فرهنگ مجازی (2)
نويسنده: دکترسيموس راس Seamus Ross *
مديريت منابع فرهنگي و حفظ تاريخ قومي و فهم گذشته
کنترل هاي بافتي بر محصولات کتابها و مجلات به اين معناست که فرايند انتخاب مطلب براي کتابخانه و نگهداري آن خود بخشي از مجموعهاي از عملکردها در اين زمينه است.اين امر ميزان اطلاعات چاپي را در هر زمان محدود ميکند يا در برميگيرد.کاهش هزينهي توليد، تغيير فرآيندهاي توليد، و فراگير شدن هر چه بيشتر روشهاي توليد، ابتدا با پيشرفت دستگاه فتوکپي و سپس با پرينتر ليزيري، اين مدل را تغيير ميدهد.ناشران با چالشهاي (يا فرصت هاي) اقتصادي مواجه شدند و لذا مدلهاي نشر خود را تغيير دادند.به عنوان مثال، برخي بهجاي آنکه نسخههاي زيادي از چند عنوان محدود بفروشند، نسخههاي اندکي از عناوين بسياري را فروختند.اين شرايط انتشار سبب شد بسياري نيز دريابند که ميتوانند نويسندگاني ناشر باشند و آثارشان در چندين نسخه به فروش ميرسد.اين مسائل مشکلات جديدي را براي کتابخانهها پديد آورد: چگونه بايد به انفجار در دسترسي به منابع اطلاعاتي پاسخ داد(؟) پيشرفت وب و گسترش اين فهم که ما هم ميتوانيم نويسنده و هم ناشر باشيم، اين مسأله را حادتر ساخته است.
ابعاد انقلاب الکترونيکي حيرت انگيز است.در ژانويهي سال 2001 ناسا اعلام کرد که 9/1 ميليون صفحه وب آن لاين وجود دارد.پرسنل ناسا تخمين زدهاند که اگر براي هر صفحه و عکس گرفتن از آن فقط ده ثانيه صرف کنيم، براي کل صفحهي وب ناسا 231 روز کار مداوم لازم است. فناوري در اينجا منجي ارزشمندي است چراکه، همانطور که ملاحضه شد، ايجاد عوامل هوشمندي که بتوانند اطلاعات را جمع آوري کنند چندان دشوار نيست، اما تا دسترسي به عوامل هوشمندي که بتوانند اطلاعات جمع آوري شده را همانند انسان مستندسازي کنند راه درازي در پيش داريم.البته ناسا در زمان و برآوردهاي خود زمان لازم را براي ايجاد متاداده هاي اجرايي و بافتي لحاظ نکرد چراکه برآورد آن ها در واقع پاسخي به نياز آرشيو ملي براي گرفتن تصوير کلي از وب سايت هاي دولتي بود.
مورخان از ديرباز به ارزش يادداشت هاي حاشيه اي اسناد، نظير فهرست هاي ارسالي که پرسنل ادارات به هنگام بررسي اسناد به کار مي بردند، واقف بوده اند (اين يادداشت هاي حاشيه اي عمدتاً سندي محسوب مي شوند که شخص خاصي آن را سندي خاص درنظر مي گيرد).در اغلب فضاهاي کامپيوتر محور حفظ اين اسناد دشوار است، البته، پايگاه داده هاي مباحثاتي که در آن نشانه هاي جستجو وجود دارد مستثنا است.اغلب راه کارهاي مربوط به نگهداري اطلاعات وب ناظر به محتوي بدون بافت و کاربرد است.نمونه آن دستگاه هاي Hollerith و ماشين هاي دسته بندي،گزينش،پالايش، و طبقه بندي اطلاعات Holocaust است،اگرچه اين دستگاه ها نقش کليدي در اين فرايند ايفا مي کنند اما کافي نيستند.در دنياي اينترنت فهم اين فرايند مستلزم نگهداري دستگاه ها، نحوه ورود کاربران به سيستم، و نحوه استفاده آن ها از اين منابع است (براي بحث قوم نگاري به مبحث پيشين بنگريد).اهميت پرونده سازي براي کاربر به شيوه اي دقيق تر و ارتباط آن با منابع اينترنتي روز به روز بيشتر مي شود خاصه درصورتي که بخواهيم اطلاعات اينترنتي را در اختيار مورخان آينده قرار دهيم.
در کل بايد به خاطر داشته باشيم که ما نميتوانيم همه چيز را نگهداري (حفظ) کنيم.اين مسأله چند دليل دارد:
1. اول آنکه نمي توان آن را به طور مقتضي مستندسازي نمود تا چنين کاربردي داشته باشد؛
2. دوم آنکه بسياري از اطلاعات مازاد (حشو) است که خود سبب کمبود فضا براي نگهداري اطلاعات مفيد ديگر ميگردد؛ (اطلاعات مازاد در کاتالوگها، انبارهاي کامپيوتري نگهداري مي شوند و از اين طريق به غربال بهتر اطلاعات کمک مي کنند)؛ و،
3. بدون بهرهمندي از نگرش معاصر درخصوص آنچه اهميت دارد جدا کردن مسائل و مطالب حائز اهميت و معنادار از ساير مسائل براي محققان آينده فرايندي بسيار دشوار خواهد بود-به عنوان نمونه دشوار مي توان کارآمدي آثار سنسا را از آثار شلدون تشخيص داد.بسياري از راه کارهاي رايج درخصوص نگهداري اطلاعات وب شامل طيفي از راه کارهاي بي اهميت، مغلوت و در عين حال دقيق، بنيادين و در عين حال کلي، و ساده و در عين حال پيچيده مي شوند.
افراد زيادي وجود دارند که ادعا ميکنند ميتوانند از عهدهي انتخاب نوع اطلاعات برآيند اما اين افراد واقعاً نميدانند که »چه کساني و به چه نحو خواهند توانست از تمام اين اطلاعات استفاده کنند».ما نبايد فرض کنيم که محققان در آينده مجبورند که از آرشيوهاي ديجيتالي امروز ما استفاده کنند.وب يک منبع ديجيتالي عظيم است و ما دائماً ميتوانيم اطلاعات آن را با ابزارهاي مختلف تغيير دهيم و دستکاري کنيم.اين اطلاعات روز به روز غني تر مي شوند.محققان آينده، خواه دانشمندان يا عوام، بيشک با ابزارهاي پيشرفتهتر ميتوانند معنا و اطلاعات جديدتري را در دنياي ديجيتالي کشف کنند که ما آن ها را حفظ کرده ايم.
اگر بخواهيم موضوعي را در راستاي حفظ و نگهداري از وب انتخاب کنيم بايد مطمئن شويم که دادهها از انسجام دروني برخوردارند که از منابع چاپي انتظارمان مي رود، نظير نسخه 11 دائرالمعرف بريتانيکا: از طرفي اطلاعاتي که انتخاب ميشوند بايد:
• معتبر و آماده تاييد و تصديق باشند؛
• دقيق باشند؛
• از انسجام دروني برخوردار باشند؛
• کامل باشند؛
• قابل فهم و قابل دسترس باشند؛ و
• دائمي باشند.
بعلاوه بايد امکان کارکردي کردن اطلاعات وجود داشته باشد-يعني اطلاعات را يا بايد بتوان به صورت صفحهي وب درآورد يا پايگاه داده ها کرد-و داده ها بايد منحصر به فرد باشند.از آن جا که يکي از نقاط قوت اطلاعات ديجيتالي انتقال و نسخه برداري آسان در فضاي کامپيوتر است نگهداري چند نسخه از يک مجموعه اطلاعاتي ديجيتالي مهم دشوار نخواهد بود.البته، ما تنها نبايد اطلاعات را نگهداري کنيم، بلکه دسترسي آسان به اطلاعات نيز از ديگر نيازهاي اساسي ما در اين زمينه است.
غلبه بر مشکلات سختافزاري و نرمافزاري، اختلالات رسانهاي، حمايتها، و سندسازي همگي حفظ منابع الکترونيکي را گران ميکنند.هزينهي اين موارد به مرور زمان کم نميشود.منابع الکترونيکي مستلزم توجه مستمر و مراقب دائم هستند، در صورتي که نسبت به آنها بي توجه باشيم، به سرعت غيرقابل دسترس مي شوند.اين که مطلبي در قالب الکترونيک در اختيار محققان آينده قرار گيرد به لحاظ هزينه در قياس با انتقال پيام از يک رسانه به رسانه ديگر، مستندسازي مطلب و مشکلات مربوط به ايجاد فضاهاي مجازي جهت استفاده مجدد از اطلاعات (به عنوان نمونه امکان استفاده مجدد از اطلاعات موجود در کامپيوتر) به حساب نمي آيد.
گذشته از ابزارهاي قانوني مانند کپيرايت و حفاظت اطلاعات اجازهي نگهداري انبوهي از اطلاعات موجود در وب را نميدهند.بارگزاري کردن و نگهداري اطلاعات وب، حتي اطلاعاتي که رايگان هستند، ممکن است به قيمت نقض قانون حقوق مالکيت معنوي سازمانها يا افراد تمام شود.تيم سليگل در پيامي به Risks-List (Riscks Forum Digest) در سال 1997 ابراز تعجب کرد که »آيا آرشيو اينترنت ميتواند بزرگترين آرشيوي باشد که اصلاً قانون کپيرايت را در جهان رعايت نميکند.من واقعاً علاقهاي به پيگيري اين تخلفات ندارم اما شرط ميبندم شخص ديگري (يک ناشر، هنرمند، يک شرکت سختافزاري) اين کار را خواهد کرد خاصه اگر بتواند به آرشيو اينترنت دسترسي داشته باشد».
شايد حرفهاي سليگل تا حد زيادي درست باشد، اما مسائل قانوني مرتبط با حقوق مالکيت معنوي نميتواند تنها مسائلي باشند که براي پروژههاي آرشيوي اينترنت مشکلساز باشد.در برخي کشورها حفاظت از اطلاعات يا قوانين و قواعد محرمانه بر آرشيو وب يا دستکم بر افرادي که ميتوانند به آرشيوهاي اطلاعاتي دسترسي داشته باشند و نحوهي کار با آن اطلاعات، تأثير ميگذارد.خطر زيرپا گذاشتن امتيازات و علائم تجاري نيز از ديگر موانع احتمالي به شمار مي رود.
آنچه ما بايد از آن پرهيز کنيم پاسخهاي ضعيف يا بدون حساب و کتاب است.ايالات متحده اخيراً شرايط خوبي را ايجاد کرده است.در ژانويه سال 2001، هشت روز قبل از آنکه کلينتن کنار رود، لوئيس بلاردو دبير آرشيو ملي يادداشتي براي افسران اطلاعات آژانسهاي فدرال فرستاد و در آن از آنها خواست تا از وبسايتهاي عمومي خود عکس تهيه کنند و قبل از 20 ژانويه آن را بفرستند. اينترانت و مواد ممنوعه کنار گذاشته شدند، در سند همراه آن يادداشت آمده بود که اين عکس بايد تمام اسناد و مدارک موجود در سرور وب را دربرگيرد. فرمت ذخيرهاي که دايره اسناد و آرشيو ملي از آژانسهاي خود خواست تا از آن بدين منظور استفاده کنند به کاستهاي رسانهاي و استانداردهاي اطلاعاتي که به نظر غيرقابل استفاده ميآيند بستگي دارد.
آنچه اين اسناد نشان داد فهمي کاملاً محدود از فناورياي بود که اکنون در آژانسهاي ايالات متحده بهکار ميرود. نشريه Federal Computer Week گزارش داد: درخواست دايره اسناد و آرشيو ملي براي عکسهاي وبسايتهاي ملي از نگاه مديران وب فدرال يک درخواست لازم الاجرا بود.يک مدير وب گزارش داد، ما برآنيم که از تمام قوانين تبعيت کنيم، اما به نظر ميرسد که اخيراً اين قوانين توسط افرادي وضع ميشود که واقعاً از وب سردرنميآورند.
تنها تعداد معدودي از سازمانها از عهده مسأله حفظ وبسايتهاي خود در سطح محلي برآمدهاند.به عنوان مثال، اتحاديه اروپا، (در سال 2001) فعالانه درحال ايجاد طرحي با عنوان مديريت الکترونيکي اطلاعات وبسايت (WERM) است.راه کارهاي بسياري در سطح ملي در اين مورد وجود دارند از آن جملهاند، سايت آرشيو ملي استراليا، که در آن منابع وب را آرشيو کرده است. اتاق (فضا) مهم است، اما از آن مهم تر نياز به کارگيري و عملياتي کردن اين راه کارها در سطح بين المللي است.اغلب کمپانيها بنابر راهکارهاي مديريت اطلاعات در حال حفظ وبسايتهاي خود هستند و فعاليتهاي آنها (قوانين حقوقي) بايد مورد توجه سازمانهايي که قصد حفظ وبسايتهاي خود را دارند قرار گيرد تا از تقليد روش پرهيز شود.
حفظ وبسايت کاري چند لايه است.هر سازماني براي حفظ وبسايت خود فرمول و رسالت خاصي دارد، در عين حال هدف کلي گردآوري چتري داده ها (گردي آوري داده ها در سطح انبوه) حصول اطمينان از ذخيره ميزان قابل توجه اي از اطلاعات براي آينده است.هر راه کار بايد اين لايهدار بودن را تقويت کند نه اينکه سبب آشفتگي و بههم خوردن انسجام در اطلاعات جمعآوري شده گردد.
در تعداد معدودي از پروژههاي آرشيو وب مسائل مربوطه به دقت، قابل فهم بودن، معناداري، يا ارائهي اطلاعات لحاظ ميشود.اغلب آنها به فکر جمع کردن هستند تا انتخاب کردن (Pandora در اين مورد يک استثناست).به اعتقاد من اين مسئله مشکل عمده اي ايجاد مي کند.يکي از ويژگي هاي کتابخانه ها آن است که آن ها کوشيده اند تا اطلاعات را به نحو قابل قبول جمع آوري، ذخيره و قابل دسترس نمايند، هرچند که همواره در اين راستا موفق نبوده اند.
اگر ما صرفاً به اطلاعات صفحات وب علاقهمند باشيم، حفظ محتواي اين صفحات تقريباً با همان چالشهايي مواجه است که ساير منابع الکترونيکي مواجهاند.فضاي مجازي يک فضاي سيالي است که جوامع در آن پديد ميآيند و از ميان ميروند.اين فضا بسيار متکي بر تعامل (برخورد) پيچيده بين هويت، اعتماد و تصوير(خيال) است.فضاي مجازي فضايي است که در آن اطلاعات، مکان و هدف را تعيين ميکنند.اطلاعات در اين فضا تنها زمانيکه کارکرد داشته باشند يا تا زمانيکه شخصي آنها را به نحو هيجانانگيزي عرضه کند ارزش دارند.
بنابراين، در نهايت امر بايد بپرسيم که دارايي فرهنگي اي که ما در پي مديريت آن هستيم کدامند: محتوا؟ فضا؟ يا تجربه؟ به اعتقاد من هر سه اينها منبع فرهنگي است، اما در عين حال معتقدم که حفظ محتوا، با چالشهاي قابل ملاحظهاي مواجه است.
اگر بخواهيم مطمئن شويم که آيندگان ما به فرهنگ اينترنتي ما دسترسي خواهند داشت بايد از هشت چالش عبور کنيم:
1. ايجاد راهکارهاي مختلف براي انتخاب در سطح ملي، محلي، و بينالمللي براي حفظ محصولات فرهنگي به شکل منسجم و ساختارمند؛
2. تعيين و تعريف مشخصات مطالبي که »ارزش حفظ کردن» دارند و حصول اطمينان از اين که اين تعاريف ناظر به حفظ فرهنگ عمومي در کنار ساير موارد هستند؛
3. ايجاد يک گونهشناسي از محتواي وب که به ما امکان دهد تا بتوانيم به آساني آن را جمعآوري، طبقهبندي، ذخيرهسازي و حفظ کنيم؛
4. انجام مطالعات قومنگارانه روي جوامع فضاي مجازي؛
5. ايجاد يک آرشيو نرمافزاري، هدف از ايجاد اين آرشيو فراهم نمودن تسهيلات براي آيندگان جهت يافتن راه هاي جديد ارائه اطلاعات است.اين که درخصوص XML تا چه اندازه صحبت به ميان آمده است چندان اهميت ندارد مهم آن است که اين ابزار يک فرمت ذخيره سازي آزاد و مستقل در اختيار ما مي نهد؛
6. ساخت مکانيزمهايي که بتوانند به رسانههاي ديجيتالي که مستقل از تمام سخت افزارها و نرمافزارها هستند دسترسي داشته باشند، هدف از اين کار دسترسي آسان به نسخههاي موجود در آرشيو در آينده است؛
7. رفع چالش واقعي که همانا حفظ تعامل، ضروريات و تجربيات اينترنتي است؛ و،
8. انجام اقداماتي که متسلزم سياستهاي مشترک و چند مرحلهاي است.
حفظ (نگهداري) محتوا را از سه منظر ميتوان بررسي کرد:
• مدلي مرکزي که در آن يک گروه در يک نقطه سعي ميکنند هر چيزي را ذخيره کنند؛
• مدلي پراکنده که در آن گروههاي مختلف مواد مورد نظر سازمان، مؤسسه، يا ملل خود را ذخيره ميکنند؛ و،
• مدلي توزيع شده، که در آن سازمانها براي نگهداري و حفظ [محتوا] با هم همکاري ميکنند.
مدل توزيع شده که در آن توليد کنندگان اطلاعات (مثلاً سازمانهاي تجاري يا آژانسهاي حکومتي) و کتابخانههاي ملي، آرشيوها و موزهها با همکاري هم ميراث فرهنگي و فکري را مستند ميکنند، تنها راهحل قابل اجرا و عملي است.اين مدل، تلاشها را مؤثرتر، انسجام استانداردها را بيشتر و از دوبارهکاري جلوگيري ميکند.اينترنت فضايي چند بعدي است که در آن، همکاري، و رقابت نقش مهمي را ايفا ميکند اما تنها از طريق همکاري است که جامعهي معاصر ميتواند منابع فرهنگي خود را حفظ کند.
منابع:
Anderson, B., (1983), Imagined Communities: Reflections on the Origin and Spread of Nationalism, (London: Verso).
Appadurai, A., (1996), Modernity at Large: Cultural Dimensions of Globalization,
(Minneapolis: University of Minnesota Press).
Arms, W.Y., Adkins, R., Ammen, C., and Hayes, A., (2001), ‘Collecting and Preserving the Web: The Minerva Prototype,’ RLG DigiNews, 5.2.
Black, E., (2001), IBM and the Holocaust: The Strategic Alliance between Nazi Germany and America’s Most Powerful Corporation, (New York: Crown Publishers).
Ceruzzi, P.E., (1999), A History of Modern Computing, (Cambridge, MA: The MIT Press).
Curtis, P., (1996), ‘MUDding: Social Phenomena in Text-based Virtual Realities”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Dibble, J., (1998), ‘A Rape in Cyberspace’, in Richard Holeton (ed.), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw-Hill)
Dibbell, J., (1996), ‘A Rape in Cyberspace; or How an Evil Clown, a Haitian Trickster Spirit, Two Wizards, and a Cast of Dozens Turned a Database into A Society’”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Donath, J.S., (1999), “Identity and Deception in the Virtual Community” in M.A. Smith and P. Kollock (eds.) (1999), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
NARA Guidelines, (2001), Guidelines To Agencies On Preserving A Snapshot Of Their Web Sites At The End Of The Clinton Administration, (Washington DC: NARA).
Holeton, R., (ed.), (1998), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw- Hill).
Ito, M., (1996), ‘Virtually embodied: the Reality of Fantasy in a multi-user Dungeon’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
Jones, C., (1995), ‘What Goes into an Information Warehouse?’ Computer (Aug), 84-5.
Kahle, B., (1997), ‘Archiving the Internet’, Scientific American (March),
http://www.archiving.org/sciam_article.html
Kuper, A., (1999), Culture: The Anthropologists’ Account, (Cambridge, MA: Harvard University Press).
Malinowski, B., ([1922], 1950), Argonauts of the Western Pacific, (New York: E.P.Dutton).
Malinowski, B., (1954), Magic, Science and Religion, and Other Essays, (New York: Doubleday Anchor Books).
Matthews, W., (2001), ‘Webmasters flinch at "snapshots"’, Federal Computer Week.
Millard, W. B., (1996), ‘I Flamed Freud: A Case Study in Teletextual Incendiarism’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
NAA's Archiving Web Resources: A Policy for Keeping Records of Web-based Activity in the Commonwealth Government,
http://www.naa.gov.au/recordkeeping/er/web_records/intro.html
Nightingale, V., (1996), Studying Audiences: The Shock of the Real, (London: Routledge).
Relf, F.A., (1999), ‘PANDORA – Towards a national collection of Australian electronic publications’,
http://www.nla.gov.au/nla/staffpaper/ashrelf1.html
Reid, E. M., (1996), ‘Communication and Community on Internet Relay Chat: Constructing Communities’, in Peter Ludlow (ed.), High Noon on the Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Reid, E. M., (1999), “Hierarchy and Power: Social Control in Cyberspace”, in Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
Ross, S., (2000), Changing Trains at Wigan: Digital Preservation and the Future of Scholarship, National Preservation Office (British Library), Occasional Publication.
Ross, S., (1998), ‘The Expanding World of Electronic Information and the Past’s Future’, in Higgs, E, (ed.), Historians and Electronic Artefacts, (Oxford: Oxford University Press), 6-28.
Ross, S., (1995), ‘Introduction: Networking and Humanities Scholarship’, S. Kenna & S. Ross (eds.), Networking in the Humanities, (London: Bowker Saur), xi-xxiv.
Shore, B., (1996), Culture in Mind: Cognition, Culture, and the Problem of Meaning, (Oxford: Oxford University Press).
Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), (1999), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
Tepper, M., (1996), ‘Usenet Communities and the Cultural Politics of Information’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
Turkle, S., (1997 rpt), Life On the Screen, (London).
منبع:دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
/خ
کيفيت پوياي اطلاعات وب
کنترل هاي بافتي بر محصولات کتابها و مجلات به اين معناست که فرايند انتخاب مطلب براي کتابخانه و نگهداري آن خود بخشي از مجموعهاي از عملکردها در اين زمينه است.اين امر ميزان اطلاعات چاپي را در هر زمان محدود ميکند يا در برميگيرد.کاهش هزينهي توليد، تغيير فرآيندهاي توليد، و فراگير شدن هر چه بيشتر روشهاي توليد، ابتدا با پيشرفت دستگاه فتوکپي و سپس با پرينتر ليزيري، اين مدل را تغيير ميدهد.ناشران با چالشهاي (يا فرصت هاي) اقتصادي مواجه شدند و لذا مدلهاي نشر خود را تغيير دادند.به عنوان مثال، برخي بهجاي آنکه نسخههاي زيادي از چند عنوان محدود بفروشند، نسخههاي اندکي از عناوين بسياري را فروختند.اين شرايط انتشار سبب شد بسياري نيز دريابند که ميتوانند نويسندگاني ناشر باشند و آثارشان در چندين نسخه به فروش ميرسد.اين مسائل مشکلات جديدي را براي کتابخانهها پديد آورد: چگونه بايد به انفجار در دسترسي به منابع اطلاعاتي پاسخ داد(؟) پيشرفت وب و گسترش اين فهم که ما هم ميتوانيم نويسنده و هم ناشر باشيم، اين مسأله را حادتر ساخته است.
ابعاد انقلاب الکترونيکي حيرت انگيز است.در ژانويهي سال 2001 ناسا اعلام کرد که 9/1 ميليون صفحه وب آن لاين وجود دارد.پرسنل ناسا تخمين زدهاند که اگر براي هر صفحه و عکس گرفتن از آن فقط ده ثانيه صرف کنيم، براي کل صفحهي وب ناسا 231 روز کار مداوم لازم است. فناوري در اينجا منجي ارزشمندي است چراکه، همانطور که ملاحضه شد، ايجاد عوامل هوشمندي که بتوانند اطلاعات را جمع آوري کنند چندان دشوار نيست، اما تا دسترسي به عوامل هوشمندي که بتوانند اطلاعات جمع آوري شده را همانند انسان مستندسازي کنند راه درازي در پيش داريم.البته ناسا در زمان و برآوردهاي خود زمان لازم را براي ايجاد متاداده هاي اجرايي و بافتي لحاظ نکرد چراکه برآورد آن ها در واقع پاسخي به نياز آرشيو ملي براي گرفتن تصوير کلي از وب سايت هاي دولتي بود.
مورخان از ديرباز به ارزش يادداشت هاي حاشيه اي اسناد، نظير فهرست هاي ارسالي که پرسنل ادارات به هنگام بررسي اسناد به کار مي بردند، واقف بوده اند (اين يادداشت هاي حاشيه اي عمدتاً سندي محسوب مي شوند که شخص خاصي آن را سندي خاص درنظر مي گيرد).در اغلب فضاهاي کامپيوتر محور حفظ اين اسناد دشوار است، البته، پايگاه داده هاي مباحثاتي که در آن نشانه هاي جستجو وجود دارد مستثنا است.اغلب راه کارهاي مربوط به نگهداري اطلاعات وب ناظر به محتوي بدون بافت و کاربرد است.نمونه آن دستگاه هاي Hollerith و ماشين هاي دسته بندي،گزينش،پالايش، و طبقه بندي اطلاعات Holocaust است،اگرچه اين دستگاه ها نقش کليدي در اين فرايند ايفا مي کنند اما کافي نيستند.در دنياي اينترنت فهم اين فرايند مستلزم نگهداري دستگاه ها، نحوه ورود کاربران به سيستم، و نحوه استفاده آن ها از اين منابع است (براي بحث قوم نگاري به مبحث پيشين بنگريد).اهميت پرونده سازي براي کاربر به شيوه اي دقيق تر و ارتباط آن با منابع اينترنتي روز به روز بيشتر مي شود خاصه درصورتي که بخواهيم اطلاعات اينترنتي را در اختيار مورخان آينده قرار دهيم.
در کل بايد به خاطر داشته باشيم که ما نميتوانيم همه چيز را نگهداري (حفظ) کنيم.اين مسأله چند دليل دارد:
1. اول آنکه نمي توان آن را به طور مقتضي مستندسازي نمود تا چنين کاربردي داشته باشد؛
2. دوم آنکه بسياري از اطلاعات مازاد (حشو) است که خود سبب کمبود فضا براي نگهداري اطلاعات مفيد ديگر ميگردد؛ (اطلاعات مازاد در کاتالوگها، انبارهاي کامپيوتري نگهداري مي شوند و از اين طريق به غربال بهتر اطلاعات کمک مي کنند)؛ و،
3. بدون بهرهمندي از نگرش معاصر درخصوص آنچه اهميت دارد جدا کردن مسائل و مطالب حائز اهميت و معنادار از ساير مسائل براي محققان آينده فرايندي بسيار دشوار خواهد بود-به عنوان نمونه دشوار مي توان کارآمدي آثار سنسا را از آثار شلدون تشخيص داد.بسياري از راه کارهاي رايج درخصوص نگهداري اطلاعات وب شامل طيفي از راه کارهاي بي اهميت، مغلوت و در عين حال دقيق، بنيادين و در عين حال کلي، و ساده و در عين حال پيچيده مي شوند.
افراد زيادي وجود دارند که ادعا ميکنند ميتوانند از عهدهي انتخاب نوع اطلاعات برآيند اما اين افراد واقعاً نميدانند که »چه کساني و به چه نحو خواهند توانست از تمام اين اطلاعات استفاده کنند».ما نبايد فرض کنيم که محققان در آينده مجبورند که از آرشيوهاي ديجيتالي امروز ما استفاده کنند.وب يک منبع ديجيتالي عظيم است و ما دائماً ميتوانيم اطلاعات آن را با ابزارهاي مختلف تغيير دهيم و دستکاري کنيم.اين اطلاعات روز به روز غني تر مي شوند.محققان آينده، خواه دانشمندان يا عوام، بيشک با ابزارهاي پيشرفتهتر ميتوانند معنا و اطلاعات جديدتري را در دنياي ديجيتالي کشف کنند که ما آن ها را حفظ کرده ايم.
اگر بخواهيم موضوعي را در راستاي حفظ و نگهداري از وب انتخاب کنيم بايد مطمئن شويم که دادهها از انسجام دروني برخوردارند که از منابع چاپي انتظارمان مي رود، نظير نسخه 11 دائرالمعرف بريتانيکا: از طرفي اطلاعاتي که انتخاب ميشوند بايد:
• معتبر و آماده تاييد و تصديق باشند؛
• دقيق باشند؛
• از انسجام دروني برخوردار باشند؛
• کامل باشند؛
• قابل فهم و قابل دسترس باشند؛ و
• دائمي باشند.
بعلاوه بايد امکان کارکردي کردن اطلاعات وجود داشته باشد-يعني اطلاعات را يا بايد بتوان به صورت صفحهي وب درآورد يا پايگاه داده ها کرد-و داده ها بايد منحصر به فرد باشند.از آن جا که يکي از نقاط قوت اطلاعات ديجيتالي انتقال و نسخه برداري آسان در فضاي کامپيوتر است نگهداري چند نسخه از يک مجموعه اطلاعاتي ديجيتالي مهم دشوار نخواهد بود.البته، ما تنها نبايد اطلاعات را نگهداري کنيم، بلکه دسترسي آسان به اطلاعات نيز از ديگر نيازهاي اساسي ما در اين زمينه است.
فناوري، حقوق مالکيت معنوي، و فقدان سياست [گذاري]؟
غلبه بر مشکلات سختافزاري و نرمافزاري، اختلالات رسانهاي، حمايتها، و سندسازي همگي حفظ منابع الکترونيکي را گران ميکنند.هزينهي اين موارد به مرور زمان کم نميشود.منابع الکترونيکي مستلزم توجه مستمر و مراقب دائم هستند، در صورتي که نسبت به آنها بي توجه باشيم، به سرعت غيرقابل دسترس مي شوند.اين که مطلبي در قالب الکترونيک در اختيار محققان آينده قرار گيرد به لحاظ هزينه در قياس با انتقال پيام از يک رسانه به رسانه ديگر، مستندسازي مطلب و مشکلات مربوط به ايجاد فضاهاي مجازي جهت استفاده مجدد از اطلاعات (به عنوان نمونه امکان استفاده مجدد از اطلاعات موجود در کامپيوتر) به حساب نمي آيد.
گذشته از ابزارهاي قانوني مانند کپيرايت و حفاظت اطلاعات اجازهي نگهداري انبوهي از اطلاعات موجود در وب را نميدهند.بارگزاري کردن و نگهداري اطلاعات وب، حتي اطلاعاتي که رايگان هستند، ممکن است به قيمت نقض قانون حقوق مالکيت معنوي سازمانها يا افراد تمام شود.تيم سليگل در پيامي به Risks-List (Riscks Forum Digest) در سال 1997 ابراز تعجب کرد که »آيا آرشيو اينترنت ميتواند بزرگترين آرشيوي باشد که اصلاً قانون کپيرايت را در جهان رعايت نميکند.من واقعاً علاقهاي به پيگيري اين تخلفات ندارم اما شرط ميبندم شخص ديگري (يک ناشر، هنرمند، يک شرکت سختافزاري) اين کار را خواهد کرد خاصه اگر بتواند به آرشيو اينترنت دسترسي داشته باشد».
شايد حرفهاي سليگل تا حد زيادي درست باشد، اما مسائل قانوني مرتبط با حقوق مالکيت معنوي نميتواند تنها مسائلي باشند که براي پروژههاي آرشيوي اينترنت مشکلساز باشد.در برخي کشورها حفاظت از اطلاعات يا قوانين و قواعد محرمانه بر آرشيو وب يا دستکم بر افرادي که ميتوانند به آرشيوهاي اطلاعاتي دسترسي داشته باشند و نحوهي کار با آن اطلاعات، تأثير ميگذارد.خطر زيرپا گذاشتن امتيازات و علائم تجاري نيز از ديگر موانع احتمالي به شمار مي رود.
آنچه ما بايد از آن پرهيز کنيم پاسخهاي ضعيف يا بدون حساب و کتاب است.ايالات متحده اخيراً شرايط خوبي را ايجاد کرده است.در ژانويه سال 2001، هشت روز قبل از آنکه کلينتن کنار رود، لوئيس بلاردو دبير آرشيو ملي يادداشتي براي افسران اطلاعات آژانسهاي فدرال فرستاد و در آن از آنها خواست تا از وبسايتهاي عمومي خود عکس تهيه کنند و قبل از 20 ژانويه آن را بفرستند. اينترانت و مواد ممنوعه کنار گذاشته شدند، در سند همراه آن يادداشت آمده بود که اين عکس بايد تمام اسناد و مدارک موجود در سرور وب را دربرگيرد. فرمت ذخيرهاي که دايره اسناد و آرشيو ملي از آژانسهاي خود خواست تا از آن بدين منظور استفاده کنند به کاستهاي رسانهاي و استانداردهاي اطلاعاتي که به نظر غيرقابل استفاده ميآيند بستگي دارد.
آنچه اين اسناد نشان داد فهمي کاملاً محدود از فناورياي بود که اکنون در آژانسهاي ايالات متحده بهکار ميرود. نشريه Federal Computer Week گزارش داد: درخواست دايره اسناد و آرشيو ملي براي عکسهاي وبسايتهاي ملي از نگاه مديران وب فدرال يک درخواست لازم الاجرا بود.يک مدير وب گزارش داد، ما برآنيم که از تمام قوانين تبعيت کنيم، اما به نظر ميرسد که اخيراً اين قوانين توسط افرادي وضع ميشود که واقعاً از وب سردرنميآورند.
تنها تعداد معدودي از سازمانها از عهده مسأله حفظ وبسايتهاي خود در سطح محلي برآمدهاند.به عنوان مثال، اتحاديه اروپا، (در سال 2001) فعالانه درحال ايجاد طرحي با عنوان مديريت الکترونيکي اطلاعات وبسايت (WERM) است.راه کارهاي بسياري در سطح ملي در اين مورد وجود دارند از آن جملهاند، سايت آرشيو ملي استراليا، که در آن منابع وب را آرشيو کرده است. اتاق (فضا) مهم است، اما از آن مهم تر نياز به کارگيري و عملياتي کردن اين راه کارها در سطح بين المللي است.اغلب کمپانيها بنابر راهکارهاي مديريت اطلاعات در حال حفظ وبسايتهاي خود هستند و فعاليتهاي آنها (قوانين حقوقي) بايد مورد توجه سازمانهايي که قصد حفظ وبسايتهاي خود را دارند قرار گيرد تا از تقليد روش پرهيز شود.
حفظ وبسايت کاري چند لايه است.هر سازماني براي حفظ وبسايت خود فرمول و رسالت خاصي دارد، در عين حال هدف کلي گردآوري چتري داده ها (گردي آوري داده ها در سطح انبوه) حصول اطمينان از ذخيره ميزان قابل توجه اي از اطلاعات براي آينده است.هر راه کار بايد اين لايهدار بودن را تقويت کند نه اينکه سبب آشفتگي و بههم خوردن انسجام در اطلاعات جمعآوري شده گردد.
در تعداد معدودي از پروژههاي آرشيو وب مسائل مربوطه به دقت، قابل فهم بودن، معناداري، يا ارائهي اطلاعات لحاظ ميشود.اغلب آنها به فکر جمع کردن هستند تا انتخاب کردن (Pandora در اين مورد يک استثناست).به اعتقاد من اين مسئله مشکل عمده اي ايجاد مي کند.يکي از ويژگي هاي کتابخانه ها آن است که آن ها کوشيده اند تا اطلاعات را به نحو قابل قبول جمع آوري، ذخيره و قابل دسترس نمايند، هرچند که همواره در اين راستا موفق نبوده اند.
آخرين ايدهها و گرايشهاي آينده
اگر ما صرفاً به اطلاعات صفحات وب علاقهمند باشيم، حفظ محتواي اين صفحات تقريباً با همان چالشهايي مواجه است که ساير منابع الکترونيکي مواجهاند.فضاي مجازي يک فضاي سيالي است که جوامع در آن پديد ميآيند و از ميان ميروند.اين فضا بسيار متکي بر تعامل (برخورد) پيچيده بين هويت، اعتماد و تصوير(خيال) است.فضاي مجازي فضايي است که در آن اطلاعات، مکان و هدف را تعيين ميکنند.اطلاعات در اين فضا تنها زمانيکه کارکرد داشته باشند يا تا زمانيکه شخصي آنها را به نحو هيجانانگيزي عرضه کند ارزش دارند.
بنابراين، در نهايت امر بايد بپرسيم که دارايي فرهنگي اي که ما در پي مديريت آن هستيم کدامند: محتوا؟ فضا؟ يا تجربه؟ به اعتقاد من هر سه اينها منبع فرهنگي است، اما در عين حال معتقدم که حفظ محتوا، با چالشهاي قابل ملاحظهاي مواجه است.
اگر بخواهيم مطمئن شويم که آيندگان ما به فرهنگ اينترنتي ما دسترسي خواهند داشت بايد از هشت چالش عبور کنيم:
1. ايجاد راهکارهاي مختلف براي انتخاب در سطح ملي، محلي، و بينالمللي براي حفظ محصولات فرهنگي به شکل منسجم و ساختارمند؛
2. تعيين و تعريف مشخصات مطالبي که »ارزش حفظ کردن» دارند و حصول اطمينان از اين که اين تعاريف ناظر به حفظ فرهنگ عمومي در کنار ساير موارد هستند؛
3. ايجاد يک گونهشناسي از محتواي وب که به ما امکان دهد تا بتوانيم به آساني آن را جمعآوري، طبقهبندي، ذخيرهسازي و حفظ کنيم؛
4. انجام مطالعات قومنگارانه روي جوامع فضاي مجازي؛
5. ايجاد يک آرشيو نرمافزاري، هدف از ايجاد اين آرشيو فراهم نمودن تسهيلات براي آيندگان جهت يافتن راه هاي جديد ارائه اطلاعات است.اين که درخصوص XML تا چه اندازه صحبت به ميان آمده است چندان اهميت ندارد مهم آن است که اين ابزار يک فرمت ذخيره سازي آزاد و مستقل در اختيار ما مي نهد؛
6. ساخت مکانيزمهايي که بتوانند به رسانههاي ديجيتالي که مستقل از تمام سخت افزارها و نرمافزارها هستند دسترسي داشته باشند، هدف از اين کار دسترسي آسان به نسخههاي موجود در آرشيو در آينده است؛
7. رفع چالش واقعي که همانا حفظ تعامل، ضروريات و تجربيات اينترنتي است؛ و،
8. انجام اقداماتي که متسلزم سياستهاي مشترک و چند مرحلهاي است.
حفظ (نگهداري) محتوا را از سه منظر ميتوان بررسي کرد:
• مدلي مرکزي که در آن يک گروه در يک نقطه سعي ميکنند هر چيزي را ذخيره کنند؛
• مدلي پراکنده که در آن گروههاي مختلف مواد مورد نظر سازمان، مؤسسه، يا ملل خود را ذخيره ميکنند؛ و،
• مدلي توزيع شده، که در آن سازمانها براي نگهداري و حفظ [محتوا] با هم همکاري ميکنند.
مدل توزيع شده که در آن توليد کنندگان اطلاعات (مثلاً سازمانهاي تجاري يا آژانسهاي حکومتي) و کتابخانههاي ملي، آرشيوها و موزهها با همکاري هم ميراث فرهنگي و فکري را مستند ميکنند، تنها راهحل قابل اجرا و عملي است.اين مدل، تلاشها را مؤثرتر، انسجام استانداردها را بيشتر و از دوبارهکاري جلوگيري ميکند.اينترنت فضايي چند بعدي است که در آن، همکاري، و رقابت نقش مهمي را ايفا ميکند اما تنها از طريق همکاري است که جامعهي معاصر ميتواند منابع فرهنگي خود را حفظ کند.
منابع:
Anderson, B., (1983), Imagined Communities: Reflections on the Origin and Spread of Nationalism, (London: Verso).
Appadurai, A., (1996), Modernity at Large: Cultural Dimensions of Globalization,
(Minneapolis: University of Minnesota Press).
Arms, W.Y., Adkins, R., Ammen, C., and Hayes, A., (2001), ‘Collecting and Preserving the Web: The Minerva Prototype,’ RLG DigiNews, 5.2.
Black, E., (2001), IBM and the Holocaust: The Strategic Alliance between Nazi Germany and America’s Most Powerful Corporation, (New York: Crown Publishers).
Ceruzzi, P.E., (1999), A History of Modern Computing, (Cambridge, MA: The MIT Press).
Curtis, P., (1996), ‘MUDding: Social Phenomena in Text-based Virtual Realities”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Dibble, J., (1998), ‘A Rape in Cyberspace’, in Richard Holeton (ed.), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw-Hill)
Dibbell, J., (1996), ‘A Rape in Cyberspace; or How an Evil Clown, a Haitian Trickster Spirit, Two Wizards, and a Cast of Dozens Turned a Database into A Society’”, in Peter Ludlow (ed.), High Noon On The Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Donath, J.S., (1999), “Identity and Deception in the Virtual Community” in M.A. Smith and P. Kollock (eds.) (1999), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
NARA Guidelines, (2001), Guidelines To Agencies On Preserving A Snapshot Of Their Web Sites At The End Of The Clinton Administration, (Washington DC: NARA).
Holeton, R., (ed.), (1998), Composing Cyberspace: Identity, Community, and Knowledge in the Electronic Age, (Boston: McGraw- Hill).
Ito, M., (1996), ‘Virtually embodied: the Reality of Fantasy in a multi-user Dungeon’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
Jones, C., (1995), ‘What Goes into an Information Warehouse?’ Computer (Aug), 84-5.
Kahle, B., (1997), ‘Archiving the Internet’, Scientific American (March),
http://www.archiving.org/sciam_article.html
Kuper, A., (1999), Culture: The Anthropologists’ Account, (Cambridge, MA: Harvard University Press).
Malinowski, B., ([1922], 1950), Argonauts of the Western Pacific, (New York: E.P.Dutton).
Malinowski, B., (1954), Magic, Science and Religion, and Other Essays, (New York: Doubleday Anchor Books).
Matthews, W., (2001), ‘Webmasters flinch at "snapshots"’, Federal Computer Week.
Millard, W. B., (1996), ‘I Flamed Freud: A Case Study in Teletextual Incendiarism’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
NAA's Archiving Web Resources: A Policy for Keeping Records of Web-based Activity in the Commonwealth Government,
http://www.naa.gov.au/recordkeeping/er/web_records/intro.html
Nightingale, V., (1996), Studying Audiences: The Shock of the Real, (London: Routledge).
Relf, F.A., (1999), ‘PANDORA – Towards a national collection of Australian electronic publications’,
http://www.nla.gov.au/nla/staffpaper/ashrelf1.html
Reid, E. M., (1996), ‘Communication and Community on Internet Relay Chat: Constructing Communities’, in Peter Ludlow (ed.), High Noon on the Electronic Frontier: Conceptual Issues in Cyberspace, (London: The MIT Press).
Reid, E. M., (1999), “Hierarchy and Power: Social Control in Cyberspace”, in Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
Ross, S., (2000), Changing Trains at Wigan: Digital Preservation and the Future of Scholarship, National Preservation Office (British Library), Occasional Publication.
Ross, S., (1998), ‘The Expanding World of Electronic Information and the Past’s Future’, in Higgs, E, (ed.), Historians and Electronic Artefacts, (Oxford: Oxford University Press), 6-28.
Ross, S., (1995), ‘Introduction: Networking and Humanities Scholarship’, S. Kenna & S. Ross (eds.), Networking in the Humanities, (London: Bowker Saur), xi-xxiv.
Shore, B., (1996), Culture in Mind: Cognition, Culture, and the Problem of Meaning, (Oxford: Oxford University Press).
Smith, M.A. and Kollock, P., (eds.), (1999), Communities in Cyberspace, (London: Routledge).
Tepper, M., (1996), ‘Usenet Communities and the Cultural Politics of Information’, in David Porter (ed.), Internet Culture, (London: Routledge).
Turkle, S., (1997 rpt), Life On the Screen, (London).
منبع:دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
/خ