مقدمه
عزاداری و به سوگ نشستن برای ائمه علیهم السلام در سنت اسلامی و ایرانی سابقه ای دیرینه دارد و نه بعد از ظهور اسلام، بلکه پیش از اسلام نیز، انبیا و بزرگان شرایع، برای شهادت یا وفات بزرگان و شخصیت های ارزشمند اجتماعی و دینی، به سوگ می نشستند و مردم را نیز به این امر دعوت می نمودند و حتی در روایات و گزارش های فراوان تاریخی نقل شده است که انبیا برای پیامبر آخر الزمان(ص) و فرزندان ایشان سوگواری و عزاداری نموده اند که این نشان دهنده این مطلب است که اولا عزاداری نقش و اهمیت فراوانی در فرهنگ دینی دارد؛ ثانیا به جهت این که عزاداری یک مسئله ای است که ابعاد اجتماعی دارد، نباید از اهمیت و ضرورت های اجتماعی آن غافل شد. لذا این پژوهش درصدد بحث از شیوه های عزاداری و موارد ممنوعه در فرهنگ و اندیشه دینی می باشد.پر واضح است که عزاداری و سوگواری برای هر انسانی، الزامات و خطوط قرمز به خود را دارد؛ با این توضیح که سوگواری چه برای امام معصوم(ع) باشد یا برای هر انسان بزرگ، شهید یا یک شخصیت معمولی، لازم به رعایت مولفه ها و اصولی می باشد که عدم التزام به آن مولفه ها، می تواند ثمره ی عزاداری را تغییر داده و نتایجی بر عکس داشته باشد.
لذا پر واضح است که عزاداری باید بر اصول و ضوابط خاص خود باشد و به نحوی باشد که اولا بتواند بازتاب دهنده شخصیت والای آن فرد باشد و ثانیا بتواند آثار اجتماعی به دنبال داشته باشد و یاد و خاطره و آموزه های آن شخص را در اذهان زنده نگاه دارد و این امر در عزاداری برای هر یک از ائمه (ع) نیز جاری می باشد و باید خطوط قرمز و مولفه های اساسی در عزاداری را رعایت کرد تا این که مبادا اهداف عزاداری و سوگواری برای اهل بیت(ع) منقلب شود و ثمره ی عکس داشته باشد.
در ابتدا باید برخی از الگوهای مطلوب عزاداری را بیان کرد که برخی در فرهنگ دینی تاکید شده است و برخی دیگر در سنت ایرانی پرورش یافته اند و بخشی از آداب و رسوم عزاداری شده است.
الگوهای مطلوب عزاداری
اولین و مهمترین الگوی مطلوب از عزاداری، بکاء می باشد، این که افراد در این عزاداری به گریه و ماتم برای شهادت ائمه(ع) و مخصوصا امام حسین(ع) دعوت می شوند و این گونه از عزاداری مورد تاکید ائمه (ع) نیز بوده است و پیوسته مردم را به این گونه از عزاداری دعوت می نموده اند، مانند روایت معروف «شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا و عجنوا بماء ولا یتنا، یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا»[1]از دیگر الگوهای مطلوب عزاداری می توان به تعزیه[2] اشاره کرد که مبنا و جریان اصلی که در این تعزینه نمایش داده می شود، مصائب اهل بیت(ع) در جریان عاشورا و قیام امام حسین(ع) می باشد که هر یک از افراد، نقش یکی از شخصیت های قیام کربلا را بر عهده می گیرند[3]. نخل گردانی نیز از دیگر الگوهای عزاداری می باشد که ماهیت آن، حمل تابوت چوبی عظیمی است که نماد عزاداری و مراسم سوگواری محرم در ایران می باشد که در دهه اول این ماه به وسیله پارچه های مشکی و سبز پوشانده شده و توسط عزاداران حمل می شود و در مابقی سال در حسینیه ها و مساجد نگهداری می شود[4].
تشت گذاری نیز از دیگر مراسم های عزاداری می باشد که در آن، تشت های آب را که نشانه ای از فرات می باشد در مساجد و حسینیه ها می آورند و این سنت به پیروی از اقدام امام حسین(ع) در آب دادن به سپاه حر می باشد[5]. از دیگر الگوهای عزاداری می توان به زنجیرزنی، دسته عزاداری، عَلَم کشی، گل مالی، روضه، نوحه، شاه حسین گویان که هر یک از این الگوها، پیشینه ی تاریخی و فرهنگی خاص خود را دارد.
الگوهای نامطلوب عزاداری
در این بین، برخی از الگوهای عزاداری وجود دارد که هرچند افراد غالبا از باب ارادت به اهل بیت علیهم السلام و امام حسین علیه اسلام، به این الگوها روی می آورند ولی شکل و ماهیت این عزاداری ها به نحوی است که نه تنها یاد و آموزه های اهل بیت علیهم السلام را در یاد افراد زنده نمی کند، بلکه ابعاد اجتماعی این عزاداری ها را تحت تاثیر منفی خود قرار می دهد.یکی از این الگوهای نامطلوب، قمه زنی در مکان های عمومی می باشد؛ امروزه با توجه به سطح عمومی فرهنگ اجتماعی و علائق فردی و اجتماعی مردم، فرهنگی به نام عزاداری با استفاده از قمه زنی، به صورتی می باشد که سطح عمومی جامعه این امر را نمی پذیرد و مطلوب ایشان، عزاداری بر اساس الگوی مطلوب می باشد؛ لذا این که شیعیان با چه الگویی و با چه مولفه هایی، ارادت خود را به اهل بیت علیهم السلام نشان می دهند باید بر آمده از مولفه های فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز باشد و فرهنگ جامعه در نحوه انتخاب و اثر گذاری عزاداری ها تاثیر گذار می باشد.
از دیگر الگوهای نامطلوب عزاداری این است که سبک هایی از مداحی مورد تاکید قرار می گیرد که در برخی از موارد به تقلید از سبک های خوانندگان و آهنگ های ناهنجار می باشد که در این موارد، هرچند برخی از افراد به این گونه از مداحی ها و نوحه ها گرایش پیدا می کنند و متمایل می شوند، ولی ناگفته پیداست که این تمایل ها ارزش تلقی نمی شود و نباید از باب مطلوب بودن این الگوی از عزاداری تلقی شود و صِرف این که دز اذهان عمومی جامعه، مداحی یک مداح را به یک خوانده معلوم الحال و یا یک آهنگ ناهنجار ارجاع می دهند، موجبات ابتذال عزاداری و مداحی را فراهم می آورد.
از دیگر نکات و الگوهای نامتعارف و ناهنجار در عزاداری می توان به اهانت به دیگر فرقه های اسلامی و یا اقلیت های مذهبی نمود. چرا که اولا فرهنگ اسلامی و ثانیا فرهنگ عزاداری در اسلام، با این امر منافات دارد که به دیگر اندیشه ها و ادیان اهانت شود و باید این گونه الگوهای نامتعارف در مداحی، سخنرانی و عزاداری را حذف کرد. بنابراین با توجه به این که فلسفه ی عزاداری، حفظ مکتب می باشد[6] نباید با الگوهای نامطلوب و ناهنجار عزاداری، این هدف را منقلب و یا دور کرد.
پی نوشت ها:
[1] صابری، علیرضا، الحکم الزاهرة، ج۱، ص۲۳۸، روایت ۱۲۷۷، مؤسسه النشر الاسلامی، جامعه مدرسین قم، ۱۴۰۵ هـ ق، ۱۳۶۳ ش.
[2] شبیه خوانی نیز نام دیگر این مراسم می باشد که متداول و مرسوم می باشد.
[3] ستایشگر، واژهنامه موسیقی ایرانزمین، ۲۲۶–۲۴۴.
[4] داود نعیمی (۱۳۸۵)، «فصل سوم: دیدنیهای باستانی و دینی»، افتخارآفرینان استان مرکزی، کومه، ص. ۸۶، شابک ۹۶۴-۲۵۹۸-۰۹-۴
[5] کتاب "فرهنگ عاشورا" اثر جواد محدثی
[6] امام خمینی، سیدروحالله، صحیفه نور، ج۸ ص۶۹.