والدین چگونه می توانند به یک کودک مبتلا به مشکل پردازشگری شنیداری مرکزی کمک کنند؟
اگر تشخیص داده شده فرزند شما با این مشکل روبروست، شنوایی شناس تشخیص دهنده، دستورهای عملی بسیاری را به شما خواهد داد. اگر او این کار را نکرد شما از او بخواهید، زیرا این کار ضروری است. بچه ها با هم فرق می کنند و با توجه به نتیجه ارزیابی، نیازهای خاصی خواهند داشت. موارد زیر، پیشنهادهایی است که در بعضی مواقع برای بچه های مبتلا به اختلال پردازش شنیداری مرکزی، به صورت عمومی به کار برده می شود.• اگر فرزندتان در اتاق دیگری است، سعی نکنید با او صحبت کنید، و قبل از صحبت کردن، مستقیم به آن اتاقی که فرزندتان قرار دارد بروید. قبل از شروع به مباحثه، اطمینان حاصل کنید فرزندتان به شما نگاه می کند و آماده گوش کردن است.
• وقتی یک بحث فامیلی یا مباحثه دارید، سطح اختلالهای صوتی را در محیط خانه کاهش دهید. به یک اتاق ساکت و آرام بروید، تلویزیون را خاموش کنید؛ یا اگر لازم است، در را ببندید. اگر خانه شما به خاطر داشتن کفی چوبی یا سخت، صدا تولید می کند، اتاقها را فرش کنید. این کار شنیدن را برای کودکتان راحت تر می کند.
• اگر در یک محیط شلوغ و پر سرو صدا بودید، بلندتر صحبت کنید. این کار باعث می شود فرزند شما روی تن صدای شما خارج از اختلالهای صوتی زمینه ای که تصفیه سازی آن مشکل است، تمرکز کند.
• به آهستگی صحبت و لحظاتی برای فکر کردن مکث کنید. این کار به فرزندتان فرصت می دهد کلمات را پردازش کند که شما چه گفته اید. پیامهای مهم را خلاصه و دوباره تکرار کنید. اگر فرزند شما توانایی خواندن دارد، آنها را در مکانی واضح و در معرض دید بنویسید.
مطالعه موردی: رامون
خانم «ایدلمن»، معلم کلاس سوم رامون، در دفتر جلویم را گرفت. او مانده بود با رامون چه بکند. مطمئن بود رامون مشکل شنوایی دارد، بخصوص از زمانی که دچار عفونت گوش شده بود. اما پرستار مدرسه دوباره او را بررسی کرده و مطمئن بود که او سالم است. حالا او چه می توانست بکند؟ بیشتر وقتها به نظر می رسد رامون به او گوش نمی دهد. معلم به من گفت خواندن او در سطح پایین / متوسط است؛ آن قدر پایین که او را به دردسر انداخته است، اما پایین بودن وی چندان زیاد نیست تا برای خدمات تحصیلی ویژه معرفی شود. به نظر می رسید. او یک پسر باهوش است، اما اغلب از سایر بچه ها تقلید می کند. معلم حدس می زند رامون به او توجه نمی کند. او می داند چیزی هست که درست نیست، اما از آنجا که رامون تا به حال رد نشده است، معلم شک دارد. او از من پرسید: چه باید بکنم؟من به طور غیر رسمی رامون را در کلاس و در موقعیتهای متعدد در نظر گرفتم. زمانی که توجه می کرد، به نظر می رسید مانند سایر بچه ها عمل می کند؛ اما توجه او زودگذر و ناپایدار بود. خانم ایدلمن تلاش می کرد به طور مداوم به او نگاه کند. رامون نزدیک یک پنجره باز می نشست؛ جایی که می توانست صداهای بیرون را در طول درس بشنود و اغلب به بیرون از پنجره نگاه می کرد. زمانی که با مادر او صحبت کردم، وی از اعمال او در خانه اظهار نارضایتی کرد و گفت: او گوش نمی کند، من از او می خواهم کاری را انجام دهد، ولی انگار یک گوش او در است و دیگری دروازه. مثلا اگر از او بخواهم به طبقه بالا برود و مسواک بزند، او پیژامه می پوشد و یک کتاب برمی دارد و می خواند. ۲۰ دقیقه بعد که دوباره به بالا می روم، می بینم او هنوز در حال خواندن کتاب است.
مادر رامون و معلمش یک فرم را برای گروه مطالعاتی مدرسه ما پر کردند و تقاضای پیدا کردن منشأ این مشکلات را داشتند. معلم ناتوانیهای یادگیری او را ارزیابی نمود و فهمید رامون مهارت بالایی در بسیاری از درسها دارد، بخصوص ریاضی و هجی کردن. رامون خواندن و هجی کردن بیشتر کلماتی را که می دانست، حفظ می کرد، زیرا قادر نبود بفهمد چطور لغات را بخواند یا هجی کند، از قبیل تیر یا فیل و در خصوص چگونگی صداسازی و هجی کردن آنها نظری نداشت. به دلیل اینکه او در خواندن و هجی کردن شکست نخورده، مشکل او به آسانی مورد بی توجهی قرار گرفته است. او همچنین نیاز داشت اغلب سؤالهای آزمون تکرار شود، زیرا درک نمی کرد که مربی چه می گوید. در طول امتحان نیز به چندین وقت استراحت نیاز داشت، زیرا به آسانی از سؤالها و تمرکز کردن خسته می شد. در ارزیابی گفتار - زبان، نمره بسیار بالایی را در آزمونهای خزانه لغات کسب کرد و حتی بیشتر آزمونهای شنیداری و زبانی را خوب انجام داد.او دروس ریاضی، علوم، هنر و علوم اجتماعی را بدون کمک می خواند؛ اگر چه نیاز داشت با دقت یادداشت برداری و مطالعه کند. او برای نمراتش تلاش زیادی می کرد. هنرهای زبانی هنوز برای او دشوار بود.آن برای کودکان مبتلا به اختلالات پردازشگری شنیداری مرکزی غیر معمول نیست که از عهده تکالیف شنیداری در یک محیط کاملا آرام و یا در یک دوره زمانی کوتاه، بربیایند) آنها در انجام آزمونهایی مشکل دارند که خواسته می شود به صداهایی از قبیل نا - ن - ب - رش - ته، یا هجاهایی مانند آ - سان - سو - ر، گوش کرده و مصادیق آن کلمات را مجسم کنند.
در این تکالیف و در طول آن، قابلیتی که مورد ارزیابی قرار گرفت، یادآوری یک سری از کلمات یا جمله های طولانی زیر سطح متوسط بود. اگر چه آزمون کلامی او آنقدر پایین نبود که در گروه بندی آموزش ویژه قرار بگیرد. با اجازه والدینش، تیم ما او را برای ارزیابی پردازشگری شنیداری مرکزی به یک شنوایی شناس معرفی کرد. آزمایشها نشان می داد او یک اختلال با معنای پردازشگری شنیداری مرکزی دارد. رامون قادر نبود حتی در محیطی با سر و صدای کم، گفتاری را به وضوح دریافت کند یا قسمتی از آن را نمی شنید. بنابراین، برای او یک برنامه خاص تنظیم شد که به ما اجازه می داد با تغییراتی در روشی که معلم درس می داد، یک برنامه خاص و روش درمانی را برای او طراحی و ترکیب کنیم.
شنوایی شناس از ما خواست برای تمرکز رامون روی صدای معلم، یک سیستم شنیداری FM را تهیه کنیم. جای او را از نزدیک پنجره به نزدیک معلم بردیم و از معلم خواستیم تا دستورالعملها را روی تخته بنویسد و آهسته تر صحبت کند. سایر پیشنهادها برای راهبردهای آموزشی مشتمل بر IEP کودک بود (فصل ۴ را برای توصیف کامل IEP نگاه کنید). در خانه نیز پدر و مادر او فهمیدند که باید نسبت به وی صبورتر باشند. آنها دیگر به او دستورالعملهای طولانی نمی دادند یا در آشپزخانه در حالی که ماشین لباسشویی روشن بود، با او صحبت نمی کردند. زمانی که می خواستند توجه او را جلب کنند، منتظر می شدند تا اول او به آنها نگاه کند. در ماشین، رادیو را خاموش می کردند، و آهسته تر و واضح تر صحبت می کردند. در نتیجه، رامون می توانست روی صدای آنها تمرکز کند. در زمین فوتبال و بسکتبال به مربیان او کمک کردند که بفهمند چقدر برای رامون سخت است از فاصله ۲۰ قدمی صدای آنها را بشنود. مربیان موافقت کردند رامون را در نزدیکی خود قرار دهند و بدین وسیله به او کمک کنند آنچه را می گویند، بفهمد. این مورد و سایر پیشنهادها به خانواده رامون کمک کرد که خود را به خوبی با ضعف پردازشگری شنیداری اش فرزند خود سازگار کنند.
رامون اکنون کلاس هشتم است. او دیگر به خدمات درمانی مستقیم برای اختلال پردازشگری شنیداری نیاز ندارد. در واقع، آزمایشها نشان دادند مشکل او اکنون از لحاظ بالینی خفیف است. اگرچه او هنوز هم به عنوان یک دانش آموز ویژه در نظر گرفته می شود، زیرا معلمان هنوز نیاز دارند از زمانی به زمان دیگر پیشرفت او را زیر نظر بگیرند تا از طریق آن بتوانند روشهای آموزشی خود را با نیازهای رامون تطبیق دهند. اگر یک شنوایی شناس به مدرسه می آمد، اول به سراغ برنامه رامون می رفت. البته، از آنجا که مدرسه او نیز مانند سایر مدارس از این مورد بی بهره بود، او هر سال توسط یک شنوایی شناس معاینه می شد. رامون پس از یک یا دو سال هنوز هم از استفاده سیستم FM خودداری می کرد. او دروس ریاضی، علوم، هنر و علوم اجتماعی را بدون کمک می خواند؛ اگر چه نیاز داشت با دقت یادداشت برداری و مطالعه کند. او برای نمراتش تلاش زیادی می کرد. هنرهای زبانی هنوز برای او دشوار بود. مهارتهای هجی کردن و خواندن او ضعیف بود و در سطح متوسط پایین بود.
منبع: مشکلات گفتاری، زبانی و شنیداری کودکان، پاتریسا هاماگوچی، نادر باقری،علی غنایی، چاپ اول، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد 1390