامی نمونه روشنی از استمرار همان روح محافظه کاری است که البته هر وقت برای بازه زمانی کوتاهی هم توانسته از زیر بار این روحیه ویرانگر شانه خالی کند توانسته مخاطبین خود را راضی و وفادار به خود نگه دارد و هر وقت برگشته سراغ کلیشه ها و شعارزدگی از قافله رسانه های بیگانه عقب مانده است.

بگذریم که حتی در عرصه سرگرمی و پخش فیلم و طنز هم، صداوسیمای ما با خیل انبوه کارکنان و بودجه عجیب و غریبش نتوانسته اندازه دو یا سه شبکه ماهواره ای بیگانه هم جذاب باشد و وقت پر کن!

حداکثر اینست که گاه و بیگاه سریالی یا برنامه ای پرمخاطب روی آنتن می رود و ستاره ای می درخشد و ماه مجلس می شود و تمام!

چند ماه قبل  پیش در تلوزیون ایران شاهد دوبرنامه جالب بودم، یکی از شبکه دو و یکی از شبکه پویا.

اولی مستندی بود که ضمن مصاحبه با پژوهشگران تاریخ اسلام که همه در قید حیات و مطرح هم بودند، به اثبات وجود حضرت رقیه پرداخته بود. وجه جالب توجه این برنامه در اینست که بخاطر اظهار نظر استاد مطهری در باره انکار وجود دختری به این اسم، سال هاست بین برخی هیاتی ها و علما و بچه های انقلابی بحث هایی برقرار بوده و مجادلاتی فراوانی در مورد این مساله رد و بدل شده است بطوریکه کار به نفرین منکران حضرت رقیه و لعن فرستادن به آنها هم رسیده است!

حال صداو سیما توانسته از کنار نام بزرگ مطهری شهید رد شود و علی رغم نظر آن استاد شهید، وجود حضرت رقیه را طی برنامه ای مستند، اثبات کند.

دومی، برنامه ای بود در شبکه پویا که مجری مرد جوان این برنامه بخش هایی از کتابی درباره داستان های ایران باستان را بازگویی می کرد. نکته جالب این بود که مجری برنامه از شاهان ایرانی مثل هوشنگ و جمشید به عنوان مخترعین آتش و استخراج آهن و پایه گذاری جشن های نوروز بخوبی یاد میکرد و حرفی از تخریب این پادشاهان در میان نبود. براستی بعد از اینکه دائم تکرار کرده ایم که انقلاب اسلامی توانست نظام پادشاهی 2500 ساله را از بین ببرد، کار را برای بیان محاسن این پادشاهان برای خود سخت کرده ایم و اینک عبور از اینکه کلیشه ها امری مبارک و ستودنیست...

براستی چرا مناظره های سیاسی که رهبری عزیز خواستار ادامه آنها بودند بعد از انتخابات 88 ادامه پیدا نکرد؟

چرا تا همه دنیا از فرار فلان مسئول متخلف خبردار نشوند خودمان افشایش نمی کنیم؟

چرا همچنان برخی فکر می کنند مجازات مفسدین منجر به سلب اعتماد عمومی خواهد شد؟ ایا این روش انخها جواب داده که هنوز هم با احتیاط های فراوان اسامی مفسدین اقتصادی و سیاسی را اعلام می کنند یا با آنها برخورد می کنند؟ بیانیه گام دوم انقلاب رهبری، همگان را به پذیرش خطاها و جبران انها می کند نه آبروداری تخیلی و بی حاصل...

امید که با دور شدن از کلیشه های مزاحم و گاها غلط و پرهزینه برای نظام اسلامی و با دوری از روح محافظه کاری افراطی، به سمت شفاف سازی و تبیین منطقی و منطبق با روحیات انسان معاصر در جهت تعمیق گفتمان انقلاب اسلامی و مبانی دینی حرکت کنیم.


نویسنده: حمید برزگار




 

مطالب مرتبط
محافظه کاری در قرن بیستم
فاشیسم و محافظه کاری در اوایل قرن بیستم
زمینه های لیبرالیسم و محافظه کاری در اندیشه توماس هابز



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.