این روزها با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، اهمیت قناعت در زندگی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. امری که میتوان آن را در مقولهی اصلاح الگوی مصرف و پرهیز از اسراف و تبذیر تعریف کرد.
آموزش قناعت به کودکان و تربیت فرزندانی قانع، یکی از وظایف مهم والدین است. چرا که اگر کودکانمان را قانع تربیت کنیم در حقیقت در آینده شاهد ایجاد جامعهای قانع خواهیم بود که صرفه جویی و پرهیز از اسراف، سر لوحهی زندگی اعضای آن جامعه قرار خواهد گرفت.
آموزش قناعت به کودکان و تربیت فرزندانی قانع، یکی از وظایف مهم والدین است. چرا که اگر کودکانمان را قانع تربیت کنیم در حقیقت در آینده شاهد ایجاد جامعهای قانع خواهیم بود که صرفه جویی و پرهیز از اسراف، سر لوحهی زندگی اعضای آن جامعه قرار خواهد گرفت.
تعریف قناعت
قناعت در لغت به معنای بسنده کردن به مقدار کم از کالای مورد نیاز و رضایت به چیزی است که نصیب شخصی میشود.[1] .
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود که شخص به مقدار ضرورت بسنده کند و زائد بر آن را نطلبد.[2] از طرفی قناعت آن حدی از مصرف است که به خست منجر نشود.
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال میشود. صفت قناعت موجب میشود که شخص به مقدار ضرورت بسنده کند و زائد بر آن را نطلبد.[2] از طرفی قناعت آن حدی از مصرف است که به خست منجر نشود.
اهمیت قناعت در زندگی
یکی از نشانههای انسان مؤمن این است که از اسراف و زیادهروی پرهیز میکند و میانهروی را پیشهی خود میسازد.[3]
خداوند تبارک و تعالی میانهروی در زندگی را دوست دارد و اسراف و تبذیر مورد خشم اوست، حتی اگر انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است .[4]
در روایات برای فرد اسراف کننده سه نشانه آمده است: چیزهایی میخرد و میپوشد و میخورد که در شأن او نیست.[5]
امیرالمؤمنین علی(ع) اعتدال در خرج کردن و قناعت را موجب فراوانی مال و ثروت میدانند و اسراف را سبب تباهی و نابودی آن.[6]
در روایات آمده است که امام صادق(ع) وقتی سیبی نیم خورده را دیدند که دور انداخته شده بود خشمگین شده و فرمودند: "اگر شما سیر هستید بسیاری از مردم گرسنه هستند. خوب بود آن را به نیازمندش میدادید".[7]
همچنین آن حضرت میفرمودند: "من هرگاه چیز کمی در سفره میافتد آن را بر میدارم و این کار باعث تعجب خادم میشود".[8]
لقمان حکیم در نصیحتی به فرزندش میفرماید: "ای پسرم! به قسمت الهی قانع باش تا زندگیات پاک باشد. پس اگر خواستی عزت دنیا را گرد آوری، طمع خود را از آنچه در دست مردم است ببر. همانا پیامبران و صدیقان به اندازه قطع طمعشان به آن مقامات رسیدند".[9]
قناعت آنچنان جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد که امام زین العابدین(ع) تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در آن و قطع طمع از زندگی و مال دیگران میبینند[10]و رسول خدا(ص) بهترین افراد امت خویش را اشخاص قانع و بدترین آنها را طمعکاران میدانند.[11]
در حقیقت میتوان به جرأت گفت که خوشترین زندگی، زندگی همراه با قناعت است[12] و بدون شک فرزندی که در این محیط تربیت شود میتواند فردی مؤثر و مفید برای یک جامعه باشد.
خداوند تبارک و تعالی میانهروی در زندگی را دوست دارد و اسراف و تبذیر مورد خشم اوست، حتی اگر انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است .[4]
در روایات برای فرد اسراف کننده سه نشانه آمده است: چیزهایی میخرد و میپوشد و میخورد که در شأن او نیست.[5]
امیرالمؤمنین علی(ع) اعتدال در خرج کردن و قناعت را موجب فراوانی مال و ثروت میدانند و اسراف را سبب تباهی و نابودی آن.[6]
در روایات آمده است که امام صادق(ع) وقتی سیبی نیم خورده را دیدند که دور انداخته شده بود خشمگین شده و فرمودند: "اگر شما سیر هستید بسیاری از مردم گرسنه هستند. خوب بود آن را به نیازمندش میدادید".[7]
همچنین آن حضرت میفرمودند: "من هرگاه چیز کمی در سفره میافتد آن را بر میدارم و این کار باعث تعجب خادم میشود".[8]
لقمان حکیم در نصیحتی به فرزندش میفرماید: "ای پسرم! به قسمت الهی قانع باش تا زندگیات پاک باشد. پس اگر خواستی عزت دنیا را گرد آوری، طمع خود را از آنچه در دست مردم است ببر. همانا پیامبران و صدیقان به اندازه قطع طمعشان به آن مقامات رسیدند".[9]
قناعت آنچنان جایگاهی در سبک زندگی اسلامی دارد که امام زین العابدین(ع) تمام خیرات و خوبیهای دنیا و آخرت را در آن و قطع طمع از زندگی و مال دیگران میبینند[10]و رسول خدا(ص) بهترین افراد امت خویش را اشخاص قانع و بدترین آنها را طمعکاران میدانند.[11]
در حقیقت میتوان به جرأت گفت که خوشترین زندگی، زندگی همراه با قناعت است[12] و بدون شک فرزندی که در این محیط تربیت شود میتواند فردی مؤثر و مفید برای یک جامعه باشد.
اهمیت قناعت و صرفه جویی در کلام رهبری
رهبر معظم انقلاب میل به مصرف گرایی و عدم قناعت در زندگی را بلای بزرگی برای یک جامعه دانسته و میفرمایند: "برای جامعه بلای بزرگی است که میل به مصرف، روز به روز در آن زیاد شود و همه به بیشتر مصرف کردن، بیشتر خوردن، متنوع خوردن، متنوع پوشیدن و دنبال نشانههای مُد و هر چیز تازه برای وسایل زندگی و تجملات آن رفتن تشویق شوند".[13]
ایشان در بیان دیگری عموم جامعه را به کسب قناعت در زندگی تشویق نموده و میفرمایند: "به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض میکنم که موضوع قناعت را جدی بگیرید".[14]
ایشان همچنین به اهمیت توجه به مسأله صرفه جویی در سیاستها و برنامهریزیهای جامعه اشاره کرده و میفرمایند: "لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئلهی صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامهریزیهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم".[15]
ایشان در بیان دیگری عموم جامعه را به کسب قناعت در زندگی تشویق نموده و میفرمایند: "به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض میکنم که موضوع قناعت را جدی بگیرید".[14]
ایشان همچنین به اهمیت توجه به مسأله صرفه جویی در سیاستها و برنامهریزیهای جامعه اشاره کرده و میفرمایند: "لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئلهی صرفه جویی را در خطوط اساسی برنامهریزیهایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم".[15]
راهکارهایی برای پرورش روح قناعت در فرزندان
1.آموزش: دوران کودکی بهترین زمان برای آموزش مفاهیم اولیه مثل قناعت است. باید به آنها یاد داد که از وسایل خود نهایت استفاده را ببرند. به طور مثال هنگام نقاشی کشیدن از تمام برگه خود استفاده کنند و یا از کاغذهایی که دیگر استفاده نمیشود، برای کاردستی و یا یادداشتهای موقتی بهره ببرند.
همچنین باید شیوه صحیحِ خوردن و آشامیدن را مثل اینکه باید به اندازهای که میخورد در ظرفش غذا بکشد و یا تا انتهای غذایش را تمام کند به آنها آموخت و یا اینکه به آنها یاد داد که هر وقت از اتاقشان بیرون میآیند چراغ را خاموش کنند. کارهایی از این قبیل سبب میشود که کودک کم کم با مفهوم قناعت آشنا شود. در واقع شیوه صحیح مصرف آب، صرفه جویی در مصرف برق، جلوگیری از شکل گرفتن روحیهی مصرف گرایی، تجمل گرایی و چشم و همچشمی مواردی است که خانواده در آموزش آن به کودک و درونی کردن آنها میتواند مؤثر باشد.
2.الگو سازی: اولین الگوهای رفتاری کودک، والدین هستند که پایههای اولیهی شخصیتی او را میسازند. اگر والدین وسایل زندگی را مدام بر طبق مُد تعویض کنند و در خرید اسباب و وسائل زندگی و حتی در خرید اسباب بازی برای کودکان،جانب تعادل را رعایت نمایند کودک یاد میگیرد که نباید لزوما هر چه را که دوست دارد داشته باشد و آن را بخرد.
صرفه جویی والدین در زندگی، سبب میشود که کودک به راحتی مسیر قناعت را طی کند و از حریص بودن در زندگی دور بماند.
3.تاثیر همنشن و دوست: کودکی که با دوستانی قانع سر و کار دارد قناعت را از آنان میآموزد و به تدریج این صفت پسندیده در او تجلی مییابد ولی اگر با افرادی حریص در ارتباط باشد کم کم متصف به این صفت ناپسند میشود.
4.پرهیز از سرکوب کردن خواستههای منطقی کودک: نباید تمام خواستهها و نیازهای کودک سرکوب شود. زیرا این کار باعث میشود که او حریص شود. بلکه باید در اجابت خواستههای او تعادل برقرار کرد.
نویسنده کتاب سلوک با فرزند در این زمینه مینویسد: "در دخل و خرج خانهات راه اعتدال پیش بگیر چرا که سختگیری و محرومیت و فقر ممکن است در شخصیت فرزندانت اثر نامطلوب داشته باشد و عقده حقارت و احساس عقب افتادگی را در آنها شکل دهد و بیحساب و کتاب خرج کردن و افراط در آن سبب بیعفتی و تنبلی و غرور فرزندانت میشود و او را به ناهنجاریها و زیادهخواهیها مبتلا میسازد".[16]
5.پرهیز از زیادهروی در اجابت درخواستهای کودک: والدین باید توجه داشته باشند که نباید لزوما تمام درخواستهای کودک را پاسخ دهند. چرا که این امر سبب میشود در آینده اگر به خواستههایش نرسد دچار سرخوردگی شده و یا حتی دچار شکست در زندگیاش شود. در همین زمینه در کتاب سلوک با فرزند آمده است: "زیادهروی در محبت و ناز و نعمت، فرزندت را کم طاقت و خودخواه و متکی به غیر بار میآورد و مانع شکوفایی استعدادهای پنهانش میشود و قوهی ابتکار او دفن میشود و او را در مواجهه با سختیهای طبیعی روزگار، شکست پذیر میسازد و جسارت در تصمیمگیریهای بزرگ را از او سلب میکند و غرور کاذبی در او پدید میآورد که حاضر نیست هیچگاه اعتراف به ضعف و نقص و اشکال خود کند و همهی بدبختیها را به گردن دیگران میاندازد".[17]
همچنین باید شیوه صحیحِ خوردن و آشامیدن را مثل اینکه باید به اندازهای که میخورد در ظرفش غذا بکشد و یا تا انتهای غذایش را تمام کند به آنها آموخت و یا اینکه به آنها یاد داد که هر وقت از اتاقشان بیرون میآیند چراغ را خاموش کنند. کارهایی از این قبیل سبب میشود که کودک کم کم با مفهوم قناعت آشنا شود. در واقع شیوه صحیح مصرف آب، صرفه جویی در مصرف برق، جلوگیری از شکل گرفتن روحیهی مصرف گرایی، تجمل گرایی و چشم و همچشمی مواردی است که خانواده در آموزش آن به کودک و درونی کردن آنها میتواند مؤثر باشد.
2.الگو سازی: اولین الگوهای رفتاری کودک، والدین هستند که پایههای اولیهی شخصیتی او را میسازند. اگر والدین وسایل زندگی را مدام بر طبق مُد تعویض کنند و در خرید اسباب و وسائل زندگی و حتی در خرید اسباب بازی برای کودکان،جانب تعادل را رعایت نمایند کودک یاد میگیرد که نباید لزوما هر چه را که دوست دارد داشته باشد و آن را بخرد.
صرفه جویی والدین در زندگی، سبب میشود که کودک به راحتی مسیر قناعت را طی کند و از حریص بودن در زندگی دور بماند.
3.تاثیر همنشن و دوست: کودکی که با دوستانی قانع سر و کار دارد قناعت را از آنان میآموزد و به تدریج این صفت پسندیده در او تجلی مییابد ولی اگر با افرادی حریص در ارتباط باشد کم کم متصف به این صفت ناپسند میشود.
4.پرهیز از سرکوب کردن خواستههای منطقی کودک: نباید تمام خواستهها و نیازهای کودک سرکوب شود. زیرا این کار باعث میشود که او حریص شود. بلکه باید در اجابت خواستههای او تعادل برقرار کرد.
نویسنده کتاب سلوک با فرزند در این زمینه مینویسد: "در دخل و خرج خانهات راه اعتدال پیش بگیر چرا که سختگیری و محرومیت و فقر ممکن است در شخصیت فرزندانت اثر نامطلوب داشته باشد و عقده حقارت و احساس عقب افتادگی را در آنها شکل دهد و بیحساب و کتاب خرج کردن و افراط در آن سبب بیعفتی و تنبلی و غرور فرزندانت میشود و او را به ناهنجاریها و زیادهخواهیها مبتلا میسازد".[16]
5.پرهیز از زیادهروی در اجابت درخواستهای کودک: والدین باید توجه داشته باشند که نباید لزوما تمام درخواستهای کودک را پاسخ دهند. چرا که این امر سبب میشود در آینده اگر به خواستههایش نرسد دچار سرخوردگی شده و یا حتی دچار شکست در زندگیاش شود. در همین زمینه در کتاب سلوک با فرزند آمده است: "زیادهروی در محبت و ناز و نعمت، فرزندت را کم طاقت و خودخواه و متکی به غیر بار میآورد و مانع شکوفایی استعدادهای پنهانش میشود و قوهی ابتکار او دفن میشود و او را در مواجهه با سختیهای طبیعی روزگار، شکست پذیر میسازد و جسارت در تصمیمگیریهای بزرگ را از او سلب میکند و غرور کاذبی در او پدید میآورد که حاضر نیست هیچگاه اعتراف به ضعف و نقص و اشکال خود کند و همهی بدبختیها را به گردن دیگران میاندازد".[17]
منابع:
[1]. مجمع البحرین، فخرالدین طریحی، ج4. ص384
[2]. جامع السعادات، ملا مهدی نراقی، ج2، ص104
[3]. جامع الاخبار، شیخ تاج الدین شعیری، باب 171، ح1
[4]. تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص301
[5]. تفسیر نورالثقلین،عبد علی بن جمعه حویزی،ج1، ص772
[6]. وسایل الشیعه، ج15،ص258
[7]. الاخبار، باب 171، ح4
[8]. همان، باب171، ح7
[9]. بحارالانوار، محمد تقی مجلسی، ج13، ص420،ح14
[10]. کافی،محمد بن یعقوب کلینی، ج2، ص320
[11]. کنز العمال، متقی هندی، ح7095
[12]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محمد تمیمی آمدی، ص391، ح8982
[13]. خطبههای عید فطر، 15آذر 1381
[14]. خطبههای نماز عید فطر، 4 آذر 1372
[15]. بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه امام رضا(ع)، 1 فروردین 1388
[16]. سلوک با فرزند، ص.ج، ص243
[17]. همان، ص245