هنگامی که بچه دستتان را گرفت، اضافه کنید: تو خیلی باهوشی که دستم را میگیری. حالا می توانیم با خیال راحت از خیابان رد شویم. برخی اوقات آرزو می کنم که ای کاش بچهای نداشتم. آنچه فرزندتان از عبارت بالا میفهمد، این است: تو ارزش نداری و من تو را نمی خواهم. او این حرف را به دل می گیرد و حتی تا بزرگسالی به یادش می ماند. آیا شما اینقدر بی خردید که به بچه بگویید: ای کاش اصلا تورا نداشتم. در عوض چنین بگویید: بعضی وقتها مرا خیلی ناراحت می کنی.
بهتر آن است که پدر و مادر قواعد پیش گفته را اجرا کنند تا بدین حد از خشمناکی نرسند. وقتی بچه می داند که پدرومادرش چه انتظاری از وی دارند و مشاهده می کند که با او دمسازند، یقینا رفتار نیکوتری در پیش خواهد گرفت.
مرا تنها بگذار
تمام پدر و مادرها پارهای اوقات مایلند تنها باشند. ولی در صورتی که پرخاش کنان از فرزندتان بخواهید که ایشان را به حال خود گذارد، می اندیشد که دوستش ندارید. سعی کنید بچه ها را در انجام امور روزانه شرکت دهید. حتی یکی بچه سه ساله هم می خواهد در آماده ساختن میز شام یاری کند.ترساندنهای بی مورد، در نهایت به زدوده شدن قدرت شما می انجامد. این قبیل گفتار سبب می گردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید.اگر موقعی که بچه ها به شما احتیاج ندارند، وقتی را برای سپری ساختن با آنان اختصاص دهید، در این حالت زمانی که توجه شما به اجرای سایر امور است، بچه ها کمتر مزاحم شما می شوند. آن هنگام که لازم است تنها باشید، می توانید به بچه بگویید: من خیلی تو را دوست دارم، اما حالا بسیار کار دارم. به او فرصت دهید که دریابد شما بعدا مدتی را با او می گذرانید. در صورتی که فرزندتان اصرار کرد، می توانید بگویید: چنانچه بار دیگر حرفم را قطع کردی، ناچارا باید به اتاقت بروی، چون اینجا اتاق من است. این روشی در جهت دور کردن بچه نیست بلکه یک راه کار تربیتی به حساب می آید.خفه شو!
این عبارت سبب می گردد که بچه حس کند شما کوچکترین علاقه ای به شنیدن نظرش ندارید و اندک اندک به این نتیجه دست می یابد که او فردی ناتوان در طرح هر پیشنهادی است.شما می توانید با آرامش و خونسری به او بگویید: ساکت باش و اگر این لحن کلام بی اثر باشد، آن را با خونسردی لیکن محکم تر بیان کنید. یا امکان دارد تلویزیون را خاموش کنید و وی را به اتاقش بفرستید. یادتان باشد که بچه ها همه چیز را از انگاره (الگوی خود فرا می گیرند. در صورتی که می خواهید فرزندتان مودب باشد، باید نخست خودتان با ادب باشید. هیچ گاه به هم سن و سالتان نمی گویید خفه شو! پس به بچه تان هم نباید چنین حرفی بزنید.
این کار را بکن وگرنه.
ترساندنهای بی مورد، در نهایت به زدوده شدن قدرت شما می انجامد. این قبیل گفتار سبب می گردد که بچه به رفتار ناپسندش ادامه دهد تا ببیند شما تصمیم دارید چه کنید. روش مطلوب، چینش تنبیه ویژه ای است که می توانید به کار ببندید. مثلا به او بگویید:اگر حالا دست از این کارت نکشی، یک هفته کامل باید در خانه بمانی. یا در صورتی که مجددا این عمل را تکرار کنی، حق نداری پس از ناهار بازی کنی. اینجاست که بچه می فهمد شما قادرید او را از برخی پیزهایی که دوست دارد، محروم سازید. اگر حالا همراه من نیایی، دیگر با تو کاری ندارم و برای همیشه کنارت می گذارم هر گز بچه ها را از رهاکردنش نترسانید. پدر و مادر باید برای فرزندشان پناهگاه امنی باشند، تا از آنجا بچه ها بتوانند به دنیا گام نهند. در غیر اینصورت آنان از حیث رفتاری، به افرادی وابسته و بدون اعتماد به نفس بدل می گردند.
چنانچه کودک نوپایی دارید که گوشه خیابان نشسته و تکان نمی خورد، باید بگویید: یا با من بیا یا دستت را می گیرم و با خود می برم. و اگر ضرورت ایجاد کرد، بلندش کنید و با خود ببرید. اگر فرزندتان دوست دارد وقت تلف کند، بکوشید به وی توجه بیشتری داشته باشید. مثلا بگویید: تو دقیقا پنج دقیقه وقت داری تا با دوستت بازی کنی و بعد باید برویم. این کلام موثرتر از آن است که بچه را بترسانید به این که او را می گذارید و می روید.
اگر حرفهای ناصحیح به فرزندتان زده اید، فرصت های زیادی برای جبران آنها ندارید. باید اذعان داشت که اینان ویژگی برگشت ناپذیری دارند. روانشناسی موسوم به فلمینگ توصیه می کند که: به نزد فرزندتان بشتابید، وی را در آغوش بگیرید و بگویید من حرفهای زشتی به تو زده ام؛ برخی اوقات که از کوره در می روم، سخنانی به تو می گویم که به هیچ عنوان دوست ندارم متاسفم. این برخورد نه فقط موجب بهبودی رابطه شما با فرزندتان می شود، بلکه ایشان می آموزند که وقتی در شرایطی قرار می گیرند که سبب خشمگینی شان می گردد، باید چه کرده و چگونه خویشتن را مهار کنند. این دستور مهم را به خاطر بسپارید: پیوسته دست به کاری بزنید که بچهها پیببرند، دوستشان دارید.
منبع: روانشناسی کودک، بتول جعفری گلستان، چاپ دوم، نوید حکمت، قم 1396