1- ترس غریزی که مانع نزدیک شدن کودک به خطر است.
2- ترس فطری که مانع دور شدن از مرکز امنیت (والدین) است.
- در سیستم تعلیم و تربیت ما منشا ترس و منشا امنیت را تغییر کرده است.
- پدر و مادر منشاء امنیت هستند ولی الان به منشاء ترس تبدیل شده اند، با تنبیه و دعوا کردن ها وتهدیدها.
- وقتی کودک شما درپارک گُم می شود، از منشاء امنیت که والدین هستند دور می شود و می ترسد، شماهم نگران وآشفته می شوید، وقتی پیدایش کنید چکار میکنید؟ اگربغلش کنید منشاء امنیت هستید اگراورا دعوا کردید که کجابودی ذلیل مرده؟ اینجا شما منشاء ترس می شوید، از اینجا آسیب شروع می شود.
- بزرگترین عارضه خشونت و عدم وجود امنیت، ترس است. ترس به عنوان یک از احساس از مجموعه احساسات ناخوشایند انسان است. ما چهار گروه احساسات داریم: شادی، غم، ترس و خشم. ترس برای انسان لازم است و باید باشد چون ترس برای مواقع خطر نیاز است. احساس اصلی انسان در طول زندگیش شادی است. انسان شاد به دنیا آمده، شاد زندگی می کند و شاد هم باید از دنیا برود. ترس و غم و خشم برای محافظت از شادی وجود دارند که هر جا که ما منحرف شدیم، ما را برگردانند. بنابراین ترس به عنوان یک احساس خیلی خوب است.
- اما عدم وجود امنیت باعث ایجاد ترس ذهنی می شود و هرچه امنیت کمتر باشد، ترس های ذهنی بیشتر می شوند. ما اسیر ترس های ذهنی از کودکی هستیم. ترس های نهادینه شده در بخش ناخودآگاه ذهنمان که تا آخر عمر عذابمان خواهند داد؛ این حالت حاصل ناامنی است. ترس باعث می شود که به حصار ذهنی یا همان قلعه ی تنهایی که حاصل ناامنی است و در مباحث پیش مفصل راجع به آن صحبت کردیم، برویم. ترس موجب می شود انسان خوب رشد نکند چون ترس مانع حرکت و مانع پیشرفت است. ترس های ذهنی شامل اضطراب و ترس از موهون هستند و همه ی ما از یک چیزهایی می ترسیم و اضطراب داریم.
- ترس موجب می شود که اعتماد از بین برود. وقتی اعتماد نداشته باشیم، ایمان را هم از دست خواهیم داد چون ایمان از امنیت می آید، ایمان به یک کل. وقتی ایمان را از دست بدهیم، توکل را هم از دست خواهیم داد.
- با کودک حرف بزنید، به حرفهایش گوش بدهید، احساسات خود را بروز بدهید، اما مشکل را بزرگ نکنید. گاهی اوقات، فقط صحبت کردن و گوش دادن به مشکلات، به رفع ترس و اضطراب کودک کمک میکند.
- برای یک بچه، خانه اش امن ترین تقطه دنیا است و پدر و مادر قابل اعتماد ترین افراد هستند. ولی وقتی این افراد قابل اعتماد هر ازگاهی، خانه امن بچه را با فریادهای بلندشان میلرزانند، بچه احساس بی پناهی به او دست می دهد. انوقت است که اضطراب و ترس در وجود بچه ریشه می کند. شما باید در رابطه با فرزندتان، خودتان را کنترل کنید.
- این مساله جایگاه شما را در خانواده ارتقاء می دهد و موجب افزایش سلطه و نفوذ شما می شود. آرامش شما باعث میشود تا به عنوان یک منبع الهام بخش در دسترس فرزندتان باشید و این موضوع اعتماد و احترامی عمیق بین شما و او ایجاد میکند.(1)
- اگر والدین کج خلق باشیدفرزندانتان تـازمـانى اطاعت میکنند که ازشما بترسند و به محض رسیدن به توانایى فکرى وجسمى متوجه میشوند که ترس بی مـورد است، مقابل شما مى ایستند و رابطه معکوس میشود
- مبادا اگر فرزندتان از چیزی یا کسی ترسید، او را مجبور کنید با ترسش مواجه شود تا ترسش بریزد. به جای ترس، اعتمادش به شما خواهد ریخت. کودک را نترسانید و تهدیدش نکنید زیرا ترس شخصیت کودک را از بین می برد و دچار اختلال روانی می کند.
- علت عمده ناخن جویدن وموکندن، ترس و اضطراب واغلب فشارهای عصبی و استرس و تنش کودک است. کودکی که در محیط تنش زاست، برای مدتی با این عمل آرام میشود.
- عامل استرس رو از بین ببرید . اولین دلیلی که بچه ها دروغ می گویند ترس از والدین است. کاری می کنیم که فرزندمان از ما می ترسد. ترس از تهدید، تحقیر، سرزنش و تنبیه... کودک از این ها واهمه دارد به خاطر فرار از این ترس می رود به سمت دروغ گفتن. خشونت، ترس ایجادمیکند و ترس باعث اجبارواطاعت میشود وکودک برون کنترل می شود و باید دایم ازبیرون با ابزار خشونت کنترل شود ودرتنهایی هااشتباهات رامجددتکرار میکند.
- ترس حسی خدادادی است که کودک با استفاده ازآن از خطرات دوری کرده و به منبع امنیت (والدین) خود را نزدیک می کند فاجعه وقتی روی میدهد که یک مادر یا پدر خودمنشاء ترس فرزند شوند خشونت، ترس ایجادمیکند و ترس باعث اجبارواطاعت میشود وکودک برون کنترل می شودو باید دایم ازبیرون با ابزار خشونت کنترل شود ودرتنهایی هااشتباهات رامجددتکرار میکند بچه های زیر 6 سال را بی اعتماد نکنید چون بی اعتمادی ناامنی می آورد و ناامنی هم بی اعتمادی می آورد.
- کودک به خصوص در سال اول زندگی، ابتدا نسبت به پدر و مادر نیاز دارد که بداند این دو نفر قابل اعتماد هستند یا نه؟ حال ما چه کار می کنیم؟ کودک را می ترسانیم. ما از ترس به عنوان یک عامل تربیت استفاده می کنیم "بیرون نری ها، بچه دزد ها می دزدنت؛ آدم بد فراوونه می برنت، دل و قلوه ات را در میارن و می فروشن،سرت را می برن و .... " چه قدر به دخترها می گوییم که مواظب مرده باشند " مرد جماعت قابل اعتماد نیست، همشون یک کلکی دارند، گول نخوری!" 25 سال تلقین می کنیم که گول نخوری بعد یک شبه برای ازدواج می گیم که دیگه باید گول بخوری و بنشینی سر سفره ی عقد! امضاء کن و برو برای زندگی. دقیقاً همین مسئله باعث شده که امروزه در روابط های زناشویی، اعتمادی وجود ندارد و عدم وجود اعتماد بین زن و شوهر عامل مشکلات بسیاری در زندگی ها شده است.
- ما حتی در رفت و آمدهایمان هم گارد داریم چون به هم اعتماد نداریم. چرا این قدر مهمانی های ما به تجمل کشیده می شود؟ چون دائم توی این فکر هستیم که نکند بیان بعد برن یه حرفی پشت سرمان بزنند! وقتی مهمان به منزلتان می آید چه قدر نگران هستید؟ همه نسبت به همدیگه بسته شده ایم. این بی اعتمادی ها از کودکی می آید.
- گاهی اوقات رس با تقلید واکنش های دیگران آموخته می شود. در واقع به جای تجربه ناخوشایند یک موضوع یا موقعیت ترس آور، از طریق دیدن ترس افراد دیگر در یک موقعیت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به وجود می آید. در بعضی مواقع ترس به دلیل هشدار دادن بیش از حد والدین در کودک ایجاد می شود.(2)
پی نوشت ها:
[1] پری-رخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی، ج1،تهران: سمت، 1386
[2] حسین امیری، ترسی بود ترسی نبود، قم: موسسه امام خمینی، 1394
2- ترس فطری که مانع دور شدن از مرکز امنیت (والدین) است.
- در سیستم تعلیم و تربیت ما منشا ترس و منشا امنیت را تغییر کرده است.
- پدر و مادر منشاء امنیت هستند ولی الان به منشاء ترس تبدیل شده اند، با تنبیه و دعوا کردن ها وتهدیدها.
- وقتی کودک شما درپارک گُم می شود، از منشاء امنیت که والدین هستند دور می شود و می ترسد، شماهم نگران وآشفته می شوید، وقتی پیدایش کنید چکار میکنید؟ اگربغلش کنید منشاء امنیت هستید اگراورا دعوا کردید که کجابودی ذلیل مرده؟ اینجا شما منشاء ترس می شوید، از اینجا آسیب شروع می شود.
- بزرگترین عارضه خشونت و عدم وجود امنیت، ترس است. ترس به عنوان یک از احساس از مجموعه احساسات ناخوشایند انسان است. ما چهار گروه احساسات داریم: شادی، غم، ترس و خشم. ترس برای انسان لازم است و باید باشد چون ترس برای مواقع خطر نیاز است. احساس اصلی انسان در طول زندگیش شادی است. انسان شاد به دنیا آمده، شاد زندگی می کند و شاد هم باید از دنیا برود. ترس و غم و خشم برای محافظت از شادی وجود دارند که هر جا که ما منحرف شدیم، ما را برگردانند. بنابراین ترس به عنوان یک احساس خیلی خوب است.
- اما عدم وجود امنیت باعث ایجاد ترس ذهنی می شود و هرچه امنیت کمتر باشد، ترس های ذهنی بیشتر می شوند. ما اسیر ترس های ذهنی از کودکی هستیم. ترس های نهادینه شده در بخش ناخودآگاه ذهنمان که تا آخر عمر عذابمان خواهند داد؛ این حالت حاصل ناامنی است. ترس باعث می شود که به حصار ذهنی یا همان قلعه ی تنهایی که حاصل ناامنی است و در مباحث پیش مفصل راجع به آن صحبت کردیم، برویم. ترس موجب می شود انسان خوب رشد نکند چون ترس مانع حرکت و مانع پیشرفت است. ترس های ذهنی شامل اضطراب و ترس از موهون هستند و همه ی ما از یک چیزهایی می ترسیم و اضطراب داریم.
- ترس موجب می شود که اعتماد از بین برود. وقتی اعتماد نداشته باشیم، ایمان را هم از دست خواهیم داد چون ایمان از امنیت می آید، ایمان به یک کل. وقتی ایمان را از دست بدهیم، توکل را هم از دست خواهیم داد.
- با کودک حرف بزنید، به حرفهایش گوش بدهید، احساسات خود را بروز بدهید، اما مشکل را بزرگ نکنید. گاهی اوقات، فقط صحبت کردن و گوش دادن به مشکلات، به رفع ترس و اضطراب کودک کمک میکند.
- برای یک بچه، خانه اش امن ترین تقطه دنیا است و پدر و مادر قابل اعتماد ترین افراد هستند. ولی وقتی این افراد قابل اعتماد هر ازگاهی، خانه امن بچه را با فریادهای بلندشان میلرزانند، بچه احساس بی پناهی به او دست می دهد. انوقت است که اضطراب و ترس در وجود بچه ریشه می کند. شما باید در رابطه با فرزندتان، خودتان را کنترل کنید.
- این مساله جایگاه شما را در خانواده ارتقاء می دهد و موجب افزایش سلطه و نفوذ شما می شود. آرامش شما باعث میشود تا به عنوان یک منبع الهام بخش در دسترس فرزندتان باشید و این موضوع اعتماد و احترامی عمیق بین شما و او ایجاد میکند.(1)
- اگر والدین کج خلق باشیدفرزندانتان تـازمـانى اطاعت میکنند که ازشما بترسند و به محض رسیدن به توانایى فکرى وجسمى متوجه میشوند که ترس بی مـورد است، مقابل شما مى ایستند و رابطه معکوس میشود
- مبادا اگر فرزندتان از چیزی یا کسی ترسید، او را مجبور کنید با ترسش مواجه شود تا ترسش بریزد. به جای ترس، اعتمادش به شما خواهد ریخت. کودک را نترسانید و تهدیدش نکنید زیرا ترس شخصیت کودک را از بین می برد و دچار اختلال روانی می کند.
- علت عمده ناخن جویدن وموکندن، ترس و اضطراب واغلب فشارهای عصبی و استرس و تنش کودک است. کودکی که در محیط تنش زاست، برای مدتی با این عمل آرام میشود.
- عامل استرس رو از بین ببرید . اولین دلیلی که بچه ها دروغ می گویند ترس از والدین است. کاری می کنیم که فرزندمان از ما می ترسد. ترس از تهدید، تحقیر، سرزنش و تنبیه... کودک از این ها واهمه دارد به خاطر فرار از این ترس می رود به سمت دروغ گفتن. خشونت، ترس ایجادمیکند و ترس باعث اجبارواطاعت میشود وکودک برون کنترل می شود و باید دایم ازبیرون با ابزار خشونت کنترل شود ودرتنهایی هااشتباهات رامجددتکرار میکند.
- ترس حسی خدادادی است که کودک با استفاده ازآن از خطرات دوری کرده و به منبع امنیت (والدین) خود را نزدیک می کند فاجعه وقتی روی میدهد که یک مادر یا پدر خودمنشاء ترس فرزند شوند خشونت، ترس ایجادمیکند و ترس باعث اجبارواطاعت میشود وکودک برون کنترل می شودو باید دایم ازبیرون با ابزار خشونت کنترل شود ودرتنهایی هااشتباهات رامجددتکرار میکند بچه های زیر 6 سال را بی اعتماد نکنید چون بی اعتمادی ناامنی می آورد و ناامنی هم بی اعتمادی می آورد.
- کودک به خصوص در سال اول زندگی، ابتدا نسبت به پدر و مادر نیاز دارد که بداند این دو نفر قابل اعتماد هستند یا نه؟ حال ما چه کار می کنیم؟ کودک را می ترسانیم. ما از ترس به عنوان یک عامل تربیت استفاده می کنیم "بیرون نری ها، بچه دزد ها می دزدنت؛ آدم بد فراوونه می برنت، دل و قلوه ات را در میارن و می فروشن،سرت را می برن و .... " چه قدر به دخترها می گوییم که مواظب مرده باشند " مرد جماعت قابل اعتماد نیست، همشون یک کلکی دارند، گول نخوری!" 25 سال تلقین می کنیم که گول نخوری بعد یک شبه برای ازدواج می گیم که دیگه باید گول بخوری و بنشینی سر سفره ی عقد! امضاء کن و برو برای زندگی. دقیقاً همین مسئله باعث شده که امروزه در روابط های زناشویی، اعتمادی وجود ندارد و عدم وجود اعتماد بین زن و شوهر عامل مشکلات بسیاری در زندگی ها شده است.
- ما حتی در رفت و آمدهایمان هم گارد داریم چون به هم اعتماد نداریم. چرا این قدر مهمانی های ما به تجمل کشیده می شود؟ چون دائم توی این فکر هستیم که نکند بیان بعد برن یه حرفی پشت سرمان بزنند! وقتی مهمان به منزلتان می آید چه قدر نگران هستید؟ همه نسبت به همدیگه بسته شده ایم. این بی اعتمادی ها از کودکی می آید.
- گاهی اوقات رس با تقلید واکنش های دیگران آموخته می شود. در واقع به جای تجربه ناخوشایند یک موضوع یا موقعیت ترس آور، از طریق دیدن ترس افراد دیگر در یک موقعیت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به وجود می آید. در بعضی مواقع ترس به دلیل هشدار دادن بیش از حد والدین در کودک ایجاد می شود.(2)
پی نوشت ها:
[1] پری-رخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی، ج1،تهران: سمت، 1386
[2] حسین امیری، ترسی بود ترسی نبود، قم: موسسه امام خمینی، 1394