رابطه‌ بین مبلغین و استعمارگرایی

اغلب مبلغین با متولیان استعماری و سرمایه داران خارجی که به جای دین دنبال قدرت و سود بودند، اختلاف پیدا می کردند. در حالی که مبلغین مذهبی و حامیان فعالیت های بشر دوستانه در صدد جذب دیگران به دین مسیح و متمدن کردن آنها بودند
سه‌شنبه، 11 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه‌ بین مبلغین و استعمارگرایی
وجود رابطه‌ای نزدیک بین مبلغین مذهبی و استعمارگرایی در یک مقطع زمانی فراتر رفت، اما باید اعتراف کرد که آنها از این رابطه نفع متقابلی بدست می آوردند. برای بسیاری، غرب و مسیحیت مترادف هم بودند. استعمارگرایی به مبلغین احساس اطمینان و توانایی ورود به سرزمین هایی که زمانی مهمان نواز نبودند، را داد. در واقع، عدم توانایی استفاده از فرصت های جدید می تواند در آنها احساس گناه و پشیمانی ایجاد کند. به طور خاص، منابع و ثروت های بریتانیا به عنوان نشانه ای از لطف الهی تلقی می شد که برای کشور انگلیس و طرفداران پروتستان، مسئولیت های ویژه ای برای کمک به نژادهای عقب افتاده، ایجاد کرده بود. همچنین بازرگانی و مسیحیت پیوند نزدیکی با هم پیدا کردند. برای بسیاری از پروتستان ها و مبلغین، بازرگانی فی النفسه هدف نبود، بلکه ابزاری برای رسیدن به هدف بود. به عقیده برخی ها، بازرگانی به ریشه کن کردن تجارت برده - که بسیاری آن را عملی خبیث تلقی می کردند- کمک کرد؛ برای برخی دیگر، بازرگانی به افراد اجازه می داد تا جاه طلبی های خود را فراتر از دسترسی نیروهای سیاسی دنبال کنند و برای گروهی دیگر که پیرو اقتصاد اخلاقی آدام اسمیت و نظریه پردازان دیگر بودند، تجارت و خلاق با هم سازگاری داشتند. یکی از تحولات جالب قرن نوزدهم، فاصله گرفتن جزئی اما مهم از پروژه نابودی فرهنگ ها و ادیان به سوی ایجاد شرایط اجتماعی برای رفاه آنها بود.در واقع، مبلغین، سرمایه داران خارجی و استعمارگران در متمدن کردن مستعمرات سهیم بودند و جوامع مستعمره را شبیه دولت های اروپایی سازماندهی کردند. در این راستا، هر چند هدف مبلغین کمک به افزایش منافع متولیان استعماری و سرمایه داران خارجی بوده است، ولی بسیاری از فعالیت های آنها در راستای آماده سازی بومی ها جهت پذیرش کنترل خارجی عمل کرده است . به طور کلی، برای بسیاری از مبلغین، این موضوع مطرح نبود که آیا رابطه مثبتی بین فعالیت آنها و استعمارگرایی وجود دارد یا می تواند داشته باشد، بلکه مساله مهم این بود که آیا رابطه ای علی بین این دو طرف وجود دارد.
 
با وجود این، اغلب مبلغین با متولیان استعماری و سرمایه داران خارجی که به جای دین دنبال قدرت و سود بودند، اختلاف پیدا می کردند. در حالی که مبلغین مذهبی و حامیان فعالیت های بشر دوستانه در صدد جذب دیگران به دین مسیح و متمدن کردن آنها بودند، مقامات مستعمراتی هر چند با چنین ماموریت هایی مخالف نبودند، اغلب امنیت و منافع بازرگانی را به چنین ماموریت هایی ترجیح می دادند. برای نمونه، تمایل مردم بریتانیا برای لغو تجارت برده در سال ۱۸۸۲ به لشکرکشی شوم بریتانیا به سودان منجر شد، امری که گلدستون نخست وزیر برتانیا به لحاظ ستراتژیک با آن مخالف بود. استعمارگران اغلب در متمدن کردن مردم سودی نمی بردند، خصوصا اگر آن تمدن بخشی باعث مشکلاتی برای حکومت در اداره مستعمرات یا شورش سیاسی شود، آنها همچنین آنچه را که مبلغین، مادی و دنیوی تلقی می کردند، بکار می گرفتند.
 
البته، مبلغین و سرمایه داران خارجی در زمان های مختلف در مقابل هم قرار می گرفتند. مبلغین به سرمایه داران خارجی مشکوک بودند، زیرا به نظر می رسید هر کاری را برای کسب سود انجام می دهند و به ندرت خودشان را با اصول مسیحی همراه می کردند بلکه می خواستند افراد را به مصرف کنندگانی صرف تبدیل کنند و لذت گرایی را به جای درستکاری ترویج دهند.مبلغین نه تنها پیشه و حرفه خود را در جذب دیگران به دین مسیحیت می دیدند بلکه هموطنان خود را برای اجتناب از وسوسه گناه و وابستگی به مادیات به پیروی از انجیل فرا می خواندند. در عوض، سرمایه گذاران خارجی اغلب مبلغین را به عنوان آدم های پرکار مداخله گر می دیدند که شورش و ناآرامی را در میان مردم بر می انگیزند، اتهامی که قبلا توسط مالکان برده، مطرح شده بود. برای نمونه، در طول قرن نوزدهم مبلغین انگلیسی از الغای مراسم هندی ساتی، یا قربانی کردن زنان بیوه حمایت کردند. موضع اولیه کمپانی هند شرقی بی تفاوتی نسبت به تمام ابعاد جامعه هندی بود، بی تفاوتی که در سال ۱۷۷۲ به سیاست کمپانی مبنی بر عدم مداخله در خصوص مذهب و نهادهای بومی تفسیر شده بود. پایه چنین اقدامی، فایده گرایی و نه اصول خلاقی بود: بر این اساس که هر اقدامی که ممکن است توسط مردم بومی به عنوان به دین دیگری در آمدن ” تفسیر شود، می تواند باعث شورش و ناآرامی شود که برای تجارت خوب نیست. بنابراین قبل از آنکه فرماندار-کل، تعلیق این سیاست را مورد ملاحظه قرار دهد، باید محاسبه کرد که چنین اقدامی شدیدا به جایگاه سیاسی و مالی کمپانی آسیب نرساند. سرانجام او تصمیم گرفت این ریسک را بپذیرد به دلیل این که می خواست تصویر خوبی از حکمرانی روشنگری برای مردم انگلستان بفرستد و بر اساس نمونه ای عینی، حکمرانی خوب، پیشرفت و برتری تمدن غربی را نشان دهد.
 
گرچه تمایلات بشردوستانه با نظم جهانی بر اساس تعریف قدرت های اروپایی پیوند خورده بود، اما بسیاری از مبلغین و طرفداران مداخله بشردوستانه، نوعی حساسیت چندفرهنگی شبیه آنچه فعالین حقوق بشر در حال حاضر توسعه داده اند را بوجود آوردند. هر چند آشکار بود که مبلغین نگاهی تمسخر آمیز به آیین و رسوم مردم بومی داشتند و آنها را به لحاظ حقوق انسانی، پایین تر از خود می دیدند، اما برخی اوقات، شرایط آنها را وادار می کرد که هویت ها، ارزش ها و فهم "خود" را در رابطه با "دیگران" مستعمراتی مورد ارزیابی مجدد قرار دهند. یکی از تحولات جالب قرن نوزدهم، فاصله گرفتن جزئی اما مهم از پروژه نابودی فرهنگ ها و ادیان به سوی ایجاد شرایط اجتماعی برای رفاه آنها بود. این تحول، ریشه های متعددی داشت که می توان به افزایش خود اندیشی انتقادی نسبت به این اتهام که مبلغین، پدر مابانه و امپریالیستی هستند و افزایش تاثیر تفاسیر جدید از انجیل اجتماعی که برابری، عدالت و همبستگی را برجسته می کردند، اشاره کرد. در پایان قرن نوزدهم، بسیاری از مبلغین مذهبی امریکایی با نهادهای خیریه از قبیل کلینیک ها، یتیم خانه ها و مدارس کمتر به عنوان ابزاری جهت جذب نوکیشان بالقوه بلکه به عنوان ابزاری برای نجات جوامع برخورد می کردند.
 
کنفرانس جهانی تبلیغ (WMC) که در ادینبورگ اسکاتلند در سال ۱۹۱۰ برگزار شد، تلاشی خود آگاهانه و علمی برای بررسی این مساله بود که چگونه میتوان به گونه ای بهتر جهان را مسیحی کرد، کنفرانسی که بسیاری از موضوعات نظم جهانی را منعکس می کرد. برگزارکنندگان کنفرانس در برنامه ریزی برای نشست، کمیته های متعددی را تشکیل دادند تا پروژه تبلیغ را بر پایه ای علمی تر و نظام مند سازماندهی کنند. مبالغه درباره جاه طلبی ها و دستاوردهای آنها کار سختی است. کمیته سازمان دهنده تلاش می کرد بحث ها در چارچوب تحلیل های تجربی و نه حدس و گمان انجام بگیرد و این رویکرد علمی" در کمیته نتیجه گسترش رشته تبلیغ شناسی - یعنی کاربست شیوه های علمی در ارزیابی رویه های تبلیغ دینی بود، جریانی که توسط ای.تی. پیرسون مبلغ مسیحی امریکایی رهبری شد. بنابراین، این کمیته از صدها مبلغ دینی که از بسیاری جهات انسان شناس های برجسته عصر خود بودند و برای سال ها در میان "بومی ها زندگی کرده و با آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی آنها آشنا شده بودند، نظرسنجی به عمل آورد. اکثر مبلغین به این نظرسنجی پاسخ دادند و گزارش های طولانی و دقیقی همراه دست نوشته فرستادند. سپس کمیته، یافته های خود را در مجموعه گزارش هایی که در راستای چگونگی توسعه پروژه تبلیغ طراحی شده بودند، منتشر کرد.
 
منبع: دین و نظریه روابط بین الملل، جک اسنایدر، ترجمه سیدعبدالعلی قوام، رحمت حاجی مینه، چاپ اول، نشر علم تهران ۱۳۹۳


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما