![سکولاریزاسیون بین دولتها سکولاریزاسیون بین دولتها](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/0403-compressed.jpg)
کاهش شدید اقتدار دنیوی مقامات مذهبی، خصوصا اسقفهای کاتولیک را شامل می شود. گرچه سرزمین های پاپ و امتیازهای دنیوی کشیشان همچنان وجود داشت، اختیاراتی همچون داشتن مقام، جمع آوری درآمدها و زمین داری به شدت از زمان آغاز نهضت پروتستان در سال ۱۵۱۷ در میان اسقف ها کاهش یافت. بنابراین، تفکیک اقتدار در قاره اروپا تقویت شد.
سرانجام، ظهور ملی گرایی به عنوان مرکز هویت و وفاداری مردم به منزله لایه پنجم سنتز وستفالیایی بود. موج جدید دانش، ریشه های ملی گرایی را در بریتانیا، فرانسه، اسپانیا، آلمان، سوئد و غیره در قرن های شانزدهم و هفدهم یا حتی پیش از آن جستجو می کند و معتقد به نقش اصلی دین در شکل دادن این ریشه ها است، لذا این موج جایگزین موج قبلی دانش می شود که استدلال می کرد ریشه های ملی گرایی در صنعتی شدن قرن نوزدهم قرار دارد. بنابراین، دین در دوره نوسازی ابتدا در راستای هدایت افراد به سوی "ایمان به ملت" عمل کرد، عبارتی که از عنوان کتاب آنتونی مارکس درباره این موضوع به عاریه گرفته شده است. از آنجا که ملت ها اغلب از طریق تشکیل یک دولت مستقل در جستجوی حق تعیین سرنوشت هستند چنین ایمانی باعث شد وفاداری به اقتدار فراملی کلیسای کاتولیک از بین برود و بدین سبب جدایی دین و سیاست تقویت شود.
هورد استدلال می کند که سکولاریزاسیون یکی از مهم ترین اصول سازماندهی سیاست مدرن است. ما این عقیده را می پذیریم و استدلال می کنیم که ایجاد نظام دولت های مستقل ملی در نتیجه مجموعه ای از رویدادهای سکولاریزاسیون بود. ما حکایت این شکل گیری را به عنوان نتیجه ایده های نهضت پروتستان و منازعه ناشی از آن بازگو کرده ایم. البته این بدان معنی نیست که محرک های قوی تغییرات در حوزه اقتصاد، تکنولوژی و موازنه قدرت را نادیده بگیریم، هر چند همان گونه که بخش عظیمی از دانش ادعا می کند همه آن تغییرات به نفع نظام دولت های ملی در مقابل ساختارهای اقتدار فراملی بود. همچنین جریان های اجتماعی پس از معاهده وستفالیا، حوزه سکولار را تقویت کردند. برای نمونه، ظهور جمهوری تجاری در هلند، نفوذ سیاسی و اجتماعی بازرگانان هلندی لیبرال و ثروتمند را در شهرهایی مانند آمستردام افزایش داد. دانشمند سیاسی آنتونی گیل در مطالعه اخیرش درباره ریشه های آزادی مذهب می گوید که دغدغه مستعمرات امریکایی در زمان تدوین قانون اساسی آمریکا برای ایجاد بازار مشترک یکی از عوامل اساسی بود که باعث شد آنها تقاضای پیوریتنها و طرفدران کلیسای انگلستان برای سرکوب مخالفت دینی را نادیده بگیرند و نهایتا آزادی مذهب و عدم رسمیت یک دین، یعنی؛ جدایی دین و سیاست را در نخستین اصلاحیه قانون اساسی آمریکا بگنجانند. سپس، عوامل و ایده های مادی برای تاسیس نظام دولتی سکولار با یکدیگر همدست شدند.
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳