ارزشهای ذاتی و عرضی
امری ممکن است خود بخود دارای ارزش باشد، یعنی بدون توجه به ارتباط آن با امور دیگر با ارزش تلقی شود در این صورت گفته میشود این امر دارای ارزش ذاتی است. از باب مثال برای بعضی از مردم علم، اخلاق، دین و هنر خود بخود ارزش دارند. در مقابل ارزشهای ذاتی پاره ای از چیزها وسیله ای برای نیل به امور با ارزش هستند و از این جهت با ارزش تلقی می شوند. از باب مثال پول ممکن است وسیله ای برای کسب علم و هنر باشد و از این لحاظ با ارزش تلقی شود. در این صورت گفته می شود پول ارزش عرضی دارد. به عبارت دیگر پول خود۔ بخود با ارزش نیست ولی ازین جهت که وسیله نیل به علم و هنر می باشد با ارزش میشود یا کسب ارزش می کند. در این طبقه بندی نیز اختلاف نظر زیاد است. تعیین اموری که دارای ارزش ذاتی باشند برای افراد یا اجتماعات و گروهها کار آسانی نیست. به عنوان مثال علم، هنر و اخلاق ممکن است وسیله ای برای ارضای میل به کنجکاوی، تلطیف ذوق، تحریک خیال و بهبود روابط انسانی باشند و هریک ازین امور را نیز می توان وسیله ای برای نیل به چیز دیگر تلقی نمود. از طرف دیگر برای دسته ای ثروت ارزش ذاتی دارد.اگر گروهی با دسته ای قیام کنند و حیات اجتماع را مورد تهدید قرار دهند و به خرابکاری و قتل و غارت بپردازند، آیا حفظ صلح در مقابل آنها با ارزش تلقی می شود؟ پاره ای از فیلسوفان در این باره میزانهایی را مطرح می سازند. در صورتی که دستهای دیگر ثروت را وسیله آسایش و راحتی یا ترقی مملکت قرار میدهند. بنابراین ممکن است امری از نظر دسته ای دارای ارزش ذاتی باشد در صورتی که همین امر برای دیگران ای عامه دارد بطور کلی موقعیت در تعیین وضع ارزشها تأثیر فراوان دارد. در یک موقعیت پول ممکن است خود بخود با ارزش تلقی شود. به عنوان مثال پدری که فرزندانش در حال رشد هستند و ظرف چند سال آماده برای ادامه تحصیل در خارج خواهند شد در وضع کنونی، پول و جمع آوری آن برای وی ارزش ذاتی دارد. اما زمانی که بچه ها به سن تحصیل رسیدند همان پول وسیله ای برای ادامه تحصیل آنها تلقی میشود. ادامه تحصیل در یک زمان خود بخود ارزش دارد، در صورتی که در زمان دیگر وسیله انجام خدمت خواهد شد. انجام خدمت نیز در یک مرحله خود بخود با ارزش است و در مرحله دیگر وسیله پیشرفت و توسعه جامعه خواهد بود. پیشرفت و توسعه جامعه نیز ممکن است خود بخود مورد توجه باشد یا وسیله ای برای رفاه حال افراد تلقی شود. روی این زمینه نباید تأثیر موقعیت را در تعیین وضع ارزشها از نظر دور داشت.ارزشهای نسبی و مطلق
امور مختلف ازین جهت که در شرایط خاص ارزش داشته باشند یا در هر وضعی با ارزش تلقی شوند به دو دسته تقسیم می شوند. آنچه که ارزش آن وابسته به شرایط و موقعیت خاص باشد یا به اصطلاح بالنسبه به این شرایط ارزش داشته باشد، گفته میشود ارزش نسبی دارد در مقابل این امر به اموری برخورد می کنیم که در شرایط متفاوت و موقعیتهای گوناگون ارزش دارند. اینگونه امور در اصطلاح دارای ارزش مطلق هستند. از باب مثال پول، حکومت و نظام اقتصادی در شرایط خاص که با زمینه اجتماعی وابسته است با ارزش تلقی می شوند اما فرد انسان، صلح و عدالت اجتماعی در هر وضع و موقعیت واجد ارزش است و روی همین زمینه ارزش مطلق دارد. در این باره نیز میان دانشمندان اختلاف است. پاره ای وجود ارزشهای مطلق را انکار می کنند. به نظر آنها اموری مانند صلح، دموکراسی و عدالت اجتماعی نیز در شرایط خاص با ارزش تلقی می شوند. اگر گروهی با دسته ای قیام کنند و حیات اجتماع را مورد تهدید قرار دهند و به خرابکاری و قتل و غارت بپردازند، آیا حفظ صلح در مقابل آنها با ارزش تلقی می شود؟ پاره ای از فیلسوفان در این باره میزانهایی را مطرح می سازند. به نظر آنها آنچه با طبیعت انسان سروکار دارد و موجبات بیشرفت حیات فردی وجمعی را فراهم میسازد ارزش مطلق دارد به عنوان مثال صلح، عدالت و دموکراسی این خصوصیت را دارند.از طرف دیگر در موقعیتهای مختلف به اموری برخورد می کنیم که در تأمین احتیاجات وحل مشکلات مؤثر بوده اند. به عبارت دیگر، اموری درطول زندگی ودر تجربیات فردی و جمعی پیوسته به عنوان عامل اساسی در حل مشکلات تأثیر داشته اند. اینگونه امور نیز ارزش مطلق دارند. در این مورد نیز تأثیر موقعیت را نباید از نظر دور داشت. علاوه بر این در عمل، اموری مثل صلح، عدالت و دموکراسی تحت شرایط خاص قرار می گیرند. نکته مهم این است که بحث درباره ارزشها با آنچه در عمل جریان دارد کاملا فرق دارد. در مقام بحث ممکن است اموری مانند صلح، عدالت اجتماعی، حاکمیت ملی و دموکراسی دارای ارزش مطلق باشند ولی در عمل اینگونه امور تحت تأثیر شرایط خاص قرار میگیرند و مورد تفسیرهای گوناگون واقع می شوند.
همانطور که در بالا گفته شد سازگاری ارزشها با حیات انسان و اهمیت ارزشهای تاریخی، بعضی چیزهایی را که در طول تاریخ یا موقعیتهای مختلف مفید بوده اند نباید از نظر دور داشت. اگر ارزشها را کاملا نسبی تلقی کنیم پایه ای برای اظهارنظر و اصلی برای هدایت اعمال در اختیار نخواهیم داشت. از طرف دیگر نباید در مطلق بودن ارزش پاره ای از امور مبالغه کرد و تأثیر موقعیت را در آنها مورد انکار قرار داد.
منبع: اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، علی شریعتمداری، چاپ پنجاه و سوم، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران 1391