تشرف ابن قولویه
او شيخ ابوالقاسم جعفر بن قولويه است كه سي سال قبل از فوتش كه سال 339 باشد به قصد زيارت كعبه معظمه حركت كرد , چون در آن سال حجرالاسود را قرامطه به مكه مي بردند تا به جاي خود نصب كنند و اين بعد از آن بود كه نزديك بيست سال بود كه حجر الاسود را كنده بودند و به غارت برده بودند .
شيخ ابن قولويه به آرزوي تشرف به لقاء امام زمان (عليه السلام) قصد حج كرد , چون يقين داشت حجرالاسود را جز معصوم , كس ديگري نمي تواند به جاي خود نصب كند .
چون به بغداد رسيد مريض شد و نتوانست برود , ناچار نايبي گرفت به نام ابن هشام و به مكه فرستاد و نامه اي نوشت و مهر كرد و به او داد و گفت : اين نامه را بده به كسي كه حجر را به مكان خود نصب مي كند و در آن نامه از مدت عمر خود سوال كرده بود و اينكه آيا از اين مرض نجات پيدا مي كند يا نه ؟
آن شخص مي گويد : به مكه آمدم و روزي كه مي خواستند حجرالاسود را نصب كنند , مردم جمع شده بودند , قدري پول به خادم كعبه دادم كه مرا نزديك ركن جاي دهد تا ببينم چه كسي حجرالاسود را نصب مي كند . ديدم هر كس كه سنگ را گذاشت , در جاي خود نماند و افتاد تا آنكه شخص گندم گوني نيكو رويي آمد و حجرالاسود را برداشت و به جاي خود گذاشت و سنگ به جاي خود ماند , صداي مردم بلند شد و آن شخص از همان راهي كه آمده بود برگشت .
من دنبال او را گرفتم و چشمانم را به او دوخته بودم و مردم را از خود به زحمت دور كرده و دنبال او مي رفتم . مردم از اين حال من خيال كردند كه من ديوانه ام و به من راه مي دادند . او به آهستگي و وقار مي رفت و من مي دويدم و به حضرتش نمي رسيدم , تا رسيدم به جايي كه كسي نبود .
حضرت برگشت روبه من فرمود : بياور آنچه از نامه با تو است .
نامه را به او دادم , بدون آنكه آن را باز كند و بخواند فرمود : به او بگو كه مترس و از اين مرض نجات پيدا مي كني و تا سي سال ديگر زنده مي ماني .
بي اختيار شروع به گريه نمودم اين را فرمود و رفت . از مكه برگشتم و جريان را به شيخ بن قولويه گفتم , و همانطور شد , كه حضرت فرموده بود تا سال 369 كه سي سال بعد بود , بيشتر زنده نبود .
نويسنده گويد : اين شيخ بزرگوار , استاد شيخ مفيد است و اين جريان را بعضي در سال سيصد و سي و هفت , كه اوايل غيبت كبري بوده , نوشته اند .
قبر اين بزرگوار , در بقعه كاظميه و در پايين پاي امامين همامين (عليه السلام) به خاك سپرده شده و جنب قبر اين استاد , قبر شيخ مفيد – رحمه الله – واقع شده است و اما ابن قولويه كه در قم مدفون مي باشد , در قبرستان نزديك شيخان و نزديك قبر علي بن بابويه است . او محمد بن قولويه , والد بزرگوار اين شيخ است نه خود او , چنانكه بر بعضي اشتباه شده است .
منبع:سایت موعود
/خ
شيخ ابن قولويه به آرزوي تشرف به لقاء امام زمان (عليه السلام) قصد حج كرد , چون يقين داشت حجرالاسود را جز معصوم , كس ديگري نمي تواند به جاي خود نصب كند .
چون به بغداد رسيد مريض شد و نتوانست برود , ناچار نايبي گرفت به نام ابن هشام و به مكه فرستاد و نامه اي نوشت و مهر كرد و به او داد و گفت : اين نامه را بده به كسي كه حجر را به مكان خود نصب مي كند و در آن نامه از مدت عمر خود سوال كرده بود و اينكه آيا از اين مرض نجات پيدا مي كند يا نه ؟
آن شخص مي گويد : به مكه آمدم و روزي كه مي خواستند حجرالاسود را نصب كنند , مردم جمع شده بودند , قدري پول به خادم كعبه دادم كه مرا نزديك ركن جاي دهد تا ببينم چه كسي حجرالاسود را نصب مي كند . ديدم هر كس كه سنگ را گذاشت , در جاي خود نماند و افتاد تا آنكه شخص گندم گوني نيكو رويي آمد و حجرالاسود را برداشت و به جاي خود گذاشت و سنگ به جاي خود ماند , صداي مردم بلند شد و آن شخص از همان راهي كه آمده بود برگشت .
من دنبال او را گرفتم و چشمانم را به او دوخته بودم و مردم را از خود به زحمت دور كرده و دنبال او مي رفتم . مردم از اين حال من خيال كردند كه من ديوانه ام و به من راه مي دادند . او به آهستگي و وقار مي رفت و من مي دويدم و به حضرتش نمي رسيدم , تا رسيدم به جايي كه كسي نبود .
حضرت برگشت روبه من فرمود : بياور آنچه از نامه با تو است .
نامه را به او دادم , بدون آنكه آن را باز كند و بخواند فرمود : به او بگو كه مترس و از اين مرض نجات پيدا مي كني و تا سي سال ديگر زنده مي ماني .
بي اختيار شروع به گريه نمودم اين را فرمود و رفت . از مكه برگشتم و جريان را به شيخ بن قولويه گفتم , و همانطور شد , كه حضرت فرموده بود تا سال 369 كه سي سال بعد بود , بيشتر زنده نبود .
نويسنده گويد : اين شيخ بزرگوار , استاد شيخ مفيد است و اين جريان را بعضي در سال سيصد و سي و هفت , كه اوايل غيبت كبري بوده , نوشته اند .
قبر اين بزرگوار , در بقعه كاظميه و در پايين پاي امامين همامين (عليه السلام) به خاك سپرده شده و جنب قبر اين استاد , قبر شيخ مفيد – رحمه الله – واقع شده است و اما ابن قولويه كه در قم مدفون مي باشد , در قبرستان نزديك شيخان و نزديك قبر علي بن بابويه است . او محمد بن قولويه , والد بزرگوار اين شيخ است نه خود او , چنانكه بر بعضي اشتباه شده است .
منبع:سایت موعود
/خ