زنان و خانواده، كانون عملياتی اصلاح الگوی مصرف
نويسنده: دكتر فهيمه فرهمندپور*
درهم تنيدگی مسائل هريك از عرصههای اقتصاد، سياست، فرهنگ و فرد، خانواده، جامعه و... راه را برای محدود كردن حوزهی مسؤوليت آحاد مرتبط با هريك از اين عرصهها مشكل و شايد غيرممكن میسازد. به همين دليل داوری در اين خصوص كه اصلاح الگوی مصرف امری مرتبط با كدام يك از اين زمينههاست بسيار دشوار است و تعيين سهم مسؤوليت هريك دشوارتر؛ اما بررسی ابعاد مختلف مسأله میتواند به تسهيل اين امر دشوار بيانجامد.
شرايط حاكم بر نظام توليد و سازمان توزيع بهعنوان اساسیترين مقدمات مصرف- كه البته خود نيز متوقف بر مقدمات بسيارند- در موارد فراوان شرايطی اجتنابناپذير را بر جريان مصرف تحميل نموده، شكلگيری الگويی نامتوازن در آن را موجب میگردد؛ الگويی كه بهسرعت شكلی نسبتاً پايدار يافته، تغيير و اصلاح آن مشكل، زمانبَر و پرهزينه میگردد. شرايط نامناسب توليد نان يا جريان ناصحيح توزيع بسياری ديگر از موادغذايی در كشور از جملهی اين مواردند. اصلاح اين بخشها بهطور طبيعی- اگرچه شايد نه در كوتاهمدت- به اصلاح اساسی الگوی مصرف در اين موارد ميانجامد.
برای نمونه نقش رسانهی ملی در معرفی، تأييد و ترويج قالبهای متنوع مصرفزدگی، رفاه و تجمل- چه در قالب پخش پيامهای بازرگانی كه بنا بر ضرورت نيازهای مالی رسانه توجيه میشود و چه در قالب ساخت برنامههای نمايشی كه ضرورت ايجاد جاذبههای بصری را بهانهی بازنمايی آن میسازند- در افزايش انتظارات غيرواقعبينانهی مردم بهويژه جوانان از زندگی، رفاه، تنوع و تكثر قالبهای مصرف و... بسيار مؤثر است. ادامهی اين روند میتواند مخاطرهآميز و مانعی جدی در مسير اصلاح الگوی مصرف تلقی گردد. البته اين مثال نبايد موجب كوچك شمردن اثر ساير بخشهای نظام تربيت و ناديده انگاشتن نقش تعيينكنندهی آنان- از جمله مراكز متولی تعليم و تربيت رسمی در جامعه مانند آموزش و پرورش و ساير بخشها- شود.
بهراستی آيا آموزههای دينی تنها به توجه دادن انسان مسلمان نسبت به كسب حلال اكتفا نموده و به نوع مصرف اين امكانات برآمده از حلال بیتوجهی نمودهاند؟ مرز رفاه مشروع و به تعبير قرآن نصيب حلال از دنيا، با تجمل و اسراف و دنيازدگی چيست؟ استفاده نكردن از ثروت و امكانات در راه حلال يعنی چه؟ بیتوجهی به نيازمندان و محرومان و بهرهبرداری حداكثری از تجمل و رفاه و تلذذ، در ادبيات دينی ما گناه شمرده میشود يا خير؟ و اساساً در جامعهای كه بسياری از مردم از انواع محدوديت و محروميت رنج میبرند، تكيه زدن انحصاری بر سرمايههای گستردهی مادی به بهانهی ملاحظهی شؤون فردی و خانوادگی چه معنايی دارد؟ طبعاً دانشمندان علوم دينی و بهخصوص خطبا و مبلغانی كه در ارتباط نزديك با افكار عمومی متدينان قرار دارند، بيش از همه میتوانند در رفع چنين بدفهمیها يا سوء تفاهمهايی مؤثر واقع شوند.
روشن است كه اين لزوم توجه به زنان در برنامهريزیهای آتی، نه به دليل نياز ويژهی آنان به اين توجه، كه به دليل نياز جامعه به مداخلهی مؤثر زنان در اين حركت تعيينكنندهی اجتماعی است. كسانی كه چشمپوشی از ظرفيت بالای آنان در اثرگذاری بر تحولات فكری، تربيتی و فرهنگی در خانواده- و البته خارج از خانواده- میتواند از دست رفتن يك سرمايهی ارزشمند و بیبديل انسانی و اجتماعی تلقی شود. بنابراين آموزش، فرهنگسازی، فعالسازی و حمايت از زنان در جريان اصلاح الگوی مصرف میتواند راهبردی اساسی در اين زمينه تلقی شود.
*عضو هيأت علمی دانشگاه تهران
منبع : http://farsi.khamenei.ir
/خ
اصلاح، تغييری جهتگيری شده يا كاهشی غيرهدفمند
اصلاح الگوی مصرف كالا يا ثروت
توليد، توزيع و مصرف، حلقههايی از فرايند واحد
شرايط حاكم بر نظام توليد و سازمان توزيع بهعنوان اساسیترين مقدمات مصرف- كه البته خود نيز متوقف بر مقدمات بسيارند- در موارد فراوان شرايطی اجتنابناپذير را بر جريان مصرف تحميل نموده، شكلگيری الگويی نامتوازن در آن را موجب میگردد؛ الگويی كه بهسرعت شكلی نسبتاً پايدار يافته، تغيير و اصلاح آن مشكل، زمانبَر و پرهزينه میگردد. شرايط نامناسب توليد نان يا جريان ناصحيح توزيع بسياری ديگر از موادغذايی در كشور از جملهی اين مواردند. اصلاح اين بخشها بهطور طبيعی- اگرچه شايد نه در كوتاهمدت- به اصلاح اساسی الگوی مصرف در اين موارد ميانجامد.
الگوی توليد و الگوی مصرف؛ تأثير يا تأثر
مصرف، پاسخ به نيازهای واقعی يا كاذب
اركان نظام تربيت
برای نمونه نقش رسانهی ملی در معرفی، تأييد و ترويج قالبهای متنوع مصرفزدگی، رفاه و تجمل- چه در قالب پخش پيامهای بازرگانی كه بنا بر ضرورت نيازهای مالی رسانه توجيه میشود و چه در قالب ساخت برنامههای نمايشی كه ضرورت ايجاد جاذبههای بصری را بهانهی بازنمايی آن میسازند- در افزايش انتظارات غيرواقعبينانهی مردم بهويژه جوانان از زندگی، رفاه، تنوع و تكثر قالبهای مصرف و... بسيار مؤثر است. ادامهی اين روند میتواند مخاطرهآميز و مانعی جدی در مسير اصلاح الگوی مصرف تلقی گردد. البته اين مثال نبايد موجب كوچك شمردن اثر ساير بخشهای نظام تربيت و ناديده انگاشتن نقش تعيينكنندهی آنان- از جمله مراكز متولی تعليم و تربيت رسمی در جامعه مانند آموزش و پرورش و ساير بخشها- شود.
الگوی مصرف دينی، يا الگوی مصرف برخی متدينان
بهراستی آيا آموزههای دينی تنها به توجه دادن انسان مسلمان نسبت به كسب حلال اكتفا نموده و به نوع مصرف اين امكانات برآمده از حلال بیتوجهی نمودهاند؟ مرز رفاه مشروع و به تعبير قرآن نصيب حلال از دنيا، با تجمل و اسراف و دنيازدگی چيست؟ استفاده نكردن از ثروت و امكانات در راه حلال يعنی چه؟ بیتوجهی به نيازمندان و محرومان و بهرهبرداری حداكثری از تجمل و رفاه و تلذذ، در ادبيات دينی ما گناه شمرده میشود يا خير؟ و اساساً در جامعهای كه بسياری از مردم از انواع محدوديت و محروميت رنج میبرند، تكيه زدن انحصاری بر سرمايههای گستردهی مادی به بهانهی ملاحظهی شؤون فردی و خانوادگی چه معنايی دارد؟ طبعاً دانشمندان علوم دينی و بهخصوص خطبا و مبلغانی كه در ارتباط نزديك با افكار عمومی متدينان قرار دارند، بيش از همه میتوانند در رفع چنين بدفهمیها يا سوء تفاهمهايی مؤثر واقع شوند.
خانواده و اصلاح الگوی مصرف
مادر، محور تحقق تربيت و تحول فرهنگ
روشن است كه اين لزوم توجه به زنان در برنامهريزیهای آتی، نه به دليل نياز ويژهی آنان به اين توجه، كه به دليل نياز جامعه به مداخلهی مؤثر زنان در اين حركت تعيينكنندهی اجتماعی است. كسانی كه چشمپوشی از ظرفيت بالای آنان در اثرگذاری بر تحولات فكری، تربيتی و فرهنگی در خانواده- و البته خارج از خانواده- میتواند از دست رفتن يك سرمايهی ارزشمند و بیبديل انسانی و اجتماعی تلقی شود. بنابراين آموزش، فرهنگسازی، فعالسازی و حمايت از زنان در جريان اصلاح الگوی مصرف میتواند راهبردی اساسی در اين زمينه تلقی شود.
*عضو هيأت علمی دانشگاه تهران
منبع : http://farsi.khamenei.ir
/خ