از این رو، در ادامه، به بررسی این موضوع پرداخته و سپس مهارت های لازم برای گذر از سختی ها را بیان خواهیم کرد.
اجتناب ناپذیری مقابله
واکنش و موضع گیری انسان در برابر این موقعیت ها را «مقابله» می نامند. بدون تردید، همه انسان ها به موقعیت های ناخوشایند، واکنش نشان می دهند؛ اما مهم این است که این واکنش، صحیح و خردمندانه باشد.میزان موفّقیت انسان و سطح رضایت او از زندگی، به شیوه مقابله او با سختی ها بستگی دارد. هر مقابله ای را نمی توان صحیح و کارآمد دانست.
بنابراین باید مهارت های لازم برای استفاده از مقابله های صحیح را فراگرفت و هنگام نیاز، آنها را به کار بست.
بی تابی کردن، مقابله نادرست
فوری ترین و شاید شایع ترین واکنش در برابر حوادث ناخوشایند، بی تابی کردن است. طبع اوّلیه انسان، این است که در برابر ناخوشایندی های زندگی، بی تاب می گردد.[1]بی تابی کردن، روال عادی زندگی را تغییر داده، تعادل انسان را بر هم می زند. این عدم تعادل، ممکن است به دو شکلْ نمایان شود: یکی بروز رفتارهایی که پیش از این، انجام نمی داده، و دیگری ترک رفتارها و کارهایی که انجام می داده است[2]
ناله و فریادْ سر دادن، گریبان دریدن، بر سر و صورت زدن، مو پریشان کردن، دست بر دست زدن یا بر ران خود زدن و اموری از این دست، رفتارهایی هستند که در شرایط عادی، انجام نمی گیرد؛ ولی هنگام مصیبت، از انسان، سر می زن[3] از سوی دیگر، کسل شدن، اظهار ناتوانی کردن، و دست روی دست گذاشتن و روال زندگی را رها کردن، منشأ ترک کردن اموری است که انسان در شرایط عادی، آن ها را انجام می داده است.
پدیده دیگری که هنگام بی تابی، رخ می دهد «شکایت کردن» است.
معمولًا وقتی حادثه ناخوشایندی رخ می دهد، انسان، لب به شکایت می گشاید. گاهی این شکایت کردن، با ناسزاگویی همراه می شود؛ هیچ حریمی نگاه داشته نمی شود و هر چه به زبان می رسد، گفته می شود.[4]
پیامدهای بی تابی کردن
تردید نداشته باشید که بی تابی کردن، کوچک ترین تأثیری در بهبود وضعیت شما نخواهد داشت. به وسیله بی تابی کردن، آنچه از دست رفته، باز نمی گردد و مصیبت وارد شده، از بین نمی رود و احساسات و عواطف انسان، کنترل نمی شود. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:غمگینی و بی تابی، آنچه را از دست رفته، باز نمی گردانند.[5]
وانگهی کسی که به جنگ با بلایا برمی خیزد، «انتظار» پیروزی دارد و چون به هدف خود نمی رسد، فشار روانی بیشتری، وی را در بر می گیرد.
برآورده نشدن انتظارات و احساس شکست، خود، عواملی برای افزایش تنیدگی خواهند بود. با این حساب، درافتادن با سختی ها و بلاها، نه تنها به رفع مشکل، کمک نمی کند، بلکه به رنج آن نیز می افزاید. ورود سختی ها خود، تنیدگی زاست و درافتادن با آنها، افزاینده تنیدگی است، نه کاهنده آن! و ما به دنبال چه بودیم؟ کاهش تنیدگی یا افزایش آن؟! امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:
بی تابی کردن، محنت را بزرگ تر می کند.[6]
هر چند صبر کردن، دشوار است، ولی دشوارتر از پیامدهای بی تابی کردن نیست.[7] و سرّ آن، این است که بی تابی کردن نمی تواند تقدیر را برگرداند.[8] به همین جهت، کسی که بی تاب شود، فقط مصیبت خود را بزرگ تر کرده است.[9] از این روست که امام کاظم علیه السلام مصیبت را برای شخص بی تاب، دو برابر می داند:
مصیبت برای شخص بردبار، یکی است و برای شخص بی تاب، دو تا.[10]
اگر بی تابی بر کسی چیره شود، روی آسایش را نخواهد دید. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: کسی که بی تابی و تنیدگی، بر او چیره شود، آسودگی، از او رخت بربندد.[11]
به همین جهت، عقل، حکم می کند که انسان، ناخوشایندِ اندک را تحمّل کند و با بی تابی کردن، بر مشکلات خود نیفزاید. امام علی علیه السلام می فرماید:
از ناخوشایند اندک، بی تاب نشوید که شما را در ناخوشایندی های بزرگ تر، گرفتار می سازد.[12]
گرفتاری انسان، هر چه قدر بزرگ و سنگین باشد، در مقابل فشار روانی ناشی از بی تابی کردن، کوچک است. کسی که تحمّل آن اندک را ندارد، چگونه می تواند پیامدهای سخت تر مصیبتِ بی تابی شده را تحمّل کند؟ به همین جهت، امام صادق علیه السلام می فرماید: از خدا پروا داشته باشید و بردباری کنید که هر کس صبر نکند، بی تابی کردن، او را هلاک سازد.[13]
بردباری، بهترین مقابله
اگر بی تابی کردن، نه تنها تأثیری ندارد، بلکه بر اندازه مصیبت می افزاید، پس بهترین مقابله با سختی، تحمّل کردن و بردباری ورزیدن است. امام علی علیه السلام می فرماید: بی تابی کردن هنگام مصیبت، آن را بیشتر می کند و بردباری کردن بر آن، آن را از بین می برد.[14]بردباری کردن، اندوه ناشی از بلا را کاهش می دهد؛ از این رو، امام علی علیه السلام برای کاستن از اندوه مصیبت ها، صبر کردن را پیشنهاد می کند: اندوه های وارد شده را با عزم بر صبر کردن و حسن یقین، دور کنید.[15]
پی نوشت ها:
[1] قرآن کریم در این باره مىفرماید: «همانا انسان، حریص و بىتاب آفریده شده است. هر گاه ناخوشایندى به او برسد، بىتاب مىشود» (سوره معارج، آیه 19- 20).
[2] تنبیه الخواطر، ج 1، ص 16.
[3] الکافى، ج 3، ص 222، ح 1.
[4] البته شکایت کردن به خداوند، مانعى ندارد. آنچه بد است، شکایت کردن از خداست. شکایت از خدا، به معناى «اعتراض» است و شکایت به خدا، به منظور «یارى خواستن». شکایت کردن به مردم، در حقیقت، شکایت کردن از خداست. نباید هنگامى سختىها به دیگران شکایت کرد. شکایت به مردم، تأثیرى نخواهد داشت.
[5] غرر الحکم، ح 5612.
[6] همان، ح 5619.
[7] الدعوات، ص 167، ح 464؛ المائة کلمة، ح 42؛ المناقب، خوارزمى، ص 375، ح 395.
[8] غرر الحکم، ح 5625؛ عیون الحکم والمواعظ، ص 21.
[9] غرر الحکم، ح 5631؛ عیون الحکم والمواعظ، ص 429.
[10] تحف العقول، ص 414؛ أعلام الدین، ص 414؛ الدرة الباهرة، ص 42.
[11] من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 355، ح 5762؛ الخصال، ج 1، ص 230، ح 72.
[12] غرر الحکم، ح 5638؛ عیون الحکم و المواعظ، ص 523.
[13] بحارالأنوار، ج 71، ص 95، ح 85.
[14] غرر الحکم، ح 5626.
[15] تنبیه الخواطر، ج 1، ص 87.
منبع: حوزه نت