هدف برنامه درسی تربیت اخلاقی
بر مبنای دیدگاه میلر، یکی از عناصر اساسی در برنامه درسی، «هدف یا آرمان برنامه درسی» است. ارزش هر برنامه ای به هدفی است که آن را دنبال می کند. در هر نظام تعلیم و تربیت، برنامه ریزان به سه هدف توجه دارند: «تربیت شهروند سازگار»، «تربیت انسان های سالم» و «انتقال علوم و معارفی که ابعاد و وجوه مختلف جهان هستی را می شناسانند». هر نظامی بر اساس اهدافی که دارد، محتوای برنامه درسی خویش را تنظیم می کند.در نظامهایی که هدف اصلی برنامه ریزان، پرورش شخصیت های سالم است آنچه آموخته می شود، انتقال یک سلسله سنن اجتماعی و دانش های تجربی نیست، بلکه تعلیم یک نوع طرز زندگی و یک دسته قواعد رفتار و سلوک است که آدمی را از لحاظ معنوی و باطنی پیش می برد و استکمال می بخشد. با توجه به مبانی و اهداف تربیتی علامه مصباح یزدی که پیش از این ذکر شد، هدف یا آرمان نهایی برنامه درسی تربیت اخلاقی باید با توجه به اینکه انسان یک موجود شریفی است و برای هدفی شریف خلق شده است، ترسیم شود. به عبارت دیگر، هدف چنین نظامی باید این باشد که هر فراگیری، یک انسان کامل شود نه یک دانشمند بزرگ. باید گفت که برای رسیدن به اهداف تعلیم و تربیت، صرف شناختن مقصد کافی نیست، بلکه باید موقعیت کنونی را در نظر گرفت و با توجه به وضع فعلی، مسیر مناسب برای رسیدن به مقصد را مشخص کرد؛ یعنی، موفقیت اقدمات تربیتی در گرو وحدت عملی است که باید علی رغم تعدد عوامل دخیل، از آغاز تا پایانبه منظور دستیابی به چنین هدفی، برنامه درسی باید به طور متوازن در جهت تأمین نیازهای روانی - زیستی و نیازهای فطری و معنوی انسان باشد که از جمله آنها، تمایل فطری به کمال طلبی، سعادت طلبی و شکوفا شدن استعدادهاست. بر اساس انسان شناسی اسلامی و توحیدی، برنامه درسی زمانی می تواند در جهت رفع این نیازها قدم بردارد و داعیه برآورده کردن آنها را داشته باشد که بر اساس جهان شناسی، خداشناسی و انسان شناسی توحیدی بنا شده باشد؛ یعنی، سه رکن اساسی تأمین اهداف، همینهایند.
اگر به طور خلاصه بخواهیم بگوییم آرمان و هدف تربیت اخلاقی اسلامی چیست، باید بگوییم: هدف نهایی تربیت اخلاقی، افزایش مراتب و درجات قلبی است که از یک طرف، در سایه معرفت الهی، تحصیل علم و آگاهی نسبت به آنچه باید به آن متخلق شویم و تقویت گرایش نسبت به همان چیزهایی که متخلق شدن به آنها لازم است، و از طرف دیگر، با از بین بردن موانع تکامل و عوامل سقوط انسان که تحت عنوان کلی «هوای نفس» از آن یاد می کنند، حاصل می شود. در حقیقت، با فراهم کردن این مقدمات است که شخص شایستگی لازم برای تقرب به خدا را پیدا کند. بنابراین در هدف گذاری و آرمان گزینی توجه به چند نکته ضروری است:
اول اینکه برنامه درسی باید یک نقشه راه باشد در خدمت رشد، تکامل، توسعه و پرورش استعدادها، توانمندیها، قدرت تجزیه و تحلیل و تطابق علم و عمل در فراگیران باشد.
دوم اینکه آرمان تربیتی برنامه درسی باید پرورش انسان خردمند باشد؛ یعنی، انسانی که براثر ایمان و تزکیه صاحب بصیرت شده است و با هشیاری قدم در عرصه تربیت خویش برمی دارد.
سوم اینکه قلمرو اهداف تربیت اخلاقی در برنامه درسی نباید به تبیین منازعات و مشاجرات ذهنی و نظری صاحبان دیدگاهها ختم شود، بلکه در ترسیم اهداف باید به جنبه های عملی اخلاق توجه خاص شود. در برنامه درسی باید راههای وصول به الله (کدام افعال اختیاری به کمال منتهی می شود)، اعتقاد به خدا، جاودانگی نفس و قرب الى الله تبیین شود.
چهارم اینکه اگر برنامه ریزان می خواهند اهداف برنامه درسی تربیت اخلاقی، در حد نوشته بر سطرهای کاغذ باقی نماند، لازم است به ویژگی ها و خصوصیات آحاد فراگیران، البته نه به طور افراط، بلکه در حد متعادل توجه کنند؛ به این صورت که اهداف کلی ای که معرف چارچوب قانون اساسی کشور ماست، از پیش تعیین شود، ولی روش های اجرا یا آموزش دارای انعطاف باشد.
در مجموع باید گفت که برنامه درسی مبتنی بر انسان شناسی اسلامی، لزوما یک الگوی تکاملی است. هرگونه برنامه ای که به حرکت انحطاطی یا حرکتی که رو به سوی کمال ندارد، اشاره کند، با مبانی اسلام سازگار نیست.
باید گفت که برای رسیدن به اهداف تعلیم و تربیت، صرف شناختن مقصد کافی نیست، بلکه باید موقعیت کنونی را در نظر گرفت و با توجه به وضع فعلی، مسیر مناسب برای رسیدن به مقصد را مشخص کرد؛ یعنی، موفقیت اقدمات تربیتی در گرو وحدت عملی است که باید علی رغم تعدد عوامل دخیل، از آغاز تا پایان، بین همه عوامل اجرایی مربوط به امر تربیت وجود داشته باشد. این وحدت و نظام حاصل نمی شود مگر در سایه حضور و نقش عوامل چندی که از مهم ترین آنها، طرح و نقشه راه است که از آن، با عنوان «برنامه درسی» یاد می شود.
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393