چارلی چاپلین هم دنبال حجاب می­ گشت

مقاله «چارلی چاپلین هم دنبال حجاب می­ گشت» نوشته اکرم ­السادات هاشمی ­پور به موضوع حجاب و رابطه آن با کلمات صدف، مروارید، چتر، فانوس و جواهر می پردازد.
پنجشنبه، 29 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
چارلی چاپلین هم دنبال حجاب می­ گشت
عادت‌های عجیبی دارم... مثلاً عادت دارم فکر کنم... فکر کردن عادت عجیبی نیست؛ اما فکر کردن به بعضی چیزها شاید کمی متفاوت باشد؛ مثلاً فکر به بعضی رنگ‌ها، عطرها و....

به بعضی کلمات که فکر می‌کنم، کلمات دیگری به یادم می‌آیند؛ این خاصیّت بعضی کلمات است مثل امروز که به کلمه‌ی دو هجایی حجاب فکر می‌کردم. نمی‌دانم چرا وقتی به این کلمه فکر می‌کنم، حس آرامش قشنگی تمام وجودم را فرا می‌گیرد.

 به حجاب فکر می‌کنم؛ اما ذهنم پر از کلمات دیگر می‌شود... این­قدر کلمه از ذهنم رد می‌شود که گاهی مجبور می‌شوم قلم و کاغذ بردارم و بنویسم؛ کلماتی مثل: صدف، غنچه،‌ مروارید، چتر، فانوس، جواهرات و کلی کلمه‌ی دیگر و چه قشنگ هستند همه‌ی این کلمات!

امّا راز دوستی کلمه‌ی حجاب با همه‌ی این کلمات چیست؟

من فکر می‌کنم همان آرامش و امنیت است که من را یاد کلمات دیگر می­ اندازد. مروارید تا زمانی که در حفاظ صدف قرار دارد، از دید صیادان و دسترس آن­ها دور می‌ماند. شعله‌ی شمع همیشه در معرض خاموشی است،‌ همیشه ترسان و لرزان است و با نرمه ­نسیمی ممکن است خاموش شود؛ ولی شعله‌ی یک فانوس به دلیل حفاظ شیشه‌ای که دارد، تا آخرین توان خود روشن است و روشنایی می‌بخشد.

آدم‌های دوراندیش همیشه در روزهای ابری، چتری همراه خود دارند؛ چون می‌دانند باران، آدم‌های بدون سایه‌بان را خیس می‌کند. جواهرات و چیزهای با ارزش تا وقتی در صندوقچه‌ آرمیده‌اند، کم­تر سارقان را به سمت خودشان می‌کشانند؛ پس همه‌ی این کلمات به نوعی با حجاب به حس آرامش و امنیت می‌رسند.

 این را حتی چارلی ‌چاپلین بازیگر کمدین هالیوودی هم فهمیده بود. او در نامه‌ای به دخترش می‌گوید که بی‌حجابی بیماری عصر ماست... و بعد با کنایه‌ای دردآمیز می‌گوید: «همه فکر می‌کنند من پیر شده‌ام و حرف‌های خنده‌دار می‌زنم»؛ یعنی آنچه گفتم واقعیت دارد و با این­که همه‌ی عمر دیگران را خندانده‌ ام، اما حالا دارم واقعیتی را بیان می‌کنم و قصد خنداندن هیچ کس را ندارم.

چارلی چاپلین در قسمتی از نامه‌اش می‌نویسد: «دخترم! هیچ‌کس و هیچ‌­چیز دیگر در این جهان نمی‌توان یافت که شایسته‌ی آن باشد تا دختری،‌ ناخن پایش را به خاطر آن عریان کند.»

 
نویسنده: اکرم ­السادات هاشمی ­پور


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.