ادیسون مخترع و نابغه

ادیسون بدون شک یکی از بزرگترین و مطرح ترین مدرسین در کلاس نابغه ها خواهد بود. چه قدر عالی خواهد بود اگر هر معلمی چند بار در طول یک ترم تحصیلی با خاموش کردن چراغها در کلاس یاد و خاطره ادیسون را زنده کند.
سه‌شنبه، 1 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ادیسون مخترع و نابغه
توماس ادیسون (Thomas Edison) مخترع و نابغه‌ای است که هیچ کس نمی تواند از کنار نام او ساده بگذرد. او در سال ۱۸۴۷ و در شهر میلان ایالت اوهایو به دنیا آمد. او هرگز در تحصیلات متوسطه موفق نبود و همیشه جزو شاگردان تنبل و ضعیف در کلاسها محسوب می شد. در نهایت هم مجبور شد ترک تحصیل کرده و راههای دیگری را برای موفقیت در زندگی پیدا کند. او زندگی عجیب و پر از حادثه ای داشت و در طول زندگی خود مشاغل مختلفی مثل فروختن ساندویچ و آبنبات، ظرفشویی، کار در شیرینی فروشی، روزنامه فروشی و ... را تجربه کرد. ادیسون، این شاگرد تنبل کلاس توانست در طول زندگی خویش ۲۵۰۰ اختراع را به نام خود ثبت کند. اختراع هایی که ما امروز بدون آنها نمی توانستیم زندگی راحت و مرفه و آرامی داشته باشیم.
 
ادیسون بدون شک یکی از بزرگترین و مطرح ترین مدرسین در کلاس نابغه ها خواهد بود. چه قدر عالی خواهد بود اگر هر معلمی چند بار در طول یک ترم تحصیلی با خاموش کردن چراغها در کلاس یاد و خاطره ادیسون را زنده کند. وقتی که لحظه ای به این موضوع فکر کنیم که اگر برق نبود، ما از چه خدمات ارزنده ای مثل تلویزیون، رادیو، کامپیوتر و .. محروم میشدیم، در آن صورت از اینکه فردی مثل او متولد شده است، احساس خوشایندتری خواهیم داشت.
 

درس های ادیسون برای نابغه‌ها

1- می گویند ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار می رفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود، هزینه کرد. این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود، هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش میسوزد و دیگر کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش مأموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمان‌ها است.
 
آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمال دارد پیرمرد با شنیدن این خبر سکته کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند.مهم ترین نقطه ضعف ما زود تسلیم شدن است. معمول ترین راه موفقیت فقط یک بار دیگر امتحان کردن است. این اعتقاد قلبی ادیسون است که قابل توجه و تقدیر است. دانش آموزان باید یاد بگیرند که تسلیم شدن عامل مرگ خلاقیت است. و بهترین راه یک بار دیگر تلاش کردن و امتحان کردن برای انجام یک کار است.پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر می برد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟ حیرت آور است!
 
من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت. نظر تو چیست پسرم؟ پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟ چطور می توانی؟ من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته‌ای؟
 
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مأمورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ای است که دیگر تکرار نخواهد شد؟ در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر می کنیم. الان موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت! فردا صبح ادیسون به خرابه ها نگاه کرد و گفت: ارزش زیادی در بلاها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که می توانیم از اول شروع کنیم. توماس اکوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول به کار شد و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صوت را تقدیم جهانیان کرد. آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد. چند نکته از این روایت می توان برای آموزش در کلاس استفاده کرد:
 
الف: به اتفاقات و حوادث اطراف خود، به خوبی و دقت نگاه کنید و هیچ نکته ای را از دست ندهید. این یک اصل کلی و ویژگی بارز خلاقیت و نگاه خلاق به محیط است). ب: برای شروع هر کاری هیچ وقت دیر نیست. مهم اراده و حرکت به سوی موفقیت و پیروزی است. این یعنی تقویت اراده، اعتماد به نفس در کودکان تا آنها بتوانند با شجاعت، عشق و ایمان جهان را تحت تأثیر قرار دهند. ج: در بلاها و سختیها ارزش های زیادی وجود دارد. (بلا، سختی و رنج جزء زندگی و راه رسیدن به تکامل است. با کودکان از سختی ها و چگونگی مواجهه با آن گفته شود). د: بعد از هر سختی و شکستی باید بلند شد و ایستادگی به خرج داد. هر شکستی راهی به سوی پیشرفت و موفقیت محسوب می شود. (کودکان باید بدانند بعد از شکست، موفقیت و پیروزی در راه است، آنها باید برای رسیدن به آن تلاش کنند).
 
 ۲- ادیسون در مدرسه زیاد سؤال می کرد و همین موضوع معلم ها را عصبانی و خشمگین می کرد. او بارها به خاطر پرسشهای زیادش تنبیه شد. نکته مهمی که از این عبارت می توان فهمید این است که سؤال کردن زیاد، نشانهی کنجکاوی، استعداد و لیاقت یک دانش آموز است، نه نماد تنبلی و ندانستن به دانش آموزان فرصت سؤال کردن را بدهیم.
 
 ٣- ادیسون معتقد است: نبوغ یک درصد ذاتی و ۹۹ درصد در اثر تلاش و کار به دست می آید. لذا در کلاسها به بچه‌ها  بیاموزیم که با تلاش و کار زیاد می توانند به نتایج ایده الی برسند. نبوغ ذاتی الزاما عامل موفقیت محسوب نمی شود، بلکه تلاش و کوشش هر فرد است که او را به نتایج ایده ال و مطلوب می رساند (ناظری، ۱۳۸۶).
 
۴- ادیسون معتقد است: من شکست نخوردم بلکه ده هزار راه اشتباه را پیدا کردم. او هرگز از شکست ناامید نمیشد و هر روز تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت می کرد. گفته میشود یک بار در آزمایشگاه آلیاژهای مختلف را برای رسیدن به نوعی لامپ به همراه شاگردانش ترکیب می کرد. بعد از ترکیب ۲ هزار آلیاژ یکی از شاگردانش گفت: «چقدر خسته کننده! اکنون ما ۲ هزار آلیاژ را ترکیب کرده ایم اما هنوز به نتیجه نرسیده ایم! آیا این وقت تلف کردن نیست؟» او در پاسخ گفت: «خیر! ما اکنون می توانیم با افتخار بگوییم ۲ هزار آلیاژ آزمایش شده ما، در ترکیب و ساخت لامپ نقشی ندارند. این یک دستاورد بی نظیر است.» به کودکان یاد بدهیم که به دستاوردهای خود بیشتر از نقاط ضعف و کاستی هایشان نگاه کنند (زاده، ۱۳۸۴: ۴۸).
 
 ۵- مهم ترین نقطه ضعف ما زود تسلیم شدن است. معمول ترین راه موفقیت فقط یک بار دیگر امتحان کردن است. این اعتقاد قلبی ادیسون است که قابل توجه و تقدیر است. دانش آموزان باید یاد بگیرند که تسلیم شدن عامل مرگ خلاقیت است. و بهترین راه یک بار دیگر تلاش کردن و امتحان کردن برای انجام یک کار است.
 
 ۶- ادیسون می گوید: «من حتی یک روز هم در زندگی ام کار نکردم، همه آنها فقط تفریح بود.» عشق عامل موفقیت و پیروزی در زندگی است. بچه‌ها  را با توجه به علایق و ارزشهای ذهنیشان به سوی موفقیت و پیروزی سوق دهیم. لذت بردن از کار یک اصل اساسی در رسیدن به هدف است. اگر ما لذتی از انجام کارها نبریم، نمی توان انتظار نتایج شگفت انگیزی داشت. کودکان، با لذت و هیجان به نتایج فوق العاده ای خواهند رسید. آنها باید در مسیر استعدادها، ذوق و علایقشان حرکت کنند. در غیر این صورت و در یک محیط تکراری و تنفرآمیز، هیچ نابغهای رشد نخواهد کرد و هیچ محصولی به دست نخواهد آمد.
 
 ۷- ادیسون معتقد است: برای داشتن یک ایده ناب، باید کلی ایده در ذهن داشته باشید. به بچه‌ها  مرتب وقت و فرصت بدهید تا به ایده ها و رویاهایشان فکر کنند. خیال پردازیها روزی به نتیجه خواهد رسید. روزی خواهد رسید که از دل هزاران ایده ای که هر دانش آموز در ذهن دارد یکی می تواند دنیا را تکان بدهد (ارفعیان، ۱۳۷۱: ۲۰).
 
 ۸- ادیسون معتقد است: برای اختراع کردن، یک قوه تصور قوی نیاز دارید و مقداری خرت و پرتا به بچه‌ها  ابزارهای مختلف بدهید و آنها را رها کنید و ببینید که آنها با آن وسایل چه می کنند. خیالات و تصورات بچه‌ها  را جدی بگیرید و با طنز، مهربانی و عشق آنها را به سوی بهترین شدن ها دعوت کنیم. دانش آموزان مدرسه نابغه ها ادیسون های آینده هستند.
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط