توسعه یافتن سکولاریسم

در اشاره به سنت یهودی۔ مسیحی نمی خواهم بگویم که توافقی بین سنت های یهودی یا مسیحی درباره معنی این اصطلاح، یا استفاده از آن وجود دارد. چنین خواستی وجود ندارد. بلکه آنچه برای من جالب است، این است که چنین اصطلاحی به دلالت کننده ای خاص با استدلالی قوی و فوق العاده تبدیل شده است.
جمعه، 7 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
توسعه یافتن سکولاریسم
در اواسط سده بیستم در امریکا سکولاریسم یهودی-مسیحی توسعه یافت و به واسطه تغییر جزیی روایت هژمونی پروتستان و معرفی ارزش های سیاسی و اخلاقی مشترک یهودیت و مسیحیت شکوفا شد و به سنت های غربی از جمله قانون و حکمرانی پیوند خورد. در حالی که الائیسیسم درصدد است تا دین را به حوزه خصوصی محدود کند، این سنت دوم سکولار، ساختار های سکولار اروپایی امریکایی معاصر را به میراث تاریخی ارزش های مسیحی و یهودی-مسیحی (که از اواسط قرن بیستم و تنها به صورت پراکنده شروع شد)، باورهای فرهنگی و مذهبی، رویه های تاریخی، سنت های قانونی، نهادهای حاکم و اشکال هویت پیوند میدهد. ادعای مشترک انواع سکولاریسم یهودی-مسیحی و کلید اصلی فهم آن به عنوان شکلی از اقتدار این است که نظم سیاسی غرب در مجموعه ای از ارزش‌های عمده برگرفته از سنت های یهودی-مسیحی که نمی توانند کمرنگ یا انکار شوند، ریشه دارد.
 
اجازه دهید این موضوع را روشن کنم. در اشاره به سنت یهودی۔ مسیحی نمی خواهم بگویم که توافقی بین سنت‌های یهودی یا مسیحی درباره معنی این اصطلاح، یا استفاده از آن وجود دارد. چنین خواستی وجود ندارد. بلکه آنچه برای من جالب است، این است که چنین اصطلاحی به دلالت کننده ای خاص با استدلالی قوی و فوق العاده تبدیل شده است: یک سنت اخلاقی و مذهبی "یهودی- مسیحی" وجود دارد که به عنوان منبع و اساس ارزش های سیاسی مدرن از قبیل آزادی، برابری و سکولاریسم عمل می کند. بسیاری از افراد در چارچوب این جهان بینی، اجتماعی شده یا نظم یافته اند و با تکیه بر آن سعی می کنند تا جهان را سازماندهی کنند. روایت سکولاریسم یهودی-مسیحی، روایتی که مجموعه وسیع و متنوعی از سنت های مذهبی را به الگوهای غربی از حکومت سکولار پیوند می دهد، به طور خاصی در تفکر و اندیشه سیاسی امریکا تاثیرگذار بوده است. پیشنهاد من در راستای تلاش برای سازگاری با اهمیت سیاسی و فرهنگی این تنوع سکولاریستی این نیست که ارزش های یهودی-مسیحی، پایه و اساس نهادهای غربی یا شیوه های حکمرانی از قبیل دموکراسی سکولار را تشکیل می دهند، بلکه معتقدم این باور که ارزش های اخلاقی زمینه رویه های غربی دموکراسی سکولار را فراهم کرده اند، به اندازه کافی قوی است که بررسی انتقادی را تضمین کند. در این باره که مفهوم سنت یهودی-مسیحی مفهومی معتبر یا غیر معتبر است، اظهار نظر نمی کنم: تصمیم گیری در این مورد بر عهده من نیست. نمونه‌ای از این روایت، کثرت گرایی مذهبی ریچارد جان نیوهاوس است. او استدلال می کند که برهان های اخلاقی و سنتی کاتولیک که جهانی هستند باید به عنوان پایه هویت، جامعه و سیاست خارجی آمریکا، جایگزین الحادگرایی عمومی شوند. به نظر من، نوع خاصی از سنت جمهوری خواهی مدنی که بر پیوندهای بین ارزش‌های مشترک اخلاقی بین یهودیت و مسیحیت عهد عتیق ، ده فرمان و غیره و سنت های خاص حکمرانی شامل آزادی، برابری و جدایی کلیسا و دولت (که فقط به آنها محدود نمی شود) تاکید می کند، کاملا قوی شده است و لذا استحقاق توجه علمی را دارد. این سنت، واقعی است زیرا تصور شده است؛ نه که آن تصور شده، زیرا واقعی است.
 
مطرح کردن ادعای دوم، همان طور که باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا یک بار در اشاره به سوالی درباره زمان شروع زندگی گفت، فراتر از سطح من می باشد.
 
نمونه‌ای از این روایت، کثرت گرایی مذهبی ریچارد جان نیوهاوس است. او استدلال می کند که برهان های اخلاقی و سنتی کاتولیک که جهانی هستند باید به عنوان پایه هویت، جامعه و سیاست خارجی آمریکا، جایگزین الحادگرایی عمومی شوند. امریکایی ها در دیدگاه وی مسیحی هستند و قانون طبیعی کاتولیک باید به عنوان شالوده اخلاقی مذهبی زندگی عمومی امریکایی ها عمل کند. نیوهاوس در راستای گفته های جان کورتنی مورای استدلال می کند که کاتولیسم دشمن لیبرالیسم نیست بلکه "منبع حقیقی و ضروری آن است. برای نیوهاوس و اندیشمندان دیگر که شاخه های دیگر این سنت را معرفی می کنند، دین مسیحیت، یهودیت مسیحیت و یا کاتولیسم وابسته به کسی که شما از او سوال می کنید ویژگی اصلی تعیین کننده و پایه اخلاقی تمدن غربی است. تد جلن این موضع را با ارجاع به تصور پیتر برگر از "سایبان مقدس" توصیف می کند: "در ایالات متحده، سنت یهودی-مسیحی چنین تصور می شود که پایه ای اخلاقی برای زندگی سیاسی فراهم می کند. آنچه برخی از تحلیل گران به عنوان "سایبان مقدس" توصیف کرده اند که تحت آن امور سیاسی می تواند هدایت شوند. چنین تصور می شود که دین، کارکرد "کشیش وارانه ای در مشروعیت بخشی به اقتدار سیاسی ایفا می کند.

از این دیدگاه، اشکال مسیحی و یا یهودی-مسیحی برآمده از نظم سکولار در میان ارزش های اصلی تمدن غربی هستند و به ایجاد زمینه ای مشترک که دموکراسی غربی بر اساس آن قرار گرفته، کمک می کنند. دین، نقش سازنده ای در چارچوب سیاست سکولار و نه خارج از آن ایفا می کند و همان طور که جلن توصیف می کند به عنوان "پایه ای برای اجماع اخلاقی عمل می کند که بدون آن حکومت مردمی نمی تواند تاسیس شود.
 
این روایت باعث چیزی می شود که کازانوا آن را به عنوان "خوانش تجلیل کننده پروتستان از نوسازی توصیف می کند که شامل نوشته های اولیه الهیات شناسی هگل، کتاب های دانشمندانی از قبیل وبر و ترویلچ و تفسیر تالکوت پارسونز از جوامع مدرن به عنوان نهادینه شدن اصول مسیحیت می شود.
 
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.