![منجي در اديان ابراهيمي (3) منجي در اديان ابراهيمي (3)](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/a453a428-4cf3-46c1-8c93-5b4c5d1b5767.jpg)
![منجي در اديان ابراهيمي (3) منجي در اديان ابراهيمي (3)](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/ordibehesht/09/0000776.jpg)
منجي در اديان ابراهيمي (3)
منجی باوري در مسیحیت
باور به منجی، در میان همة اقوام مسیحی مشترک است؛ هرچند در تصویر آن، اختلافهای فاحشی در میان آنها وجود دارد:
1. «شیگرها»، جمعیت متحد مؤمنان به رجعت مسیح که در نیمة دوم قرن هجدهم به وجود آمده است، در انتظار رجعت حضرت مسیح(عج) به عنوان منجی جهان به سر میبرند.[82]
2. بنیادگران که بر مصونیت کتاب مقدس از هر گونه خطا معتقدند، باور به رجعت حضرت عیسی(عج) را در سرلوحة باورهای بنیادین خود جای دادهاند.[83]
3. پنجاههگراها که چارلز فوکس پارهام (1873 ـ 1937م) به وجود آورده است، به شدت به رجعت زود هنگام حضرت مسیح معتقدند.[84]
4. گروههای هزارهگرا که براساس اظهارات یوحنّا در انتظار تأسیس یک دورة هزار ساله ثانیه شماری میکنند.[85]
در قرن نوزدهم، سه گروه هزارهگرا ایجاد شدند که عبارت بودند از:
اول. ادونتیستها، براساس پیشگویی ویلیام میلر؛ (1782 ـ 1849م)
دوم. شاهدان یهوه، براساس مطالعات چارلز راسل؛ (182 ـ 1916م)
سوم. دیسپین ساشنالیستها، براساس تفسیر سایرس آی. اسکوفیلد. (1841 ـ 1923م)[86]
منجی در عهد جدید
یکم. انجیل متی
2. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت، جمیع طوائف زمین سینهزنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوت و جلال میآید.[89]
3. آسمان و زمین زایل خواهد شد، اما سخن من زایل نخواهد شد. اما از آن روز و ساعت، هیچ کس اطلاع ندارد، حتی ملائکة آسمان، جز پدرِ من و بس.[90]
4. لهذا شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان میآید.[91]
5. اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملایکه مقدس خود آید، بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا میکند.[92]
دوم. انجیل مرقس
7. ولی از آن روز و ساعت، غیر از پدر هیچ کس اطلاع ندارد، نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر باشید و بیدار شده، دعا کنید؛ زیرا نمیدانید که آن وقت کی میرسد.[94]
سوم. انجیل لوقا
9. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد.[96]
10. پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید، پسر انسان میآید.[97]
11. زلزلههای عظیم در جایها، قحطیها و وباها پدید آید و چیزهای هولناک و علامات بزرگ از آسمان ظاهر خواهد شد.[98]
12. در آفتاب و ماه و ستارگان، علامات خواهد بود.[99]
13. آنگاه پسر انسان را خواهند دید که بر ابری سوار شده، با قوت و جلال و عظیم میآید.[100]
چهارم. مکاشفه یوحنا
15. دیگر شب نخواهد بود و احتیاج به چراغ و نور آفتاب ندارند؛ زیرا که خداوند[ی] خدا بر ایشان روشنایی میبخشد.[102]
پنجم. پسر انسان کیست؟
ششم. همسویی اعتقاد به منجی در اسلام و مسیحیت
در میان آموزههای اسلام و مسیحیت، در مورد ویژگیهای منجی وجه اشتراک فراوان است. از جمله:
1. مسلمانان و مسیحیان منجی را موجود و زنده میدانند:
مسلمانان به ویژه شیعیان، اعتقاد راسخ دارند که منجی و مصلح آسمانی، شب نیمة شعبان 255هـ .ق دیده به جهان گشوده، در پشت پردة غیبت زنده و موجود است. مسیحیان نیز که حضرت عیسی را منجی میدانند، معتقدند وی سه روز پس از به دار زده شدنش زنده شده است؛ چهل روز بعد به آسمانها رفته، زنده و موجود است.
2. مسلمانان همانند مسیحیان بر نزول حضرت عیسی(عج) اعتقاد قاطع دارند.
3. حضرت عیسی(عج) تأکید میکند که از آن روز و ساعت کسی آگاه نیست. در احادیث ما نیز تأکید شده است که مَثَل او مَثَل رستاخیز است؛ به جز خدا، احدی از وقت آن آگاه نیست.[104]
4. حضرت عیسی فرموده است: در ساعتی که گمان نمیبرید او میآید. پیامبر اکرم نیز میفرماید: جز به صورت ناگهانی ظاهر نمیشود.[105]
5. حضرت عیسی(عج) تأکید میکند که در عصر ظهور به خورشید و ماه نیازی نیست. امام صادق(عج) نیز میفرماید: چون قائم ما قیام کند، زمین با نور صاحبش روشن گردد و مردم از نور خورشید بینیاز شوند، تاریکی رخت بر بندد و شب و روز یکسان شوند.[106]
6. حضرت عیسی(عج) تأکید میکند که نشانههای ظهور در خورشید و ماه ظاهر میشود. در احادیث اسلامی نیز بر آن تأکید شده است.[107]
7. حضرت عیسی از وقوع زلزله، قحطی، جنگ و اغتشاش در آستانة ظهور خبر میدهد و این معنی در صدها حدیث اسلامی نیز آمده است.[108]
8. حضرت عیسی تأکید میکند که پسر انسان با عظمت و شکوه، سوار بر ابر میآید. در احادیث اسلامی نیز بر آن تأکید شده است.[109]
9. حضرت عیسی برای درک حضور و رهایی از شرور به دعا و نیایش توصیه میکند. در احادیث اسلامی نیز دعا برای فرج، تنها وسیلة رهایی از هلاکت معرفی شده است.[110]
10. حضرت عیسی(عج) در جای جای انجیل بر انتظار فرج و نقش آن تأکید کرده است. در احادیث اسلامی نیز بر آن تأکید فراوان شده است.[111]
چند نکته
2. استناد به کتابهای تحریف شده، دقیقاً به همان دلیل است که خداوند منان در مواردی از قرآن به آنها استناد کرده است؛ از جمله در مورد منجی و به ارث بردن زمین توسط صالحان؛[112] در حالی که در آن روزگار نیز تورات و انجیل تحریف شده بود.[113] 3. انجیل با صراحت تمام از حضرت عیسی(عج) به عنوان «منجی عالم» نام برده است،[114] ولی همة بشارتها از منجی به عنوان «پسر انسان» یاد کرده است. به گفتة مستر هاکس تنها 30 مورد آن با حضرت عیسی قابل انطباق است[115] و 50 مورد دیگر تنها با مقتدای حضرت عیسی منطبق خواهد بود.
4. برخی از مسیونرهای مسیحی و بسیاری از خاورشناسان با سوءاستفاده از همسویی نویدهای کتب مقدسه با بشارتهای قرآنی، آموزههای قرآن را برگرفته از تورات و انجیل دانستهاند.[116]
در اینباره، کتابهای ارزشمند فراوانی در ردّ آنها نوشته شده است،[117] ولی ما در اینجا تنها یادآور میشویم که:
اولاً: این تهمتها آگاهانه انجام یافته است و نگاهی گذرا به متن کتب مقدسه و مقایسة ساده میان بشارتهای قرآن و نویدهای کتب مقدسه، بطلان این ادعا را ثابت میکند.
ثانیاً: این همسویی و همخوانی تنها به این دلیل است که همة پیامبران از سوی یک مبدأ مبعوث شدهاند و همة کتابها از سوی یک پروردگار نازل شده است.
5. اعتقاد به نزول حضرت عیسی در ایام ظهور و نماز خواندنش در پشت سر حضرت مهدی(عج) از باورهای مسلم و مورد اتفاق همة مذاهب اسلامی است.
نتيجه گيري
موعود مسيحي در طول تاريخ مسيحيت و در باور فرقههاي مختلف، همچنان موعودي شخصي و متعين (خاص) باقي مانده، و بهجز در مقطعي خاص و در ميان برخي مسيحيان (مکتب انطاکيه) اين موعود، داراي نوعي وحدت با خدا تلقي شده است. از اين نظر، واقعة نجات موعود در مسيحيت، ميتواند به نوعي تجلي خدا در زمين نيز محسوب شود. گذشته از اينها، منجي موعود مسيحي، از جمله موعودهاي رجعت کننده است.
نجاتگري منجي موعود مسيحي هم فردي، هم جمعي، هم معنوي و هم اجتماعي است. گرچه نجاتبخش ي فردي اين موعود، منوط به ايمان به او و محدود به ايمانآورندگان به وي است، اما نجات فرجامين و جمعياش، به هيچ روي قومي، ملي يا منطقهاي تلقي نميشود.
از آنجا که مسيح براي برپايي پادشاهي خدا و داوري جهان باز ميگردد، و اين هدف، امري چيزي است که تا کنون محقق نشده است، موعودباوري مسيحي در زمرة انديشههاي موعودي رو به آينده دستهبندي ميشود. و با لحاظ پيشگوييهايي که در سنت مسيحي دربارة تغيير اوضاع عالم پس از بازگشت مسيح شده است، دامنة رسالت يا تأثير منجي موعود در اين موعودباوري از محدودة جامعة بشري فراتر رفته و کيهاني ميشود.
موعود باوري در اسلام ( شيعه و سني )
این سنت پس از درگذشت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در میان اهلبیت: استمرار یافت. ایشان نیز کوشیدند باور مهدوی و فرهنگ انتظار را در میان امت اسلامی زنده و پویا نگه دارند و پیروان خود را در سختیهای زمانه، به صبر و پایداری و امید فرامیخوانند.
امام مهدی(عج) در قرآن کریم
آیه اول:
وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ... ؛[118]
ما میخواهیم بر مستضعفین زمین منت گذاریم و برای آنان پیشوایان و وارثانی قرار دهیم و زمین را در اختیار آنان قرار بگذاریم... .
این آیه در مورد بنیاسرائیل و درباره داستان حضرت موسی(علیه السّلام) و فرعون است. در این آیه، یک اصل الهی مطرح شده است و آن نابودی مستکبران و جانشینی مستضعفان و بندگان صالح خدا در روی زمین به عنوان حاکمان و وارثان آن است. آنچه در زمان حضرت موسی تحقق یافت، گوشهای از جلوة اراده ازلی بود و مستضعفان بر مستکبران پیروز شدند، ولی اراده الهی به طور کامل تحقق نیافت. زمانی این وعده تحقق کامل میپذیرد که حکومت صالحان تمام زمین را فرا گیرد و جهانی شود و این جز در زمان ظهور حضرت حجت(عج) نخواهد بود.
آیه دوم:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛[119]
و ما در زبور برای اهل ذکر نوشتیم که به درستی زمین را برای بندگان صالح به ارث خواهیم گذارد.
کلمه «أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُهَا» جنبه شمولی دارد؛ یعنی به طور فراگیر حاکمان زمین، بندگان صالح خواهند بود. این عبارت در مزامیر داوود(علیه السّلام)، مزمور 37 (فصل37) چنین آمده است:
نزد خداوند ساکت شو و منتظر او باش و در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ.
آیه سوم:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمْ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا... ؛[120]
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد؛ همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پا بر جا و ریشهدار خواهد ساخت، و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل میکند؛ (آنچنان که) تنها مرا میپرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت... .
این آیه نیز بر ظهور صالحان و قطعیبودن حکمرانی بر روی زمین دلالت دارد و بر آن تأکید میکند.
اعتقاد اهل کتاب به مهدویت
اما ما مسلمانان با روایتهایی که از اهلبیت: و مکتب خلفا داریم، به موضوع مهدویت بیشتر آگاهیم و میدانیم که لقب آن منجی «مهدی»(عج) است. این موضوع، در تمام روایاتی که از آخرالزمان خبر میدهد، در منابع هر دو فرقه از مسلمانان موجود است. شیعیان به مکتب اهلبیت اعتقاد دارند. اهل سنت نیز مکتب خلفا را تأیید میکنند.
فرق مکتب خلفا و مکتب اهلبیت:
کنتُ اسمعُ کلما اسمعه من رسول الله و نَهَتنی قریش؛
قریش گفتند آیا هر چه از رسول خدا میشنوی مینویسی؟، در حالی که رسول خدا بشری است که در حال خشم و رضا سخن میگوید.»[122]
برای نمونه، از عمار خوشش آمده و گفته است: عمارُ مع الحق؛[123]عمار یاسر با حق است.
یا از عمرو بن عاص بدش آمده و او را لعنت کرده است. به همین دلیل، در مکتب خلفا از نوشتن احادیث پیامبر نهی شده. همچنین گفتهاند حتی در زمان خود پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، وقتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قلم و کاغذ خواستند تا چیزی بنویسند تا مردم هرگز گمراه نشوند، جلوی این کار گرفته شد و به او نسبت هزیانگویی دادند.[124]
در زمان ابوبکر نیز نوشتن احادیث پیامبر نهی شد و تنها به ظواهر قرآن بسنده گردید. پس از ابوبکر و در زمان عمر نیز، از نوشتن احادیث به شدت منع شد تا روایتهای مخالف سنت و سیاست خلفا منتشر نشود.[125]
بر همین اساس، روایتهایی که از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در مورد حضرت حجت(عج) است در نزد شیعه که از همان ابتدا به جمعآوری احادیث پیامبر روی آوردند، بیشتر است.
پي نوشت :
[82] . مریجو ویور، درآمدی به مسیحیت، ص271.
[83] . همو، ص287 ـ 302.
[84] . همان.
[85] . کتاب مقدس، عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 20: 1 ـ 8.
[86] . مریجو ویور، همان، ص271 ـ 275.
[87] . کتاب مقدس، چاپ انجمن پخش کتب مقدسه، 1904م. لندن.
[88] . کتاب مقدس، عهد جدید، انجیل متی، 24: 27.
[89] . همان، 24: 30.
[90] . همان، 24: 35ـ36.
[91] . همان، 24: 44.
[92] . همان، 25: 31 ـ 32.
[93] . عهد جدید، انجیل مرقس، 13: 26.
[94] . همان، 13: 32 ـ 33.
[95] . عهد جدید، انجیل لوقا، 12: 35 ـ 36.
[96] . همان، 12: 37.
[97] . همان، 12: 40.
[98] . همان، 21: 11.
[99] . همان، 21: 25.
[100] . همان، 21: 27.
[101] . عهد جدید، مکاشفه یوحنا، 21: 24.
[102] . همان، 23: 5.
[103] . هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص219.
[104] . شیخ صدوق، کمال الدین، ج2، ص372.
[105] . خزاز، کفایة الأثر، ص248.
[106] . طبری، دلائل الامامة، ص241.
[107] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج51، ص109.
[108] . نعمانی، الغیبة، ص248 ـ 286.
[109] . علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج52، ص368.
[110] . همان، ص24.
[111] . عیاشی، التفسیر، ج2، ص150.
[112] . سوره انبیاء، آیه105.
[113] . سوره مائده(5)، آیه13 و 14.
[114] . عهد جدید، انجیل یوحنا، 4: 42.
[115] . هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص219.
[116] . برخی از آنها که به فارسی یا عربی ترجمه شدهاند، عبارتند از:
1) ایلیا پاولویج، پتروشفسکی، اسلام در ایران.
2) گلدزیهر، العقیدة و الشریعة.
3) همو، مذاهب التفسیر الاسلامی.
4) کارل گوستاو فندر، میزان الحق.
[117] . که از آن جمله است:
1) آیت الله شیخ محمد جواد بلاغی، الرحلة المدرسیة.
2) محمد صادق فخرالاسلام، انیس الأعلام.
3) همو، تحفة الأریب فی الردّ علی اهل الصلیب.
4) همو، بیان الحق ـ 10 مجلد.
5) محمد رضا جدیدالاسلام، اقامة الشهود فی الرد علی الیهود.
6) سید علی حسینی تهرانی، منقول رضایی.
7) حاجی بابا یزدی، محضر الشهود.
8) شیخ احمد شاهرودی، ازالة الأوهام.
9) عبدالرحمن جزیری، ادلة الیقین.
10) نجفقلی خویی، میزان الموازین.
[118] . سوره قصص، آیه 5 ـ6.
[119] . سوره انبیاء، آیه105.
[120] . سوره نور، آیه55.
[121] . ابراهیم امینی و دیگران، گفتمان مهدویت، ص83، مؤسسه فرهنگی انتظار نور، قم 1380.
[122] . احمد بن حنبل، مسند، به نقل از: همان، ص83.
[123] . شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص225.
[124] . شیخ صدوق، امالی، ص377، به نقل از: گفتمان مهدویت، ص84 ـ85.
[125] . ذهبی، تذکرة الحفاظ (میان ما و شما، کتاب خداست؛ پس هر چه را حلال کرد، حلال است و...)؛ گفتمان مهدویت، ص85.
/س