واکاوی چالش های نظریه پردازی و تولید نظریه در علوم انسانی

با توجه به اهمیت و ضرورت واکاوی چالش های نظریه پردازی در علوم انسانی، این پژوهش، بحث از این چالش ها را وجهه همت خود قرارمی دهد و درصدد واکاوی و تبیین بحران های موجود در عرصه علوم انسانی می باشد که تبیین این چالش ها، به امید روشن شدن موانع موجود با هدف مرتفع نمودن آنها می باشد.
چهارشنبه، 24 مهر 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمدصادق ذوقی
موارد بیشتر برای شما
واکاوی چالش های نظریه پردازی و تولید نظریه در علوم انسانی

درآمد

ناگفته پیداست که علوم انسانی، اساسی ترین و مبنایی ترین مولفه در زیرساخت ها و پیشرفت هر جامعه ای می باشد؛ غلبه روش، رویکرد و معیارهای علم تجربی بر اندیشه آدمیان، اگرچه امروزه تا حد نسبتا بالایی در معرض نقدهای عالمانه قرار گرفته اما همچنان خود نمایی می کند و زمانی بیش از این لازم است تا قدر و منزلت علوم به درستی درک گردد و هر دانشی بر جایگاه خود بنشیند[1].

مادامی که علوم انسانی در یک جامعه، با پویایی و به روز بودن، به حیات خود ادامه می دهد، می توان امید این را داشت که ساختارها و تشکیلات کاربردی و عملی نیز در سطح جامعه با پویایی همراه باشد و خود را با شرایط و نیازهای روز وفق داده و پاسخ های کارآمد و به روز برای چالش های موجود در سطح جامعه ارائه دهد و این رویکرد، مطلوب ترین و مناسب ترین الگویی است که می توان برای علوم انسانی در یک جامعه در نظر گرفت، چرا که از علوم انسانی، جز این امر انتظار نمی رود که نیازها و پرسش های موجود را پاسخ داده و در تلاش باشد که پویای بیش از پیش جامعه را فراهم آورد.

این درحالی است که بعضا رشد و پیشرفت علوم انسانی در یک جامعه، با چالش ها و بحران های متعددی رو به رو می شود، که این چالش ها و بحران ها، رشد و پیشرفت گفتمان های علوم انسانی را دستخوش تغییرهای سوء قرارمی دهد. با توجه به اهمیت و ضرورت واکاوی این چالش ها و بحران ها، این پژوهش، بحث از این چالش ها را وجهه همت خود قرارمی دهد و درصدد واکاوی و تبیین چالش های و بحران های موجود در عرصه علوم انسانی می باشد که تبیین این چالش ها، به امید روشن شدن موانع موجود با هدف مرتفع نمودن آن ها می باشد.
 

پایین بودن تولید نظریه و نظریه سازی

یکی از چالش های تولید نظریه در علوم انسانی، پایین بودن سطح تولید نظریه و نظریه سازی می باشد[2]. ناگفته پیداست که علوم انسانی، در قالب گفتمان ها و نظریه ها، طرح و بسط پیدا می کند و آن چه که پویایی علوم انسانی را تامین می کند، طرح مداوم و مستمر نظریه های علوم انسانی می باشد.

توضیح این که در رشته های مختلف علوم انسانی، از جامعه شناسی و روانشناسی گرفته تا علوم شناختی و رفتاری، آن چه که ضرورت دارد این است که پیوسته، نظریه های مختلف در پاسخ به سوال های اساسی موجود مطرح شود و متفکران و پژوهشگران این عرصه ها، وجهه همت خود را طرح، بسط و نقد این نظریه ها بدانند و از رهگذر طرح و نقد این نظریه ها می باشد که اولا شاهد توسعه مفهومی دانش ها هستیم و ثانیا می توانیم به برکت نقد این گفتمان ها، از پیشرفت ناصواب دانش های مختلف در عرصه های متعدد، جلوگیری کنیم؛ لذا ضرورت تولید نظریه های مختلف در عرصه های مختلف علوم انسانی، بسیار روشن و واضح می باشد.

این درحالی است که یکی از بحران های اصلی در جامعه کنونی دانشگاهی و حوزوی، بحران فقدان نظریه می باشد. چرا که فقدان این مسئله به وضوح احساس می شود که در بازه های زمانی طولانی و به ندرت، شاهد طرح و بسط نظریه های مختلف در حوزه های مختلف علوم انسانی هستیم و این فقدان نظریه ها، حاکی از عدم پویایی و عدم اهتمام ویژه به گفتمان های علوم انسانی در جامعه می باشد. لذا یکی از بحران های اساسی در عرصه علوم انسانی، فقدان نظریه و بحران گفتمان می باشد که این چالش، پویایی علوم انسانی را زیر سوال برده است.
یکی از مولفه های اساسی در تولید نظریه علوم انسانی که کارآمدی این نظریه ها را تامین می کند، این است که نظریه های مذکور، از خصوصیت بومی بودن برخوردار باشد و پاسخ های مطرح شده در این نظریه ها، مولفه های فرهنگی و اجتماعی را لحاظ کرده باشد تا به برکت این مسئله، خصوصیت کارآمدی در نظریه ها تامین شود.


ناکارآمد بودن نظریه ها

از چالش اول که چشم پوشی شود، بحران دومی که گریبان گیر جامعه علمی و مخصوصا حوزه های علوم انسانی می باشد، این است که نظریه ها و گفتمان های تولید شده، خصوصیت بومی بودن را ندارد و همین بومی نبودن، به معنای فقدان مولفه های لازم برای کارآمد بودن نظریه ها می باشد و کاربست نظریه های تولید شده در ساختارهای اجتماعی و عملیاتی را با موانع متعددی مواجه می سازد. کنش های انسانی به دلیل این که فعالیت هایی هستند که انسان ها در مواجهه با امور مختلف انجام می دهند، باکارهای طبیعی تفاوت دارند[3]، لذا عنصر عقلانی بودن و اختیاری بودن، دو مولفه اساسی در این بین می باشد که در تولید نظریه باید به آن ها توجه ویژه داشت.

نکته مهمی که باید افزود این است که اصولا علوم انسانی، درصدد ارائه راهکار و پاسخ به مسائل و چالش های موجود می باشد و درصدد اصلاح بحران های فردی و اجتماعی می باشد و نکته مهم، دقیقا همین مسئله است که ارائه این پاسخ ها باید برآمده از بطن جامعه باشد و با ملاحظه ی ارزش ها و هنجارهای اجتماعی باشد و بدون مد نظر داشتن این مولفه، نمی توان انتظار کارآمدی و مفید بودن این نظریه ها را داشت.

به عنوان مثال، در پاسخ به چالش های فرهنگی و تربیتی که در سطح جامعه و خانواده رخ می دهد، نمی توان انتظار داشت که جامعه ای که با فرهنگ و تربیت اسلامی عجین شده است، رویکردهای تربیتی و فرهنگی خود را مبتنی بر آموزه های غیر دینی و غیر اسلامی غربی بنا نهد چرا که تعارض های موجود بین این دو رویکرد، مانع از تحقق اهداف تربیتی مد نظر می شود، مضاف بر این که در بسیاری از موارد، اهداف تربیتی که در الگوهای غربی مد نظر می باشد، در تعارض با اندیشه اسلامی است و نمی تواند در اندیشه اسلامی مورد تاکید قرار بگیرد؛ هر چند در طول تاریخ، گاه میان یافته های علمی بشر و آموزه های دینی، اختلاف و تعاض مشاهده می شود اما هیچگاه جریان علم و دین به عنوان دو جریان رقیب شناخته نمی شدند[4]، لذا هم افزایی و تعامل دو مولفه علم و دین را در ساختارهای اجتماعی باید لحاظ کرد و ارزش ها و بینش های دینی، عنصر لازم برای نظریه پردازی در علوم اجتماعی است[5]. بنابراین یکی از مولفه های اساسی در تولید نظریه علوم انسانی که کارآمدی این نظریه ها را تامین می کند، این است که نظریه های مذکور، از خصوصیت بومی بودن برخوردار باشد و پاسخ های مطرح شده در این نظریه ها، مولفه های فرهنگی و اجتماعی را لحاظ کرده باشد تا به برکت این مسئله، خصوصیت کارآمدی در نظریه ها تامین شود.
 
پی نوشت ها: 
[1] ‏خسرو باقری نوع پرست، علم تجربی دینی: : نگاهی معرفت‌شناختی به رابطه دین با علوم انسانی، هیأت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره ویژه علوم انسانی و معارف اسلامی و هیأت حمایت از کرسی های نظریه پردازی، نقد و مناظره ویژه علوم انسانی و معارف اسلامی (تهران: هیأت حمایت از کرسی‌های نظریه پردازی، نقد و مناظره ویژه علوم انسانی و معارف اسلامی، سازمان انتشارات، ۱۳۹۰)، ص11.
[2] ‏نعمت‌الله‌ فاضلی‌، علوم انسانی و اجتماعی در ایران: چالش‌ها، تحولات و راهبردها، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۹۶)، ص151.
[3] ‏حمید پارسانیا، جهان‌های اجتماعی (قم: کتاب فردا، ۱۳۹۱)، ص24.
[4] ‏حسین‌ سوزنچی‌، معنا ، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و شورای عالی انقلاب فرهنگی (تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸۹)، ص1.
[5] ‏سیدحمیدرضا حسنی‌، مهدی‌ علی‌پور، و سیدمحمدتقی موحدابطحی، علم‌ دینی‌: دیدگاهها و ملاحظات‌ : گزارش‌، تبیین‌ و سنجش‌ دیدگاه‌های‌ برخی‌ از متفکران‌ ایرانی در باب‌ چیستی‌، امکان‌ و ضرورت‌ علم‌ دینی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ویراست 2 (قم‌: پژوهشگاه‌ حوزه‌ و دانشگاه‌، ۱۳۹۲)، ص32.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.