تحول در گفتار و شنیدار کودک

به عنوان والدین باید به خاطر داشته باشید، برقراری ارتباط که اکنون برای شما به عنوان یک بزرگسال راحت است، برای کودکتان راحت نیست. پس از مطالعه این مقاله، با آگاهی از اینکه سیر برقراری ارتباط مؤثر در یک کودک چقدر پیچیده است، به درک عمیق تری خواهید رسید.
شنبه، 2 شهريور 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحول در گفتار و شنیدار کودک
هنگامی که امروز می گویید «صبح بخیر» و شخص دیگری به شیوه ای مشابه پاسخ شما را می دهد، این تبادل چنان تکامل یافته است که به ذهن خطور نمی کند. در واقع، شما توانمندیهای گفتار، زبان و شنیدار رشد یافته عالی تان را به کار می برید که تمام یا بخشی از قابلیت سخت افزاری تان در برقراری ارتباط است.
 
به عنوان والدین باید به خاطر داشته باشید، برقراری ارتباط که اکنون برای شما به عنوان یک بزرگسال راحت است، برای کودکتان راحت نیست. پس از مطالعه این مقاله، با آگاهی از اینکه سیر برقراری ارتباط مؤثر در یک کودک چقدر پیچیده است، به درک عمیق تری خواهید رسید.
 
کودکان از همان بدو تولد، مسیر موفقیت آمیز برقراری ارتباط را شروع می کنند. البته، سرعت پیشرفت آنها یکسان نیست. برخی از کودکان به گونه ای شگفت آور با حرف زدن تک کلمه ای و با شکل دادن به جمله ها، مفهوم کامل را زودتر بیان می کنند. برخی کودکان پیشرفت آهسته ای دارند و مراحل را با گامهای کوچک طی می کنند و بتدریج بر خزانه لغات خود افزوده و آنها را در قالب جمله ها، قرار می دهند. اغلب، هر دو گروه پویندگان، در زمان خود و بدون هیچ توجه ویژه ای به مقصدشان، یعنی خوب یاد گرفتن ایجاد ارتباط، می رسند؛ اما اعضای گروه سوم برای طی کردن مسیر، به کمک نیاز دارند.
 
فرایند تحول برقراری ارتباط کودک شما چگونه طی می شود؟ او در مقایسه با گروه، اول یا دوم، کم و بیش با کدام گروه همگام است؟ به عبارتی، این همان سؤال نگران کننده است که آیا «پیشرفت او طبیعی است»؟
 
هنگام بحث در مورد تحول دوران کودکی، واژه «طبیعی normal »، در برگیرنده مفاهیم سلامتی، خوبی و درستی است و شاید این امر، بدان دلیل است که نمی خواهیم برچسب واژه غیر طبیعی به کودکانمان بخورد.
 
باید بدانیم، آنچه را که معلمان و درمانگران به عنوان «طبیعی» به کار می برند، یک اصطلاح آماری غیرتهدیدآمیز است nonthreatening و بهتر است به طور متداول یا متوسط تعریف شود.چنانچه محرک‌های مناسب ارائه گردد، این فرآیند برای بیشتر کودکان به صورت طبیعی و بدون تفکر هوشیارانه رخ می دهد. بعضی از کودکان در این توالی با شکست مواجه می شوند. برای تشخیص منشأ این شکست، مراحل فوق باید با روشی مستقیم و هوشیارانه بررسی شود.هنجارهای تحولی . Developmental Standards که متخصصان به دلیل آن هنجارها افراد را طبیعی می نامند، سالها پیش از مطالعه و مشاهده کودکانی که به شرایط معلولیتهایی مانند ناشنوایی یا فلج مغزی مبتلا نبوده اند، شکل گرفته است. در واقع، شما دامنهای وسیعی از استانداردها را خواهید داشت که در محدوده معیارهای طبیعی می باشند.
 
چگونه می توان در کودکی را که قابلیتهای زبانی متفاوتی دارند، به عنوان کودکان طبیعی در نظر گرفت؛ زیرا حتی در درون هر گروه سنی، هر کودکی یک جدول زمانی تحولی منحصر به فرد دارد.
 
به عنوان مثال، رابرتو یک کودک ممکن است رفتارهای زبانی متعلق به گروه سنی ۲ تا ۳ سال را دقیقة قبل از دومین جشن تولدش کسب کند. از طرفی، مارک (کودکی دیگر) ممکن است آن رفتارها را همزمان با سه سالگی از خود بروز دهد. هر دوی این پسرها در گروه بهنجار قرار می گیرند. درست به همین دلیل، نمی توان گفت در کودکی که از لحاظ سنی یکسان هستند؛ ولی الگوهای ارتباطی مشخصأ متفاوتی را ارائه می دهند، یکی از آنها به مشکل مبتلا است؛ بویژه این مشکل در گروه‌های سنی خردسال مصداق بیشتری دارد.
 
 نخست نیازمندیم از واژگان مشترکی استفاده کنیم؛ درست همان گونه که برداشتمان را در مورد بهنجاری به هم نزدیک نمودیم. همین گونه، در خصوص تعریف خودمان از ارتباط، باید همین کار را بکنیم.
 
در حقیقت، برقراری ارتباط، بسیار شبیه فعالیتهای روزمره است. ارتباط از طریق سه مؤلفه مهارتهای اساسی یعنی «گفتار»، «زبان» و «شنیدار» بهتر شناسایی می شود.
 
دانستن اینکه این سه حیطه چه چیزهایی را در برمی گیرد، در گام نخست، تشخیص مشکلاتی است که ممکن است فرزندتان داشته باشد؛ لذا این سرآغاز صلاحیت یافتن برای کمک کردن به اوست.
 
گفتار به صداهایی اطلاق می شود که از دهان ما بیرون می آید و در قالب لغات شکل می گیرد دقیقا زمانی که می خواهید گفتار را مطالعه کنید یا زمانی که قابلیت پردازش بدون تلاش گفتار را از دست می دهید. و آنجاست که واقعیت پیچیدگی پردازش گفتار را در می یابید.
 
برای اینکه بتوانیم به تولید گفتار بپردازیم، باید:
 
• مغز، ایده ای را خلق کند، مبنی بر اینکه می خواهد با دیگری ارتباط برقرار نماید.
 
• مغز، آن ایده را به دهان ارسال کند.
 
• مغز، به دهان پیام دهد که کدام کلمات را بگوید و کدام صداها آن کلمات را می سازند و الگوهای آهنگ و هجاهای مورد تأکید را هماهنگ نماید.
 
• مغز، موجهای مناسبی را به عضلاتی که گفتار را تولید می کنند، برای کنترل زبان، لبها و فکها ارسال نماید.
 
• این عضلات باید قدرت و هماهنگی داشته باشند تا دستورهای مغز را اجرا کنند.
 
• شش ها هوای کافی داشته و عضلات سینه به اندازه کافی قوی باشند تا تارهای صوتی را به ارتعاش در آورند. هوا باید خارج شود و به سمت داخل نرود تاکنش گفتار محقق گردد.
 
• تارهای صوتی در وضعیت کاری خوبی باشند تا صداهای گفتاری واضح و به اندازه کافی بلند و قابل شنیدن باشند.
 
• کلمات تولید شده به وسیله احساس شنیداری ما، بازبینی شوند. این به ما کمک می کند تا آنچه را گفته شده، مرور کنیم و لغات جدید را بشنویم تا در موقعیتهای دیگر، آنها را تقلید و تکرار کنیم.
 
• اگر کلمات به وضوح شنیده نشوند، گفتار ما در هنگام باز تولید چیزی بیش از یک من منه کردن نیست.
 
• فرد دیگری وجود داشته باشد که بخواهد با ما ارتباط برقرار کند و آنچه را می گوییم، بشنود. اگر کسی برای شنیدن گفتار ما و واکنش نسبت به آن حاضر نباشد، سخن گفتن، نتیجه ای نخواهد داشت.
 
چنانچه محرک‌های مناسب ارائه گردد، این فرآیند برای بیشتر کودکان به صورت طبیعی و بدون تفکر هوشیارانه رخ می دهد. بعضی از کودکان در این توالی با شکست مواجه می شوند. برای تشخیص منشأ این شکست، مراحل فوق باید با روشی مستقیم و هوشیارانه بررسی شود.
 
منبع: مشکلات گفتاری، زبانی و شنیداری کودکان، پاتریسا هاماگوچی، نادر باقری،علی غنایی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1390


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.