احیا تمدن اسلامی از رهگذر رفع آسیب های موجود

بر فراز آمدن تمدن اروپایی و سیطره ی روز افزون آن بر سرزمین های شرقی و به موازات آن انحطاط و فرود تمدن اسلامی در قرن نوزدهم میلادی، فرهیختگان مسلمان را بر آن داشت تا تلاش هایی تحول خاهانه را صورت دهند و به بازیابی هویت و تمدن خویش بپردازند که می توان تمام این تلاش اه را تحت عنوان کلی رنسانس اسلامی یا نهضت تجدید حیات اسلام نامگذاری کرد . پر واضح است تمدن اسلامی که در گذشته ، شرق و غرب عالم را قبضه کرده بود و اهم جریان های علمی و سیاسی دوران خود را مدیریت و کنترل می کرد، ولی امروزه منفعلانه، متاثر از جریان های علمی و سیاسی می باشد، متفکران و سردم داران جریان اسلام گرا، در تلاش و تکاپوی اصلاح اندیشه دینی و تجدید قوای تمدن اسلامی برآیند.
جمعه، 24 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمدصادق ذوقی
موارد بیشتر برای شما
احیا تمدن اسلامی از رهگذر رفع آسیب های موجود
احیا تمدن اسلامی از رهگذر رفع آسیب های موجود
 
احیا تمدن اسلامی از رهگذر رفع آسیب های موجود 
بر فراز آمدن تمدن اروپایی و سیطره ی روز افزون آن بر سرزمین های شرقی و به موازات آن انحطاط  و فرود تمدن اسلامی در قرن نوزدهم میلادی، فرهیختگان مسلمان را بر آن داشت تا تلاش هایی تحول خواهانه را صورت دهند و به بازیابی هویت و تمدن خویش بپردازند که می توان تمام این تلاش اه را تحت عنوان کلی رنسانس اسلامی یا نهضت تجدید حیات اسلام نام گذاری کرد[1]. پرواضح است تمدن اسلامی که در گذشته ، شرق و غرب عالم را قبضه کرده بود و اهم جریان های علمی و سیاسی دوران خود را مدیریت و کنترل می کرد، ولی امروزه منفعلانه، متاثر از جریان های علمی و سیاسی می باشد، متفکران و سردم داران جریان اسلام گرا، در تلاش و تکاپوی اصلاح اندیشه دینی و تجدید قوای تمدن اسلامی برآیند.

در این بین، برای بازیابی قوای تمدن اسلامی، برخی قدرتمندانه به تغییر شرایط سیاسی دست زدند و جنبش های اسلامی آزادی خواه را تقویت نمودند که مهمترین این جریان ها را می توان در اندیشه های امام خمینی(ره) و تحقق انقلاب اسلامی مشاهده کرد. ولی باید مد نظر داشت همانگونه که دوران طلایی تمدن پیشین اسلامی، به برکت تلاش های علمی و گفتمان های نظری بوده است، برای احیاء دوباره آن تمدن، باید تلاش های علمی را وجهه همت قرار داد.

در این بین برخی بر این نکته تاکید می کردند که تنها راه برون رفت از وضعیت موجود برای تحقق وضعیت مطلوب، این است که از سنت و سلف خود یکسره روی برگردانند و با توجه کامل به مدرنیته و گریز از چارچوب های آموزه های دینی، و به تبع نظریه پردازان عصر روشنگری اروپا در تلاش بودند که تمدن اسلامی را احیا کنند[2] و پیروان این رویکرد دو دلیل داشتند: اولا ظواهر تمدن غرب را می دیند و با این استدلال که تمدن غرب، حاصل پیشرفت های تکنولوژیکی و فنی بوده است، لذا با حرکت جامعه به این سمت، می توان تمدن نوین جوامع اسلامی را رقم زد. ثانیا، اقتضای دنیای مدرن این گونه است که اگر قرار است که اصلاحی صورت بگیرد، در بستر جریان های موجود تمدنی اتفاق بیافتد و پرواضح است که امروزه تکنولوژی و صنعت بر همه چیز غلبه یافته است و هرنوع تلاش برای احیا تمدن اسلامی باید از رهگذر صنعت و تکنولوژی صورت بگیرد.

آسیب های موجود در جامعه اسلامی
غرب گرایی
یکی از عوامل مهمی که مانع از حرکت مستقل جوامع اسلامی می باشد، غرب گرایی می باشد. تا زمانی که جوامع اسلامی محو تمدن غربی باشند و کورکورانه در صدد تبعیت از آرمان ها و رویکرد های غربی باشند، نه تنها حرکت استقلال طلبانه خود را آغاز نخواهد کرد، بلکه بیش از پیش در این از خود بیگانگی فرو خواهند رفت و آرمان احیا تمدن نوین اسلامی راه به جایی نخواهد برد. به جهت همین گرایش اندیشمندان مسلمان به غرب و فرهنگ غربی بود که سید جمال مبارزه با غرب گرایی را برای حفظ موجودیت فرهنگی، سیاسی و هویت مستقل جوامل اسلامی ضروری می دانست و یکی از بیماری های شدید جامعه ی خود را، غرب گرایی، تقلید از غرب و از خود بیگانگی در مقابل آنان می دانست[3].

غرب گرایی نه تنها در میان عامه مردم بلکه در میان روشنفکران  و شبه روشنفکران نیز جریانی تنومند بوده است، در این میان می توان به میرزا ملکم خان و قرار داد رویتر و لاتاری وی، آخوند زاده و اصلاح الفبای اسلامی و همچنین میرزا حسین خان سپهسالار و واردات تریاک به ایران[4] اشاره کرد.
غرب زدگی نه تنها در افکار و اندیشه های متفکران و روشنفکران، بلکه در ساختارهای اجتماعی جامعه نیز رسوخ کرده است، این که امروزه هم دانشگاه، هم مدرسه و هم مراکز آموزشی و فرهنگی را از همه گونه ی اسلامی، غیر اسلامی، غرب زده در جامعه داریم[5] و این تعدد خط مشی ها نشان دهنده وجود گرایش های مختلف در جامعه می باشد که موضع خود را نسبت به غرب روشن نکرده ایم.

تهاجم فرهنگی
روی دیگر سکه ی غرب زدگی، تهاجم فرهنگی می باشد؛ با این توضیح که در غرب زدگی، نقطه ی آغاز حرکت از جانب جوامع غیر غربی می باشد، در حال که تهاجم فرهنگی، حرکت و تلاش های آگاهانه ی غرب، برای بسط سیطره و هیمنه خود می باشد. در ابتدا باید این نکته را متذکر شد که نباید مفهوم تهاجم فرهنگی را با تبادل، تعامل و انتقال فرهنگی یکسان دانست؛ تهاجم فرهنگی در صدد است که بدون منطق و استدلال، فرهنگ توحیدی را به حاشیه برده[6] و فرهنگ و تمدن غرب را منجی و موعود جهان بشری معرفی کند؛ در حالی که تعامل و تبادل فرهنگی، از جمله لوازم و پدیده های کاملا طبیعی دنیای مدرن می باشد و هرچند این پدیده نیز باید با ملاحظات خاص خود صورت بگیرد.

باید مد نظر داشت که نظریه هایی همچون جهانی شدن، جهان وطنی، جهان شمولی، نظام جهانی، از جمله نظریه ها و رویکرد هایی است که به ایده تهاجم فرهنگی کمک می کند[7]؛ علاوه بر نظریات جامعه شناختی و فرهنگی، ظواهر اجتماعی مانند باربی، هالیوود، فیلم های سینمایی مبتذل، جریان های اخلاقی نوظور مانند فمینیستی و... را نیز باید از جمله ی دیگر ابزار های غرب برای کمک به ایده تهاجم فرهنگی دانست.

در پایان اگر بخواهیم ابعاد تهاجم فرهنگی را احصا کنیم، باید از سه سطح بحث کنیم: بینش ها و باور ها، گرایش ها و در نهایت نیز رفتار ها و کردار تحت تاثیر تهاجم فرهنگی قرر می گیرد[8]. در ابتدا تهاجم فرهنگی در صدد است که بینش ها و باورهای انسان را تغییر دهد و غرب و اندیشه ی غربی را در نظر او آرمان ترسیم کند، در مرحله ی بعد، آن فرد یا جامعه ناخودآگاه به سمت آن دنیای ترسیم شده غرب گرایش پیدا می کند و در نهایت رفتار ها و کردار خود را مطابق با خواسته ها و مطلوب غرب تنظیم می کند و در این مرحله است که مطلوب تهاجم فرهنگی حاصل شده است.  
 
نویسنده: محمدصادق ذوقی

پی نوشت:
[1] ‏محمدجواد صاحبی‌، مبانی‌ نهضت‌ احیای‌ فکر دینی‌، حوزه‌ علمیه‌ قم‌. دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌. بوستان‌ کتاب‌ قم‌ (قم‌: بوستان‌ کتاب‌ قم‌ (انتشارات‌ دفتر تبلیغات‌ اسلامی‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌)، 1380)، ص11.
[2] ‏حمید فاضل‌قانع، نوسازی تمدن اسلامی از نگاه مالک بن‌نبی (مجموعه مقالات)، جامعة المصطفی(ص) العالمیة و  (قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، 1396)، ص12.
[3] ‏مجید کافی‌، ‏تغییرات اجتماعی در اندیشه سید جمال‌الدین اسدآبادی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه (‏قم: ‏: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389)، ص60.
[4] ‏شهریار زرشناس، شبه مدرنیته در ایران، ج 1 (تهران - ایران: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383)، ص73–152،
[5] ‏جلال‌ آل‌احمد، غرب‌‌زدگی: مقاله، ویرایش ویراست (تهران: رواق، 1357)، ص178.
[6] عبدالحسین‌ خسروپناه‌، جریان‌شناسی ضد فرهنگ‌ها : تبیین و تحلیل جریان‌های فرهنگی معارض با فرهنگ ناب محمدی (ص) و علوی (ع) همچون شیطان‌پرستی، موسیقی‌گرایی، معنویت‌های سکولار (قم: تعلیم و تربیت اسلامی، 1390)، ص31.
[7] ‏همان، ص32.
[8] ‏محمد تقی‌ مصباح‌، تهاجم‌ فرهنگی‌، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) (قم‌: موسسه‌ آموزشی‌ و پژوهشی‌ امام‌ خمینی‌(قدس‌ سره‌)، 1376)، ص84.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط