شاید یکی از نیازهای اولیه اجتماعی بشر این باشد که در کنار دیگران زندگی کند، اما تهدیدی از دیگران متوجه او نباشد. پس از آنکه این نیاز پاسخ مثبت یافت، نیاز به تعلق که فراتر از نیاز به حضور دیگران است، شکل می گیرد. ما دوست داریم در قلب دیگران جا بگیریم، چشم انتظار کسانی باشیم و کسانی نیز چشم انتظار ما باشند. پس تنها حضور دیگران کافی نیست، بلکه باید احساس تعلق نیز وجود داشته باشد. نیاز به توجه، در پی این تعلق شکل می گیرد. نوجوانی که هنگام ورود پدر به خانه، خود را پنهان می کند، درحقیقت میخواهد میزان توجه پدر به خود را بسنجد و از این طریق نیاز به توجه را نشان میدهد. این نکته را باید بدانیم که این نوعی نیاز است، چه فرزند ما آن را نشان دهد، چه نشان ندهد. صحیح نیست زمانی به او توجه کنیم که نیاز خود را ابراز کند؛ همانند آنکه مادر فقط به فرزندانی غذا بدهد که درخواست غذا کنند، با آنکه بداند همه فرزندان به غذا نیاز دارند.
در همه افراد، به ویژه جوانها، حس مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن وجود دارد. البته ممکن است این حالت در میان افراد گوناگون، شدت و ضعف داشته باشد یا نمونه ها و مصادیق مورد توجه بودن، متفاوت باشد. اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت، مطلوب دیگران شود، با این کارها خود را کانون توجه دیگران قرار میدهد. در غیر این صورت، ممکن است به کارهای منفی دست بزند تا دیگران به او توجه کنند. نمره های بیست دانش آموز، او را کانون توجه دیگران قرار میدهد. دانش آموزی که نمی تواند نمره بیست بگیرد، تلاش می کند با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران زبانزد هم کلاسهای خود شود. نوجوانی که نتواند با امتیازات مثبت اجتماعی، رتبه مطلوبی به دست آورد، به بدل کاری و تقلید صدای دیگران رو می آورد و گاه با آزار دیگران خود را مطرح می کند.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، ولی این نکته هم اهمیت دارد که توجه طلبی فرزندان اگر پیوسته و مداوم باشد، مشکل ساز میشود. بسیاری از بچه ها از اندکی ناراحتی، مسئله بزرگی می سازند تا توجه و همدردی شما را جلب کنند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند حکمران زندگی والدین میشود. فرزندان، به ویژه در دوران کودکی، اگر در توجه طلبی افراطی خود موفق شوند، در دوران نوجوانی و جوانی مشکلات فراوانی به وجود می آورند. والدین نباید نیاز فرزند به توجه را نادیده بگیرند، ولی باید رفتارهای افراطی فرزند برای توجه طلبی را کنترل کنند. آنها باید به خواسته فرزندان توجه کنند، اما درخواست آنها را برای رسیدن سریع به خواسته شان، به صبوری و شکیبایی سوق دهند. وقتی فرزندتان از شما میخواهد نامه مدرسه را سریع بخوانید و امضا کنید، در حالی که شما کار ضروری دارید، به او بگویید ده دقیقه دیگر کارم تمام می شود و باهم نامه را می خوانیم. این نوع برخورد نشان میدهد مادر، هم به گفته فرزند توجه کرده است، و هم از توجه طلبی افراطی و درخواست رسیدن سریع فرزند به خواسته اش جلوگیری کرده است.
هرگز منتظر نمانید تا فرزندتان رفتاری منفی از خود بروز دهد و شما را تحریک کند، بلکه قبل از آن، به رفتارهای مثبتش توجه کنید تا نوبت به رفتارهای منفی نرسد.هرچه بیشتر بتوانید میان خواسته فرزند و خواسته خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. یادتان باشد اگر نیاز فرزند شما به توجه به نوعی توقع تبدیل شود، آن وقت نیاز به توجه مطرح نیست، بلکه موضوع، تأمین همه خواسته هاست و شما باید به توقعات او پاسخ دهید. در چنین شرایطی، فرزند تلاش می کند به هر قیمتی توقعات خود را با پاسخ مثبت والدین همراه سازد.
برخورد والدین با توجه طلبی فرزندان والدین در برابر توجه طلبی فرزندان یکی از این واکنش ها را از خود نشان میدهند:
- توجه مثبت؛
- توجه منفی؛
- بی توجهی.
وقتی پدر و مادر به علت رفتار مثبت فرزند، به او اهمیت میدهند، او را تأیید می کنند، در آغوش می گیرند، می بوسند یا از رفتار و گفتار او تشکر می کنند، از مهارت توجه مثبت استفاده می کنند. وقتی والدین به رفتار بد فرزند توجه می کنند، او را تهدید می کنند، نصیحت می کنند و نارضایتی خود را از رفتار او اظهار می کنند، به توجه منفی این نکته شایان توجه است که توجه منفی مجازات نیست، بلکه پاداش است؛ یعنی فرزندی که میخواهد توجه پدر و مادر را به خود جلب کند، با رفتار منفی اش به خواسته اش می رسد. وقتی فرزند شما با کار مثبتش نتواند توجه شما را به خود جلب کند، می کوشد با رفتار منفی این کار را انجام دهد. برای اینکه تربیت به درستی انجام شود، به جای توجه منفی، باید از بی توجهی به رفتار منفی و توجه به رفتار مثبت استفاده کرد. هرگز منتظر نمانید تا فرزندتان رفتاری منفی از خود بروز دهد و شما را تحریک کند، بلکه قبل از آن، به رفتارهای مثبتش توجه کنید تا نوبت به رفتارهای منفی نرسد. وقتی میبینید فرزندانتان ساعتها، بدون هیچ مشکلی با یکدیگر بازی می کنند، به آنها بگویید که رفتار مناسب آنها را درک کرده اید و به آن توجه دارید، نه اینکه به محض کمترین تنشی میان آنان از رفتارشان گلایه یا آنها را تهدید کنید. شما نباید خوش رفتاری را به صورت کاری مستم که باید تحقق پیدا کند در نظر بگیرید. پس همان گونه که در برابر بدرفتاری واکنش منفی نشان میدهید، در برابر رفتار مثبت نیز واکنش مثبت نشان دهید، بلکه فراتر از این، بدرفتاری را نادیده بگیرید؛ زیرا توجه کردن به آن نوعی پاداش برای فرزند و توجه نکردن نوعی مجازات به حساب می آید. این در وضعی است که فرزندتان برای جلب توجه، بدرفتاری می کند. نادیده گرفتن رفتار منفی که برای جلب توجه انجام می شود، بهترین شیوه حذف رفتار منفی است که البته، باید همزمان با آن به رفتارهای مثبت توجه شود. وقتی به بدخلقی کسی بی توجهی می کنید، معنایش این است که گوشهای من به شنیدن این سخنان عادت ندارد. پس حرفتان را به آرامی و با خوش زبانی مطرح کنید. بر این اساس، طبیعی است که تا کسی به بدخلقی فرزند توجه نکند، رفتار بد او ادامه نمی یابد. وقتی کسی به او توجه نکند و تنها برای رفتارهای مثبتش بازخورد مناسبی دریافت کند، رفتار منفی کاهش می یابد. البته، این در صورتی است که همه این اصل را رعایت کنند؛ اگر پدر به رفتار منفی بی توجهی کند، اما فرزند از مادر توجه دریافت کند، همه محاسبات به هم می ریزد و تربیت درستی شکل نمی گیرد.
منبع: خانوادۀ موفق،علی حسین زاده،چاپ دوم،مؤسسۀ آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،کاشان1391
در همه افراد، به ویژه جوانها، حس مطلوب واقع شدن و کانون توجه بودن وجود دارد. البته ممکن است این حالت در میان افراد گوناگون، شدت و ضعف داشته باشد یا نمونه ها و مصادیق مورد توجه بودن، متفاوت باشد. اگر برای جوان ممکن باشد که با رفتارهای مثبت، مطلوب دیگران شود، با این کارها خود را کانون توجه دیگران قرار میدهد. در غیر این صورت، ممکن است به کارهای منفی دست بزند تا دیگران به او توجه کنند. نمره های بیست دانش آموز، او را کانون توجه دیگران قرار میدهد. دانش آموزی که نمی تواند نمره بیست بگیرد، تلاش می کند با حرکات نمایشی، طنز یا مسخره کردن دیگران زبانزد هم کلاسهای خود شود. نوجوانی که نتواند با امتیازات مثبت اجتماعی، رتبه مطلوبی به دست آورد، به بدل کاری و تقلید صدای دیگران رو می آورد و گاه با آزار دیگران خود را مطرح می کند.
طبیعی است که فرزندان به توجه نیاز دارند و والدین باید به آنها توجه داشته باشند، ولی این نکته هم اهمیت دارد که توجه طلبی فرزندان اگر پیوسته و مداوم باشد، مشکل ساز میشود. بسیاری از بچه ها از اندکی ناراحتی، مسئله بزرگی می سازند تا توجه و همدردی شما را جلب کنند. توجه طلبی افراطی به جایی می رسد که فرزند حکمران زندگی والدین میشود. فرزندان، به ویژه در دوران کودکی، اگر در توجه طلبی افراطی خود موفق شوند، در دوران نوجوانی و جوانی مشکلات فراوانی به وجود می آورند. والدین نباید نیاز فرزند به توجه را نادیده بگیرند، ولی باید رفتارهای افراطی فرزند برای توجه طلبی را کنترل کنند. آنها باید به خواسته فرزندان توجه کنند، اما درخواست آنها را برای رسیدن سریع به خواسته شان، به صبوری و شکیبایی سوق دهند. وقتی فرزندتان از شما میخواهد نامه مدرسه را سریع بخوانید و امضا کنید، در حالی که شما کار ضروری دارید، به او بگویید ده دقیقه دیگر کارم تمام می شود و باهم نامه را می خوانیم. این نوع برخورد نشان میدهد مادر، هم به گفته فرزند توجه کرده است، و هم از توجه طلبی افراطی و درخواست رسیدن سریع فرزند به خواسته اش جلوگیری کرده است.
هرگز منتظر نمانید تا فرزندتان رفتاری منفی از خود بروز دهد و شما را تحریک کند، بلکه قبل از آن، به رفتارهای مثبتش توجه کنید تا نوبت به رفتارهای منفی نرسد.هرچه بیشتر بتوانید میان خواسته فرزند و خواسته خود تعادل ایجاد کنید، از توجه طلبی افراطی فرزند جلوگیری کرده اید. یادتان باشد اگر نیاز فرزند شما به توجه به نوعی توقع تبدیل شود، آن وقت نیاز به توجه مطرح نیست، بلکه موضوع، تأمین همه خواسته هاست و شما باید به توقعات او پاسخ دهید. در چنین شرایطی، فرزند تلاش می کند به هر قیمتی توقعات خود را با پاسخ مثبت والدین همراه سازد.
برخورد والدین با توجه طلبی فرزندان والدین در برابر توجه طلبی فرزندان یکی از این واکنش ها را از خود نشان میدهند:
- توجه مثبت؛
- توجه منفی؛
- بی توجهی.
وقتی پدر و مادر به علت رفتار مثبت فرزند، به او اهمیت میدهند، او را تأیید می کنند، در آغوش می گیرند، می بوسند یا از رفتار و گفتار او تشکر می کنند، از مهارت توجه مثبت استفاده می کنند. وقتی والدین به رفتار بد فرزند توجه می کنند، او را تهدید می کنند، نصیحت می کنند و نارضایتی خود را از رفتار او اظهار می کنند، به توجه منفی این نکته شایان توجه است که توجه منفی مجازات نیست، بلکه پاداش است؛ یعنی فرزندی که میخواهد توجه پدر و مادر را به خود جلب کند، با رفتار منفی اش به خواسته اش می رسد. وقتی فرزند شما با کار مثبتش نتواند توجه شما را به خود جلب کند، می کوشد با رفتار منفی این کار را انجام دهد. برای اینکه تربیت به درستی انجام شود، به جای توجه منفی، باید از بی توجهی به رفتار منفی و توجه به رفتار مثبت استفاده کرد. هرگز منتظر نمانید تا فرزندتان رفتاری منفی از خود بروز دهد و شما را تحریک کند، بلکه قبل از آن، به رفتارهای مثبتش توجه کنید تا نوبت به رفتارهای منفی نرسد. وقتی میبینید فرزندانتان ساعتها، بدون هیچ مشکلی با یکدیگر بازی می کنند، به آنها بگویید که رفتار مناسب آنها را درک کرده اید و به آن توجه دارید، نه اینکه به محض کمترین تنشی میان آنان از رفتارشان گلایه یا آنها را تهدید کنید. شما نباید خوش رفتاری را به صورت کاری مستم که باید تحقق پیدا کند در نظر بگیرید. پس همان گونه که در برابر بدرفتاری واکنش منفی نشان میدهید، در برابر رفتار مثبت نیز واکنش مثبت نشان دهید، بلکه فراتر از این، بدرفتاری را نادیده بگیرید؛ زیرا توجه کردن به آن نوعی پاداش برای فرزند و توجه نکردن نوعی مجازات به حساب می آید. این در وضعی است که فرزندتان برای جلب توجه، بدرفتاری می کند. نادیده گرفتن رفتار منفی که برای جلب توجه انجام می شود، بهترین شیوه حذف رفتار منفی است که البته، باید همزمان با آن به رفتارهای مثبت توجه شود. وقتی به بدخلقی کسی بی توجهی می کنید، معنایش این است که گوشهای من به شنیدن این سخنان عادت ندارد. پس حرفتان را به آرامی و با خوش زبانی مطرح کنید. بر این اساس، طبیعی است که تا کسی به بدخلقی فرزند توجه نکند، رفتار بد او ادامه نمی یابد. وقتی کسی به او توجه نکند و تنها برای رفتارهای مثبتش بازخورد مناسبی دریافت کند، رفتار منفی کاهش می یابد. البته، این در صورتی است که همه این اصل را رعایت کنند؛ اگر پدر به رفتار منفی بی توجهی کند، اما فرزند از مادر توجه دریافت کند، همه محاسبات به هم می ریزد و تربیت درستی شکل نمی گیرد.
منبع: خانوادۀ موفق،علی حسین زاده،چاپ دوم،مؤسسۀ آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)،کاشان1391