اخلاق برآمده از کتاب مقدس

خصوصیت بارز نظام اخلاقی برآمده از کتاب مقدس، کشف هنجارهای جدید اخلاقی نیست بلکه تعالیمی است که تحت مشروعیت و محافظت مرجعیت خدای حقیقی واحد و میثاق او به ارث رسیده است.
يکشنبه، 27 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اخلاق برآمده از کتاب مقدس
هنجارهای تجربه شده تنها پس از خو گرفتن با محیط و آزمودن تایید عام می یابند. چنان که بعد از آن به شکل گزاره هائی ضابطه بندی می شوند. در واقع در فرهنگهای خاص به شکل «احکام دهگانه» تورات تحت اراده ی خداوند در آمدند. طبق سنت سینایی قوم بنی اسرائیل این ده فرمان را از طریق وحی از جانب خداوند دریافت کردند. ده فرمانی که فقط شامل «یکدیگر را نکشید. دزدی نکنید. شهادت دروغ ندهید. مرتکب زنا نشوید» نبود، بلکه «من پروردگارم. خدای تو... تو نباید...» (سفر خروج ۱۷-۱. ۲۰ و سفر تثنیه ۲۱-۵ / ۶) را نیز در برداشت.
 
 معهذا، ده فرمان هم تاریخی دارد. تعالیم اخلاقی تورات نیز مانند روایاتی که دربارهی آغاز و پایان عالم در آن هست، آسمانی نیستند. پژوهش در باب عهد عتیق  این نکته را ثابت کرده است و نه تنها در مورد اخلاق توصیه شده توسط پیامبران بعد و حتی اخلاق متأخر مندرج در ادبیات خردگرا (که بسیار «دنیوی Secular » به نظر می آید) بلکه مخصوصا در مورد اخلاق قدیمی مندرج در فرامین موسی نیز صدق می کند. تعالیم مندرج در «لوح دوم» تورات که در مورد روابط بین افراد است به سنتهای اخلاقی و مشروع ماقبل بنی اسرائیل و دوران نیمه کوچ نشینی برمی گردد. این نظام اخلاقی بی نهایت به نظام اخلاقی رایج در خاورمیانه شباهت دارد. البته این امکان انکار نمی شود که مجموعه ای از تعالیم اساسی و برجسته را اطرافیان موسی در صحرا برای امت یهوه پدید آوردند و به تمام بنی اسرائیل ابلاغ کردند.
 
اما منشأ ده فرمان هرچه باشد به عنوان حداقل مقتضیات لازم برای زندگی در جامعه انسانی بر منشأ اعتقاد به یهوه مقدم است و اگر این ده فرمان را با اخلاق مردمان مصر و بین النهرین مقایسه کنیم خواهیم دید که این فرامین منحصر به بنی اسرائیل نیست. اما در این صورت چه چیزی خاص بنی اسرائیل است؟ اینکه این فرمانها را یهوه، خدای میثاق وضع کرده است، همان کسی که فرمان های مقرر شده در «قربانگاه نخست» به ویژه آن فرمان اساسی که تنها یهوه را بپرستید و از همه دیگر خدایان دوری کنید، به او اشاره دارد.
 
بنابراین خصوصیت بارز نظام اخلاقی برآمده از کتاب مقدس، کشف هنجارهای جدید اخلاقی نیست بلکه تعالیمی است که تحت مشروعیت و محافظت مرجعیت خدای حقیقی واحد و میثاق او به ارث رسیده است. به این ترتیب هنجارهایی که بر مبنای تجارب بشری به وجود آمدند قوانین اختیاری و انسانی یا قوانین الهی برای قوم بنی اسرائیل نیستند بلکه الزامات قاطعی است که خدای حقیقی واحد به بنیان گذاران مشهور تاریخ دستور داده بود. با پذیرش رابطه جدید با خدا، انگیزه های جدیدی در اخلاق پدید آمد (سپاسگزاری، عشق، بهره بردن از زندگی، موهبت آزادی، تبدیل به انگیزه های قاطعی شدند) و پویایی تازه ای یافت (هنجارهای موجود بیشتر پذیرفته شدند و به گونه تازهای تکامل یافتند یا اخذ شدند).اگر ساکنان کره زمین بیش از ۶ میلیارد نفر هستند پس هیچ دینی نباید با دیگر ادیان بر سر راه نجات خاص خود نزاع کند. به رسمیت شناختن آزادی انسان به ویژه آزادی واقعی در انتخاب دین اهمیت دارد،اما چه عنصر جدیدی اخلاق مسیحی را از اخلاق مندرج در تورات متمایز کرد؟ از نظر اکثر دانشمندان غربی مسیحیت هنوز یک چارچوب ایدئولوژیک است اما بر جامعه ی علمی جهانی سایر ادیان تاثیر دارد.
 
آیا اخلاق مسیحی ویژگی متمایز کنندهی دارد؟ بیهوده است که کسی این وجه تمایز را به نحو انتزاعی در میان برخی اندیشه ها یا اصول، خصلت ها یا در یک افق معنا یا در خصلت یا انگیزه ی جدیدی جستجو کند. بخشایندگی؟ عشق؟ آزادی؟ این خصلت ها برای مسیحیت ضروری اند و خاص مسیحیت نیستند. افراد غیر مسیحی بسیاری از این صفات را برخوردارند. آیا این وجه تمایز بر اساس عمل کردن پیش زمینه ی «آفرینش» یا «آخرالزمان» است؟ مکاتب دیگر هم یهودیان، مسلمانان و انواع مختلف انسان گرایان چنین می کنند. پس معیار مسیحی بودن چیست؟ معیاری که منحصر به مسیحیت باشد؟ این وجه تمایز نه امری انتزاعی است، نه اندیشه ی مسیح، نه مسیح شناسی و نه یک نظام فکری مسیح محور است، بلکه این وجه تمایز عیسی مصلوب و ملموس به عنوان مسیح زنده است. به عنوان تنها کسی که هنجار است.
 
شخصیت عیسی (علیه السلام) به عنوان یک شخصیت ملموس تاریخی واضح است: او را با روشی می توان شناخت و درک کرد که با آن روش نمی توان یک ایدهی ازلی یا یک اصل انتزاعی یا یک هنجار عمومی و یا یک نظام فکری را شناخت. او می تواند برای مؤمنان الگویی مبنایی برای رفتار و نگاه به زندگی عرضه کند. الگویی که به طرق مختلفی قابل تحقق است. آنچه را که مردم در مواجهه با فقدان جهت گیری، نبود هنجارها، بی معنایی، اعتیاد و خشونت از هر طرف می جویند، او به طرز خاصی فراهم می آورد و آن یک نگرش و جهت گیری مبنایی جدید است اما او انگیزه ها، خصلتها، کنشها و در نهایت افق تازه ای از معنا را نیز عرضه می کند و هدف نوینی را معین می سازد. به همین دلیل عیسی (علیه السلام) در کتاب مقدس از نور نام می برد: «نور انسانها» (یوحنا 103)، «نور عالم» (8.12). می توان از او آموخت که یک جامعه ی مبتلا به خودپرستی از فقدان چه چیزی رنج می برد: فقدان توجه به دیگران و سهیم کردن آنان، فقدان چشم پوشی و توبه کردن، عدم تمرین اغماض و تسلط بر خویشتن و عدم یاری رساندن به دیگران. با این همه به مؤمنان بستگی دارد که سمت و سوی حقیقی خود را از طریق مسیح بیابند و بگذارند تا به آنان نور، روشنایی و خانه ای روحانی و سرپناهی از ایمان، عشق و امید عطا کند.
 
بر اساس تعالیم انجیل غیر مسیحیان هم می توانند خدای حقیقی را بشناسند. خداوند به آنان هم نزدیک است. اگر عیسی مسیح برای مسیحیان نور است و معیاری قاطع برای اعمالشان است باید بدانند که نورهای دیگری هم وجود دارد و نباید آنها را نادیده بگیرند:
 
- میلیون‌ها نفر از انسانها که اکثر آنها در تمام دنیا پراکنده اند، موسی (علیه السلام) را پیشوا و منجی بزرگ خود می دانند و برای زندگی از تورات در کتاب مقدس عبری راهنمایی می جویند.
 
- قرآن در گذشته و حال برای هزاران میلیون نفر از مسلمانان نوری بوده است که راهشان را روشن کرده است. محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) مشخص این پیام قرآن را به نحوی نافذ ابراز کرده است.
 
- برای هزاران میلیون نفر از مردم روی کره زمین در گذشته و حال «گوتاما»، «بودا است. «بیدار شده» و «روشن ضمیر» است و بنابراین نور است.
 
- کنفوسیوس برای میلیونها چینی در تعالیم و در تلقی بنیادینش از انسانیت هنوز هم نوری هدایت گر است.
 
- برای هزاران میلیون نفر از اهالی هند، هندوئیسم با جریانها و جلوه های متعدد با ایمان به نظم کیهانی فراگیر( در مه dharma) ، چهارچوبی برای زندگی است که جهت گیری آنها را مشخص می کند.
 
اگر ساکنان کره زمین بیش از ۶ میلیارد نفر هستند پس هیچ دینی نباید با دیگر ادیان بر سر راه نجات خاص خود نزاع کند. به رسمیت شناختن آزادی انسان به ویژه آزادی واقعی در انتخاب دین اهمیت دارد، تا هر کس دین خود را محترم بشمارد و با دیگران وارد گفتگو شود و این چنین دین خود را بهتر بشناسد، در جامعه ی جهانی تمام انسانها نگران سرنوشت زمین اند و اهمیتی ندارد که دین، فلسفه یا جهان بینی آنها چه باشد. رهنمودهای اخلاق جهانی جهت گیری اساسی برای انجام این وظیفه در قبال جهان است و این البته به هیچ وجه به معنای نفی جهت گیری یک دین خاص نیست، بلکه بالعکس تمام ادیان می توانند با روش خود به اخلاق جهانی کمک کنند.
 
اما چه آینده ای در انتظار بشریت است؟ چه آینده ای در انتظار زمین و کیهان است؟ لااقل در فیزیک نظریه‌های راجع به آغاز کیهان با نظریه‌های راجع به پایان کیهان دست به دست هم داده اند و تشابهات متعددی نیز بین آغاز و پایان جهان در بینشهای مبتنی بر کتاب مقدس وجود دارد. در فصل پایانی راجع به «پایان همه چیز» سخن خواهم گفت. پایانی که البته درست به اندازه ی آغاز بر ما پوشیده است.
 
منبع: علم و دین، هانس کوک، ترجمه رضا یعقوبی، چاپ اول، نشر تمدن علمی، تهران 1395


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط