عمليات نامتقارن حزب الله
منبع : راسخون
اسرائیل در 21 تیر ماه 1385 حملات همه جانبه علیه حزب الله لبنان به بهانه اسارت دو سرباز اسرائیلی آغاز کرد اما پس از 33 روز جنگ تمام عیار ارتش رژیم صهیونیستی که از ابتدای پیدایش ، در هیچ جنگی شکست نخورده بود در جنگ با رزمندگان مقاومت حزب الله لبنان به زانو در آمد.
تا قبل از ژوئن 2006 کلیه جنگهای اعراب و اسرائیل کمتر از هفت روز و در عملیات خوشههای خشم 16 روز ادامه داشت.زیرا در استراتژی جنگی اسرائیل به علت عمق استراتژیک محدود و حساسیت تلفات نیروی انسانی، ارتش این کشور، در کلیه جنگهای خود به دنبال وارد آوردن ضربات برق آسا و سریع در کمتر از یک هفته و سپس آغاز مذاکرات با طرف مقابل بوده است. اما در جنگ 33 روزه اسرائیل علیه حزب الله لبنان سرنوشت جنگ به گونهای دیگر رقم خورد. به نحوی که حزب الله برای اولین بار در جنگهای نوین و کلاسیک با استفاده از جنگ نامتقارن توانست حریف مقتدر و تا به دندان مسلح خود را شکست دهد. حال به بررسی آن میپردازیم.
اصول دكترين امنيتى- نظامى اسرائيل
جنگ غافلگيرانه:
جنگ سريع: در اين اصل جنگى، سرعت عمل فوق العاده و امكان مهار تبعات و بازتاب هاى ناشى از عمليات جنگى از دشمن گرفته مى شود و جنگى كوتاه مدت به اجرا در مى آيد.
جنگ پيشدستانه:
جنگ در زمين دشمن: براساس اين اصل جنگى، عمليات نظامى به خانه و خاك دشمن منتقل مى شود و محيط داخلى اسرائيل از آسيب هاى جنگ در امان مى ماند.
جنگ كوبنده و ويرانگر:
در حقيقت، مقاومت اسلامى با مديريتى هوشمند و شناخت اصول و تدابير جنگى رژيم صهيونيستى به اجراى اقدامات دفاعى و غافلگيرانه و به كارگيرى حساب شده و تدريجى تسليحات خود پرداخت و جنگى فرسايشى عليه اين رژيم به تصوير درآورد، به گونه اى كه موجب انفعال و تعجيل ارتش صهيونيستى در استفاده از جنگ زمينى شد. اسرائيل چه در عمليات هاى هوايى چه در عمليات سريع و زمينى، نيازمند اطلاعات زيادى بود كه بنا به اعتراف مسئولان امنيتى- نظامى اين رژيم، فاقد آن بود.نفوذ ناپذيرى حزب الله و مقاومت اسلامى در قبال جاسوسان از گره هاى اساسى دستگاه هاى اطلاعاتى و نظام اسرائيل بود كه سيد حسن نصرالله با افتخار از آن ياد كرد.مقاومت اسلامى با به كارگيرى تاكتيك هاى عملياتى، داشتن برنامه نظامى هوشمند و لايه هاى دفاع متنوع، قدرت مانور و انعطاف پذيرى، استفاده از روش جابه جايى و فقدان خطوط دفاعى آشكار نيروهاى زمينى- زرهى رژيم صهيونيستى را سردرگم كرد؛ به طورى كه نمى دانستند پيشروى محدود در يك روستا را موفقيت خود و شكست حزب الله بدانند يا آن را دامى براى «قيچى شدن» و تله نظامى ارزيابى كنند. ارتش صهيونيستى كه در پنج جنگ بزرگ با هشت ارتش كشورهاى عربى، طى چند ساعت سرنوشت جنگ را مشخص كرده بود، اكنون در مقابل تعداد محدودى از تيم هاى عملياتى حزب الله ناتوان شده بود. نيروهاى مقاومت با قابليت هاى پنهان و محو شدن در محيط عملياتى، جابه جايى سريع و كمين گذارى براى نيروهاى زمينى، زرهى و تانك و گام هاى نيروهاى عملياتى اسرائيل را با ترديد مرگبار روبه رو مى كردند.حزب الله نيز در مقابل رفتارهاى زير را به اجرا گذاشت:
- استفاده از عنصر غافلگيرى در عمليات هاى كمين، ضدزره با جابه جايى سريع تيم هاى عملياتى؛
- استفاده منظم و مستمر از انواع موشك ها با بردهاى افزايش يابنده، به طورى كه اسرائيل تا پايان جنگ منتظر پديده غيرمترقبه و جديدى از سوى حزب الله بود؛
- حفظ اقتدار اطلاعاتى، جلوگيرى از نفوذ امنيتى و شكست و ناكارآمد كردن تلاش هاى اطلاعاتى و جاسوسى اسرائيل؛
- تعيين شعارها و اهداف مرحله اى و برنامه ريزى شده، شكستن فشار عملياتى و تبليغات روانى و كسب حمايت اركان حكومتى و اجتماعى در لبنان و افكار عمومى منطقه اى و جهانى؛
- مجبور كردن اسرائيل به تعديل مستمر شعارها و اهداف جنگى خود به طورى كه از شعار نابودى حزب الله به شعار خلع سلاح كامل و خلع سلاح موشكى با هدف دور كردن حزب الله از مرزهاى خود اكتفا كرده است؛
- هدايت و مديريت شجاعانه و حكيمانه سيدحسن نصرالله در تمامى جزئيات جنگى و سياسى و بكارگيرى حساب شده ابزار دفاعى و امكانات رزمى در مسيرى برنامه ريزى شده، تا مرحله تحميل اراده مقاومت در قبال سياست تجاوز و اشغالگرى اسرائيل.
ويژگيهاي عمليات نامتقارن حزب الله عليه اسرائيل
الف ) تعریف جنگ متقارن و نامتقارن
تقارن بر وزن تفاعل است و به معنی قرین شدن میباشد و جنگ متقارن به نبردی اطلاق میشود که طرفین درگیر آرایش مشابه با یکدیگر داشته و با روشهای معمول و متداول نظامی در نبرد با یکدیگر میپردازند.
طرفین درگیر از امکانات و تجهیزات،نفرات معادل و مشابه علیه هم استفاده میکنند و به صورت کلاسیک به جنگ میپردازند.
2- جنگ نامتقارن :
جنگ نامتقارن به نبردی اطلاق میشود که یک طرف از جنگ از روشهای خاص و منحصر به خود علیه حریف نیرومند خود بهره میگیرد. عدم توازن در قوا، عدم تناسب در شرایط توانائیها و امکانات وجود دارد.
نشریه Jaint strategic surrey در سال 1999 در تعریف عدم تقارن مینویسد: رهیافت نامتقارن تلاشهائی در راستای دور زدن یا تحت الشعاع قرار دادن توانائیهای ایالات متحده آمریکا و قدرت هژمون در عین بهرهگیری از ضعفهای آن و سودجوئی از روشهایی است که تا حد زیادی با روشهای مورد انتظار این کشور تفاوت دارند.
این رهیافتها بیشتر در پی ایجاد تاثیر روانشناختی عمدهای مانند ایجاد شوک، اخلال و آشفتگی بر ابتکار،آزادی عمل و اراده طرف مقابل هستند. روشهای نامتقارن مستلزم افزایش نقاط ضعف و گستره آسیبپذیریهای حریف میباشند که اغلب، از فناوریها تاکتیکها و سلاحهای ابتکاری و غیررسمی بهره میبرند و میتوانند در سطوح مختلف جنگ، اعم از استراتژیک عملیاتی و تاکتیکی در سراسر سطوح عملیات نظامی کاربرد داشته باشند. روشهای نامتقارن عملیات چریکی، جنگ درازمدت فرسایشی، نبرد سیاسی و عملیات روانی و تمایل به شهادت طلبی و ایثارگری متکی بوده است. در جنگ نامتقارن ضعفا میکوشند تا حداکثر استفاده را از آسیبپذیری طرف نیرومند ببرند.
ب. ویژگیهای جنگ نامتقارن
1. استفاده از روشهای نامعمول و نامتجانس
2. جنگ نامتقارن فقط در سطح نظامی نیست بلکه در سطح استراتژیک کاربرد دارد که استفاده از جنگ رسانهای، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اطلاعات و روانی از جمله آنهاست.
3. انگیزه و روحیه بالای شهادت طلبی جهت از بین بردن نفرات و ادوات دشمن .
4. سرعت عمل بالا، از بین بردن اراده طرف مقابل، شوک بهت، نامرئی بودن و عدمت تشخیص ضربات وارده توسط حریف نیرومند از دیگر ویژگیهای جنگ نامتقارن است.
ج. جنگ 33 روزه و عدم تقارن
برای حل این معضل امنیتی، رژیم صهیونیستی جهت رفع تهدیدات نظامی خارجی به قدرت نظامی و ارتش کلاسیک خود تکیه کرده به نحوی که در طول 60 سال گذشته 6 بار با همسایگان خود جنگیده است.
ششمین جنگ اسرائیل با اعراب در 12 ژوئن 2006 با تهاجم گسترده و همه جانبه اسرائیل به لبنان به منظور نابودی حزب الله جهت دستیابی به منافع استراتژیک در جنوب لبنان به وقوع پیوست . نبردی تمام عیار که 33 روز به طول انجامید و با صدور قطعنامه 1701 شورای امنیت، مبنی بر ترک مخاصمه پایان پذیرفت .
جنگ حزب الله و اسرائیل نبردی نابرابر و نامتجانس و از نوع نامتقارن محسوب میگردد. زیرا عدم تقارن، همه جانبه بر دو طرف جنگ حاکم بود. از یک طرف یک حزب و گروه سیاسی به نام حزب الله و طرف دیگر دولت غاصب اسرائیل قرار داشت وکمترین تقارن بین توان ، ابزارها ، راهبردها ، تاکتیکها ، اهداف، عناصر قدرت، سازماندهی ، فرماندهی حزب الله و رژیم غاصب اسرائیل وجود داشت.
شکست سریع و کم هزینه دشمن از جمله اهداف عالیه نظامی است که استراتژیستهای نظامی همواره درصدد دستیابی بدان بودهاند. تاثیرگذاری بر اراده، درک و برداشت دشمن برای پاسخگویی، ایجاد شوک و بهت از ایجاد یک شکست سریع به دست می آید. به قول «کلاتیز ویتس» هدف از یک جنگ سریع، از بین بردن اراده دشمن است.
ارتش مجهز و اسطورهای رژیم صهیونیستی که از ابتدای پیدایش در هیچ جنگی از اعراب شکست نخورده بود، تا قبل از جنگ 33 روزه و حتی جنگ 16 روزه خوشههای خشم، کلیه جنگ های اعراب و اسرائیل کمتر از هفت روز بوده است. استفاده از سلطه سریع، عملیات برق آسا به جهت عمق استراتژیک محدود و حساسیت تلفات نیروی انسانی در جامعه، از رئوس استراتژی جنگی رژیم صهیونیست می باشد.
نکته قابل توجه، تحمیل شکست برطرف مقابل و سپس آغاز مذاکره جهت دستیابی به اهداف سیاسی از سیاستهای جنگ اسرائیل در طول 60 سال گذشته بوده است. اما استفاده از جنگ نامتقارن علیه استراتژی سلطه سریع رژیم صهیونیستی توسط حزب الله لبنان توانیست پنجمین ارتش قدرتمند دنیا را با تمامی تجهیزات پیشرفته در هم بکوبد.
رژیم صهیونیستی بنا بود در این جنگ طبق عملیات بارانهای تابستانی ظرف یک هفته کار حزب الله را تمام کند اما سرنوشت جنگ به گونهای دیگر رقم خورد.
د. ویژگیهای جنگ 33 روزه و پیروزی حزب الله
1. اولین ویژگی مهم جنگ نامتقارن حزب الله علیه اسرائیل استفاده از اصل غافلگیری است . غفلت یک طرف متخاصم سبب استفاده از اصل غافلگیری طرف دیگر میشود. ابتدا حزب الله با حمله به نیروهای اسرایئلی در روز 12 ژوئیه 2006 در آغاز عملیات نسبت به اسرائیل پیش دستی کرد این پیش دستی، ارتش اسرائیل را که از ماهها قبل تهاجم به لبنان و حزب الله را طراحی کرده بود کاملا غافلگیر کرد اقدامش یک شوک و بهت شدیدی بر ارتش اسرائیل وارد نمود.
یک مقام ارشد نظامی رژیم صهیونیستی در گفتگو با هاآرتص در رابطه با غفلت این رژیم در مورد حزب الله می گوید:« پس از عقبنشینی ارتش ما از جنوب لبنان در سال 2000 فرصت طلائی 6 سالهای در اختیار نیروی حزب الله گذاشتیم و از آن غافل شدیم تا با فراغ بال، استحکامات و تجهیزات نظامی پیشرفته خود را در این منطقه سوقالجیشی (جنوب لبنان)، مستقر نماید و اینک آن به دژی تسخیر ناپذیر تبدیل شده است.
2. دومین ویژگی جنگ نامتقارن حزب الله علیه رژیم صهیونیستی از بین بردن اراده دشمن برای ادامه جنگ بود. جنگ فرسایشی در عملیات نامتقارن به مانند خرید وقت و زمان، به منظور ضربه زدن به دشمن در فرصتهای مناسب است و همین امر سبب گردید تا رژیم صهیونیستی در جایگاه، زمان و اهداف جنگ سیطره نداشته باشد و عملیات برقآسا و استراتژی ضربه اول با ناکامی روبرو گردید.
پس از پایان دو هفته از جنگ 33 روزه در هفته سوم وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به صراحت اعلام کرد که ما توان مقابله با حزب الله را نداریم.
جنگ فرسایشی حزب الله علیه این رژیم توانست توان ارتش را به تحلیل ببرد.
3. سومین ویژگی استفاده از «دفاع متحرک همه جانبه» حزب الله علیه ارتش رژیم صهیونیستی است. با توجه به نامتقارن بودن این جنگ، حزب الله از لحاظ استعداد نیروی نظامی نسبت به ارتش اسرائیل در اقلیت به سر میبرد.
اصل تحرک، حزب الله را قادر ساخت که کمبود نیروی نظامی خود را جبران نماید و با فشار بر نقاط ضعف و آسیبپذیر اسرائیل حریف قوی خود را به زمین بزند.
حزب الله با این توانایی محدود خود در نیروی انسانی و با استفاده از دفاع متحرک در قالب جنگ چریکی و ضربات برق آسا و نامرئی توانست عملکردی از خود بروز دهد که در طول تاریخ جنگ رژیم صهیونیستی بیسابقه بوده است.
4. استفاده از جنگ روانی علیه رژیم صهیونیستی توسط حزب الله در این جنگ نامتقارن در طول 33 روز جنگ مشهود بود. به قول یکی از استراتژیستهای غرب «این جنگ نسل چهارم جنگهای نامتقارن بوده است.»
تمایل شهادت طلبانه و ایثارگری، هدفمند بودن انگیزه رزمندگان حزب الله در بعد درونی پیروزی را برای آنان در برابر روحیه پایین ارتش اسرائیل به ارمغان آورد. تعهد انسانی، ایمانی و اخلاقی رزمندگان حزب الله سبب بیرون راندن اشغالگران صهیونیست گردید. آزاد کردن اسراء لبنان، حفظ جان و مال مردم لبنان و در هدف کلان آزادی قدس شریف از دست صهیونیستهای اشغالگر است.
منابع پزشکی رژیم صهیونیستی اعلام کردند که 245 نظامی اسرائیلی بر اثر صدمه روحی جنگ علیه لبنان در تابستان 1385 گذشته دچار بیماری روانی شدند. که این حاکی از بیانگیزگی ارتش اسرائیل در جنگ با حزب الله بوده است و همین امر، شکست روانی ارتش اسرائیل را به همراه داشته است.
5. یکی از مهمترین ویژگیهای جنگ 33 روزه که آن را از سایر جنگهای چریکی و کلاسیک متمایز میسازد، کسب، حفاظت و ضد اطلاعات نظامی از سوی حزب الله می باشد. سیستم اطلاعاتی و ضد جاسوسی پیشرفته و پیچیده، حزب الله را قادر ساخت در عین حفظ اسرار نظامی خود، اطلاعات فوق سری را از ارتش و اهداف اسرائیل به دست آورد؛ به نحوی که یکی از دلایل ناکامی ارتش اسرائیل را عدم اطلاعات دقیق و کافی از تجهیزات، تسلیحات، مهارتهای جنگی و رزمی نیروهای حزب الله از یک سو و دسترسی حزب الله به اطلاعات فوق سری ارتش اسراییل از سوی دیگر می َدانند.
به نحوی که در حال حاضر استفاده از موبایل در ارتش اسرائیل ممنوع شده است(11) و این نشان از قدرت اطلاعاتی حزب الله میباشد.
در مورد قدرت اطلاعاتی حزبالله میتوان اشاره کرد که حزبالله به دور از سیستم اطلاعاتی اسرائیل پیش از وقوع جنگ در یک زمان مناسب موفق شده بود که تونلهائی را در عمق خاک اسرائیل و لبنان حفر کند به نحوی که این تونلها از برد تخریبی بمبهای خوشهای اسرائیل بیشتر بود. در نتیجه جنگجویان حزبالله در زمان جنگ 33 روزه در مناطق امن قرار داشتند از طرفی دیگر نیروهای مهاجم در معرض دید رزمندگان حزبالله قرار داشتهاند.
در مورد حفاظت اطلاعات و ارزش جنگی چریکی و نامتقارن علیه اسرائیل، سید حسن نصرالله به مناسبت هفتمین سالگرد مقاومت و عقبنشینی ارتش اشغالگر از جنوب لبنان در سال 2000 میگوید: «درست است که ما عاشق شهادت هستیم، اما درست نیست که خود را در معرض نابودی قرار دهیم، اگر عملیاتی را میتوان با دو شهید انجام داد نباید در آن عملیات سه نفر کشته شوند.»(12)
این نشان از اهمیت حفاظت اطلاعات در میان رزمندگان حزبالله لبنان و دبیر کل این حزب سید حسن نصرالله میباشد. چرا که با رعایت حفاظت اطلاعات و ضد جاسوسی از تلقات نیروی نظامی در جنگ میکاهد.
مطابق آمار تایید شده حزبالله در این جنگ 74 شهید از میان جنگجویان خود تقدیم کرد در مقابل اسرائیل 117 سرباز و افسر عالیرتبه کشته داد که در طول جنگهای رژیم صهیونیستی این آمار بیسابقه بوده است. (13) در حالی که در جنگ 6 روزه 1967 ارتش رژیم صهیونیستی فقط 16 کشته داد. (14)
6. ویژگی دیگر این جنگ استفاده از ضربات از راه دور سریع و مهلک بر ارتش اسرائیل و ساختار اقتصادی و جمعیتی این رژیم اشغالگر، توسط حزبالله لبنان بوده است.
استفاده از حملات موشکی با دقت بالا از عناصر پیشرفته در جنگهای نامتقارن است. حزبالله بیش از 2500 موشک به شهرهای شمالی اسرائیل و تاسیسات اقتصادی و نظامی فرود آورد. از طرفی در نبرد نزدیک به موشکهای دستساز و کوتاه برد 30 دستگاه تانک ضد گلوله «مرکاوا» و چندین دستگاه بلدوزر نظامی ارتش رژیم صهیونیستی منهدم شد.(15)
حزبالله با استفاده از این تاکتیک پیچیده و موثر توانست در جنگ زمینی ارتش اسرائیل خصوصا تیپ ویژه «گولانی» را در مثلث مارونالراس، نبت، الجلیل و عبترون زمین گیر کند و آنان را مجبور به عقبنشینی از خاک لبنان نماید.(16) درس هايى از جنگ اسرائيل عليه حزب الله
نتايج حاصل از جنگ ۳۳ روزه و درس هاى آن، براى هر دو بازيگر اصلى اين جنگ و بيشتر كشورهاى جهان اهميت دارد و هريك با ارزيابى عملكرد خود، چشم اندازى از گام هاى مثبت و تكامل پذير و اصلاح و ترميم بخش هاى آسيب ديده يا ضعيف موجود در دكترين امنيتى خود را ترسيم خواهند كرد. هر بازيگر سومى در اين جنگ، با ارزيابى عملكرد حزب الله و رژيم صهيونيستى وچشم اندازهاى پس از جنگ كه دو طرف برخواهند گزيد، مى تواند ملاحظات اساسى در استراتژى و دكترين امنيتى خود را سامان دهد.
شايد از ابتداى دهه ۹۰ كه نظم جهانى از شرايط دوقطبى خارج شده و جنگ هاى خليج فارس، كوزوو، افغانستان و عراق را تجربه كرده است، تا اين حد با الگوى موفقى در قالب يك جنگ نامتقارن كه دكترين كشورهاى غربى را متأثر يا منفعل كند، مواجه نبوده ايم. بدين سبب، مى توان انتظار داشت كه دست كم در الگوى جنگ هاى جديد در خاورميانه يا گستره كشورهاى اسلامى، اصول و درس هاى جنگ اخير لبنان نقشى برجسته داشته باشد.
لذا با ذكر مجموعه اى از ارزيابى هاى موجود و رويكردهاى ناشى از نتايج و درس هاى اين جنگ در اسرائيل، تصوير اوليه اى از درس هاى جنگ لبنان مطرح مى كنيم. در كشورهاى اروپايى عمدتاً به اين اكتفا شده است كه اين تجربه جنگى بايد به شكل جدى مورد مطالعه قرار گيرد. آنها عملاً از افزايش تعداد نيروهاى خود در افغانستان جلوگيرى و در نشست ناتو در «ريگا» با اين درخواست آمريكا مخالفت كردند.آمريكا كه در بيشتر مناطق خاورميانه به نوعى حضور داشته و فعال است، نسبت به مطالعه و بررسى تجربه جنگى لبنان حساسيت بيشترى دارد و در گزارش هاى منتشره در سايت پنتاگون، نگرانى هاى امنيتى خود را كه اسرائيل نيز بخشى از آن است، برشمرده است. شايد بتوان از نوع رفتار آمريكا در عراق و سمت گيرى براى كاهش حضور در شهرهاى اين كشور چنين برداشت كرد كه از مقابله مستقيم با جريان هاى مخالف پرهيز خواهد كرد.
كردسمن در سايت CSIS طى گزارشى به درس هاى مقدماتى جنگ پرداخته و آن را چنين برشمرده است:
- استراتژى و نحوه هدايت جنگ توسط اسرائيل مشكلاتى داشته كه آن را در قالب سؤالات متنوع از عملكرد سياست خارجى، طرح هاى دفاعى - عملياتى، ارزيابى و برآوردهاى كلى از توان حزب الله ، نوع رفتار دولت لبنان، فقدان آموزش نيروهاى احتياط و /// ابراز كرده است.
- انتقال جنگ به داخل اسرائيل و خسارت هاى وارده.
- بازانديشى در مقوله هاى بازدارندگى، تهديد و ابعاد و مفاهيم سياسى، ايدئولوژيك و رسانه اى جنگ. كردسمن در اين بحث چنين نتيجه مى گيرد كه ملت هاى مدرن بايد بياموزند چگونه به يك جنگ منطقه اى - فرهنگى و جهانى اقدام كنند تا ابعاد سياسى ، مفهومى، ايدئولوژيك و رسانه اى جنگ را طورى شكل دهند كه ملت ها و فرهنگ هاى ديگر بتوانند آن را بفهمند يا اين كه برعكس، تمام مزيت ها را با دستاوردها و پيروزى نظامى به خطر بيندازند.
- بررسى و تعريف تناسب. كردسمن در اين بخش به افراط در به كارگيرى قدرت يا ايجاد تناسب در نوع واكنش در قبال مسئله اسارت دو سرباز پرداخته و معتقد است اسرائيل نتوانست خود را مخالف جنگ معرفى كند.
- پيروى از استراتژى قاطع در چارچوب محدوديت هاى نقشه جنگى. در اين بحث از چالش اسرائيل در اصول طراحى جنگ (كوتاه مدت و سريع) و تأثير شرايط محيطى و محدوديت آن بر استراتژى اسرائيل سخن مى گويد و اسرائيل را ناكام مى داند.
- آماده سازى براى شدت بخشيدن به كشمكش، نتايج متغير و نقشه B . در اين بحث كردسمن در واقع، به عدم آمادگى اسرائيل در جنگ فرسايشى و طولانى و فقدان برآوردى از شرايط طولانى شدن جنگ اشاره مى كند و به عدم آموزش نيروهاى احتياط، بى توجهى به احتمال يك جنگ زمينى جدى و اصرار زياد بر توان نيروى هوايى براى يكسره كردن نتيجه جنگ مى پردازد.
- آماده سازى براى پايان دهى كشمكش. در اين موضوع نيز كردسمن به فقدان برنامه ريزى روشن دولت اسرئيل و فرماندهان نظامى در پايان دادن به جنگ اشاره مى كند ومعتقد است اين تصور غيرواقعى وجود داشت كه حزب الله نابود خواهد شد. به اعتقاد كردسمن، اسرائيل قبل از اين كه در «تبديل شكست ها به دستاوردهاى استراتژيك پايدار» مهارت داشته باشد، در شكست دشمن بشدت مهارت دارد. وى به آمريكا توصيه مى كند كه از تجربه جنگ لبنان و ساير جنگ هاى چند سال اخير در خليج فارس، عراق و افغانستان بياموزد كه بدون برنامه ريزى و نقشه براى پايان دهى جنگ، تنها مى تواند به استقبال «پيش درآمد خطرناك يك صلح شكست خورده» برود.كردسمن در بخش ديگرى از درس هاى تاكتيكى- تكنولوژيكى موارد زير را بيان مى دارد:
- حزب الله با استفاده از جنگ شبكه اى و نامتقارن الگوى خاص جنگى خود را نشان داده و به عنوان يك شبكه پراكنده از هسته ها و واحدهاى كوچك با استقلال قابل توجهى عمل كرده و با جابه جايى سريع و كسب اطلاعات لازم، خود را با محيط سازگار نموده است. كردسمن اين هشدار جدى را مطرح مى كند كه هرچند نوع جنگ شبكه - محور غرب عليه نيروهاى جنگ متقارن مؤثر است، در مقابل جنگ نامتقارن شبكه محور با چالشى جدى روبه رو شده است كه بايد آن را درك كند.
نتیجهگیری:
همسایگان فلسطین اشغالی در طی 60 سال گذشته همواره مورد تهدید ارتش کلاسیک رژیم صهیونیستی بودند و لبنان نیز از این مورد بینصیب نبوده است. حزبالله لبنان یک حزب شناخته شده لبنانی در طول 30 سال گذشته در جنوب این کشور است که دارای فعالیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و نظامی بوده است.
حزبالله لبنان پس از عقبنشینی رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 میلادی توانست خود را در لبنان به عنوان یک حزب شیعی - اسلامی ملی معرفی نماید و به فعالیتهای خود ادامه دهد. پس از عملیات «بارانهای تابستانی» اسرائیل به نوار غزه و سپس ربودن دوسرباز اسرائیلی توسط حزبالله رژیم صهیونیستی حملات همه جانبه خود را بر جنوب لبنان انجام داد و برای اولین بار دو طرف از کنترل خارج شده و خارج از مرزهای خود در یک نبردی سنگین با یکدیگر روبرو شدند و در طی 33 روز حزبالله توانست شکست سنگینی بر رژیم صهیونیستی تحمیل کند و به قول «اوبگیدور لیبرمن» وزیر مقابله با تهدیدات استراتژیک کابینه ایهود المرت، شکست اسرائیل در جنگ 33 روزه یک شکست استراتژیک بود که در ابعاد سیاسی، روانی، اقتصادی و نظامی اسرائیل را با شکست روبرو کرد و ساختار تهاجمی ارتش را متزلزل ساخت.(17)
این برای اولین بار در طول تاریخ موجودیت اسرائیل بود که موشکهای فراوانی به اعمال خاک اسرائیل شلیک شد که خساراتی بیش از 10 میلیارد دلار بر اقتصاد اسرائیل وارد کرد و حیفا، بندر تجاری اقتصادی رژیم صهیونیستی، را به شهر مردگان تبدیل کرد.(18)
حزبالله با جنگ نامتقارن توانست صهیویست را به ذلت و خواری بکشد و در میان جنبشهای اسلامی الگوی مناسبی برای دولتهای عرب منطقه باشد.
پى نوشت ها :
1- فیصل تقوی اصل، «پیش درآمدی بر جنگ نامتقارن در قرن 21» ماهنامه خلیج فارس، سال هفتم، شماره 71، مهر ماه 1385،ص 5.
2- علی ایمان، «جنگ نامتقارن و راهبرد نیروی هوائی ایران» ماهنانمه نگاه، تهران، مرکز مطالعات جنگ سپاه، اسفند1382، سال چهارم، ص 59.
3- همان، ص 61.
4- نبی سنبلی، «بررسی ارزیابی استراتژی سلطه سریع»، ماهنامه نگاه، تهران، انتشارات مطالعات جنگ سپاه، اردیبهشت 1382، شماره 43، ص9.
5- مسعود اسداللهی، از مقاومت تا پیروزی تاریخچه حزبالله لبنان، تهران، موسسه مطالعات اندیشهسازان نور، 1386، ص 140.
6- کیهان، 3 /5/ 1385.
7- جام جم،3 /5/ 1385.
8- سید جلال دهقانی فیروزآبادی، «ابعاد جنگ نامتقارن حزبالله علیه اسرائیل»، فصلنامه سیاست خارجی، سال بیست و یکم، بهار 1386، ص 419.
9- ماهنامه نداءالمقاومه، شماره 56، خرداد 1386.
10- سید جلال دهقانی فیروزآبادی، همان.
11- کیهان،2/4/ 1387.
12- ماهنامه نداء القاومه، همان.
13- روزنامه اطلاعات، 1385/10/24.
14- کیهان، 1385/10/21.
15- کیهان، 1385/5/19
16 - روزنامه شرق، 1385/5/16.
17- هفته نامه پرتو، 1386/7/18.
18- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1385/5/4
پیام انقلاب- 12
خبرگزاری فارس
فصلنامه «سياست خارجي» - بهار 86
عملیات روانی www.arnet.ir
فصلنامه مطالعات جهان اسلام
ویژه نامه روزنامه ایران چهارشنبه 1386/12/15
/خ