اعجاز الهی، پشتوانة قیام امام مهدی(عج)
نويسنده: آيتالله سيد مجتبی موسوي
متأسفانه «مسئله مهدويت» در طول تاريخ دستاويز حركتهاي انحرافي شده و ما شاهد مدعيان دروغين زيادي بوده، هستيم و خواهيم بود. چون مسئلة مهدويت يك جريان زنده تاريخ است. به همين خاطر، به همان اندازه كه بايد ترسيم شخصيّت فردي و اجتماعي حضرت مهدی(ع) منطبق با قرآن و حديث باشد، چگونگي تحصيل ظهور و نوع حكومت آن حضرت(ع) نیز بايد داري چنين ويژگي باشد.
از برداشتهاي سليقهاي و مغاير با قرآن و سنّت باید پرهيز كرد امّا اين دليل نميشود كه راه را براي ارائة تحليلها به خاطر زاويه ديد آنها بست. هرچند اگر [سخنی] ارائه ميشود نبايد خارج از دايرة قرآن و سنّت يا در تعارض و تضاد با آنها باشد.
ظهور داراي علاماتي است: علايم حتمي و علايم غير حتمي. در مسئلة ظهور باید منتظر علامات حتمي كه در روايات آمده و همه نسبت به آن اتفاق نظر دارند، بود نه علامات غير حتمي، كه امكان دارد در هر عصری تكرار شود. آنچه ميخواهم عرض كنم در خصوص نوع ظهور حضرت(ع) و تفاوت آن با دیگر پديدهها و اتفاقات تاريخي است. به زبان سادهتر پاسخ به اين پرسش كه ظهور و انقلاب حضرت ولي عصر(عج) از چه جنسي است؛ آيا مشابه آن در تاريخ وجود داشته است يا نه؟ اگر وجود داشته، در فهرست كدام خيزشها و انقلابها و حركتهاي تاريخ بشر میباشد؟
وقايع، دگرگونيها، تحولات و انقلابهايي كه انسانها از روز نخست تا به امروز با آن رو به رو بودهاند؛ مانند بعثت پيامبران الهي، حكمراني زمامداران، جنگها و صلحها، برخی از جملة بلاياي طبيعياند؛ همچون زلزله و سيل. این اتفاقات از دو حال بيرون نيست؛ يا اين اتفاقات عادي بوده يا غير عادي؛ اتفاقات عادي هم به دو دسته تقسيم ميشوند؛ قابل پيشبيني یا غير قابل پيشبيني. ما در زندگي خود و در رخدادهاي سياسي و اجتماعي، بسته به معلوماتمان و پيشنة ذهني كه از رخدادهای مشابه داريم، برخي از اين رخدادها و پديدهها را از قبل پيشبيني ميكنيم. مثلاً ميدانيم زندگي بر روي يك گسل يا يك خطّ زلزله ـ مانند اندونزي ـ به هر حال زلزلهاي در پي خواهد داشت. خراب شدن منازل عادي در يك زلزلة شش ريشتري معمولي و عادي است و قابل پيشبيني يا شكست يك گردان پياده نظام با سلاحهاي سبك و بدون سلاحهاي ضدّ زره در مقابل يك لشكر مكانيزه تانك در يك منطقه مسطح قابل پيشبيني است. به اصطلاح امروز به روي كاغذ شكست گردان پياده نظام حتمي است، هم عادي و هم قابل پيشبيني. امّا يكبار خانههاي عادي در يك زلزلة شش ريشتري خراب نميشود يا يك گردان پياده بر يك لشكر زرهي پيروز ميشود باز هم عادي است امّا غير قابل پيشبيني. در همين زمان خودمان خيلي از چيزهاي غير قابل پيشبيني را ديديم؛ فروپاشي ابرقدرت شرق، سقوط صدام و... چه كسي باور ميكرد ابرقدرتی با داشتن بمب اتمی با آن وسعت و قدرت، صدام با آن حمايتهاي بینالمللی از او سقوط كنند، عادي بود امّا غير قابل پيشبيني. چه كسي باور ميكرد يك عده جوان شيعه در جنوب لبنان که نه پايگاهي در بين دولتمردان خود دارند و نه داراي حمايت خارجي هستند و از آن طرف همه دنيا به دشمنشان هر نوع كمك نظامي، تبليغاتي و رسانهاي حتّی همة كشورهاي عربي بدشان نميآمد كه حزبالله سقوط كند. در چنین شرایطی 33 روز مقاومت كنند و بعد هم پيروز شوند. این اتفاق عادي بود امّا غير قابل پيشبيني. بهترين نمونه همين انقلاب اسلامي ايران بود. عادي امّا غير قابل پيشبيني. این غيرقابل پيشبينيها گاهي پشتوانة امداد الهی دارد، امّا اين امداد الهي در مجراي طبيعي و رابطة علّي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت اتفاق ميافتد كه ما هر يك به نوبة خود در زندگي فردي و اجتماعي، رخدادهاي سياسي و پديدههاي طبيعي شاهد آن بودهايم. تجلّي این امداد در مقياس بزرگتر پيروزي انقلاب و مقاومت در برابر هجمههاي بزرگ است.
امّا منظور از [پدیدة] غير عادي، داشتن پشتوانة اعجاز است؛ رخدادهايي كه گرچه اين هم از نوع غير قابل پيشبيني محسوب ميشود و از اين به بعد با اتفاقات عادي نوع دوم اشتراك دارد امّا ماهيّتاً متفاوت است يعني خارج از ارادة مجراي طبيعي و رابطهاي علّي معلولي. درست مانند تفاوت عصاي حضرت موسي(ع) با سحر ساحران، تفاوت زنده كردن مردگان توسط حضرت عيسي(ع) با معالجة بيماران توسط اطبای آن عصر و تفاوت قرآن كريم با كتابهاي ديگر.
مسئلة ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاقی غيرعادي و از نوع اعجاز است، نه امداد. این اتفاق پشتوانه اعجاز دارد، همان گونه كه بعثت پيامبر اسلام(ص) داشت. انقلاب اسلامي نیز پشتوانة امداد الهي داشت. چه كسي باور ميكرد يك سيّد با دست خالي يكه و تنها قيام كند، در برابر دو ابر قدرت ايستادگي كند و بار ديگر نام و ياد خدا را در عرصة اجتماع و سياست در كلّ جهان زنده كند. كسي باور نميكرد امّا پشتوانة او امداد بود؛ امداد الهي در مجراي طبيعي و رابطة علي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت. چه كسي باور میكرد يتيمي با دست خالي به پا خيزد، نداي توحيد را سر دهد، بيش از همة پيامبران الهي اذيت شود و همة موانع راه جهاني شدن دين اسلام تا آخرالزّمان را بر دارد؟ این امر غير عادي است و پشتوانة اعجاز دارد.
قيام حضرت مهدي(ع) و حكومت آن حضرت پشتوانة اعجاز دارد، يعني از سنخ حركت انبيا است. این قیام پشتوانهای خارج از دايرة رابطة علّي و معلولي حاکم بر جهان طبيعت دارد. هم قرآن و سنّت، هم عقل بر اين امر مهر تأييد ميزند. پشتوانة حركت حضرت مهدي(ع) در همه مراحل پشتوانه اعجاز دارد؛ هم در تأسيس حكومت، هم در تثبيت آن و هم در گسترش حركت توحيدي در جهان. و الّا چگونه ميشود 313 نفر بدون پشتوانة اعجاز و تنها بر پاية رابطة علّي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت در زماني كوتاه بر جهان حكمراني كنند. اگر قرار باشد با سير طبيعي باشد، حداقل بايد اين افراد در بين مردم از پيش شناخته شده، مقبوليت یافته، قدرت مديريتي خود را به اثبات رسانده، بحرانها را مديريت كرده، بتوانند در مقابل دشمن و حركتهاي سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي به پيروزي برسند. خوب اين اقدامات زمان ميخواهد، ابزار ميخواهد، امكانات ميخواهد. بنابراین در یک سير طبيعي غيرممكن است كه همة اين اتفاقات در يك زمان كوتاه صورت بگيرد. پس حركت حضرت مهدی(عج) برخوردار از يك پشتوانة مستحكم و خللناپذير به نام اعجاز، از نوع اعجاز پيامبران است.
منبع: ماهنامه موعود شماره 97
/خ
از برداشتهاي سليقهاي و مغاير با قرآن و سنّت باید پرهيز كرد امّا اين دليل نميشود كه راه را براي ارائة تحليلها به خاطر زاويه ديد آنها بست. هرچند اگر [سخنی] ارائه ميشود نبايد خارج از دايرة قرآن و سنّت يا در تعارض و تضاد با آنها باشد.
ظهور داراي علاماتي است: علايم حتمي و علايم غير حتمي. در مسئلة ظهور باید منتظر علامات حتمي كه در روايات آمده و همه نسبت به آن اتفاق نظر دارند، بود نه علامات غير حتمي، كه امكان دارد در هر عصری تكرار شود. آنچه ميخواهم عرض كنم در خصوص نوع ظهور حضرت(ع) و تفاوت آن با دیگر پديدهها و اتفاقات تاريخي است. به زبان سادهتر پاسخ به اين پرسش كه ظهور و انقلاب حضرت ولي عصر(عج) از چه جنسي است؛ آيا مشابه آن در تاريخ وجود داشته است يا نه؟ اگر وجود داشته، در فهرست كدام خيزشها و انقلابها و حركتهاي تاريخ بشر میباشد؟
وقايع، دگرگونيها، تحولات و انقلابهايي كه انسانها از روز نخست تا به امروز با آن رو به رو بودهاند؛ مانند بعثت پيامبران الهي، حكمراني زمامداران، جنگها و صلحها، برخی از جملة بلاياي طبيعياند؛ همچون زلزله و سيل. این اتفاقات از دو حال بيرون نيست؛ يا اين اتفاقات عادي بوده يا غير عادي؛ اتفاقات عادي هم به دو دسته تقسيم ميشوند؛ قابل پيشبيني یا غير قابل پيشبيني. ما در زندگي خود و در رخدادهاي سياسي و اجتماعي، بسته به معلوماتمان و پيشنة ذهني كه از رخدادهای مشابه داريم، برخي از اين رخدادها و پديدهها را از قبل پيشبيني ميكنيم. مثلاً ميدانيم زندگي بر روي يك گسل يا يك خطّ زلزله ـ مانند اندونزي ـ به هر حال زلزلهاي در پي خواهد داشت. خراب شدن منازل عادي در يك زلزلة شش ريشتري معمولي و عادي است و قابل پيشبيني يا شكست يك گردان پياده نظام با سلاحهاي سبك و بدون سلاحهاي ضدّ زره در مقابل يك لشكر مكانيزه تانك در يك منطقه مسطح قابل پيشبيني است. به اصطلاح امروز به روي كاغذ شكست گردان پياده نظام حتمي است، هم عادي و هم قابل پيشبيني. امّا يكبار خانههاي عادي در يك زلزلة شش ريشتري خراب نميشود يا يك گردان پياده بر يك لشكر زرهي پيروز ميشود باز هم عادي است امّا غير قابل پيشبيني. در همين زمان خودمان خيلي از چيزهاي غير قابل پيشبيني را ديديم؛ فروپاشي ابرقدرت شرق، سقوط صدام و... چه كسي باور ميكرد ابرقدرتی با داشتن بمب اتمی با آن وسعت و قدرت، صدام با آن حمايتهاي بینالمللی از او سقوط كنند، عادي بود امّا غير قابل پيشبيني. چه كسي باور ميكرد يك عده جوان شيعه در جنوب لبنان که نه پايگاهي در بين دولتمردان خود دارند و نه داراي حمايت خارجي هستند و از آن طرف همه دنيا به دشمنشان هر نوع كمك نظامي، تبليغاتي و رسانهاي حتّی همة كشورهاي عربي بدشان نميآمد كه حزبالله سقوط كند. در چنین شرایطی 33 روز مقاومت كنند و بعد هم پيروز شوند. این اتفاق عادي بود امّا غير قابل پيشبيني. بهترين نمونه همين انقلاب اسلامي ايران بود. عادي امّا غير قابل پيشبيني. این غيرقابل پيشبينيها گاهي پشتوانة امداد الهی دارد، امّا اين امداد الهي در مجراي طبيعي و رابطة علّي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت اتفاق ميافتد كه ما هر يك به نوبة خود در زندگي فردي و اجتماعي، رخدادهاي سياسي و پديدههاي طبيعي شاهد آن بودهايم. تجلّي این امداد در مقياس بزرگتر پيروزي انقلاب و مقاومت در برابر هجمههاي بزرگ است.
امّا منظور از [پدیدة] غير عادي، داشتن پشتوانة اعجاز است؛ رخدادهايي كه گرچه اين هم از نوع غير قابل پيشبيني محسوب ميشود و از اين به بعد با اتفاقات عادي نوع دوم اشتراك دارد امّا ماهيّتاً متفاوت است يعني خارج از ارادة مجراي طبيعي و رابطهاي علّي معلولي. درست مانند تفاوت عصاي حضرت موسي(ع) با سحر ساحران، تفاوت زنده كردن مردگان توسط حضرت عيسي(ع) با معالجة بيماران توسط اطبای آن عصر و تفاوت قرآن كريم با كتابهاي ديگر.
مسئلة ظهور حضرت مهدي(ع) اتفاقی غيرعادي و از نوع اعجاز است، نه امداد. این اتفاق پشتوانه اعجاز دارد، همان گونه كه بعثت پيامبر اسلام(ص) داشت. انقلاب اسلامي نیز پشتوانة امداد الهي داشت. چه كسي باور ميكرد يك سيّد با دست خالي يكه و تنها قيام كند، در برابر دو ابر قدرت ايستادگي كند و بار ديگر نام و ياد خدا را در عرصة اجتماع و سياست در كلّ جهان زنده كند. كسي باور نميكرد امّا پشتوانة او امداد بود؛ امداد الهي در مجراي طبيعي و رابطة علي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت. چه كسي باور میكرد يتيمي با دست خالي به پا خيزد، نداي توحيد را سر دهد، بيش از همة پيامبران الهي اذيت شود و همة موانع راه جهاني شدن دين اسلام تا آخرالزّمان را بر دارد؟ این امر غير عادي است و پشتوانة اعجاز دارد.
قيام حضرت مهدي(ع) و حكومت آن حضرت پشتوانة اعجاز دارد، يعني از سنخ حركت انبيا است. این قیام پشتوانهای خارج از دايرة رابطة علّي و معلولي حاکم بر جهان طبيعت دارد. هم قرآن و سنّت، هم عقل بر اين امر مهر تأييد ميزند. پشتوانة حركت حضرت مهدي(ع) در همه مراحل پشتوانه اعجاز دارد؛ هم در تأسيس حكومت، هم در تثبيت آن و هم در گسترش حركت توحيدي در جهان. و الّا چگونه ميشود 313 نفر بدون پشتوانة اعجاز و تنها بر پاية رابطة علّي و معلولي حاكم بر جهان طبيعت در زماني كوتاه بر جهان حكمراني كنند. اگر قرار باشد با سير طبيعي باشد، حداقل بايد اين افراد در بين مردم از پيش شناخته شده، مقبوليت یافته، قدرت مديريتي خود را به اثبات رسانده، بحرانها را مديريت كرده، بتوانند در مقابل دشمن و حركتهاي سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي به پيروزي برسند. خوب اين اقدامات زمان ميخواهد، ابزار ميخواهد، امكانات ميخواهد. بنابراین در یک سير طبيعي غيرممكن است كه همة اين اتفاقات در يك زمان كوتاه صورت بگيرد. پس حركت حضرت مهدی(عج) برخوردار از يك پشتوانة مستحكم و خللناپذير به نام اعجاز، از نوع اعجاز پيامبران است.
منبع: ماهنامه موعود شماره 97
/خ