دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي

«خودارضايي»يکي از پيامدهاي ناهنجار دوران بلوغ است و امروز گريبانگير بخشي از نوجوانان و جوانان جامعه است که نمونه هايي از آن در بالا ذکر شد و چه بسا نوجواناني که با ابتلا به آن، در اضطرابي جانکاه به سر مي برند و عاجزانه از ديگران استمداد و راه چاره مي جويند. ما اين موضوع را در چند محور اصلي مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم و قبل از ورود به مطلب يادآور مي شويم که:اگر چه مخاطبان اصلي اين مبحث، نوجوانان و
شنبه، 18 مهر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي
دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي
دوران نوجواني ،جواني و حيات جنسي

نويسنده:محمد رضا شرفي




سرگيجه رفتن،سست شدن زانوان و خسته شدن چشمانم از عوارض مصيبتي به نام «خودارضايي»است که مدتها گرفتار آن هستم، با اين که فردي ورزشکارم نمي دانم چه کنم؟ (1)
چگونه استمنا را ترک کنم؟ عليرغم اين که تا به حال چهار بار تصميم به ترک آن گرفته ام، ولي موفق نشده ام.(2)
آيا با ترک خودارضايي (استمنا)باز هم علايم آن باقي مي ماند؟ (3)

مدخل

«خودارضايي»يکي از پيامدهاي ناهنجار دوران بلوغ است و امروز گريبانگير بخشي از نوجوانان و جوانان جامعه است که نمونه هايي از آن در بالا ذکر شد و چه بسا نوجواناني که با ابتلا به آن، در اضطرابي جانکاه به سر مي برند و عاجزانه از ديگران استمداد و راه چاره مي جويند.
ما اين موضوع را در چند محور اصلي مورد بحث و بررسي قرار مي دهيم و قبل از ورود به مطلب يادآور مي شويم که:اگر چه مخاطبان اصلي اين مبحث، نوجوانان و جوانان هستند، لکن اگر مربيان وخانواده ها با ماهيت اين مسئله آشنايي کافي حاصل نمايند و به ويژه در زمينه ي پيشگيري و درمان نيز اطلاعات مکفي به دست آورند، يقيناً آنها را در زمينه ي شيوه هاي مواجهه با اين مشکل، ياري خواهد نمود.

غريزه ي جنسي

بي ترديد يکي از نيرومندترين غرايز، نيروي جنسي و تظاهرات حياتي آن است.اين نيرو که از ابتداي تولد به صورت کمون (نهفته)دروجود آدمي به وديعه نهاده شده است تا زمان ظهور جوانه هاي بلوغ، همچنان آرام و بي تحرکي را پشت سر مي گذارد.اما به محض شروع دوران نوجواني، آرام آرام زمان بيداري و شکفتگي آن فرا مي رسد و رفته رفته، تمامي وجود نوجوان را در بر مي گيرد و زير تأثيرات سنگين و شديد خود قرار مي دهد؛ به گونه اي که نوجوان خود را در چنگال قوي اين غريزه، تقريباً بي دفاع و ناتوان و آن را خارج از اراده و اقتدار شخصي احساس مي کند.به همين دليل ظهور و بروز اين غريزه خواه ناخواه با مشکلاتي توأم است.
شکوفايي اين غريزه کم کم با هزاران تصور و احساس ديگر همراه مي شود و پس از مدتي تقريباً مالک اصلي وجود آدمي مي گردد.

مراحل تمايلات

نوجوان، درابتدا احساس ناشناخته و مرموزي در وجود خويش مي يابد که آميخته با نوعي محبت وعلاقه به ديگران است وچند مرحله را به تدريج طي مي کند.(4)
ـ در مرحله ي اول، ابتدا توجه نوجوان به وضع بدن، به ويژه دستگاه تناسلي، معطوف مي شود و اين آغاز توجه و علاقه به امورجنسي است.
ـ درمرحله ي دوم،توجه قلبي با ميل شديد،يا عاطفه و محبت همراه مي شود و به اصطلاح ماهيت عاطفي پيدا مي کند.
ـ در مرحله ي سوم،علاقه به جنس مخالف بيشتر مي شود و به طور مقدماتي عشق و علاقه آنها ممکن است هرکسي را هدف قرار دهد.لذا چندين نفر ممکن است مورد علاقه ي نوجوان، به طوراخص، واقع شوند.
ـ در مرحله ي چهارم، علاقه ي معطوف به چند نفر، تغييرجهت داده و به جانب يک فرد ازجنس مخالف هدايت مي شود.اين فرد، ممکن است قدري مسن تر از خود نوجوان باشد و نوجوان احتمالاً با اين شيوه مي خواهد مورد پشتيباني يک فرد حامل قرار گيرد.
ـ درمرحله ي پنجم،نوجوان تغييرعقيده داده و متوجه فردي از جنس مخالف مي شود که تناسب سني با او داشته باشد.
برخي از روان شناسان، عشق و علاقه ي نوجوانان را بر دو نوع مي دانند: (5)
1-عشق عاطفي (ملکوتي).
2-عشق شهواني.
منظور ازعشق (ملکوتي)،عاطفه ي محبت و علاقه اي است که نوجوان به طرف مقابل احساس مي کند و گاهي هم نوجوانان از آن به «عشق پاک» تعبير مي کنند.دراين مرحله، عشق جنبه ي جسماني و شهواني ندارد، بلکه با نوعي تمجيد و تحسين و احساس فداکاري توأم است و نوجوان به شدت پرهيز دارد که اين نوع احساس را با برچسب علاقه ي جنسي، لکه دارکند و از آن به عشق آسماني ياد مي کند.
«موريس دبس»اين نوع گرايشات را «عشق هاي افلاطوني»مي نامد (6)و آن را مشتمل بر احساسات محبت آميز مي داند.
در مرحله ي عشق شهواني که به دنبال عشق عاطفي ظهور مي کند نوجوان بيشتر به مسايل توأم با لذت علاقمند مي شود و چنانچه در طرف مقابل، ويژگيهاي مطلوب را مشاهده نمود، به ازدواج مي انديشد.
گاهي هردو جنبه، يعني عشق ملکوتي (عاطفي)و عشق شهواني حضور مي يابند و به يگديگر حدّ مي زنند.لذا چنانچه در حيات جنسي نوجوان، عشق عاطفي و عشق شهواني به شکل مطلوب درچهارچوب قانون و شرع پيوند خورده و پس از دوران نامزدي (عقد)،منجر به تشکيل خانواده شود، مي توان گفت اين راه پرمخاطره را به سلامت پشت سرگذاشته اند.

يادآوري مهم

تذکر اين مطلب ضروري است که اشاره به مراحل پنجگانه حيات جنسي به منزله ي پذيرش هرگونه عملکرد نوجوان نيست.بلکه اين دوره ها متناسب با هر فرهنگي، درنوجوانان کنترل شده و يا ظهور و بروز مي يابد و تکيه بر نظام اخلاقي و معنوي نوجوان، خويشتن داري نوجوان و کنترل تظاهرات حياتي جنسي او درفرهنگ اسلامي جامعه ي ما اصلي مهم و لازم است.از اين رو اگر در سنين حساس بلوغ، بتوان با تقويت اراده ي نوجوانان، آنان را به خويشتن داري و زندگي سالم و فعال عادت دهيم و در اوان جواني، ترغيب به ازدواج نماييم، حيات جنسي آنها را در مسيرصحيح و خداپسندانه اي قرار داده ايم.
چنانچه بتوانيم به نوجوانان تفهيم نماييم که هرميلي که به موقع و صحيح ارضا شود، موجبات سعادت و شادکامي آنان را فراهم مي نمايد، توانسته ايم مصونيت اخلاقي لازم را در آنان ايجاد نماييم.
زماني که نيروهاي غريزي جنسي در وجود نوجوان بيدار مي شوند، او را با تمام قدرت برمي انگيزد تا در جهت ارضاي آنها اقدام نمايد.آنچه در مورد تقاضاي سائقهاي جنسي است، اقناع بي قيد و شرط و بلافاصله ي آنهاست. نوجوان دريک نظام اخلاقي و فکري غني مي آموزد که چگونه احساسات خويش را کنترل نموده و برآنها فايق آيد و زمان مناسب را براي تأمين خواسته هاي دروني درنظر گيرد.اين مهم بستگي تام به فرهنگ خانوادگي، تثبيت عادات اخلاقي و چگونگي پرورش اراده ي نوجوانان دارد.

انحرافات جنسي

براي غريزه ي جنسي نيزمانند هرغريزه و نيروي ديگر، شيوه هاي مختلفي در جهت ارضا و تأمين وجود دارد که برخي از آنها با طبيعت انساني، موافقت و همسويي دارد و پاره اي ديگر، مغايربا طبيعت بشر مي باشد و به آن «انحراف جنسي»گفته مي شود.
بيشتر روان شناسان تمايل دارند که انحراف جنسي را به همه ي روشهاي کسب لذت که از نظر اجتماعي مورد قبول و تصويب نباشد.اطلاق کنند، (7)درحالي که به دليل متغيربودن استانداردها و ضوابط هر اجتماع و تفاوت آن با جوامع ديگر، اين تعريف ما را به جايي نمي رساند؛ حال آن که ضابطه ي محکم و متقن و پايداري همچون مذهب وشرع مي تواند پايه اي براي بنا نمودن تعريف انحراف جنسي محسوب گردد.درحقيقت، انحراف جنسي اقدام و يا انجام هر نوع رابطه جنسي برخلاف ضوابط شرعي است.
نظر به اين که غريزه ي جنسي، در دوران بلوغ، يکي از پرقدرت ترين جنبه هاي وجود آدمي را به خود اختصاص مي دهد، لذا مسايل مربوط به آن نيز، گسترده تر ومتنوعتر از ابعاد ديگر، جلوه مي کند.
غريزه ي جنسي به مانند تشنگي و گرسنگي و ساير نيازها در جهت تأمين و ارضا، وجود آدمي را به فعاليت وا مي دارد و او را برمي انگيزد تا به حصول نتيجه برساند.نوجوان در مقابل خود، چندين راه و شيوه مي بيند و به يک يا برخي از آنها دست مي يازد.دراينجا به شرح برخي از اين شيوه ها مي پردازيم:
1-بلوغ جنسي غالباً زودتر از بلوغ رواني و بلوغ اقتصادي براي نوجوانان فرا مي رسد؛ يعني زماني که نوجوان نياز به تأمين جنسي را به شدت در وجود خود احساس مي کند و آمادگي براي ايفاي نقش را دارد و شکل صحيح ارضاي غريزه ي جنسي نيز، با ازدواج و تشکيل خانواده ميسر است ولي نوجوان هنوز، بلوغ رواني کامل را، براي مديريت و سرپرستي خانواده احراز ننموده است، که ناگاه بلوغ جنسي فرا مي رسد.علاوه بر آن، نوجوان هنوز به بلوغ اقتصادي دست نيافته است تا تأمين نيازهاي مادي خانواده را بر عهده بگيرد. لذا در اينجا مواجه با نوجواني هستيم که از يک سو نيازهاي جنسي اش به شدت او را براي تأمين برمي انگيزد و از سوي ديگر آمادگي رواني و اقتصادي لازم را هنوز به دست نياورده است که اصطلاحاً گفته مي شود بين بلوغ جنسي و بلوغ رواني و اقتصادي، اختلاف زماني چند ساله اي وجود دارد.
اما چگونه بايد اين اختلاف فاز و خلأ و شکاف مذکور را بين برانگيختگي نياز جنسي نوجوان و زمان مناسب براي اقناع آن پر کرد؟
برخي ازنوجوانان، با خويشتن داري و پرهيز از عوامل محرک، ارضاي اين غريزه را به زمان مناسب و در شکل خداپسندانه اي که منطبق با فطرت انساني است، موکول مي کنند.اين انتخاب با اعتقادات و باورهاي جامعه ي اسلامي و فرهنگي اخلاقي نيز مطابقت دارد و ما هم اتخاذ چنين روشي را توصيه مي نماييم.
لازم به يادآوري است که راه حل مذکور،از دشوارترين و پيچيده ترين شيوه هاست و چگونگي انجام اين شيوه و تدابير تربيتي مربوط به آن، نيازمند بحث بيشتري است که در مباحث بعدي به آن مي پردازيم.
2-گرايش ديگر،«کامجويي از خود»مي باشد که با اهداف خلقت انسان و نيز فلسفه ي آفرينش غريزه ي جنسي،مغايرت دارد و نوعي ظلم به نفس (خويشتن)و تجاوز به حريم انساني، محسوب مي شود.
اصطلاحاً به اين امر «کامجويي بدلي»،«خودارضايي»و «استمنا»نيز مي گويند.
3-گرايش سوم، کشيده شدن نوجوان به سوي همجنس خود است.اين انحراف که به «همجنس گرايي»نيز موسوم است، هم با اصول اوليه ي فطرت انساني مغاير است و هم تخطي از فلسفه ي آفرينش همسر محسوب مي شود و آرامش و تعادل رواني فرد را بر هم مي زند و خود، موجد انحرافات ديگري خواهد شد و در دين و مذهب و مکاتب اخلاقي نيز شديدترين مذمتها و تقبيحها نسبت به آن ابراز شده است.
4-درآخرين شيوه، گرايش نوجوان به جانب جنس مخالف است که البته به هر شکلي که غيراز پيمان عقد و ازدواج صورت پذيرد، عملي حرام و ناشايست محسوب مي شود.در اين زمينه، گرچه غرايز به نحوي ارضا مي شوند، اما با اين عمل، مباني اخلاقي و اسلامي به شدت آسيب مي بيند و در جامعه اي که اين عمل توسعه يابد، ارکان اصلي اجتماع همچون خانواده و روابط حقوقي وقانوني آن، متلاشي مي شود و مآلاً به آنارشيسم جنسي (بي بندوباري جنسي)منجر خواهد شد.
حال بايد ديد که نوجوان کدام يک از شيوه هاي مذکور را برمي گزيند؟ گرچه، خويشتن داري و کف نفس امري ممکن، عملي و درعين حال پيچيده و دشوار است، لکن همه ي نوجوانان به اين شيوه عمل نمي کنند و واقعيت آن است که بخشي از نوجوانان خداجوي و با اراده به اين روش عمل مي نمايند؛ آنهايي که از مباني اخلاقي و معنوي محکم و متيني برخوردارند و نيز از شرايط خانوادگي خوب و مطلوبي ازحيث ارزشهاي اخلاقي برخوردار بوده اند.
زماني که نيروي اراده و خويشتن داري نوجوان در مواجهه با جاذبه ها و کششهاي نيروي شهواني از پاي درآمد و به عقب نشيني وادارگرديد، نوجوان به يکي از طرق انحرافات جنسي روي مي آورد.

انواع انحرافات جنسي

معمولاً انحرافات جنسي را براساس شکل و ترکيب آن مي توان به سه دسته به شرح زير تقسيم نمود:
الف ـ هدف
دسته ي اول،انحرافاتي هستند که از نظر انتخاب هدف جنسي، نادرست عمل مي کنند؛ مثلاً همجنس گرايي و خودارضايي از اين مقوله اند.در اولي، فرد شريک جنسي را از همجنس خود برمي گزيند و در دومي به خود متوجه مي شود و شريک جنسي اش خودش مي باشد.
ب ـ روش ارضا
دسته ي دوم انحرافاتي هستند که فرد هدف جنسي اش را صحيح برمي گزيند ليکن در شيوه ي ارضاي جنسي،به گونه اي غير عادي و برخلاف طبيعت عمل مي کند.ساديسم (جنون ديگر آزاري)و مازوشيسم (جنون خودآزاري)که درحين آميزش جنسي از فرد سر مي زند ، نمونه هايي از اين نوع انحرافات محسوب مي شوند.
ج ـ شدت
دسته ي سوم بيماريهايي هستند که دراثر شدت يا ضعف ميل جنسي (فعاليت جنسي)پديد مي آيند سردمزاجي و يا جنون مقاربت از اين نوع مشکلات هستند.
لازم به يادآوري است که براساس تعريفي که از انحرافات جنسي ارائه نموديم و آن را هرگونه بهره وري جنسي که برخلاف ضوابط شرعي صورت گيرد، تلقي نموديم، اين دسته را نمي توان به عنوان انحراف جنسي محسوب نمود، بلکه در حقيقت نوعي بيماري و اختلال مي باشند.

انواع گسترده ي انحرافات جنسي

در دسته بندي تفصيلي که «خانم دکتر بيرجندي»در کتاب «روانشناسي مرضي» ارائه داده اند، از 15 نوع انحراف جنسي به شرح زير نام برده است:(8)
1-عَنَن و سردمزاجي
2-جنون مقاربت
3-فحشا
4-هتک ناموس
5-زناي با محارم
6-خودارضايي (استمناو..)
7-همجنس بازي
8-بچه بازي
9-حيوان بازي
10-خودنمايي جنسي
11-نظربازي
12-فتيشيسم يا بت پرستي جنسي
13-مرده دوستي
14-ساديسم (جنون ديگرآزاري)
15-مازوشيسم (جنون خودآزاري)
به لحاظ شيوع و گستردگي «خودارضايي»، اين نوع انحراف را به گونه اي مشروح مورد بررسي قرار مي دهيم:

خودارضايي (کامجويي بدلي)

متأسفانه بايد اذعان نمود که نوجوانان زيادي به شيوه ي «خودارضايي» عمل مي کنند به گونه اي که اين گرايش متوجه بدن و دستگاه جنسي خود نوجوان مي شود و منجر به سوءاستفاده شخص و موجب تحليل نيروهاي وجودي اش مي گردد.
اصطلاح «کامجويي بدلي»شايد گوياترين بيان و تعبير براي چنين عملي باشد.(9)زيرا در ظاهر امر، فرد احساس مي کند که به نوعي ارضاي غريزه ي جنسي دست يافته است، لکين در واقع با روشي خلاف فطرت و ناموس خلقت، اين امر انجام پذيرفته است. لذا آثار نامطلوبي بر
اين گرايش مترتب خواهد بود.
تحقيقات و آمارمؤيد آن است که شايع ترين گرايشها در نوجوانان «خودارضايي»است.چون دسترسي به شخص ديگر، معمولاً براي همه مقدور نيست و در صورت امکان و دستيابي، منهيّات مذهب و اخلاق در اين زمينه روشن تر و گوياتر مي باشد و از طرفي قراردادها و مقرارت الزام آور اجتماعي نيز در اين مورد شديدتر از ساير موارد است و از سوي ديگر کيفيت و آثار «خودارضايي»بر همه ي نوجوانان روشن نيست، لذا بجاست که در اين زمينه، فصلي مشروح و جامع را به بررسي موضوع اختصاص دهيم تا خانواده ها و مربيان و به طورکلي دست اندرکاران تعليم و تربيت، به خوبي با مسئله آشنايي حاصل نمايند و از علل و انگيزه هاي خودارضايي، زمينه هاي پيشگيري و بالاخره روشهاي درمان، آگاهي لازم را به دست آورند.

پی‌نوشت‌ها:

1-پسري 18ساله از شهرستان.
2-دانش آموز 16ساله اي از تهران.
3-امضاـ همدم مرگ.
4-بلوغ (چه مي دانم)؛ موريس دبس، ترجمه حسن صفاري، ص 60
5-همان منبع، ص 61 و 65.
6-همان منبع، ص 65.
7-روان شناسي مرضي (رفتار غيرعادي)؛ دکتر پروين بيرجندي، ص 357.
8-همان منبع، ص 364.
9-اين اصطلاح توسط «دکتر صاحب الزماني» در کتاب «و نمي دانند چرا؟»ص 150 به کار رفته است.

منبع:دنياي نوجواني




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط