جوان و اصلاح الگوی مصرف (3)

اگر به چهره افرادی كه در خیابان‌ها می‌بینیم، دقت كنیم، بارها افرادی را با ابروهای تیغ‌زده، موهاي سيخ‌سيخى، شلوارهای تنگی كه تا دیروز آن‌قدر گشاد بود كه به زور به كمر بسته می‌شد، بلوزهای تنگ با مارك‌ها و شكل‌های عجیب، شال‌هایی كه فقط وسط سر را می‌پوشانند، می‌بینیم. سخنی كه آنها می‌گویند این است كه «مُد است». شاید بتوان ریشه تاریخی مُدگرایی را به زمان قاجار رساند. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار كه پای مستشاران خارجی به ایران باز شد، پدیده‌های نوظهور غربی نیز
چهارشنبه، 15 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جوان و اصلاح الگوی مصرف (3)
جوان و اصلاح الگوی مصرف (3)
جوان و اصلاح الگوی مصرف (3)

نويسنده: طيبه چراغى




ج) مُد و مُدگرايى

اگر به چهره افرادی كه در خیابان‌ها می‌بینیم، دقت كنیم، بارها افرادی را با ابروهای تیغ‌زده، موهاي سيخ‌سيخى، شلوارهای تنگی كه تا دیروز آن‌قدر گشاد بود كه به زور به كمر بسته می‌شد، بلوزهای تنگ با مارك‌ها و شكل‌های عجیب، شال‌هایی كه فقط وسط سر را می‌پوشانند، می‌بینیم. سخنی كه آنها می‌گویند این است كه «مُد است».
شاید بتوان ریشه تاریخی مُدگرایی را به زمان قاجار رساند. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار كه پای مستشاران خارجی به ایران باز شد، پدیده‌های نوظهور غربی نیز به تدریج به ایرانیان شناسانده شد و آداب و رسوم فرنگی كه ابتدا از سوی خاندان سلطنتی تقلید شده بود، به مرور در طبقات زیرین اجتماع نیز نفوذ پیدا كرد.
ناصرالدین شاه، نخستین شاه ایران بود كه به طور رسمی به فرنگ سفر كرده و توانسته بود مظاهر نوپای تمدن غربی را از نزدیك ببیند. او با هدیه‌هایی كه از سفر اروپا برای حرم‌سرای خود آورد، تغییری در پوشش بانوان طبقات بالای جامعه داد. سلطنت پنجاه‌ساله این شاه مستبد، سرآغاز آشنایی ایرانیان با تمدن غربی بود. فرستادن افرادی به فرنگ برای تحصیل از سوی عباس میرزا و بازگشت آنها پس از اتمام تحصیل به ایران، آشنايي ايرانيان و به‌ويژه دربار با ماشين‌آلات صنعتي و غربى، آمدن سینما توگراف، تأسیس مدرسه جدید دارالفنون و روزنامه‌ها، همه و همه مؤلفه‌های این آشنایی بودند.
این جریان تا زمان سلطنت دیكتاتوری رضاشاه ادامه یافت. رضاشاه كه با كمك انگلیس توانسته بود نظام حاكم را در دست گیرد، در تنها سفر خود به تركیه، تحت‌تأثیر مظاهر و فرهنگ غربی قرار گرفت و به این نتیجه رسید كه تنها راه پیشرفت ایران، ملبس شدن و متظاهر شدن به تمامی ظواهر فرنگی است. رضاشاه با فرمان كشف حجاب و متحدالشكل شدن لباس، نخستین گام را در راه مبارزه با سنت ایرانی و اسلامی برداشت. روند تحول به تدريج در ظاهري‌ترين شئون فرهنگى و اجتماعى، یعنی نوع پوشش مردان و زنان اثر همه‌جانبه‌ای گذاشت كه یكی از پی‌آمدهای آن، شیوع مد و مدگرایی در ایران است.[47]
مدها، الگوهایی فرهنگی هستند كه از سوی بخشی از جامعه پذیرفته می‌شوند و دوره زمانی نسبتاً كوتاه دارند و سپس فراموش می‌گردند.[48] بنابراین، مدگرایی آن است كه فرد، سبك لباس پوشیدن و شیوه زندگی و رفتار خود را براساس آخرین الگوها تنظیم كند و به محض آنكه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن پیروی كند.[49]
امروزه، پیروی از مد نه‌ تنها در نوع پوشش جوانان، بلكه در بخش‌های مختلف زندگی افراد تأثیر دارد. از سبك لباس و آرایش‌های ظاهری گرفته، تا وسایل منزل و حتی گرایش‌ها و علاقه‌های خاصی كه در قشری از جامعه ناگهان بیش از دیگر علایق مورد پسند قرار می‌گیرد، مانند روي آوردن به ورزش يوگا و ايروبيك تقاضا براي جراحي‌هاي پلاستيك و سفر به دبى.
مُد به خودی خود بد نیست، ولی آنجا كه شكل افراطی به خود می‌گیرد، خطرناك است. مدگرايى افراطى، نشان‌دهنده تزلزل و بحران هویت افراد جامعه است. در این وضعیت، جامعه دچار انحراف شده است و افراد می‌كوشند خود را به یك نوع مدل و گرایش خاصی نسبت دهند. مدگرايى افراطى، سبب از بین رفتن اراده مدگرایان می‌گردد؛ آنگاه كه آنان در انتخاب نوع پوشش از خود اختیاری ندارند و مطیع مد می‌شوند.
جوانی كه شیفته مد و فرهنگ كشور دیگر می‌شود، حاضر نیست در مقابل آن كشور بایستد و از خاك خود دفاع كند. حتی گاهی اوقات دیده می‌شود كه جوانان، لباس‌هایی به تن می‌كنند كه پرچم كشور بیگانه یا نام آن كشور بر آن نقش بسته است. مُد و مدگرایی مظاهری در جامعه داشته است.

مظاهر مُد و مدگرایی

خرید اجناس مارك‌دار و مصرف كالاهای ساخت خارج، از آن نمونه‌اند كه اینك به آنها می‌پردازیم.

1) خرید اجناس مارك‌دار

یكی از مظاهر مصرف‌گرایی در میان جوانان، استفاده از پوشاك مارك‌دار است. منظور از لباس‌های مارك‌دار، لباس‌هايي هستند كه به نحوي مانند نحوه دوخت از جهت گشادي و تنگى، تركیب رنگ، كوتاهی و بلندی و نوشته‌های روی آن، نشانه فرهنگ غرب است. امروزه، رنگ و شكل و مارك اجناس است كه قیمت آنها را مشخص می‌كند و گران‌پوشی و خرید لباس‌های مارك‌دار، به امری عادی تبدیل شده است.
اگر سری به مراكز اصلی خرید تهران بزنیم، با قیمت‌های باورنكردنی روبه‌رو می‌شویم كه به قول فروشنده، تنها پول مارك این اجناس را می‌پردازیم.
حتی در برخی مراكز، مانتوهای ترك و ایتالیایی عرضه می‌شوند. اما جای این سؤال باقی است كه چگونه بازار ایران كه یكی از بزرگ‌ترین تولیدكنندگان مانتو و چادر در میان كشورهای اسلامی است، از مانتوهای ایتالیایی(!) اشباع شده است.
حتی در نمایشگاه بین‌المللی مد و لباس كه چندی پیش در محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برپا شد، با وجود ادعای برگزاركنندگان آن كه سعی داشتند از نهادهای ایرانی و اسلامی بهره بگیرند، اجناس مارك‌دار عرضه شد. این نمایشگاه، بیشتر معرف پوشش و‌آرایش مدل‌های ماهواره‌ای بود؛ به‌‌ویژه در مورد پوشاك آقایان كه عمدتاً لباس‌های مارك‌دار خارجی با تبلیغ گسترده عرضه می‌شد.
شاید یكی از دلایل عمده‌ای كه تولیدكنندگان و طراحان خارجی توانسته‌اند در سطح جهانی برای خود جایی باز كنند، آشنایی آنها با مبانی روان‌شناختی تأثیرگذاری و به‌كارگیری روش‌ها و اصول فنی مناسب در كار است.

2) مصرف كالاهای ساخت خارج

در حال حاضر، بیشتر بیلبوردهای سطح شهر تهران در تسخیر شركت‌های خارجی است و حتی از ورودی شهر و محل پرداخت عوارض می‌توان این فضا را مشاهده كرد. فضای تبلیغاتی تهران و دیگر كلان‌شهرها، اعم از تابلوهاي اعلانات خيابانى، بدنه اتوبوس‌ها و ایستگاه‌های مترو را تبلیغ كالاهای خارجی پُر كرده است. اگر هم تبلیغی از كالاهای داخلی صورت می‌گیرد، مربوط به كالاهايي است كه تركيبي از كالاهاي خارجي است مانند چاى، كه تنها بسته‌بندی آن داخلی است. بسیاری از جوانان، خرید كالای خارجی را نشانه تثبیت موقعیت اجتماعی خود می‌دانند و مصرف كالاهای خارجی را بر تولیدات داخلی ترجیح می‌دهند. درباره علت این رفتار، دلايل فراواني عنوان مي‌شود كه مي‌توان به تبليغات جهانى، سودجویی برخی از تولیدكنندگان داخلی و كیفیت پایین كالاهای داخلی اشاره كرد.
این گرایش به حدی شدید است كه حتی كودكان نیز بسته‌بندی‌های پرزرق و برق اسباب‌بازی‌ها و آدامس‌های خارجی را می‌پسندند؛ معضلی كه به‌ویژه درباره دختران مشهود است و هنوز عروسك‌های ملی نتوانسته‌اند جایگزین عروسك غربی «باربی» شوند.
در این میان، برخی از تولیدكنندگان داخلی نیز كالاهای خود را با انواع مارك‌های خارجی به فروش می‌رسانند. این روند، آثار نامطلوبي بر جاي خواهد گذاشت و ممكن است این باور در ذهن همگان شكل گيرد كه غرب از هر جهت بهتر است و بنابراین، رواج خوراك، پوشاك و آداب و رسوم و نوع تربیت فرزندان به شیوه غربی پسندیده است.[50]

عوامل و زمینه‌های مدگرایی در جوانان

عوامل و زمینه‌های مدگرایی در میان جوانان عبارتند از:

1) نوگرايى

يكي از ويژگي‌هاي دوره جوانى، نوگرایی و تمایل به تجدد است. جوان به دنبال چیزهایی است كه نو هستند و چیزهای تازه را انتخاب می‌كند. به دلیل این روحیه در جوانان، آنان به اشعار تازه و نو علاقه‌مند هستند و به سمت اجناسی كشیده می‌شوند كه به روش تازه‌ای معرفی و عرضه می‌گردند.
تمایل به امروزی شدن و نوگرایی در هر جوانی وجود دارد و نشان‌دهنده نیاز او به شكستن قالب‌های موجود و فاصله گرفتن از هنجارهای گذشته است تا از این راه هویت مستقلی به دست آورد.
جوانان بنا به میل ذاتی خود، تنوع‌طلب و خواهان تغییر و تحول هستند. بنابراین، آنها علاقه دارند خود را به شكل افراد و گروه‌های محبوب اجتماعی یا سوپراستارهایی درآورند كه تبلیغات زیادی روی آنها صورت می‌گیرد.

2) چشم و هم‌چشمى

رقابت و چشم و هم‌چشمى، از دیگر زمینه‌های رواج مدگرایی در میان جوانان است. اگر رقابت در جهت صحیح صورت گیرد، سبب پیشرفت و تكامل انسان می‌شود، اما اگر به سمت امور مادی و مدپرستی هدایت شود و فرد بكوشد با نوع پوشش و آرایش خود از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.[51]
گاهی اوقات افراد طبقه پایین سعی می‌كنند هرچه بیشتر شبیه افراد طبقات بالا شوند. از دیگر سو، افراد طبقات بالا كه می‌بینند بین آنان و افراد دیگر طبقات تفاوتی نیست، می‌كوشند با خرید كالاها و لباس‌های گران‌قیمت، مانع شبیه شدن افراد طبقات پایین شوند.[52]
یكی از صاحب‌نظران می‌گوید كه مُد، یكی از ویژگی‌های هم‌رنگی با جماعت است كه سعی می‌كند افراد را با یكدیگر هم‌رنگ كند. او معتقد است كه مد، برعكس تشریفات، سبب مي‌شود افراد شبيه اشخاص طبقه بالاتر شوند و در حقیقت نوعي رقابت بين افراد است.
طبقات متوسط و پایین با مشاهده ولخرجی‌های ثروتمندان، خود را در دام مصرف غیرمنطقی گرفتار می‌كنند و مصرف را نوعی منزلت اجتماعی می‌پندارند. هم‌چشمی سبب می‌شود كه فرد مانند افراد فامیل، همسایه یا دوست یك لباس بخرد كه نیاز واقعی به آن ندارد یا مراسم ازدواج و مهمانی دوستانه خود را طبق عادات طبقه ثروتمند برگزار كند.
ممكن است چنین فردی به تغییر دكورخانه، خرید لوازم لوكس و غیرضرور دست بزند كه اصلاً به آنها نیاز ندارد. این امر به زندگي اقساطي مي‌انجامد و در حقیقت، درآمدی را كه باید به مصرف بازسازی اقتصادی می‌رسید، به جیب آرایشگران و فروشندگان می‌ریزد.[53]

3. پی‌آمدهای روند مصرف‌گرایی در كشور

امروزه عوامل متعددی مانند رسانه‌های جمعی و تبلیغات فراگیر و توده‌ای سبب شده است نیازهای كاذب در جامعه نمودار شود و افزایش یابد. در چنين شرايطى، استفاده از مدهای لباس، اجناس لوكس و حتی افكار و عقاید مختلف به نحو فزاینده‌ای بروز می‌كنند.
يكي از صاحب‌نظران مي‌گويد كه امروزه فرهنگ توده‌اى، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیر خلّاق و منفعل است.[54] بايد توجه كرد كه ادامه این روند، عواقب خطرناكي را در پي خواهد داشت كه وابستگي فرهنگى، اقتصادی و بحران هویت از جمله این پی‌آمدهای شوم است.

الف) وابستگي اقتصادى

پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسان‌ها، تسلط بر سرزمین‌های دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرح‌های كارشناسی دقیق، كنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بی‌نظیر دست یافت و جهان سوم در درّه فقر فرورفت.
در این جدال نابرابر، آنان تنها به غارت منابع كشورهای جهان سوم بسنده نكردند، بلكه با تحميل سياست تك‌محصولى، اقتصاد این كشور را به نابودی كشاندند و هر یك از سرزمین‌های غرب را به صورت انبار ارزان یكی از محصولات مورد نیاز خود درآوردند. به این ترتیب، برزیل، انبار قهوه؛ آرژانتین، انبار گوشت و پشم؛ كشورهای نفت‌خیز ،انبار انرژي و بوليوى، گنجینه قلع شد. این‌ها از نظام سلطه غرب، اختاپوسی هزارپا پدید آورد كه با حرص و طمع به بلعیدن منابع جهان مشغول است.
از دیگر سو، سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرك و مصرفی تبدیل كرده‌اند. آنان مي‌كوشند با تبليغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین كالاهای محلی كنند و این‌گونه القا می‌كنند كه كالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به صرفه‌تر است.

ب) وابستگي فرهنگى

دوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است. اگر كشوری در پاسداری از فرهنگ خود كوشا نباشد، بدون تردید افزون بر پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان، ناچار است سلطه‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی آنان را نیز بپذیرد؛ زیرا فرهنگ، مایه شكوفایی ذهن‌های خلاق و مستعد است و در سایه فرهنگ زنده و پویاست كه افراد جامعه به رشد و استقلال سیاسی اقتصادی می‌رسند.
سرمایه‌داران غرب پس از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند كه مهم‌ترین مانع توسعه‌طلبی آنها در دیگر كشورها، قدرت فرهنگی این ملت‌هاست و تا زمانی كه باورهای مذهبی جامعه‌ای پایدار باشد، چپاول آن كشورها مشكل خواهد بود. بنابراین، تلاش كردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند.
اگر سلطه فرهنگی گریبان‌گیر جوانان كشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد می‌شود و آنها به این باور دروغین می‌رسند كه قدرت هیچ كار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از كالاها و مدهای غربی می‌توانند به تشخّص و موفقیت برسند.
آنان كه از ناحیه فرهنگ اسلامی احساس خطر می‌كنند، با پوچ‌انگاري و نفي فرهنگ‌هاي بومى، به گسترش فرهنگ مصرفی خود می‌پردازند. آنان كالاهایی را صادر می‌كنند كه افسونگری خاصی دارند. این كالاها بر اثر توانايي‌هاي فن‌آورى، با جذابیت بالایی كه دارند، جوانان را مسخ می‌كنند و به ذهن آنان چنین القا می‌كنند كه چون صادركنندگان این كالاها از قدرت علمی و فنی بالایی برخوردار هستند، از نظر روابط اجتماعی و معنوی زندگی و رفتارهای خانوادگی و غیره نیز بهترند.[55]
بیشتر تهاجم‌های فرهنگی در جوامع دینی صورت می‌گیرد؛ چرا كه عامل اصلی و محوری در جلوگیری از سودجویی و سوداگری و سلطه‌جویی دشمنان، دین و فرهنگ دینی است. دین اسلام كه حامی شخصیت و استقلال بشر است، به انسان اجازه نمی‌دهد خود را در برابر دیگران ذلیل كند.
دشمنان از حقارت برخی از افراد سوءاستفاده می‌كنند و روح استقلال‌خواهی را با انبوه تبلیغات از یك جامعه می‌گیرند. آنان با بهره‌گيري از این افراد، بازار مصرف‌گران و كارگران ارزان را از بین جوانان برای خود فراهم می‌آورند و با كمال تأسف، جوانان، اولین و بیشترین فریب‌خوردگان این مسئله هستند.

ج) بحران هویت

گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا می‌گوید: «اسلام و نهضت‌های اسلامی در زمان ما، منبع كلیدی كسب هویت را برای اقوامی فراهم می‌آورند كه قصد دارند هم‌بستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت كنند.»[56] براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسه امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن در كنفرانسی به صراحت اعلام كرد: «باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم».[57]
فقر شخصيتى، مهم‌ترین آسیب اجتماعی امروز ایران است كه مظاهر آن در جامعه دیده می‌شود. الگوهای رسمی تبلیغ‌شده در سال‌های گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگی‌های جامعه مطلوب تضاد اساسی دارد.
جوان امروز ایرانی در سرگشتگی و حیرانی برای خود هویتی نمی‌یابد، به‌ویژه آنكه هیچ بینش و محتوایی در زندگی خود ندارد. در چنين شرايطى، با اینكه یك جوان مدرن از انواع مدها و وسایل لوكس بهره‌مند است، اما هیچ فضیلت و رشدی پیدا نكرده است.
دوست من! سرزمین ایران، سرزمین زیبایی‌هاست و مردم آن، از فرهنگی عمیق و ریشه‌دار برخوردارند كه از دین اسلام و تاریخ كهن پیشینیان سرچشمه می‌گیرد. چنین مردمی نباید به هر شكل و ظاهر فریبنده‌ای دل ببندند و كوركورانه از دیگران پیروی كنند.

پى نوشت ها :

[47]. روزنامه همشهرى، 22/6/1384.
[48]. احمدرضا غروی‌زاد، درآمدي بر تئوري‌ها و مدل‌هاي تغييرات اجتماعى، تهران، جهاد دانشگاهى، 1373، ص 196.
[49]. لغت‌نامه دهخدا، ج 12، ص 18115.
[50]. مقاله «جست‌وجوي الگوی مصرف مناسب براي خانوار»، اطلاعات، 9 و 16/3/1373.
[51]. فرامرز رفیع‌پور، آناتومی جامعه، تهران، شركت سهامی انتشار، 1378، بخش 7 و 8.
[52]. نك: همو، كندوكاوها و نداشته‌ها، تهران، شركت سهامی انتشار، 1380، صص 175 178.
[53]. دفتر تبلیغات اسلامی شعبه خراسان، پدیده‌شناسی فقر و توسعه، قم، بوستان كتاب، 1380، ج 2، ص 215.
[54]. هربرت ماركوزه، انسان تك‌ساحتى، ترجمه: محسن مؤيدى، تهران، امیركبیر، 1378، ص 227.
[55]. ستيز با تهاجم فرهنگى غرب، ص 67.
[56]. نشریه نصر، (ویژه اطلاعات و تحقیقات بین‌الملل)، ش 2، ص 33.
[57]. همان، ص 36.

ادامه دارد .....




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط